زاگرس ابراهیمی-دمكراسي يا نفت !؟

دمكراسي يا نفت !؟

 

زاگرس ابراهیمی

با نگاهي گذرا به رويدادها و جنگهاي اتفاق افتاده در چند دهه گذشته در كشورهاي خاورميانه بخصوص در ايران ،افغانسان،عراق ،سوريه ،  مصر و ليبي و ….، و  با نگاهي به چند دهه گذشته  كشورهاي ديگر بخصوص غرب و ثبات و آرامي آن كشورها، اولين سوالي كه براي ذهن ما ايجاد مي شود اين است كه چرا در نقاط ديگر اين كره خاكي كشورها و مردمان آنها با ثبات و آرامش زندگي خود را ادامه مي دهند اما در خاورميانه هميشه جنگ و خون ريزي در جريان بوده است و هست؟

 

به نظر من ريشه تمام جنگ ها در خاورميانه تنها و تنها كنترل خاورميانه و كنترل نفت خاورميانه به دست دولتهای غربي است و به خاطر اين مسئله غرب هر روز به بهانه اي اقدام به ايجاد جنگ هاي مخرب و  ناامني در خاورميانه ميكند. گاه به بهانه سرنگوني ديكتاتوري به اسم صدام حسين كه عامل خود سازمان اطلاعاتي  CIA بود و گاه به اسم مبارزه با افراطگرايان اسلامي و تروريست كه امثال آن نيز بن لادن بود كه او نيز دست پرورده و عامل خود سازمان اطلاعاتي CIA بود و گاه به بهانه عدم دمكراسي، حقوق بشر و يا برقراري حكومتي دمكراسي در كشورهاي خاورميانه ، که هر کگاه کسوری را هم به هم زده اند بسیار ویرانتر از دوره سابق شده است.

 

و اما تمركز من در اين مقاله بيشتر روي كلمه “دمكراسي” است و بهانه كردن عدم دمكراسي براي دولت های به منظور  ايجاد جنگهاي خانمان سوز در جهت تأمين منافع خود در خاورميانه.  كلمه و سيستم دمكراسي در كشورهاي خاورميانه نه آزادی و رفاه و آرامش اجتماعی بلكه در سایهبآن جنگها تبديل شده است به  گسترش سلاح و جان گرفتن مردمان آن كشورها و رشد جریانات قرون وسطی اسلامی و ناسیونالیستی و غارت و چپاول ثروت و منابع زيرزميني و … آن سرزمين ها  توسط دولتهای غربي بخصوص آمريكا و اروپا و همپیمانان آنها در منطقه در اين چند دهه گذشته.

 

به نظر من قرار نيست نوع سيستم حكمراني كه در كشوري يا قاره اي جوابگو بوده است آن نوع سيستم حكمراني نيز در كشورهاي ديگر و يا در قاره اي ديگر جوابگو باشد و با روانشناسي و آداب و رسوم مردمان آن جامعه همخواني داشته باشد. بطریق اولی از راه جنگ و کشتار میلیونها انسان هیچ سیستم انسانی تامین نمی گردد. آنچنان كه ميدانيم اين قانون است  كه جامعه را هدايت ميكند و شرط اول تعيين و جوابگو بودن قانون در جامعه اي بستگي به روانشناسي اجتماعي آن جامعه دارد.

در اينجا براي سياست دو پهلوي غرب و دمكراسي صادر شده از طرف آنها  چند نمونه را مي آورم همچنان كه شاهد هستيم دو كشور عربستان صعودي و ايران ، نوع سيستم حكومتي هر دو كشور اسلامي است و اما اگر بخواهیم با زره اي أنصاف اين دو حكومت را باهم مقايسه بكنيم بر همه ما آشكار است با وجود حاکمیت یک نظام ضد آزادی و سرکوبگر در ایران اما همچنان موقعیت عمومی مردم به مراتب بهتر است از مردم زیر حاکمیت عربستان صعودي كه حتي اجازه رانندگي به زنان نیز تا مدتی پیش نميداد و زنان حق رأي دادن در انتخابات را نداشتند. با اين روي دولتهای غربی بخصوص آمريكا يك بار اتفاق نيفتاده است  مانند  نقدی که به نقض حقوق بشر در ایران دارند به طور رسمي اينطور كشور عربستان را مورد نقد يا انتقاد قرار بدهند. برعكس با اين دولت رابطه اي بسيار دوستانه و نزديك دارد. يا نمونه بارز ديگر چگونگي و مسير به قدرت رسيدن صدام حسين توسط سازمان اطلاعات آمريكا CIA و علل سرنگوني همان حكومت توسط خود دولت آمريكا و متحدان غربيش. تا زماني كه شخص صدام حسين از منافع آمريكا دفاع ميكرد و براي آمريكا منفعت داشت از او حمايت ميكردند و هيچ گونه مشكلي با نوع حكمراني اون نداشتند اگر چه در دوران حكمراني صدام حسين  اقدامات جنايتكارانه اي همچون ژينوسايد و قتل و عام وسیع كُردها و استفاده از سلاح هاي شيميايي و… را مرتكب شد اما هيچ دولت غربي براي يك بار نيز از او خورده اي نگرفتند حتي برعكس از دولت او نيز حمايت مي كردند.  تاریخ مستند همین رفتار را به نوعی در گذشته با ایران  نیز داشته اند وقتی خمینی را جای شاه می آورند همین رژیم اسلامی مورد حمایت جدی امریکا  بوده و در واقع ایران امروز عقب افتاده مسولش همین امریکا است با تحمی جریان اسلامی خمینی به آن مملکت. وقتی ایران امروز با امریکا شاز به شاخ میشود  با آن مخالفت میکنند اگر ایران منفعت امریا را امروز بهتر از عربستان تامین کند شکی نیست به همپیان دولت امریکا و غرب تبدیلش میکنند.

 

نمونه اخير و بارز ديگر مسئله انتخابات رياست جمهوري آمريكا و سخنراني ترامپ در مورد جنگ داخلي و خانمان سوز سوريه كه در آنجا صدها هزار نفر از مردم بي گناه جامعه أعم از مرد و زن و كودك قرباني شدند اما به جاي دفاع از مردم صراحتاً اعلام كرد كه ما از چاه هاي نفت در سوريه محافظت ميكنيم. از اين سخنان و عمل دولت هاي غربي در اين چند ده كاملاً براي ما آشكار ميشود كه موضوع حقوق بشر و دمكراسي غرب در خاورميانه تنها و تنها به خاطر تأمين منافع خود و به حراج بردن زخایر نفتی و به کنترل در آوردن دولتهای ضد مردمی حاکم در منطقه در زیر سلطه خود است نه حفظ امنيت و آرامش و رفاه آن جوامع. و بيچاره مردمان خاورميانه كه منتظر هستند كه غرب دمكراسي و رفاه و آرامش را براي كشورشان به ارمغان بياورند .