زاگرس ابراهیمی-“انقلاب” به کدام سو؟ جریان سلطنت و مجاهد چه فرقی با جمهوری اسلامی دارند؟

“انقلاب” به کدام سو؟

جریان سلطنت و مجاهد چه فرقی با جمهوری اسلامی دارند؟

 

زاگرس ابراهیمی

طي روزهاي گذشته در اقص نقاط ايران شاهد تظاهرات گسترده اي  بوده ايم. مردم در اعتراض  به  وضعيت بد اقتصادی و حقوق اولیه شهروندی خود به خیابانها ریختند.  اين تظاهراتها که عموما جنبه هاي مثبت و مطالبه بر حقی را داشته و دارند در مواردی نیز جنبه های منفي هم در پي داشت.

 

اعتراض های اخیر شُك بزرگي بود براي نظام حاكمه ايران كه هر چه زودتر به فكر “راه حل جدی” براي رفع مشكلات اقتصادي مردم باشند تا سرنگون نشود. اقدامی که اگر چه به ظاهر دارند می گویند انجام می دهند اما چهار دهه حاکمیت ثابت کرده است که این رژیم توان حل چنین معضل دیرینه ای نداشته باشد. هم در دوران قبل از   تحريم هاي آمريكا و مسائل هسته اي ايران، که مشکلات اقتصادی را عمیقتر کرد، و هم اکنون بعداز پایان تحریم “هسته ای” نیز این نظام همیشه با بحران اقتصادی روبرو بوده و همیشه سفره اکثریت جامعه را خالی  و یک اقلیت را پولدارتر و ثروت مندتر کرده است. راه حل همیشگی آنها از یکسو کشتار و ترور و اعدام بی سر وصدا ی معترضین و از سوی عوامفریبی کردن و دادن قول و قرار و “حق با مردم است” و غیره میباشد.

 

اما بحث اصلي من  توجه به خواسته ها و شعارهاي اوليه و بر حق مردمي است، که  بعدا به نادرست خواستهای دیگری را مانند برگزاري رفراندوم ، یا طرف داري از مجاهدين خلق و سلطنت طلب ها  را وارد  خواستهای بر حق مردم کردند و به این  ترتیب به مبارزه معترضین آسیب رسانده شد.

 

این تجربه خوبی است که به همه كساني كه به خيابان ها ريختند یا خواهند ریخت بايد به اين نكته بسيار مهم توجه داشته باشند كه خواستهای اساسی آنها چيست، و اگر با جريان سياسي همراه ميشوند به اين نكته بسیار مهم  توجه كنند كه آيا همراهي کردن با آن جريان ودر صورت و به قدرت رسيدن آنها در آينده تضميني براي آنها وجود دارد كه وضعيت به مراتب بدتر از وضعيت فعلي نباشد ؟ آيا حكومت بعدی كه سركار مي آيد خواسته هاي آنها را به تحقق ميرساند يا آنها نيز با حكومت فعلي تفاوت چنداني ندارند ،

براي مثال مردمي كه خواستار آزادي و دمكراسي و رفاه هستند، آيا مجاهدين خلق ميتواند آن آزادي و رفاه را  به تحقق برساند ؟! آیا جریان سلطنت که  ٣٩ سال پیش بخاطر از بین بردن آزادی و اعمال نظام مستبد پادشاهی و ناخن کشیدن مخالفین و اعدام کمونیستها بدست مردم سرنگون گردید اکنون در پوشش دیگر میتواند حامل آزادی  براي همان جامعه باشد؟ روشن است که پاسخ همه این سوالها  منفی است!

 

درد عمومی  در جامعه ايران در دو مورد میتوان خلاصه کرد: يكي نیاز به وجود حكومتي سكولار و آزاد منش که حق برابر شهروندی را برسمیت بشناسد و ديگري تامین بهبود وضعيت اقتصادي و از بین بردن فقر و بیکاری و فلاکت اقتصادی و ممانعت از چپاول ثروت همگانی جامعه بدست یک اقلیت دزد دولتی و سرمایه دار.  آیا تحقق اين دو هدف محوری  را ميتوانند از جرياناتی مانند بازماندگان سیستم پادشاهی یا مجاهدين خلق و جریانات که طرفدار نظام سرمایه داری و وجود نوع دیگری از اعمال مذهب و یا برتری طلبی قومی و ملی گرایی خاصی هستند انتظار داشت؟ بی تردید پاسخ باز منفی است، خود جمهوری اسلامی هم همین سیاستها را دارد که جامعه  خواهان رفتنش هستند. برای مثال تنها تفاوت جریان مجاهد با حكومت فعلي اين است كه حكومت فعلي ايران چادر سياه را به زور به سر مردم ميكند اما مجاهدين خلق مقنه بنفش به سر ميكند ! سلطنت طلبها نیز اگر چه خواهان دولت مذهبی نیستند اما خودشان به مذهب شیعه تعلق دارند و طرفدار اعمال شدید سیستم سرمایه داری و اعمال نژاد و ناسیونالیسم آریائی و  فارس هستند، چیزی که گویا از نظر آنها در جمهوری اسلامی خوب اعمال نمیشوند.

 

جامعه، خصوخصا کارگران و زنان و جوانان آزادیخواه بايد كاملا آگاه باشند كه با سركار آمدن اين نوع جريانات نبايد انتظار تغييرات جدي در زندگی شان از طرف اين نوع جريانات اسلامي و ملی گرا و عوام فريبانه داشته باشند.

 

اكثريت تظاهرات كننده ها و يا كساني كه به خيابان ها ريختند از قشر کارگر و فقير جامعه بودند، از كساني كه حتي كليه هاي خود را براي تامين مخارج زندگي فروخته بودند، پس بايد به اين نكته كاملاً توجه داشته باشند كه مبارزه ای كه امروز ميكنیم بايد به فکر آلترناتیو بعداز سرنگونی رژیم جنایتکار اسلامی نیز باشیم و حداقل خواسته هاي  خود رادر حكومت جديدي كه بر سر كار مي آيد تامين شده ببینیم.

 

تنها سيستمي كه ميتواند عدالت اجتماعي ، آزادي تا محقق کند و مدافع حقوق قشر فقير و كارگر جامعه باشد احزب و جرايانات سوسياليستي هستند. حتي در صورتي كه انقلاب به وقوع بپيوندد و یا حتی بیایند رفراندوم نيز برگزار کنند،هر جرياني به غير از جریان سوسياليستي بر سركار بيايد، اكثريت كساني كه به خيابان ها ريختند بعداز مدتی دوباره مجبورند از نو به خيابانها بريزند برای کسب هدف سیاسی و اقتصادی شان، زيرا تاريخ نشان داده است كه هیچ نظام حكومتي دیگری به غير از نظام سوسياليستي نميتواند از حقوق قشر فقير و كم درآمد جامعه دفاع كند و حافظ آزادی و برابری و منفعت اکثریت جامعه باشد.

 

منبع : شماره ٣٢ نشریه سوسیالیسم امروز

www.simroz.org

٣٠ دی ١٣٩٦

٢٠-١-٢٠١٨