ریبین رها -موج دستگیریهای اخیر در کردستان : عربده ای از سر ترس

موج دستگیریهای اخیر در کردستان :

عربده ای از سر ترس

« ریبین رها »

 

در طی روزهای اخیر موج گسترده ای از احضار و بازداشت فعالین کارگری و اجتماعی در کردستان به راه افتاده است که نشان از آغاز دور دیگری از پروسه سرکوب و ارعاب جامعه و جنبشهای اجتماعی موجود در کردستان است.

طبق اخبار منتشره روز پنجشنبه گذشته ۴ نفر از فعالین کارگری در کامیاران به نامهای – آرام محمدی ، مهرداد صبوری ، شاهو صادقی و امید احمدی در طی یورش نیروهای ستاد خبری وزارت اطلاعات به منزلشان دستگیر و پس از چند روز بازداشت به ستاد خبری سنندج منتقل گردیده اند در ادامه همین روند روز شنبه نیز شعله گودرزی و روژین ابراهیمی احضار و پس از چند ساعت بازجویی بطور موقت آزاد و قرار براین گذاشته شده که در روزهای آینده جهت ادامه بازجوییها به اداره اطلاعات کامیاران مراجعه نمایند خبرهای تایید نشده حکایت از احضار تلفنی و تهدید چندین نفر دیگر از شهروندان کامیارانی توسط مامورین ستاد خبری دارد.

در پیگیریها و تجمعاتی که توسط خانواده بازداشت شدگان انجام گرفته دلیل دستگیری و احضار این افراد شرکت در مراسم اول ماه مه روز جهانی کارگر عنوان گردیده است.

در شهر سنندج نیز روز یکشنبه ۲۶ اردیبهشت شیدا رحیمی و روز چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت شورش طهاسبی از فعالین زنان و اجتماعی در محلهای کار توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت و به مکانهای نامعلومی منتقل گردیده اند.

از شواهد و قراین امر چنین پیداست که رژیم جمهوری اسلامی با پشت سرگذاشتن مرحله دوم از نمایش انتخاباتی مجلس اسلامی حال با دستی بازتر اقدام به دستگیری و به زندان افکندن فعالین عرصه های مختلف اجتماعی می نماید.

این اقدامات و ایجاد فضای رعب و وحشت را نباید از موضع قدر قدرتی و دست بالا داشتن رژیم جمهوری اسلامی دید بلکه با اندکی تامل و تعمق و نگاهی عمیق تر به سیر حوادث بخوبی می توان به ضعف و استیصال جمهوری اسلامی در مقابل جنبشهای اجتماعی و اعتراضات وسیع و مطالبات انباشته شده مردمی پی برد.پس از گذشت حدود ۳ سال از تکیه زدن حسن روحانی بر مسند ریاست جمهوری و عیان گردیدن وعده های پوچ و توخالی بهبود وضعیت معیشتی مردم پس از توافقات هسته ای و برجام از طرف او حال جمهوری اسلامی بخوبی می داند که با سطح وسیعی از مطالبات انباشته شده مردمی روبروست که هیچگاه قادر به پاسخگویی آنها نمی باشد از دیگر سو با روند رشد کند اقتصادی که در سال جاری کمتر از ۱ درصد اعلام گردیده و همچنین سیرل نزولی قیمت نفت که منبع اصلی درآمدی و شاهرگ حیاتی اقتصاد جمهوری اسلامی می باشد بطور قطع به یقین حتی بطور موقت و مقطعی نیز نمی تواند با تزریق سرمایه چرخه های اقتصاد فلج و ورشکسته خود را رونقی بخشد از آنطرف پس از توافقات هسته ای با کشورهای غربی و آمریکا باز هم شاهد گشایشی در ورود سرمایه گذاران خارجی برای ورود و سرمایه گذاری در این اقتصاد ورشکسته و رو به موت نمی باشیم با این تفاسیر و با وجود موج وسیعی از تعطیلی کارخانجات، اخراج و بیکارسازیها ، تورم سرسام آور و فقر و فساد و اعتیاد ریشه دوانده تا مغز استخوان جامعه بخوبی میداند که با موج وسیعی از اعتراضات و نارضایتیهای مردم و طبقه کارگر روبروستاز اینرو با ترس از بوجود آمدن اعتراضات وسیع توده ای سعی دارد تا هر حرکت و جنبش اعتراضی را با حربه سرکوب و ارعاب حتی بطور موقتی هم شده برای مدتی متوقف نماید.

ماهیت و سرشت جمهوری اسلامی از همان اولین روزهای سرکار آمدن با شکنجه ، زندان و اعدام عجین گردیده است ، جمهوری اسلامی حکومتی برآمده از خواست و مطالبات طبقه کارگر و زحمتکش جامعه نیست پس پربیراه نیست اگر بگوییم که احضار و بازداشت فعالین کارگری و سایر جنبشهای اجتماعی آنهم بطور وحشیانه و با یورش به منازل شخصی و در انظار عموم بنوعی فرستادن پیامی رو به جامعه و زهرچشم گرفتن از مردم معترض و به تنگ آمده از وضعیت فلاکت بار موجود است.

جنبش کارگری ، زنان ، دانشجویی و جوانان با وجود سطح وسیعی از سرکوبها و زندانی شدن فعالینشان در طی چندین سال گذشته اما هنوز هم بصورت پویا در بطن جامعه به مبارزات روزمره خود ادامه می دهند و نمی توان گفت که مرعوب سیاستهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی شده اند. امروزه حتی سیاهچالها و زندانهای مخوف و قرون وسطایی رژیم نیز تبدیل به میدان دیگری از مبارزه گردیده اند و مبارزین و فعالین کارگری چون جعفر عظیم زاده و بهنام ابراهیم زاده و…با شجاعت و جسارت کلیت این رژیم جهل و وحشت را به مبارزه می طلبند. 

چنین حرکات وحشیانه ای که در روزهای اخیر با دستگیری فعالین کارگری و اجتماعی شاهد آن بودیم بیشتر به عربده ای از سر ترس برای بقا می ماند از طرف حاکمیت زور و سرمایه که پایه های قدرتش را با هر تحرک و اعتراضی در خطر تزلزل و فروپاشی می بیند.

 

« ریبین رها »