رضا کمانگر-جنبش کارگری باید این توازن قوا را تغییر دهد!

 

جنبش کارگری باید این توازن قوا را تغییر دهد!

رضا کمانگر

جنبش کارگری ایران نزدیک بە چهار دهە است در نبرد سخت و نابرابری در مقابل سرمایەداران و رژیم اسلامی قرار داشتە است. تجربە مبارزە طبقە کارگر علیە سرمایەداران و دولت دارای فراز و نشیبهای آموزندەای است کە امروز هر فعال و رهبر کارگری بدون در نظر گرفتن شکستها و موفقیتها نمی تواندبرای پیشروی های آیندە نقشەعمل روشنی داشتە باشند.

 موانع پیشروی چیست؟ ضعفهاو نقاط قوت، کدام ها هستند؟ اینها و ده ها سئوال اساسی دیگر روی میز همە رهبران و فعالین جنبش کارگری و همچنین احزاب و سازمانهای چپ و کمونیستی است کە باید برای آنها جواب روشن داشتە باشند.

 بخشی از این سئوالات عبارتند از: چرا بعد از ٣٨ سال از حاکمیت سیاە رژیم اسلامی طبقە کارگر ایران هنوز در پراکندگی بسر میبرد و دارای سازمان محکم طبقاتی خود نیستند؟ موانع پیشاروی اتحاد و همبستگی طبقە کارگر چیست؟ توطهە های سرمایەداران و دولت در رابطە با سرکوب و پراکندە کردن طبقە کارگر چگونە عمل کردە است؟توهم پراکنی گرایشات غیرە کارگری درون جنبش کارگری چە تاثیر مخربی بر عدم اعتماد بخود طبقە کارگر داشتە است؟ راه حل سازمانیابی طبقاتی چیست؟

در ادامە بحث سعی میکنم بە این سئوالات پاسخ دهم، بە امید اینکە مورد توجە فعالین جنبش کارگری قرار گیرد.

چرا بعد از ٣٨ سال از حاکمیت سیاە رژیم اسلامی طبقە کارگر ایران هنوز در پراکندگی بسر میبرد و فاقط سازمان محکم طبقاتی خود است؟

نطفە رژیم اسلامی در همان ابتدای ٣٨ سال قبل با حمایت از نظام سرمایەداری و دشمنی با عدالت اجتماعی شکل گرفت. جمهوری اسلامی طی نزدیک بە چهار دهە گذشتە لحظەای بدون ماشین اعدام، شکنجە و سرکوب خونین نبودە است. بر کسی پوشیدە نیست کە دست سران رژیم اسلامی بە خون هزاران رهبر، فعال کارگری و سوسیالیستی در طی حیات ننگین این رژیم رنگین شدە است، صدها هزار کارگر طعم تلخ شکنجە زندانهای رژیم را بجرم برابری طلبی چشیدەاند. اخراج فعالین کارگری یکی از ابزارهای رایج رژیم اسلامی و سرمایەداران برای جلوگیری از نفوذ کلام و اتوریتە اجتماعی فعالین و رهبران عملی کارگران سوسیالیست است کە سفرە دهها هزار فعال کارگری را خالی وبی رونق کردە است. نهادهای ضد کارگری مانند خانە کارگر و شوراهای اسلامی کار را بنام خود کارگران برای سرکوب مبارزات طبقە کارگر سازمان دادند و به خدمت گرفتند. نقشە اصلی رژیم اسلامی مهندسی و کنترل مبارزات کارگری است.

هدف اصلیتر رژیم، جلوگیری از سازمان یابی طبقە کارگر در سازمانها و تشکلهای مستقل کارگری، سوسیالیستی است. اما علیرغم تمام دشمنی کە سرمایەداران و رژیم اسلامی علیە حق طلبی و عدالت خواهی اجتماعی کارگران داشتەاند، طبقە کارگر با پتانسیل بالایی بە مبارزات و اعتراضات صنفی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود ادامە دادە است و سنتهای ارزشمندی مانند اقدام بە برگزاری مجامع عمومی کارگری در محل کار و هدایت اعتراض، مبارزە از طریق برگزاری مجمع عمومی کارگران کە امروز بە یک سنت پایدار مبارزات کارگری تبدیل شدە است. همچنین تلاش و ایجاد تشکلات مستقل کارگری مانند سندیکاهای شرکت واحد، نیشکر هفتپە و غیر نمونە های بارز عدم تمکین طبقە کارگر بە شرایط سرکوب و خفقان تحمیلی رژیم اسلامی است. در شرایط کنونی دولت و سرمایە داران با تحمیل چهار برابر زیر خط فقر همراە با بالا بردن روزانە نرخ تورم بە طبقە کارگر اعلام جنگ علنی کردەاند. اعلام کردەاند میخواهند همچنان سیاست کار ارزان و کارگر خاموش را ادامە دهند و در این راستا تمام ابزارهای سرکوب را بخدمت میگیرند و راه اندازی مانورهای نظامی علیە اعتراضات کارگری وحشت رژیم از قدرت مبارزە متحدانە کارگران است. عقب راندن این یورش وحشیانە در گرو اتحاد و همبستگی طبقە کارگر در تشکل و سازمانهای مستقل کارگری و سوسیالیستی است.

موانع پیشاروی اتحاد و همبستگی طبقە کارگر چیست؟

اصلیترین مانع، وجود جمهوری اسلامی است! رژیم اسلامی ٣٨ سال تجربە سرکوب خونین جامعە ایران را دارد. رژیم اسلامی طی این نزدیک به  چهار دهە موفق شدە است کار ارزان را بە طبقە کارگر تحمیل کند، در تلاش است کارگر خاموش را از طریق سرکوب خشن تحمیل کند. نهادهای ضد کارگری خانە کارگر و شوراهای اسلامی کار بعنوان مشاور آنتن جاسوسی نهادهای امنیتی در جهت شناسائی مبارزات و اعتراضات کارگران عمل کردەاند. طی ٣٨ سال گذشتە هزاران فعال کارگری از طریق این نهادهای ضد کارگری بە ارگانهای امنیتی معرفی شدەاند کە با زندان، شکنجە و احکام سنگین مواجە بودەاند و در نهایت هزاران فعال کارگری و سوسیالیست با اخراج از محل کار مواجە شدەاند. گرایشات غیرکارگری درون طبقە کارگر با توهم پراکنی حول پروژە های غیر عملی و تبلیغات تحزب گریزی زیر لوای مستقل از احزاب و کارگر گرایی کذایی موجب ایجاد تفرقە و نا امید کردن کارگران حول تشکلهای واقعی کارگران شدەاند. عملکرد گرایشات تودەای، اکثریتی در کنار گرایشات فرقە گرایی در خدمت پراکندە کردن طبقە کارگر قرار داشتە است. زمانی گرایش راە کارگری ها علیە کارگران متولد افغانستان مشغول راه اندازی کمپین نفرت پراکنی بودند کە نتیجەای جز ایجاد تفرقە، دو دستگی بین طبقە کارگر نداشت.

توطئە های سرمایەداران و دولت در رابطە با سرکوب و پراکندە کردن طبقە کارگر چگونە عمل کردە است؟

جمهوری اسلامی بعنوان یکی از دولت های هار سرمایەداری، بطور سیستماتیک در جنگ و دشمنی با رفاە و عدالت اجتماعی کارگری قرار دارد. این رژیم بعنوان حافظ نظام سرمایەداری ملزم بە تحمیل سیاست کار ارزان، کارگر خاموش است در این راستا بطور دائم در حال توطئە، سرکوب فشار بر طبقە کارگر است. تحمیل کار ارزان، کارگر خاموش، معنی عملی اش این می شود کە کارگر باید مانند بردە کار کند و صدای اعتراضی از او در نیاید.  بورژوازی برای اجرای این سیاست باید ماشین سرکوبش را از دادگاهای فرمایشی، امامان جمعە تا نیرو نظامی، شکنجە گران و خبرچینان خانە کارگر و شوراهای اسلامی کار گرفتە بکار گرفته تا کارگر بردە کار باشد و صدایی از او در نیاید. در این سیستم فکر کردن بە اتحاد و همبستگی و اقدام برای سازماندهیو تشکلی مستقل  برای مبارزات کارگری، جرم نابخشودنی است و بر همین مبناست کە تاکتیکهای رژیم اسلامی تابع توازن قوای از خودآگاهی و میزان مقاومت طبقە کارگر است. اگر زمانی جمال چراغویسی بجرم سخنرانی در اول ماە مە سنندج دستگیر و بلافاصلە اعدام شد اما امروز فعال کارگری از درون زندانها و زیر شکنجە و احکام سنگین، بە اتحاد و همبستگی طبقاتی فراخوان میدهد و دیگر عربدە کشی حاکم شرع، امامان جمعە و شلاق جلاد شکنجە گر همراە با خبرچینان خانە کارگر و شورای اسلامی کار نمیتواند تاثیری در تضعیف روحیە مبارزاتی طبقە کارگر داشتە باشند. این توازن قوای دو فاکتو از طریق اعتراض، مبارزە خودآگاە طبقە کارگر در ابعاد سراسری بوجود آمدە است. سالهای ٩٣ و ٩٤ شاهد بیشترین اعتراضات و مبارزات کارگری در سراسر کشور هستیم، شاهد چندین بار حماسە اعتراضات معلمان بعنوان بخشی از طبقە کارگر در ابعاد سراسری بودیم و چشمنداز پیشروی این روند همچنان ادامە دارد.

توهم پراکنی گرایشات غیرە کارگری درون جنبش کارگری چە تاثیر مخربی بر عدم اعتماد بخود طبقە کارگر داشتە است؟

متائسفانە در درون جنبش کارگری گرایشات کارگرنماهایی عمل میکنند کە تاکنون موجب تفرقە و عدم اعتماد بە اتحاد و همبستگی در صفوف کارگران بودە است. فرقە گرائی یکی از این گرایشات است. این گرایش بنام استقلال طبقە کارگر مشغول تبلیغات تحزب گریزی است. مشغلە های غیرە کارگری دیگر پروژەهای را در دستور دارند کە جز توهم سودی برای طبقە کارگر نداشتە و گرەای از مشکلات اقتصادی و رفاهی طبقە کارگر را باز نمیکنند. گرایشات سندیکایی کل اهدافشان حول مسائل صنفی تعریف میکنند و فکر میکنند با سیاست کاری ندارند در حالی کە خصوصیات سیستم دیکتاتوری در ایران مبارزە صنفی هم سیاسی تلقی میشود و در همان تلاش، خواست صنفی پاپوش دوزی و پروندە سازی امنیتی هم برای فعالیت صنفی ساختە میشود. گرایش سندیکایی بدون توجە بە خصوصیات سیستم جمهوری اسلامی کارگران را بە عدم دخالت و تلاش برای همبستگی با سایر بخشهای دیگر جامعە مانند جنبش برابری طلبی زنان، دانشجویان، خلاصی فرهنگی و اعتراضات تودەای تشویق میکنند کە سودی برای طبقە کارگر و جامعە نداشتە است.

درک نادرست دیگر در مورد معرفی تشکلهای متفرق فعالین کارگری بعنوان تشکل و سازمان کارگران است. این تشکلهای فعالین کارگری مربوط بە محیط کار نیستند و نمیتوانند بلحاظ عملی اقدامی بنفع بهبود اقتصادی و رفاهی کارگران داشتە باشند اما ایجاد توهم میکنند کە خود را بعنوان تشکل و سازمان کارگران معرفی میکنند.

راه حل سازمانیابی طبقاتی چیست؟

باید توازن قوا را تغییر داد. جنبش کارگری دارای نقاط قوتهای برجستەای است. شبکە های کارگران سوسیالیست ستون فقرات جنبش کارگری هستند. شبکە های رهبران عملی باید این توازن قوای نابرابر را بنفع عدالت خواهی جنبش کارگری تغییر دهند. جمهوری اسلامی چهار دهە است بە بهانە محاصرە اقتصادی و اختلاف با امریکا و غرب سفرە طبقە کارگر ایران را بە گروگان گرفتە است. طی این مدت هر صدای آزادی خواهانه و برابری طلبانه را با گلولە، زندان، شکنجە و اعدام پاسخ دادە است. امروز بعد از نزدیک بە چهار دهە، همە بهانە ها بسر رسیدە است. طبقە کارگر باید بتواند توقعات عدالت خواهانە خود را اجرا کند. گلولە، اعدام، شکنجە و احکام سنگین زندان برای رهبران و فعالین کارگری دیگر مرعوب کنند نیستند. صدای عدالت خواهی طبقە کارگر باید از طریق تشکیل مجامع عمومی منظم در محل کارو زیست، اولین خواست طبقە کارگر ایران است کە باید عملی شود. در مجامع عمومی باید میزان مکفی دستمزدها بر اساس آخرین نرخ تورم تصویب و اجرا گردد. زندانیان سیاسی ازجملە فعالین کارگری زندانی بدون قید و شرط فورا آزاد شوند.  تساوی حقوق زن و مرد در همە عرصەهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برسمیت شناختە شود. راه اندازی جنبش اتحاد علیە  بیکاری با شعار کار یا بیمە بیکاری باید در همە مجامع عمومی محل کار و زیست طرح شود. مسئلە بیکاری، مشغلە طبقە کارگر ازجملە شاغلین همین امروز است.

***