رضا مقدم – خامنه ای و سپاه موقتا تسلیم شدند

خامنه ای و سپاه موقتا تسلیم شدند
رضا مقدم – 15 دسامبر 2013

خامنه ای و سپاه در مقابل تحریمهای فعلی و تهدید تحریمهای فلج کننده ای که از جمله برای کاهش تدریجی صادرات نفت ایران به صفر در راه بود، به زانو درآمدند و زیر نظارت بازرسان سازمان ملل، ماشین اتمی رژیم اسلامی با موتور روشن و برای مدت 6 ماه پارک شد. اینکه در پایان شش ماه چه بخشهایی از تاسیسات اتمی رژیم اسلامی تعطیل خواهد شد هنوز معلوم نیست اما آشکار است که خامنه ای و سپاه در مقابل خواست کشورهای پنج باضافه یک، قدرت مقاومت و چانه زنی ندارند و این را نتیجه مذاکرات “ژنو 3” بخوبی نشان داد. هنگامی که با پافشاری فرانسه در آخرین ساعات ملاقات “ژنو 2” از جمله موضوع راکد شدن گسترش نیروگاه آب سنگین اراک و پایان دادن به ذخایر اورانیوم 20 درصد غنی شده به متن توافق افزوده شد، نمایندگان رژیم اسلامی جلسات را ترک کردند و شکست مذاکرات را به گردن فرانسه انداختند؛ اما بدلیل اینکه هیچ چاره ای جز تسلیم نداشتند و ندارند، هفته بعد برگشتند و با بوسیدن روی وزیر خارجه فرانسه، توافقنامه را پذیرفتند. این یک آزمون بزرگ برای ناچاری رژیم اسلامی به تسلیم بود.(1)
با امضای توافقنامه ژنو، خبرگزاری آسوشیتدپرس در 25 نوامبر 2013 فاش کرد مذاکرات نمایندگان خامنه ای و آمریکا از همان ماههای پایانی ریاست جمهوری احمدی نژاد و با وساطت سلطان قابوس آغاز شده بود. بعلاوه پس از مذاکرات ظریف و کری در حاشیه جلسات سازمان ملل در نیویورک نیز دیدارهای کارشناسان دو طرف ادامه داشته تا رژیم اسلامی متوجه “مزه دهن کدخدای اروپا” شود. برخلاف رجزخوانی های خامنه ای و سپاه، موافقتنامه پیشنهادی رژیم اسلامی قبل از ارائه به نمایندگان پنج باضافه یک، تائید آمریکا را داشته است. در واقع خامنه ای و سپاه مفاد مورد نظر آمریکا را در کمال “عزت” با انشای خود و تحت عنوان پیشنهادات رژیم اسلامی به ژنو بردند تا چنین وانمود کنند که اروپا و آمریکا با “زبان کرامت” با سران این رژیم صحبت می کند. اما دخالت فرانسه، که از ملاقاتهای غیر علنی آمریکا و نمایندگان خامنه ای برای تهیه متن توافقات اطلاع داشت، برای محدود کردن بیشتر صنایع اتمی رژیم اسلامی در دوران شش ماهه نشان داد که بر خلاف تحلیل روحانی، آمریکا قدرت دوران جنگ سرد را ندارد و نه تنها دیگر کدخدای اروپا نیست بلکه حتی متحدینی نظیر ارتش مصر و عربستان سعودی هم از وی حرف شنوی ندارند. هنگامی که آمریکا ارتش مصر را به قطع کمک های مالی تهدید کرد عربستان سعودی اعلام کرد که آنرا جبران می کند و ارتش مصر برای دریافت نیازهای تسلیحاتی وارد معامله با روسها شد.
در دوران جنگ ایران و عراق رژیم اسلامی پس از بیرون رانده شدن عراق از خاک ایران که می توانست با گرفتن امتیازات بسیار و از جمله غرامت هنگفت به جنگ خاتمه دهد، نزدیک هفت سال به جنگ ادامه داد و پس از اینکه خسارات جانی و مالی بسیاری به مردم ایران وارد شد خمینی از موضع ضعف و برای حفظ نظام جام زهر را سر کشید و به آتش بس با عراق تن داد. نزد سران رژیم اسلامی خسارات به جان و مال مردم ایران هیچوقت کوچکترین اهمیتی نداشته است. نه در دوران جنگ ایران و عراق و نه در شرایط کنونی که تحریمها در کنار بحران اقتصادی و فساد گسترده مقامات رژیم در همه سطوح مردم ایران را به خاک سیاه نشانده و به معنای واقعی کلمه دچار مشکل نان کرده است، وخامت وضع معیشت مردم هیچ تاثیری در تصمیم گیری های رژیم اسلامی نداشته است. خمینی چون ادامه جنگ غیرممکن بود، با آتش بس موافقت کرد و خامنه ای و سپاه هم چون ادامه سیاستهای اتمی شان غیر ممکن شد و تنها برای حفظ رژیم اسلامی حاضر شدند تسلیم آمریکا و اروپا شوند. در ماجرای اتمی نیز خامنه ای و سپاه تمام فرصت های سابق را از دست دادند. خامنه ای باعث شد قرارداد رژیم اسلامی و سه کشور اروپایی یک طرفه لغو شود و در ماههای پایانی دولت خاتمی، از وی که این قرارداد در دوران خودش بسته شده بود، خواست غنی سازی اورانیوم، که رژیم اسلامی داوطلبانه متوقف کرده بود، را مجددا از سر بگیرد.(2) حتی اگر فقط تنها 4 مورد از فجایعی که رژیم اسلامی برای مردم ایران ببار آورده بحساب آید، عمق خسارتی که این رژیم به مردم ایران وارد کرده نمایان میشود: حدود یک میلیون کشته و زخمی و صدها میلیارد دلار خسارت مالی در دوران جنگ، هزینه صدها میلیارد دلاری ماجراجویی های اتمی و همچنین حیف و میل صدها میلیارد دلار در دوران احمدی نژاد، در کنار کشتارهای وسیع مخالفان و تمام صدمات شدید اخلاقی و فرهنگی به مردم ایران. موجودیت رژیم اسلامی چیزی جز خسارت جانی، مالی، فرهنگی، اخلاقی، محیط زیستی و نهادینه شدن فساد برای مردم ایران نداشته است.
لیبرالها، اصلاح طلبان و تسلیم اتمی
در سال 88 با جنبش مردم ایران علیه دیکتاتوری و ولایت فقیه و برای آزادی، استراتژی متکی به صندوق رای مقبولیت خود را نزد حتی بخشهایی از وابستگان به رژیم اسلامی نیز از دست داد. در سال 92 با روشی که در رژیم اسلامی رئیس جمهور تعیین می شود، روحانی رئیس جمهور شد. وی از قبل گفته بود که قصد دارد به ماجراجویی اتمی رژیم اسلامی پایان دهد زیرا مانند بسیاری از سران رژیم از عمق نارضایتی مردم از اوضاع اقتصادی و سیاسی و خطر خیزش میلیونی آنها و به مخاطره افتادن کل رژیم اطلاع داشت. خود روحانی از جمله سران رژیم اسلامی بود که هم از شکست محتوم سیاست های اتمی خامنه ای و سپاه بخوبی آگاه بودند و هم از بی پایگاه بودن خامنه ای نزد همه جناحهای رژیم و اتکای صرف وی به نیروی سرکوب. لذا اگر خامنه ای مانند خمینی در دوران پایان جنگ به صحنه می آمد و در همان دوران احمدی نژاد مسئولیت شکست سیاستهای اتمی را بعهده می گرفت و جام زهر می نوشید، شیرازه امور از هم می پاشید و رژیم اسلامی به دشواری می توانست سر پا بماند. اصلاح طلبان و بخشی از لیبرالها تغییر در سیاستهای ماجراجویانه اتمی خامنه ای و سپاه که شکست خورده و قابل ادامه نبود را به گردن “رای مردم” انداختند تا هم آبرویی برای صندوق های بی اعتبار شده رای دست و پا کنند و هم رژیم اسلامی را از خطر سرنگونی نجات دهند. در صورتیکه تعیین روحانی به ریاست جمهوری نتیجه شکست سیاستهای اتمی سپاه و خامنه ای بود و نه برعکس. انتخاب روحانی باعث تغییر سیاستهای اتمی نشده است بلکه شکست سیاستهای اتمی سپاه و خامنه ای باعث تعیین روحانی شده است. تسلیم اتمی رژیم اسلامی به اروپا و آمریکا ربطی به خواست مردم علیه عواقب خانمان برانداز تحریمها نداشت و ندارد. احمدی نژاد و مسئولین شورای امنیت ملی وقت برای آغاز ماجراجویی خود به سیاستهای دوران خاتمی، که از جمله همین روحانی یکی از مجریان آن بود، انتقاد و حمله می کردند. در مقابل روحانی و خاتمی با استفاده از هر فرصتی اعلام می کردند تصمیم گیری در امور اتمی راسا به عهده خامنه ای است تا در پوشش دفاع از خود انتقادات را متوجه خامنه ای و سپاه کنند. امروز قرعه به نام خاتمی و رفسنجانی و روحانی افتاده تا خسارات عظیم مالی و زیانهای جبران ناپذیری که تحریمها به زندگی و شغل مردم ایران زده را به گردن سیاستهای اتمی احمدی نژاد بیاندازند تا خامنه ای که ستون فقرات رژیم است را حفظ کنند زیرا خودش علیرغم رجز خوانیها، بزدل تر از آن است که مسئولیت اعمال و سیاستهای رژیم اسلامی که در جزئیات آنرا تعیین میکند، بعهده گیرد. در رژیم اسلامی حتی مسافرتهای دسته جمعی دانشجویان به زیارت، مشهد یا خارج کشور با صلاحدید خامنه ای تعیین می شود.
گزارش صد روزه روحانی از اوضاع اقتصادی که از جمله، رشد منفی بیش از 5 درصد و صدها هزار میلیارد تومان قرض و تورم بیش از 40 درصد که حتی برای پرداخت حقوق کارکنان دولت با مشکل مواجه است، دلیل تسلیم خامنه ای و سپاه به کشورهای پنج باضافه یک است و نه بحساب آوردن رای مردم در انتخاب رئیس جمهوری که خواهان توقف این سیاستهای خانمان برانداز رژیم اسلامی بودند. علت قبول توافقنامه موقت در ژنو از طرف خامنه ای و سپاه، نه گردن گذاشتن به صندوق رای است آنطور که بخشی از لیبرالها و اصلاح طلبان جلوه می دهند تا برای استراتژی خود اعتبار و آبرو دست و پا کنند، و نه به دلیل فلاکت مردم بلکه تنها بخاطر ترس از امکان خیزش مردم و سرنگون شدن رژیم اسلامی است.
بدلیل بحران حکومتی محتوای توافقنامه ژنو اختلافات و شکاف جناحها را گسترش داده و عملا دستگاه تبلیغات رژیم اسلامی نتوانسته آنرا یک پیروزی برای خامنه ای جا بزند. رفسنجانی بر خلاف دیگر رهبران رژیم این توافقنامه را بیرون آوردن رژیم اسلامی از مخمصه می داند و ابایی ندارد اعلام کند در این متن حق رژیم اسلامی برای غنی سازی صریحا برسمیت شناخته نشده. وزیر امور خارجه آمریکا بارها اظهار داشته توافقنامه ژنو حق غنی سازی برای رژیم اسلامی را در نظر نگرفته، و قرار نیست نیروگاه آب سنگین اراک به شکل فعلی به کارش ادامه دهد که هر دو فعلا خط قرمز رژیم اسلامی است. جان کری برای جلوگیری از تصویب تحریمهای جدید، در جلسه علنی سنا حتی از وصل کردن رفع تحریمها به اوضاع سوریه و سرنوشت حزب اله لبنان نیز ابا نکرده است. بعلاوه این توافقنامه حتی هنوز به رای همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا گذاشته نشده است. در دوران ششماه باید طرح آمریکا و اروپا برای نظام امنیتی منطقه خاورمیانه تدوین شود. طرحی که باید نقش و منافع اتحادیه اروپا و متحدین آمریکا در خاورمیانه و همچنین آینده افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، یمن و امنیت اسرائیل را تعیین کرده باشد. پیشاپیش روشن است که مفاد توافقنامه نهایی برای کشورهای منطقه خاور میانه، منافع امپریالیستها در این منطقه و همچنین سرنوشت خود رژیم اسلامی بسیار مهم است و به این اعتبار مخالفان مهم و قدرتمندی هم در میان هم جناحهای رژیم اسلامی و هم خارج از ایران دارد. تلاش سی و چند ساله رژیم اسلامی برای تحمیل خود به آمریکا و اروپا و کسب نقش و جایگاه مورد نظرش با شکست روبرو شده است. رژیم اسلامی اکنون چاره ای ندارد تا یا نقش و سهمی که آمریکا و اروپا برایش تعیین می کنند را بپذیرد و یا سرنگون شود.
رژیم اسلامی میرود تا خود را برای تسلیم و پذیرش محدودیتهای بسیار و عواقب نا روشن آن در جنگ جناحها و بحران حکومتی که می تواند به از هم گسیختگی در بالا منجر شود، آماده کند. مردم ایران در کمال استیصال و در فقدان یک آلترناتیو که نزد جنبش کارگری و مردم ایران مقبولیت داشته باشد تا جایگزین رژیم اسلامی شود، این توافقنامه را نشانه برطرف شدن موقتی خطر حمله نظامی از طرف اسرائیل و آمریکا دانستند و می پندارند که با رفع تحریمها اوضاع معیشت شان بهبود یابد. همین استیصال باعث شده تا مردم سراغ سپاه و خامنه ای که آنها را به این روز انداخته نروند و خواهان مجازات مقصرین نشوند که این چیزی جز محکومیت کل نظام نیست.
روحانی آخرین شانس رژیم اسلامی
روحانی که کاندید رفسنجانی و خاتمی بود، سه هدف اعلام شده داشت: الف، تسلیم در مقابل اروپا و آمریکا در زمینه اتمی. ب، سروسامان دادن به اوضاع وخیم اقتصادی. ج، کاهش بحران حکومتی از طریق آشتی جناحهای رژیم. از میان این 3 هدف فعلا تنها اولین گام در تسلیم به اروپا و آمریکا متحقق شده و در مقابل جناحهای مخالف داخلی آن بمرور متحد تر، منسجم تر و صریحتر شده و می شوند. در کاهش بحران حکومتی که می تواند رژیم اسلامی را در سرکوب مردم و مبارزاتشان قوی کند یکی از مهمترین اقدامات آزادی موسوی و کروبی و رهنورد است که نه تنها موفق نبوده بلکه بخشی از هواداران اولیه خود را ناامید کرده و باعث ایجاد اختلاف در میان وزرای کابینه شده است. در این عرصه، هم اعدامها افزایش یافته و هم دستگیری ها گسترده شده و حتی شامل مسئولین عادی ترین و غیر سیاسی ترین سایتها و خوانندگان ترانه نیز شده است. کاهش حد تحمل رژیم اسلامی ناشی از شکنندگی است نه استحکام. این سرکوبها از سر قدرت نیست بلکه از سر وخامت اوضاع رژیم اسلامی است و راه بجایی نخواهد برد. در کنار این سرکوبها، هم تحرکات جنبش کارگری به ویژه بر سر اضافه دستمزد شدت گرفته و هم وقایع 16 آذر امسال نشان داد که میرود تا دانشجویان پس از 3 سال تحرکات خود را از سر بگیرند. در سوم آذر امسال در یکی از نادرترین اعتراضات دانشجویی پس از کشتار و سرکوب سوسیالیستهای جنبش دانشجویی در سال 59 توسط بنی صدر، دانشجویان دانشگاه امیرکبیر به مرگ یک کارگر ساختمانی در اثر سقوط از داربست ساختمان ابوریحان اعتراض کردند. در این تجمع کم نظیر در چند دهه اخیر، بیش از 300 نفر از دانشجویان امیرکبیر در اعتراض به عدم اجرای قانون کار و بکار گیری کودکان دست به اعتراض زدند.
در زمینه اقتصادی، گزارش صد روزه روحانی نشان داد که عزیز دوردانه خامنه ای و سپاه با وجود درآمدهای نجومی بیسابقه نفتی چه زندگی فلاکتباری برای کارگران و زحمتکشان ایران ایجاد کردند و از نظر دزدی و فساد در تاریخ اسلام رکورد زده اند. بعلاوه لایجه بودجه سال 93 که روحانی از هم اکنون به مجلس فرستاده نشان می دهد رژیم اسلامی چاره ای ندارد تا هر سند تسلیمی که آمریکا و اروپا ارائه دهند، را قبول کند. این بودجه که کسری بزرگی دارد با فرض تحقق 3 عامل بسیار مهم تدوین شده است: رفع تحریمها، افزایش صادرات نفت ایران به میزان تقریبا دو برابر و بهای بشکه ای 100 دلار! عدم تحقق هر یک از این سه عامل که همگی نامطمئن است سال 93 را برای کارگران و زحمتکشان ایران سیاهتر از امسال خواهد کرد. حتی اگر همه مخالفان داخلی و خارجی تسلیم سپاه و خامنه ای بی اثر و خنثی شوند، رفع موانع فنی افزایش تولید نفت و همچنین احیای مشتریان سابق رژیم اسلامی که اغلب از عراق نفت می خرند ساده نیست. به ویژه که رژیم اسلامی برای رقابت آنطور که زنگنه، وزیر نفت، قبل از اجلاس اخیر اوپک تهدید کرد قیمت ها را حتی تا بشکه ای 20 دلار پائین خواهد آورد.
اوضاع اقتصادی کارگران بسیار فلاکت بار و وخیم است. حداقل دستمزد کارگران چهار برابر کمتر از خط فقری است که خود رژیم اسلامی تعیین کرده. در دوران تبلیغات انتخاباتی، روحانی به دروغ وعده داد که دستمزد کارگران را در همین سال 92 ترمیم خواهد کرد. این دروغ را ربیعی وزیر کار روحانی هنگام گرفتن رای اعتماد در مجلس تکرار کرد. بعلاوه عده ای برای اعتراض به کافی نبودن افزایش حداقل دستمزد در فروردین امسال راه شکایت از دیوان عدالت اداری را امتحان کردند. 9 ماه پس از این شکایت، حجت‌الاسلام منتظری، رئیس دیوان عدالت اعلام کرد که پرونده این شکایت هنوز باز است و رسیدگی به شکایت کارگران، مستلزم این است که دولت بستر و اعتبارات لازم را فراهم کند. بدین ترتیب رئیس دیوان صریحا اعلام کرده که برای موافقت با شکایت کارگران ابتدا باید مطمئن میشدند که دولت پول دارد که معلوم شد دولت پول ندارد و شکایت کارگران به جایی نمی رسد.
برای جنبش کارگری اگر بخواهد به دست خود از فلاکت فعلی نجات بیابد، تنها یک راه باقی می ماند: اتکا به خود و بی باوری مطلق به تمام وعده های سران رژیم اسلامی. پخش اخبار فعالیت های شورایعالی کار و شوراهای اسلامی درباره تعیین حداقل دستمزد هیچ هدفی جز منفعل کردن کارگران ندارد. هدف این اخبار جلوگیری از اقدام مستقل و مبارزاتی کارگران برای مبارزه و ایجاد روحیه انتظار در بین کارگران است. مبارزات کارگران برای اضافه دستمزد موفق نخواهد شد مگر کارگران به تمام تجربیات چند دهه خود از غیر قابل اعتماد بودن وزرای کار و مزدوران شوراهای اسلامی اتکا کنند. بی اعتمادی به وعده های شورایعالی کار، شوراهای اسلامی و وزیر کار، ابتدایی ترین عامل برای موفقیت در مبارزه برای افزایش دستمزد است. در این دوره برزخ ششماهه باید کارگران نیز خود را برای عواقب تسلیم رژیم اسلامی و یا بهم خوردن مذاکرات اتمی آماده کنند که اتحاد و هماهنگی بر سر مبارزه برای افزایش دستمزد و ایجاد تشکل در محور آن قرار دارد. مبارزه برای افزایش دستمزد از هر نظر قابلیت بسیج، اتحاد و ایجاد تشکل در جنبش کارگری را دارد تا میلیونها کارگر را به میدان آورد و دیگر جنبشهای اجتماعی و کل جامعه را برای مبارزه بمنظور تغییرات بزرگ و اساسی آماده کند.

زیر نویسها:
1 – برای توضیح بیشتر رجوع کنید به:
الف – رضا مقدم – “مذاکرات بغداد”، به پیش! شماره 73، سه شنبه 26 اردیبهشت 1391، 15 می 2010.
ب – رضا مقدم – “زمان علیه رژیم اسلامی”، به پیش! شماره 73، سه شنبه 26 اردیبهشت 1391، 15 می 2010
ج – رضا مقدم – “مقاومت یا سازش؟ دوام رژیم اسلامی در گرو هیچیک”، به پیش! شماره 76، دوشنبه 30 مرداد 1391، 20 اوت 2012.
د – رضا مقدم – “رژیم اسلامی گروگان آمریکا در شورای امنیت”، به پیش! شماره 78، جمعه 8 دی 1391، 28 دسامبر 2012

2 – “هى فشار آوردند كه بايد اين را تعطيل كنيد، بايد آن را تعطيل كنيد، بايد آن را تعطيل كنيد. رسيدند به كارخانه‌ يو.سى.اف اصفهان، گفتند: اين را هم بايد تعطيل كنيد. آن مقدمات اولى است. بنده آن وقت به مسئولين گفتم كه اگر اين حرف را گوش كرديد، فردا خواهند گفت بايد معادن اورانيوم را هم كه توى اين كشور هست، كلاً يك‌ جا جمع كنيد بدهيد به ما، تا خاطرجمع شويم كه شما نمی خواهيد بمب اتم بسازيد…امروز هر كس به ما می گويد آقا تعليق موقت بكنيد، ما می گوئيم تعليق موقت را كه يك بار كرديم؛ دو سال! دو سال تعليق موقت كرديم. فايده‌اش چه شد؟ اول گفتند موقت تعليق كنيد، گفتند تعليق داوطلبانه بكنيد؛ ما هم به خيال موقت و به خيال داوطلبانه، تعليق كرديم. بعد هر وقت اسم از برداشتن تعليق آمد، يك قرشمال بازى‌اى در سطح دنيا درست كردند – در سطح مطبوعات و رسانه‌ها و محافل سياسى – واى، داد، داد، ايران می خواهد تعليق را بشكند! تعليق شد يك امر مقدس كه ايران اصلاً حق ندارد نزديكش برود! ما اين را تجربه كرده‌ايم؛ ديگر، تجربه‌ جديدى نيست. آخرش هم گفتند: اين تعليق موقت كافى نيست؛ اصلاً بايد به كلى بساط اتمى را جمع كنيد. همين اروپائى‌ها كه می گفتند شش ماه تعليق كنيد، وقتى اين كار را كرديم، گفتند بايستى جمع كنيد! اين فرايند عقب‌نشينى، اين فايده را براى ما داشت؛ هم براى خود ما تجربه شد، هم براى افكار عمومى دنيا تجربه شد. ليكن عقب‌نشينى بود ديگر؛ عقب‌نشينى كردند. من همان وقت هم در جلسه‌ مسئولين گفتم اگر چنانچه بخواهند به اين روند مطالبه‌ پى‌درپى ادامه بدهند، بنده خودم وارد ميدان می شوم؛ همين كار را هم كردم. بنده گفتم كه بايستى اين روند عقب ‌نشينى متوقف شود و تبديل بشود به روند پيشروى، و اولين قدمش هم بايد در همان دولتى انجام بگيرد كه اين عقب‌ نشينى در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همين كار هم شد”، “در مسئله‌ هسته‌اى، آمريكائى‌ها تا همين چند ماه پيش اصرار، اصرار كه بايد ايران به كلى همه‌ فعاليتهاى هسته‌اى‌اش را كنار بگذارد؛ يعنى مثل آن كارى كه با ليبى كردند؛ ته‌اش را جارو كند، تقديم كند به آنها؛ به كلى اعلام انصراف كند. اخيراً – چند هفته‌ى قبل از اين – وضع به جائى رسيده است كه گفتند ايران در همين حدى كه هست، توقف كند. ببينيد فاصله‌ى اينها خيلى زياد است. يك روزى بود كه اينها حاضر نبودند پنج عدد سانتريفيوژ را تحمل كنند. مسئولين گفت و گو و مذاكره‌ با اروپا حاضر شده بودند بيست تا سانتريفيوژ را نگه دارند، آنها گفته بودند نمی شود؛ گفته بودند پس لااقل پنج تا، گفته بودند نمی شود. اگر می گفتند يكى، باز هم می گفتند نمی شود! امروز سه هزار تا سانتريفيوژ دارد كار می كند، مبالغ زيادى هم آماده‌ كار گذاشتن است. می گويند در همين حد متوقف شويد. اين هم يكى از ناكامى‌هاى آمريكاست”. (سخنرانی خامنه ای برای دانشجویان استان یزد، سیزدهم دیماه 1386، سایت خامنه ای – http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3416)
“مثلاً در ليبى با اينكه قذافى در سالهاى اولِ روى كار آمدن، گرايش ضد غربى نشان می داد، اما در سالهاى اخير خدمات بزرگى به غربى‌ها كرد. آنها هم به چشم خودشان ديدند كه با يك تهديد خشك و خالى، اين آقا امكانات هسته‌اى خودش را جمع كرد، همه را سوار كشتى كرد، داد به غربى‌ها، گفت ببريد! ببينيد ملت ما در چه وضعيتى قرار دارد، آنها در چه وضعيتى قرار دارند. ملت ما مشاهده كرد كه همه‌ى دنيا به سردمدارى آمريكا عليه حركت هسته‌اى ايران قيام كردند؛ تحريم كردند، دعوا كردند، تهديد نظامى كردند، گفتند حمله می كنيم، چه می كنيم. مسئولين كشور نه فقط عقب ‌نشينى نكردند، بلكه على‌رغم دشمن، امكانات هسته‌اى خودشان را هر سال چندين برابر از سال قبل بيشتر كردند. آنجا مردم ديدند كه مسئول كشورشان دستور داد همان امكاناتى كه داشتند، همه را در مقابل تهديد غربى‌ها، يا به قول خودشان در مقابل مشوقهاى غربى‌ها جمع كردند. مثل اين كه يك آب ‌نبات ترشى، شكلاتى توى دهن يك بچه‌اى بگذارند، به اينها مشوق دادند، اينها هم همه را از دست دادند و رفتند!” (سخنرانی بمناسبت سال آغاز سال نو، مشهد، اول فروردین1390، سایت خامنه ای – http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3416)
به نقل از به پیش! شماره 82، دوشنبه 2 دی 1392، 23 دسامبر 2013