رضا دانش اول ماه مه روز اعلام همبستگی و اتحاد بین المللی طبقه کارگر

اول ماه مه روز اعلام همبستگی و اتحاد بین المللی طبقه کارگر
رضا دانش
در حالی به اول ماه مه روز جهانی کارگر روز اعلام همبستگی و اتحاد بین المللی طبقه کارگر و روز اعلام کیفرخواست کارگران بر علیه نظام استثمارگر سرمایه و روز جشن طبقه کارگر در سرتاسر جهان نزدیک میشویم، که این کره خاکی همچنان زیر سیطره بورژوازی است و در هر گوشه ای از این جهان پهناور طبقه کارگر همچنان گرفتار جنایت و کشتار سرمایه داران و مزدوران آن است. در حالی به روز جهانی کارگر نزدیک میشویم که اکثریت مردم و بخصوص طبقه کارگر در جوامع بشری بیشتر از هر زمان دیگری آماج یورش افسار گسیخته نظام سرمایه داری تحت نام دفاع از حقوق بشر و دمکراسی و در واقع سودجویی و استمرار و تداوم وضع موجود و قربانی افزایش سود سرمایه و انباشت بیشتر سرمایه است.
اول ماه مه دیگری در راه است، اما جهان همچنان دستخوش حوادث و وقایعی است که سرمایه داری برای انسانها رقم میزند. اینک در قرن بیست و یکم با وجود ثروت سرشار و وفور منابع طبیعی موجود در کره زمین و به یمن رشد و شکوفایی صنعت و تکنولوژی امکان برخورداری انسانها از نعمات موجود و ایجاد رفاه و خوشبختی برای بشریت از هر زمان دیگری بیشتر ممکن شده است، اما بر خلاف تمامی این واقعیتها انسانیت توسط توحش و بربریت نظام سرمایه داری به زنجیر کشیده شده است و هر روز در گوشه و کنار این جهان پهناور شاهد مرگ و نابودی انسانهایی هستیم که قربانی این نظم واورنه و توحش سرمایه هستند. مرگ و میر انسانها بر اثر سو تغذیه، نداشتن سرپناه و مسکن مناسب، افزایش آسیب پذیری در مقابل بلایای طبیعی، عدم دسترسی به بهداشت و درمان، جنگ و کشتار، گرانی و تورم و بیکاری و خودکشی و آپارتاید جنسی و تروریسم و عروج پدیده های همچون القاعده و طالبان و… تنها بخشی از عوارض حاکمیت نظام استثمارگر سرمایه هستند. دمیدن بر آتش تعصبات قومی و فرقه ای و دامن زدن به جهل و خرافه ی دین، ترویج ایده ی قومپرستی و ناسیونالیسم و نابودی و کشتار انسانها در اثر جنگ و جدال ناشی از هویت های کاذب از برکات تداوم نظام سرمایه داری در قرن معاصر است.
در حالی به اول ماه مه دیگری نزدیک میشویم که بحران جهانی سرمایه نه تنها فروکش نکرده است بلکه در بسیاری از کشورها ابعاد گسترده تری یافته است و زندگی را به کام اکثریت مردم در جوامع سرمایه داری تاخ کرده و کشورهایی مانند یونان و پرتقال و اسپانیا و ایتالیا و … را به آستانه فروپاشی اقتصادی سوق داده است. نظام جهانی سرمایه در یکسال اخیر همچون سالهای گذشته تلاش کرد تبعات و هزینه و عوارض این بحران را بر زندگی و معیشت طبقه کارگر سرشکن کرده و سودآوری سرمایه را حفظ و ارتقا دهد، در این راه و برای تحقق این امر یورش ددمنشانه ی خود به زندگی و معیشت طبقه کارگر را استمرار بخشید.
در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی اثرات این بحران ضربدر تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل و تحریمهای یک جانیه امریکا و اتحادیه اروپا شرایط بسیار سخت تری را برای طبقه کارگر ایران رقم زده است. در یک سال گذشته حمله به معیشت طبقه کارگر و تحمیل فقر و فلاکت بیشتر به کارگران و زحمتکشان ابعاد بسیار وسیع تری یافت. افزایش اخراج و بیکارسازیها، تورم و گرانی و عدم پرداخت دستمزدها در موعد مقرر، تعیین و تحمیل حداقل دستمزد و لایحه اصلاح قانون کار از عرصه های مهم اعتراض و نبرد طبقاتی طبقه کارگر علیه سرمایه داران و حکومتشان بود. تحمیل دستمزد چهار برابر زیر خط فقر به طبقه کارگر در حالی صورت گرفت که کاهش ارزش ریال و پائین آمدن قدرت خرید مردم و افزایش لحظه ای نرخ تورم و گرانی و عدم ثبات قیمتها ابعاد وحشتناکی به خود گرفته است و بالا رفتن قیمتها به پدیده ای روزمره تبدیل شده است.
در یکسال گذشته جمهوری اسلامی همچون تمامی دوران حاکمیت خود اعتراضات کارگری را با بازداشت فعالین و رهبران کارگری و با زندان و بگیر وببند پاسخ داده و میدهد. در همین مدت شاهد اعتراضات مداوم و پراکنده کارگری در مراکز تولیدی و کارخانجات بودیم. دیدیم طبقه کارگر در مقابل تعرض افسار گسیخته جمهوری اسلامی به سفره خالیش دست به مقاومت و اعتراض زد و در مواردی ازجمله برای آزادی فعالین و رهبران کارگری جلوه هایی از اتحاد و همبستگی خود را به نمایش گذاشت. در سالی که گذشت مبارزات طبقه کارگر برای بهبود شرایط کار، لغو قراردادهای موقت و سفید امضا، لغو کارکنتراتی، حق اعتصاب و تشکل و افزایش دستمزدها و … ادامه پیدا کرد.
امسال نیز همچون سالهای گذشته در آستانه روز جهانی کارگر، شاهد بازداشت و دستگیری فعالین و رهبران کارگری و سازماندهندگان شناخته شده ی مراسم اول ماه مه هستیم. لشکرکشی نهادهای امنیتی و سنگ اندازیهای تشکلهای زرد دولتی برای جلوگیری از برگزاری مراسمهای مستقل در اول ماه مه توسط کارگران پدیده ی تازه ای نیست، بخش اعظم این فشارها و ممانعتها نتیجه عدم اتحاد و نبود تشکلهای فراگیر و محلی قدرتمند کارگران است که کفه توازن نیرو و بالانس قدرت را به نفع سرمایه داران و رژیمشان سنگین کرده است. طبیعی است که جمهوری اسلامی به عنوان نماینده و حافظ بخشی از منافع بورژوازی مخالف برگزاری تجمعات کارگری بخصوص در روز اول ماه مه باشد. روزی که نماد همبستگی و اتحاد طبقه کارگر در سطح بین اللملی است. زیرا اتحاد و همبستگی طبقه کارگر میتواند یورشهای سرمایه داری اسلامی را به معیشت و سفره خالی طبقه کارگر پس بزند و بهبود شرایط کار را به دنبال داشته باشد. در چنین شرایطی و در غیاب تشکلهای کارگری تشکیل کمیته های مشترک با شرکت طیفهای مختلف و صاحبان گرایشهای گوناگون ایدئولوژیک و سیاسی درون طبقه برای برگزاری مراسم اول ماه مه به دور از تعصبات فرقه ای و حزبی میتواند برگزاری مراسمهای بزرگ تر و باشکوه تری نسبت به سالهای پیش را به دنبال داشته و گامی در جهت اتحاد و همبستگی بیشتر طبقه ما باشد، برگزاری مراسم مشترک در اول ماه مه میتواند آغازی بر پایان تفرقه و جدائیهای صنفی و گروهی و فرقه ای باشد.
تشتت و پراکندگی در نظرات و پافشاری بر تعصبات فرقه ای و ادامه ی سکتاریسم موجود در بین بخشی از فعالین کارگری در رابطه با برگزاری مراسم روز جهانی کارگر سبب خواهد شد مراسمهای کوچک و با شرکت معدودی از افراد در کوهپایه ها و باغات به دور از انظار عموم برگزار شود که به هیچ وجه در حد شان و اندازه¬ی این طبقه چند میلیون نفری یعنی اکثریت شهروندان محروم درایران نیست و در ضمن کار نیروهای امنیتی و سرکوبگر رژیم جمهوری اسلامی را نیز در دستگیری و به بند کشیدن رهبران و شرکت کنندگان درمراسم روز جهانی کارگر را آسان¬تر میکند، سرکوب و دستگیری اعضای کمیته برگزار کننده و رهبران سازمانده تجمع چند هزار نفری برای رژیم به مراتب سخت¬تر از تجمعی کوچک و حاشیه ای است، بدون شک برگزاری مراسم با شرکت اکثریت کارگران یک محل یا یک مرکز تولیدی میتواند بازتاب و تاثیر بمراتب بیشتر و قویتری داشته باشد، هم به لحاظ بالا بردن اعتماد به نفس کارگران شرکت کننده در مراسم و هم تشویق و ترغیب کارگرانی که به هر دلیل در مراسم امسال شرکت نکرده¬اند برای شرکت در سال بعد و جشن بعدی، مراسمهای این چنینی میتواند باعث افزایش آگاهی طبقاتی بطورعلی¬العموم در بین کارگران باشد، در عین حال به لحاظ تبلیغی در رسانه¬های جمعی هم میتواند گوشه ای از قدرت طبقاتی عظیم این طبقه را به سایر جنبشهای رادیکال موجود در جامعه نشان داده و تثبیت هژمونی این طبقه بر سایر جنبشهای اجتماعی را در پی داشته باشد و در نهایت آغاز به صدا درآوردن زنگ آماده باش برای گام برداشتن در جهت محو دنیای استثمار و بردگی کارمزدی وهرگونه محرومیت و بربریت نظام سرمایه را با تکیه برآگاهی طبقه کارگر به نیروی پرتوان خود طبقه و جنبش جهانی آن به دنبال داشته باشد .
متاسفانه تقدم منافع گروهی برمنافع جنبشی از سوی برخی از فعالین کارگری در سالهای گذشته همواره به مانعی در راه ایجاد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران تبدیل شده است. برای این طیف روز جهانی کارگر نه روز اتحاد انترناسیونالیستی طبقه کرگر بلکه روزی برای انجام یک آکسیون حزبی و گردهمایی تشکیلاتی درغیاب کارگران و خانواده و فعالین رادیکال و سوسیالیست آنان است، این گونه اعمال از سوی هر فرد و گروهی و با هر نیتی انجام شود به طور قطع ایجاد مانع در مقابل بنیاد نهادن یک سنت کمونیستی در میان طبقه کارگر است و در خوشبینانه ترین حالت این دسته از فعالین کارگری از درک این واقعیت عاجز هستند که این روز نمادی از اتحاد و همبستگی کل طبقه کارگر است، روز پیک نیک و گردش همفکران و هم مسلکیها نیست. سنت اول ماه مه همه جا هست و باید باشد، هرجا کارگران هستند و محرومان زندگی میکنند. روز کارگر میتواند و باید به روزی برای تقویت همبستگی و اتحاد بیشتر طبقه ما تبدیل شود، انجام این مهم بر دوش فعالین و رهبران کمونیست طبقه کارگر در محل کار و زندگی کارگران است.
طبقه کارگر در هر جای این کره خاکی زندگی کند، برای خاتمه دادن به فقر و فلاکت و تحصیل رفاه و خوشبختی چاره ای بجز نابودی نظام سرمایه داری ندارد، برای تحقق این امر باید با پرچم کمونیستی خود به میدان بیاید و انقلاب خود را سازمان دهد تا انسانیت را به یکباره و برای همیشه از توحش و بربریت سرمایه رهائی ببخشد.
در اول ماه مه روز جهانی کارگر باید با صفوف به هم پیوسته ی خود به میدان بیاییم و به جهانیان اعلام کنیم این زندگی و این جهان شایسته انسانیت انسان نیست. میتوان و باید دنیای بهتری ساخت که در آن از فقر و فلاکت و محرومیت و کشتار و جنگ و خونریزی و تبعیض و آپارتاید خبری نباشد. اعلام کنیم رهایی و آزادی انسان و خوشبختی و سعادت وی در گرو نابودی سرمایه داری و برقراری سوسیالیسم است.
http://www.hekmatist.org/index.php
٣٠ فروردین ١٣٩١