رحمان حسین زاده – یادداشت هفته گسترش “انقلابات” مورد نظر رهبری حزب کمونیست کارگری ایران

یادداشت هفته
رحمان حسین زاده

گسترش “انقلابات” مورد نظر رهبری حزب کمونیست کارگری ایران
در یک هفته اخیر “انقلابات” مورد نظر رهبری حزب کمونیست کارگری به طرز ملموسی رو به گسترش بود. بنا به تبیین و نظر رهبری این حزب ،در آغاز هفته “انقلاب بختیاریها” در ایران را داشتیم و در وسط هفته بنا به ادعای لیدر حزب “انقلاب نود و نه درصدیهای اوکراین” به ثمر نشست و طبق پیش بینی عضو دیگر رهبریشان مصطفی صابر باید در انتظار پیروزی “انقلاب” در ونزوئلا بود.
نتیجه اینکه “انقلاب بختیاریها”، که پرچمداران وسازماندهندگان اولیه آن نمایندگان مجلس اسلامی از استانهای جنوب بودند، با برجسته شدن “هویت قومی بختیاری” ،که تاکنون اثری از آن قابل مشاهده نبود و قطع پخش فیلم “سرزمین کهن” از تلویزیون جمهوری اسلامی به ثمر نشست. “انقلاب اوکراین” با فراری دادن رئیس جمهور یانوکوویچ فاسد و آزاد کردن تیموشنکوی فاسدتر از او، نخست وزیر سابق و میدانداری نیروهای راست پروغربی و رژه فاشیستها و بازشدن آینده تاریک بر روی مردم اوکراین به ثمر نشسته است. در ونزوئلا هنوز “انقلاب” مورد نظرشان در جریان است و سرنوشت آن به زورآزمایی نهایی بین دولت مرکزی ونزوئلا و دولت آمریکا گره خورده است.
این حاصل “انقلابات” مورد نظر رهبری حزب کمونیست کارگری ایران در این هفته است. لازم نیست مارکسیست و کمونیست و یا آزادیخواه روشن بین و ماگزیمالیستی باشید،تنها لازم است جریان و انسان مسئول و متعهد در قبال سرنوشت جامعه و مردم باشید تا تشخیص دهید، این سه اتفاق چیزی جز ارتجاع نیستند. کافیست در منفعت و مصلحت ژورنالیستهای سطحی بورژوایی شریک نباشید تا اعلام کنید این وسط بر بطن رنج و محنت و وضعیت موجود غیر قابل تحمل مردم ارتجاع محلی و جهانی به تکاپو افتاده اند، صف آرایی کرده و میکنند و به قیمت قربانی شدن منفعت و سرنوشت و مطالبات برحق مردم، در پی منافع خود بوده و آینده سیاهی مثل جنگهای قومی و اتنیکی و مذهبی عراق و افغانستان و لیبی و سوریه امروز را نوید میدهند.
مثل اینکه “انقلابیگری” بورژوایی و راست روی افراطی رهبری حزب کمونیست کارگری ایران تحت لوای “ضدیت با دیکتاتوری” هیچ مرزی نمیشناسد. نه تنها در این هفته، در یک دهه اخیر بارها و بارها در کنار ارتجاع به نام “انقلاب” قرار گرفتند. حمایت از “انقلاب هخا، الاحوازیها، ناسیونالیستهای آذری، انقلاب 88 سبزدر ایران و انقلاب لیبی، سوریه” و تحرکات ارتجاعی هفته اخیر در ایران و اوکراین و ونزوئلا، موارد مشهود و برجسته دنباله روی و همسویی این جریان با ارتجاع است. مسئله اینست این حزب از ناکامیهای تاکنونی در اتخاذ این سیاستها درسی هم نمیگیرد و رهبری آن هر بار با “فیل هوا کردن ” و لفاظی سطحی و حرکت از این ستون به آن ستون ماهیت ارتجاعی سیاستهای اتخاذ شده را پرده پوشی میکند. تحولات ارتجاعی را که در این یکدهه و در هفته اخیر رهبری حزب کمونیست کارگری به نام “انقلاب” تبلیغش میکند، به شاهدی آنچه اتفاق افتاده و تجربه شده است، چیزی جز تحمیل عقب گرد سیاسی و اجتماعی و در مواردی سناریوی سیاه به جامعه بیش نبوده است.همان سناریوهای سیاهی که منصور حکمت در راس حزب کمونیست کارگری ایران خطرات آن را به جامعه هشدار میداد و نیروهای مسئول سیاسی از راست و چپ را به مقابله با آن فراخوان میداد. امروز متاسفانه حزب کمونیست کارگری تحت رهبری حمید تقوایی خود به مبلغ سناریوهای سیاه امثال لیبی و سوریه و تحرک ارتجاعی در اوکراین به نام “انقلاب” تبدیل شده و با نقد و طرد و منزوی کردن این سیاستهای ارتجاعی مصونیت جامعه را باید در مقابل آن تضمین کرد. ادامه چنین خط و سیاست راست و بورژوایی که در ضدیت با بنیاد کمونیسم کارگری حکمت قرار دارد نباید بتواند در پوشش “کمونیسم کارگری” خود را استتار کند!
***
نظاره گری مردم فاجعه است.
دیدن فیلم کوتاهی از صحنه اعدام یک جوان در ایران و بی نتیجه ماندن مقاومت جسورانه او برای ادامه زندگی اش، فاجعه بار و تکان دهنده است. فاجعه بار است چون اعدام و گرفتن جان انسانها به یک امر روتین و روزمره تحت حاکمیت جمهوری اسلامی تبدیل شده است. فاجعه باراست چون جمهوری اسلامی هر بار جسارت میکند برای اجرای عمل شنیع اعدام، متینگ و تجمع برگزار میکند و جلو چشم جمعیت زیادی جان انسانها را میگیرد و این مورد از همه فاجعه بارتراینکه جوان جسور جلو چشم جمعیت، دست به مقاومت میزند و مردم تجمع کرده بی اراده نظاره گر مقاومت و نهایتا قتل او توسط جنایتکاران اسلامی هستند. باید پرسید چه شده است؟ که مردم تجمع کرده نمیتوانند با اراده جمعی بر سر مزدوران جمهوری اسلامی فرود آیند و آن جوان مقاوم از چنگ جانیان را نجات دهند. این را تنها با ترس از نیروی سرکوب نمیتوان توضیح داد، به علاوه واقعیت تلختر اینست که جمهوری اسلامی بخشا با تحمیق و مهندسی افکار عمومی اعدام و قتل عمد انسانها را در جامعه جاری کرده است. باید برگشت و خطاب به آن مردم گفت، به حضور در تجمعات و به نظاره گری فاجعه بار خود در مراسمهای اعدام جمهوری اسلامی پایان دهید. اعدام به مثابه قتل عمد انسانها در هر شکل و شمایلی و با هرنوع توجیهات دولتهای بورژوایی حاکم و از همه شاخصترجمهوری اسلامی را نپذیرید.اعدام ارثیه دوران وحشی گری جوامع بشری و قرون وسطی است.
اراده کنید! چوبه دار و نمایشات شنیع اعدام در جمهوری اسلامی را بر سر برپادارندگانشان خراب کنید. نمونه اخیر جایی بود مردم تجمع کرده که نظاره گر بی آذار این وحشی گری بودند، میتوانستند با قدرت جمعی، جوان همنوع خود را نجات دهند و درس بزرگی به جمهوری اسلامی بدهند. نظاره گری این مردم درست به اندازه اعدام آن انسان فاجعه بار بود.

٨ اسفند ٩٢
٢٧ فوریه ٢٠١٤
منبع: نشریه کمونیست هفتگی شماره٢٢١
http://www.hekmatist.org/index.php