رحمان حسین زاده-موقعیت جنبش کارگری ایران

موقعیت جنبش کارگری ایران

(سخنرانی در سمینار به مناسبت روز اول مه در استکهلم )

رحمان حسین زاده

با تبریک روز اول مه به کارگران در جهان و ایران و به شما حضاری که در گرامیداشت روز جهانی کارگر در اینجا حضور دارید. با قدردانی از سازماندهندگان و دست اندرکاران مراسمهای روز کارگر دیروز در کرج و سنندج که پیشاپیش به استقبال اول مه رفتند. عنوان این سمینار “موقعیت جنبش کارگری ایران” اعلام شده ست. زیر این عنوان ابعاد بسیار متنوع جنبش کارگری را میتوان پوشاند، اما تصدیق میکنید، در فرصت کوتاهی که برای هریک از ما پانلیستها در نظر گرفته شده، نمیتوانیم چنین بررسی جامعی داشته باشیم. لذا در ارائه تصویر عمومی از جنبش کارگری از نظر خودم بر چند جنبه مهم تاکید میگذارم.

اگر از من بپرسید، موقعیت جنبش کارگری را چگونه می بینید، همانطور که تم این سمینار این را از ما میپرسد در یک جمله میگویم، “جنبش کارگری مطرحترین و قدرتمندترین جنبش سیاسی، اجتماعی حاضر در صحنه جدال سیاسی و طبقاتی جامعه ایران است.” این ادعا برای جریانات و یا کسانی که فکر میکنند، “مبارزات کارگری دفاعی و پراکنده است” و یا واقعیت نبودن تشکل مستقل و موثر و سراسری کارگری را یادآور میشوند، تناقض به نظر میرسد. از نظر من تناقضی در کار نیست. شخصا هیچ وقت تکرار این احکام کلیشه ای “مبارزات کارگری دفاعی و پراکنده است” را جدی نگرفتم. چون واضح است تا زمانیکه سرمایه حاکم است، طبقه کارگر و مبارزه آن در دفاع از معیشت و تلاش برای بهتر کردن شرایط کار و یا در دفاع از مطالبات فوری اقتصادی و سیاسی یک خصلت دفاعی و مقاومت را دارد. نه تنها در ایران که استبداد خشن حاکم است، بلکه در همین کشورهای اروپایی که شرایط مساعدتری برای  مبارزه کارگران وجود دارد، این خصلت دفاعی و اما برحق مبارزه کارگری وجود دارد. برای نمونه، در پاییز ۲۰۱۰ طبقه کارگر متشکل فرانسه نزدیک به دو ماه با اعتصابات گسترده و سراسری و تظاهراتهای بزرگ علیه لایحه افزایش سن بازنشستگی از ۶۵ سال به ۶۷ سال به میدان آمد. این حرکت مهم علیرغم روحیه تعرضی آن، اما در محتوای خود دفاعی بود، چون از موقعیت کنونی یعنی سن بازنشستگی ۶۵ سال دفاع میکرد.

حال در ایران، در آن تناسب قوای به شدت نامساعد طبیعی است، که بخش عمده مبارزات کارگری در دفاع از حق و حقوق کارگری و اساسا حول مطالبات اقتصادی است و به این معنا دفاعی است و هیچ ایرادی هم ندارد. اینکه من جنبش کارگری ایران را قوی می بینم صرفا از سر آرمانگرایی و اینکه کارگران اکثریت اند و … نیست. بلکه واقعیت ابژکتیو ۳۸ ساله صحنه جدال سیاسی و طبقاتی جامعه ایران این را به ما میگوید. بگذارید از یک جنبه دیگر به مسئله نگاه کنیم، بیایید از سر مقایسه موقعیت جنبشهای اجتماعی حاضر در صحنه ایران مسئله را ببینیم. در همه کشورها شما قطب چپ و راست متمایز از هم جامعه را مشاهده میکنید. در هر کدام از قطبهای چپ و راست جامعه، جنبشهای مختلفی عرض اندام میکنند. در قطب چپ جامعه ایران، ما شاهد وجود جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش معلمان، جنبش نسل جوان و دانشجویان و … هستیم. هریک از این جنبشها در طی حاکمیت جمهوری اسلامی تلاش و مبارزه جدی داشتند و بعضا همسو و متحد بوده اند. هر کدام فراز و نشیبهایی داشتند، اما در مقایسه با بقیه به طور عینی می بینیم، جنبش ادامه کار و سرزنده تر و قویتر جنبش کارگری بوده است. قبل از انقلاب ۵۷ اینطوری نبود، خیلی ها یادمان است یکی دوسال قبل از سرنگونی رژیم شاه، در افکار عمومی جامعه و مردم این جنبش نسل جوان و دانشجویان بود، که به عنوان مطرحترین و قاطعترین جنبش مقابل رژیم شاه شناخته میشد. اکنون وضعیت اینطور نیست، همه متوجه نقش مهم و مستمر و پیشرو جنبش کارگری علیه وضع موجود و سرمایه داری و جمهوری اسلامی هستند. این را جناب رضا پهلوی هم فهمیده و به آن اذعان دارد. اعتصابات و اعتراضات گسترده یکسال اخیر کارگران تجسمی از موقعیت سرزنده جنبش کارگری ایران است. در صحنه واقعی جامعه، در زمین سفت مبارزه، جنبشهای اجتماعی رادیکال و از جمله جنبش کارگری موقعیت بسیار محکمتری نسبت به جنبشهای بورژوایی دارند. شما سالها شاهد سرگردانی جنبش ناسیونالیستی و قوم پرستانه و راست پروغربی ایران بودید. اکنون با آمدن ترامپ دوباره امید پیدا کردند. این موقعیت قوی جنبش کارگری صرفا حاصل اعتصابات و اعتراضات روزمره نیست، بلکه جنبش کارگری ایران در ۳۸ سال حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی نقطه عطف ها و تندپیچ های مهمی را تجربه کرده و پشت سرگذاشته است. بگذارید خیلی  فشرده مواردی یادآوری کنیم.

الف- مقطع انقلاب ۵۷ و تجارب آن: وقوع انقلاب ۵۷ نقطه عطف مهمی برای جنبش کارگری ایران بود. اولا از چند ماه قبل از سرنگونی رژیم سلطنت، طبقه کارگر و در راس آنها کارگران نفت با قدرت در صحنه حاضر شدند و به اذعان عموم کمر رژیم سلطنت را شکست. سپس خودآگاهی طبقاتی و درجه بالایی از سازمانیابی توده ای کارگری به دست آمد. جنبش مجمع عمومی و شورایی در ابعاد گسترده و سراسری تجربه شد. سندیکاهای کارگری خیلی جا شکل گرفتند. مبارزه  نوینی علیه بیکاری و تحرک علیه بیکاری تجربه شد. طرح مطالبات اقتصادی و سیاسی شفافیت بیشتر پیدا کرد. توانایی ها و ناتوانیهای جنبش کارگری هردو خود رانشان دادند. چند ماهه پایانی سال ۵۷ تا سرکوب سال ۶۰ دوران بسیار مهمی از تحرک  و مبارزه جنبش کارگری و ارتقای پختگی این جنبش است.

ب- سرکوب جنبش کارگری در بطن سرکوب انقلاب ۵۷: میدانیم ضد انقلاب اسلامی به قدرت رسیده، انقلاب حق طلبانه و آزادیخواهانه سال ۵۷ را به نام انقلاب سرکوب کرد. در این بطن سرکوب طبقه کارگر و جنبش گسترش یافته کارگری در راس اقدامات جمهوری اسلامی قرار گرفت. از اولین حمله سرکوبگران مسلح به تظاهرات بیکاران اصفهان و تهران تا پایان سال ۱۳۶۰ دوران مهمی از جدال و کشمکش سرمایه داران و دلت حامی با جنبش کارگری و تشکلهای شکل گرفته آن بود. با آن سرکوب خشن، به ویژه طبقه کارگر و دیگر جنبشهای اجتماعی رادیکال را کوبیدند و عقب راندند. اما در این پروسه طبقه کارگر نه آنوقت و هیچگاه تمکین نکرد. حتی تا سالهای ۶۳ و ۶۴ هنوز تعدادی از تشکلهای مستقل کارگری موجودیت خود را حفظ کردند. با وجود عقب نشینی های زیاد موجودیت جنبشی و طبقاتی خود را حفظ و حتی تثبیت کرد.

ج- پیامدهای جنگ ایران و عراق: جنگ ایران و عراق نزدیک به ۸ سال بیشترین مصائب را بر طبقه کارگر و مبارزات آن تحمیل کرد. با اتکا به بهانه جنگ و فضای جنگی جمهوری اسلامی توانست بیشترین عقب گردها را به جامعه و طبقه کارگرانقلاب کرده ایران تحمیل کند. “جنگ است، تولید کن جانم” از صحبتهای مشهور جناب رئیس جمهور وقت بنی صدر معزول و جزو ثابت پروپاگاند جنگی همه سران جمهوری اسلامی بود. تبلیغات اسلامی ناسیونالیستی شدید، بستن بسیاری از مراکز کارگری، سازماندهی گسترده ترین بیکارسازیها، روانه کردن کارگران به جبهه ها، تولید برای جبهه، تحمیل باج و خراج جنگی، همه ابزارهایی بود در جهت عقب راندن طبقه کارگر و جنبش کارگری. جمهوری اسلامی میخواست در این فرصت به تمام معنا طبقه کارگر ایران را به تمکین بکشد. اما نتوانست. در همان دوره گام به گام در دفاع از دستاوردهایی که در جریان انقلاب ۵۷ به دست آورده بود، مبارزه کرد. هیچ دستاوردی را بدون مقاومت پس نداد. عاقبت موجودیت طبقاتی و جنبشی و مبارزاتی را ولو با تحمل عقب نشینی های زیاد حفظ کرد.

د – مبارزه علیه قانون کار جمهوری اسلامی: مقابله طبقه کارگر با لایحه های مختلف قانون کار سراپا ضد کارگری از مصافهای مهمی بود که جنبش کارگری ایران با ایستادگی خود چند بار جمهوری اسلامی را وادار به عقب نشینی کرد. همه یادمان است لایحه اول به اصطلاح قانونکار را در باب اجاره  متناسب با دوران برده داری ۱۴۰۰ سال قبل پیغمبرشان نوشتند. علیرغم سرکوب خشن و فشار پیامدهای جنگ ایران و عراق اما جنبش کارگری با اعتراضات و مبارزات گسترده جمهوری اسلامی را چنان به عقب راند که مجبور شدند آن لایحه را پس بگیرند. لایحه های بعدی آمد و چند سال وقت خواست که همین لایحه ضد کارگری کنونی را تحمیل کنند. هنوز مبارزه کارگران بر سر لایحه ضد کارگری و اصلاحیه های آن ادامه دارد و اینجا هم مصافی بوده و هست که جنبش کارگری ایران تجارب گرانبهایی آموخته است.

ه- احیای مجدد اول مه: دو سه ساله اول بعد از انقلاب ۵۷ طبقه کارگرایران میتینگ ها و مراسمهای بزرگ روز جهانی کارگر را برگزار میکرد. به دنبال سال ۶۰ و سرکوبهای آن دوره، طبقه کارگر در این عرصه به عقب رانده شد. از سالهای ۶۴ به بعد بار دیگر جنبش کارگری با نیروی اراده خود، گرامیداشت اول مه را دردستور گذاشت. از مراسمهای کوچک جمعهای کارگری و علاقمند تا مراسمهای کوتاه مدت در محل کار در دستور کار قرار گرفت. در شهر سنندج از سال ۶۶ تا سال ۶۸ سه سال متینگهای علنی در سالنهای بزرگ با شرکت کارگران و خانواده های کارگری و زنان و مردان و جوانان آزادیخواه و مدافع حقوق کارگر تحول مهمی در گرامیداشتهای اول مه ایجاد کرد. خود این تحرک با قطعنامه های بسیار شفاف و رادیکال اعتماد بنفس را در جنبش کارگری در استقبال از اول مه ایجاد کرد. در سالهای بعد گرامیداشت اول مه به مسئله مهم و هر ساله در جنبش کارگری تبدیل شده است. جمهوری اسلامی هر ساله با تمام قوا سعی کرده مانع مراسمهای بزرگ اول مه شود و تا حدود زیادی هم شده است، اما نتوانسته اول مه را از کارگران بگیرد.

 

نتیجه میگیرم: این جنبش در مسیر مبارزاتی نزدیک به چهار دهه اخیر تند پیچ ها و مصافهای تعیین کننده ای را پشت سرگذاشته است. پیشروی و عقب نشینی تعیین کننده، هر دو را پشت سرگذاشته است. فراز و نشیب داشته است. مقاطعی مثل سالهای ۵۸ و ۵۹ و سه ماهه اول سال ۶۰ بسیار گسترده ابراز وجود کرده است و مقاطعی محدودتر و کم تاثیر بوده است. اما این جنبش استمرار خود را حفظ کرده است. سالهای اخیر و امسال گستردگی و سرزندگی و بالندگی آن قابل توجه است. اکنون با جنبش کارگری ای روبرو هستیم با ابعاد کمی و کیفی بالا، فعالین و رهبران خودآگاه و حاضر در صحنه، مطالبات اقتصادی و سیاسی روشنی که دارد. همین قطعنامه های اول مه هر ساله نشان میدهد، خود آگاهی سوسیالیستی بالایی در این جنبش وجود دارد. این جنبش برای تحقق مطالبات اقتصادی و سیاسی خود روی غلطک افتاده است. اعتصابات و اعتراضات کارگری امسال همین را نشان میدهد. این دستاورد مهمی است و باید به آن توجه جدی کرد. در یک کلام پتانسیل بالای جنبش کارگری تلنبار شده و با اندک تغییری در تناسب قوا مثل فنر جمع شده، جهشی باز میشود و نقش تعیین کننده ایفا خواهد کرد.

 

پتانسیل بالای جنبش کارگری و تغییر تناسب قوا: اینکه تناسب قوا چگونه باید تغییر کند، همه اش در دست طبقه کارگر نیست، طبعا یک فاکتور مهم آن به میدان آمدن سازمانیافته تر و قدرتمندتر و حتی سراسری تر جنبش کارگری است و به علاوه تغییر اساسی تر تناسب قوا به میدان آمدن قویتر دیگر جنبشهای اجتماعی رادیکال، مثل جنبش زنان، جنبش نسل جوان و دانشجویان، جنبش اعتراض عمومی مردم را میطلبد. اضافه بر آن تحولات منطقه ای و جهانی و گسترش ناتوانیهای جمهوری اسلامی در اعمال حاکمیت، فاکتوهایی هستند که در تغییر تناسب قوا باید به آنها توجه کرد. به همین دلیل اینجا من نمیتوانم حکم قطعی بدهم که چگونه و کی تناسب قوا تغییر جدی میکند. مهم اینست این تغییر ایجاد میشود. سئوال اینست با تغییر تناسب قوا طبقه کارگر و جنبش کارگری و رهبران پیشرو آن چه باید بکنند و چه نقشی برای خود قائل هستند.

به نظرم با درجه معینی از تغییر تناسب قوا به نفع طبقه کارگر و در بطن گسترش تحرک اعتراضی، دو مسئله اساسی به زور برجسته تری در مقابل جنبش طبقه کارگر و رهبران و پیشروان کارگری و گرایش کمونیستی آن قرار میگیرد. ۱- ایجاد تشکلهای توده ای کارگری در ابعاد گسترده و تشکل سراسری کارگری ۲- رهبری سیاسی تحولات جامعه و نقشی که طبقه کارگر برای خود قائل است:

در مورد هرکدام کوتاه توضیح میدهم. در تناسب قوای بالانسبه مساعدتر از وضعیت کنونی، پیشروی طبقه کارگر باید در ایجاد تشکلهای توده ای کارگری پایه و در محل و در سطح سراسری تجسم پیدا کند. به نظرم از هم اکنون و به ویژه در آن شرایط بالنسبه مناسبتر به سرعت لازمست تشکلهای کارگری پایه در سطح مراکز و رشته های کارگری ایجاد شود و میشود. در سالهای اخیر مسئله ایجاد تشکل سراسری کارگری مطرح شد. همانوقت گفتیم تشکل سراسری کارگری بدون اتکا به تشکلهای پایه در مراکز و رشته های کارگری معنی ندارد. در تناسب قوای نامساعد فعلی، تلاش برای ایجاد تشکلهای پایه در مراکز و رشته های کارگری یک امر عملی و واقعی است. در قدم بعدی و در تناسب قوای مساعد تر میتوان در هر دو سطح به طور همزمان هم برای ایجاد تشکل سراسری و هم تشکل پایه ای کارگری تلاش کرد. ایجاد تشکل در محل و ایجاد آن در سطح سراسری را با هم هماهنگ کرد. در عین حال چه اکنون و چه در شرایط مساعدتر و گسترش تلاش برای ایجاد تشکل سراسری به نظرم گرایش کمونیستی طبقه کارگر باید الگوی خود را برای ایجاد سازمانیابی توده ای کارگری جنبش مجمع عمومی و شوراهای کارگری را تعقیب کند.

به علاوه و در تناسب قوای مناسبتر تحولات سیاسی و مبارزاتی جامعه سرعت بیشتری به خود میگیرد. در شرایطی که جامعه تکان بیشتری بخورد، سئوال اینست طبقه کارگر و رهبری آن چه نقشی برای خود قائل است؟ آیا نقش رهبر تحولات جامعه و خیز برداشتن برای گرفتن قدرت سیاسی را در نظر دارد و یا رفتن به حاشیه و چسبیدن صرف به مطالبات روزمره اقتصادی و سیاسی. همان موقعیتی که در انقلاب ۵۷ به آن دچار شد. قاعدتا این بار توقع اینست طبقه کارگر رهبری تحولات سیاسی را به عهده بگیرد. در صحنه جدال طبقاتی هدایت مبارزه و تحرک انقلابی جامعه برای تعیین تکلیف با جمهوری اسلامی و جنبش های بورژوایی را به عهده بگیرد. اگر طبقه کارگر در این قامت بخواهد قدعلم کند و باید بکند، آنوقت پلاتفرم رهبری و سازمان و اهرم و ابزارهای لازمه رهبری جامعه را باید مهیا کند. در این راستا لازمست بر کمبودهای اساسی خود فایق آید. آنوقت فقط با ایجاد تشکلهای توده ای کارگری آن هم در شرایط تقابل دایمی با بورژوازی مستبد خشن نمیتواند به قدرت برسد. باید سازمان رهبری کننده و کمونیستی تحول جامعه به سمت قدرتگیری سوسیالیستی و کارگری را تامین کند. ابزار اینکار حزب کمونیستی طبقه کارگر است. در جدالهای سیاسی جامعه، طبقات اجتماعی از کانال احزابشان نمایندگی میشوند. طبقه کارگر هم از طریق حزب کمونیستی خود باید نمایندگی شود. با رهبری رفرمیستی نمیتوان دگرگونی اساسی ایجاد کرد و قدرت را گرفت. در جدال کسب قدرت سیاسی در جامعه طبقه کارگر و جنبش کارگری تمام قد و رادیکال باید حاضر باشد. به این منظور باید حزب کمونیستی خود را انتخاب کند

***