رحمان حسین زاده -“مقدسات” تراشیدن ابزار نفرت قومی و جنایت است

“مقدسات” تراشیدن ابزار نفرت قومی و جنایت است

 

رحمان حسین زاده

 

بار دیگر تحت نام “توهین به مردم ترک” روزهای پنجم و هفتم مرداد در تعدادی از شهرهای  آذربایجان، از جمله تبریز و ارومیه تظاهراتهایی صورت گرفته است. این بار استناد میشود که یک نشریه محلی در تبریز به نام “طرح نو” جمله ای “توهین آمیز علیه ترکها و هویت ملی” به نقل از شاهنامه منتشر کرده است. همین باعث شده تا قوم پرستان ترک تحرکاتی در دفاع از هویت ترکها را سازمان دهند. این بار هم مثل دفعات قبل دامن زدن به تقابل “هویتهای کاذب” یک معضل جدی است. در دنیای امروز نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا هویتهای ملی و مذهبی و نژادی و عشیره ای جعلی و دست سازند. چه کسی این هویتها را می سازد؟ واضح است نظم حاکم سرمایه داری که به تفرقه در صفوف طبقه کارگر و صف میلیونی نیازمند است. ابزار ایجاد این تفرقه ها در تمام دنیا ابتدا تفرقه مذهبی و تفرقه ملی و قومی است. نظم حاکم هویت مذهبی و هویت قومی را درست و می تراشند و آنرا به خورد مردم می دهند که زمینه ای برای تفرقه ایجاد کنند. هیچ یک از شهروندان جامعه با هویت ملی و یا هویت مذهبی به دنیا نیامده اند. ما به عنوان انسان و موجود انسانی به دنیا آمده ایم. به طورطبیعی در سرآغاز زندگی چیزی از هویتهایی که بعدا ساخته و پرداخته میشود و به خوردمان میدهند، نمیدانیم. اگر در محیط آزاد و انسانی بزرگ شویم و هویتهای کاذب را به تک تک ما انسانها تحمیل نکنند، با همان هویت مشترک انسانی و به دور از تعصب، حیات اجتماعی و سیاسی و آموزشی را طی میکنیم و سعی میکنیم سرنوشت خود را در دست بگیریم. اما جامعه طبقاتی و طبقه و افکار حاکمه نمیگذارد این روند طبیعی طی شود. از سن معین و جایی معین، از محیط خانواده تا مدرسه و جامعه در کشوری مثل ایران عمدتا هویت ملی و یا مذهبی را به انسان عرضه می کنند و به او می آموزند که تو “فارسی” یا “کردی” و “ترکی” و یا “شیعه” و “سنی” هستی. از تکلم به زبان فارسی و یا کردی و ترکی و عربی، پرچم سیاسی میسازند. براین اساس بحث اصلی ما کمونیست ها این است که این هویتهای مذهبی و قومی و جعلی یک معضل اساسی است و آنرا می سازند و بین مردم رواج می دهند، دسته بندی و بیگانگی و دوری انسانها از هم را تعریف می کنند و این مفاهیم را بعنوان “مقدسات” به جامعه ارائه می کنند که این مشکلات اجتماعی و سیاسی جدی برای جوامع ایجاد می کند.

در ایران طی حاکمیت ۳۷ ساله جمهوری اسلامی شاهد تشدید انواع دسته بندی مذهبی و قومی بوده ایم و شکاف بین آنها تشدید شده است. در این دسته بندی ها تفرقه و کینه و نفرت هست. به خوبی بیاد دارم در مقطع سرنگونی حکومت سلطنتی و انقلاب ۵۷ هویت قومی و هویت ملی به اندازه حال حاضر برجسته نبود. مردم خود را بیشتر هم سرنوشت و همگرا و نزدیک به هم می دانستند. در ۳۷ سال گذشته این شکافها را تشدید کردند و این هویت ها را گسترش دادند و بر گردن مردم آویختند و این چاشنی کشمکش و علم کردن شعارهای ارتجاعی در مقابل هم است. طنز تلخ قضیه این است که این هویتهای کاذب را به عنوان “مقدسات” به خورد جامعه می دهند. یکی هویت مذهبی برایش “مقدس” می شود، یکی هویت ملی و دیگری خاک و سرزمین و محدوده جغرافیایی که در آن زندگی می کند و دیگری شهرش برایش “مقدس” می شود. در چهارچوب این هویتها و دسته بندی های جعلی و “مقدسات” ساخته شده نمی توان قدم برداشت. هر حرکتی را “برخی” به عنوان توهین به دیگری حساب میکنند و مبنای کشمکش و جدال و خونریزی می شود و شده است. دنیا را نگاه کنید و در همین اروپا و در این فضای نسبتا آزادتر، کاریکاتوری از محمد رهبر مسلمانان کشیدند بعد انواع تهدیدها و کشمکشها در این کشورها، در دانمارک و هلند پیش آمد و جریانات اسلامی به میدان آمدند و شاخ و شانه کشیدند. دو سال قبل به دفتر تحریریه شارلی ابدو حمله کردند و دوازده نفر از کارکنان آنرا را کشتند. در این شرایط در مورد هر مسأله ای صحبت کنیم به “مقدسات” عده ای توهین شده است. کاریکاتور پیامبر کشیدن توهین به “مقدسات” عده ای است. طنز و نقد شاهان ستمگر ایران توهین به “مقدسات” عده ای است. صحبت درباره سران ناسیونالیسم کرد توهین به “کردها” است. جک ترکی گفتن توهین به “ترک”هاست. در این دنیای “مقدسات” چیزی که اسارت پیدا می کند جامعه و تحرک و تپش جامعه است. در این فضای مسموم کاریکاتور کشیدن، جک گفتن، طنز، تئاتر و فیلم و نقد و هجو کردن سمبلهای مختلف موجود در جوامع به فاجعه تبدیل می شود. در جامعه هارمونیک و نرمال و آزاد، زمانی که این “هویتهای کاذب مقدس” وجود نداشته باشد همه خود را براساس هویت انسانی تعریف می کنند. در این شرایط اگر کسی طنزی گفت کسی آن را به خود نمی گیرد و همه اینها بعنوان تفریحات شنیده می شود و جامعه هم این را می پذیرد. در نتیجه هویت قومی و هویت مذهبی هویتهای کاذب و جعلی است که آنها را ساخته اند و به “مقدسات” تبدیل کرده اند تا تفرقه را بین مردم گسترش بدهند.

باید اعلام کرد “مقدسات” نداریم. جامعه ای میتواند آزاد و ایمن باشد که اعلام کند “مقدسات” ندارد. داده های اجتماع را اعم از واقعی یا غیر واقعی در هاله ای از تقدس نپیچد و دور آنها خط قرمز نکشد. هر پدیده اجتماعی و فرهنگی و مذهبی و سیاسی را قابل نقد، طنز، هجو و جوک بداند، حول کدها و سمبلهای ظاهرا “مقدس” خط قرمزی وجود ندارد و با رساترین شیوه باید مورد نقد و هجو و طنز قرار بگیرند و طبعا مدافعین این خرافه ها به جای نفرت پراکنی و ایجاد تفرقه و تهدید فردی و جمعی در همان ظرفیت سیاسی و فرهنگی و گفتاری و نوشتاری جواب دهند. جامعه آزاد جامعه ایست که تحمل شنیعترین حرفها و پاسخ به آن را به دور از تهدید فیزیکی و ایجاد نفرت داشته باشد. پیش شرط اینکار منسوخ اعلام کردن “مقدسات” و مذموم اعلام شدن هرنوع نفرت پراکنی، تهدیدات فیزیکی به بهانه “مقدسات” است.

در مورد توهین و اعتراض به توهین، مسئله بی معنی تر است. اولا توهین با افترا فرق دارد. افترا به فرد حقیقی و حقوقی ممنوع است و هر قانون نسبتا پیشرو در دفاع از حرمت شهروندان آنرا ممنوع و قابل تعقیب میداند. توهین قلمرو بسیار خاکستری تری است که رابطه مستقیمی با فرهنگ سیاسی و درجه آزاد بودن فرد و جامعه دارد. اگر داعیه “مقدسات” و سپس توهین را با روایت قوم پرستان و مذهبیون بپذیریم، آنوقت باید دهن همه مردم را ببندیم. چون هر حرف و اظهار نظر کسی میتواند توهین به یکی تلقی شود. این رفتار و نگرش را نیروهای پیشرو اجتماعی و کمونیستها باید به خودآگاهی توده وسیع شهروندان جامعه تبدیل کنند، نه اینکه خود به توجیه گر “مقدسات و هویتهای کاذب و توهین به آنها” تبدیل شوند. در همین ماجرا قبول صورت مسئله ساختگی “توهین به مردم ترک” توسط هر جریانی که خود را چپ و آزادیخواه بداند، کمک به باد زدن هویتهای جعلی و سمپاتی به تحرکات ارتجاعی تفرقه افکنانه در میان مردم است. *