رحمان حسین زاده-مرگ رفسنجانی و کمپین ویژه بی بی سی (رفسنجانی، شناسنامه نظام اسلامی)

 

مرگ رفسنجانی و کمپین ویژه بی بی سی

(رفسنجانی، شناسنامه نظام اسلامی)

 

رحمان حسین زاده

بی بی سی فارسی شریک ثابت قدم سه روز عزای عمومی خانواده رفسنجانی و دولت جمهوری اسلامی بود. برنامه های ویژه سه روزه بی بی سی، متنوعتر و مبتکرانه تر از صدا و سیما و دیگر رسانه های جمهوری اسلامی پخش شد. کل برنامه ها و مصاحبه ها و میزگردها در جهت ترسیم سیمای رفسنجانی به عنوان “بنیانگذار میانه روی” و “پدر حقوق بشری” در جمهوری اسلامی مبتکرانه سازماندهی شده بود. ملی مذهبی های قبلا حکومتی و اکنون بیرون رانده شده از دایره قدرت از داخل و خارج، در این راستا سنگ تمام گذاشتند. اما رساتر از آنها فرخ نگهدار منفور در دفاع از “شاگرد زرنگ انقلاب” قلمفرسایی کرد.

اگرچه وارونه کردن حقایق، ریاکاری و دورویی و نان به نرخ روز خوردن بخش لاینفک رسانه های بورژوایی و ارتجاعی از جمله بی بی سی است، اما اجرای موثر این نقش ضد مردمی به نحوی که ضد حقیقت را به افکار عمومی بقبولانند، شرط و شروط و مهارتهای لازم را میخواهد. بی بی سی البته در این زمینه هم صاحب مهارت است. اما این بار از حُب “اکبر” به قول منتقدان نیم بند این رسانه، زیاده روی کرد. حدود و ثغور نرمال و ظاهر سازی “بیطرفی” را مثل بعضی رسانه های دیگرعلاقمند به “آیت الله” رعایت نکرد. علت ندانم کاری نیست، برعکس با هوشیاری و آگاهانه میدانند چکار میکنند. مسئله شان فقط قدردانی از سمبل “میانه روی و حقوق بشری” در نظام اسلامیشان نبود. مسئله شان صرفا کمک و قوت قلب دادن به “اصلاح طلبان و اعتدالیون حکومتی” نبود. بلکه آنها نیز درست مثل روحانی و اعتدالیون حکومتی نگران آینده نظام اسلامی بعد از هاشمی هستند. وظیفه خود میدانند در بزک کردن چهره نظام و تلاش برای ماندگاریش کار بیشتری به عهده بگیرند. گردانندگان امروز بی بی سی به میراث کار بدستان پیشکسوت خود در بی بی سی سال ۵۷ متعهد باقی ماندند. این رسانه در مقطع انقلاب ۵۷ با تمام ابتکارات در لانسه کردن خمینی و ضد انقلاب اسلامی به عنوان “رهبر و حاصل انقلاب” در کنار جنبش اسلامی ایستاد. از آن دوره تاکنون این سیاست را پیگیری کرده و حمایت از سیاست و روش “اصلاح طلبان و اعتدالیون حکومتی” را روش موثرتر حفظ بقای جمهوری اسلامی میداند. ارائه سیمای “میانه روانه و حقوق بشر مدارانه” از جمهوری اسلامی و یکی از سرکردگان جنایتکارش رفسنجانی در خدمت این هدف است.

 

رفسنجانی: شناسنامه نظام اسلامی

تلاش مذبوحانه بی بی سی در جهت ارائه سیمای “میانه روی و حقوق بشری” از جمهوری اسلامی و جنایتکاری چون رفسنجانی با مشکل ساده ای از درون خود نظام اسلامی روبرو است. همقطاران رفسنجانی در جمهوری اسلامی و بستگان و نزدیکان وی روایتی دیگر و واقعی تر از سیمای رفسنجانی ارائه میکنند. آنها با آب و تاب میگویند، “آیت الله هاشمی شناسنامه نظام بود”. درست میگویند. این ادعا با واقعیت جمهوری اسلامی و رفسنجانی تطابق جدی دارد. شناسنامه نظام برخلاف علاقه بی بی سی و ملی مذهبی ها و بخشهای مهمی از اپوزیسیون ملی و بورژوایی نه تنها بویی از “حقوق بشر و میانه روی” به معنای رایج کلمه در دنیای بورژوایی امروز نبرده، برعکس کارنامه و شناسنامه جمهوری اسلامی در طول حاکمیت ۳۸ ساله تاکنونی چیزی جز سبعیت، خون و جنون و کشتار و زندان و شکنجه و سرکوب و صدها هزار اعدام، زن ستیزی و جنگ و استثمار و تبعیض و فقر و بیکاری و ناهنجاری اجتماعی و در یک کلام استبداد و سرکوبگری خشن علیه جامعه ایران و مردم ایران نبوده است. رفسنجانی سفاک عنصر شاخص راس هرم قدرت این هیولای تباهی و سیاهی بوده است. مرور “شناسنامه نظام اسلامی” نشان میدهد که ضد انقلاب اسلامی با کسب رضایت قدرتهای امپریالیستی و ارتش سلطنتی و بخشهای مهمی از اپوزیسیون بورژوایی و خرده بورژوایی قدرت را به دست گرفتند. از همان روز ۲۲ بهمن ۵۷ اتفاقا با قیام مردم به تنگ آمده برای برچیدن همه دم و دستگاه حاکمیت بورژوا سلطنتی در آن دوره مقابله کردند. ما نسل انقلاب ۵۷  فراموش نکردیم که هاشمی رفسنجانی اولین چهره جمهوری اسلامی بود، بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و اعلام کرد که “امام دستور قیام نداده و اسلحه ها را پس دهید و آرامش را حفظ کنید”. به این ترتیب مردم را به خانه فرستادند. با دخالت ژنرال هویزر فرستاده آمریکا با ارتش سلطنتی ساختند. به این ترتیب ارکان نظام بورژوایی حاکم آن دوره دست نخورده باقی ماند. ضد انقلاب اسلامی با تکیه بر ساختار و نهادها و ارتش و دم و دستگاه سرکوب و کنترل همان نظام سابق، حاکمیت سیاه اسلامی را بر گرده مردم تحمیل کردند. از آن دوره تاکنون رژیم اسلامی به رهبری خمینی و بعدا خامنه ای و با محوریت عنصر هفت خط سیاسی مثل رفسنجانی هر لحظه از ادامه حیات آن در گرو سرکوب و تحمیل تباهی بر مردم ایران بوده است. سرآغاز سرکوب علنی و سیستماتیک علیه مردم ایران در کمتر از یک ماه از قدرت گرفتن جریان اسلامی با تعرض به تجمع زنان در ۱۷ اسفند روز جهانی زن به بهانه بی حجابی و در اواخر همان ماه با تعرض به کارگران بیکار در تهران و اصفهان رقم خورد. سپس نوروز خونین سنندج، جنگ در ترکمن صحرا علیه مردم و نیروهای انقلابی، حمله به دانشگاهها و نسل جوان، راه اندازی گله های قمه کش و چاقوکش حزب الله برای ایجاد رعب و ترس در میان مردم و نیروهای مبارز، برپاکردن مجدد بساط زندان و شکنجه و اعلام جنگ همه جانبه و لشکرکشی علیه مردم کردستان در ۲۸ مرداد ۵۸ کارنامه سیاه جمهوری اسلامی تنها در شش ماهه اول حاکمیت این نظام جهنمی است که کسی مثل رفسنجانی در همه این اتفاقات ضد مردمی نقش غیر قابل انکاری داشته است. گفته ها و نوشته های عمیقا ضد انسانی او در دفاع از قتل عام و کشتارهای جمعی سالهای ۶۰  و ۶۷ زندانیان سیاسی  که اینروزها مجددا در شبکه های اجتماعی قابل دسترس شده، قاعدتا باید مایه شرم جریانات و عناصر ابن الوقت ملی و مذهبی به نام اپوزیسیون و بی بی سی و دیگر رسانه های سمپات “رفسنجانی میانه رو” باشد که وارونه کردن واقعیات را امر زشت خود تعریف کرده اند. رفسنجانی از معدود تصمیم گیرندگان اصلی جمهوری اسلامی در راه اندازی بساط صدها هزار اعدام، در برپایی و اصرار بر ادامه چند ساله جنگ ویرانگر ایران و عراق، سازماندهی ترورهای داخل وخارج کشور، راه اندازی بساط قتلهای زنجیره ای، فرستادن زنان به زعم ایشان بدحجاب به گتوهای اجباری کار با هزینه خودشان و تحمیل استبداد خشن بر جامعه و گسترش تروریسم در سطح جهان و منطقه بوده است. اینها فقط شمه ای گذرا از کارکرد جمهوری اسلامی از آغاز تاکنون بوده، که در هر لحظه ایجاد این هولوکاست اسلامی نقش معماری رفسنجانی به وضوح پیدا است. در تمامی این جنایات، جناحهای مختلف جمهوری اسلامی و سرکردگان آنها از خمینی و خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی و احمدی نژاد و روحانی و حصر شدگان امروزی، موسوی و کروبی در آن شریکند. کارنامه جمهوری اسلامی و جناحهایش در جنایت و انسان کشی جایی برای تصویر سازیهای وارونه و جعلی بی بی سی و همگامانش در اپوزیسیون تحت نام “میانه روی و حقوق بشر مداری” باقی نمیگذارد. اساسا  در نظامها و جنبش های اسلامی و نمونه ۳۸ سال تجربه شده جمهوری اسلامی “حقوق بشر و میانه روی” کوچکترین موضوعیتی ندارد. تقلاهای پوچ بی بی سی و دیگر مداحان بیشرم جمهوری اسلامی و رفسنجانی و اعتدالیون حکومتی در این زمینه بیش از پیش باید افشا و منزوی شود.

جمهوری اسلامی از روز اول تاکنون در صفوف خود جناح بندی داشته و سیاستها و راه حل های متفاوت را برای بقای نظامشان ارائه کرده اند. در قاموس این جناحها و دو جناح اصلی امروز جمهوری اسلامی در تقابل و ضدیت با مردم، نه تنها خبری از میانه روی وجود ندارد، بلکه برای بقای نظامشان و پاسداری از میراث “امام راحل” پرونده های پر از جنایت دارند. در فردای سرنگونی نظام اسلامی اینها باید به دادگاه و محاکمه علنی و عادلانه کشیده شوند و به سزای اعمالشان برسند. این رسالت طبقه کارگر و مردم حق طلب و صف آزادیخواهی جامعه ایران است، که آگاهانه و سازمانیافته و با اتکا به اراده خود به میدان آییم، جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم و در اولین قدم سران جنایتکار آن را به دادگاه و سزای اعمال جنایتکارانه شان برسانیم. *

۱۲ ژانویه ۲۰۱۷