رحمان حسین زاده-مجاهد: آلترناتیوکدام سناریو؟

مجاهد: آلترناتیوکدام سناریو؟

رحمان حسین زاده

گردهمایی سالانه مجاهدین خلق مخاطبش جامعه و مردم ایران نیست. بی ابهام و سرراست نقطه عزیمت نمایش سالانه اینها خوش رقصی در بارگاه دولت آمریکا و دولتهای غربی و دولتهای مرتجع منطقه امثال عربستان سعودی و هر قدرت ارتجاعی در دنیای امروزاست که آنها را به عنوان “آلترناتیو دمکراتیک” به جای جمهوری اسلامی به رسمیت بشناسد. اتکا و امید ارتجاعی مجاهد به دولت ترامپ و عربستان و دیگر قدرتهای جهانی در سخنان تکراری و کلیشه ای مریم رجوی در گردهمایی امسال مجاهدین موج میزد. “رئیس جمهور برگزیده مجاهد” در پیشگاه عناصرجنایتکار و نه چندان موثر هیئت حاکمه های آمریکا و عربستان امثال، جان بولتون، رودی جولیانی، گرینگیج و شاهزاده عربستانی ترکی الفیصل این پیام را برجسته کرد که “دوران مماشات دولتهای آمریکا و اروپا با رژیم ولی فقیه بسر آمده و “آلترناتیو دمکراتیک” اولا: “آماده به عهده گرفتن کرسیهای سازمان ملل و همه مجامع بین المللی به جای رژیم آخوندی” است و ثانیا: این بار به جای کمپ اشرف و لیبرتی، مجاهدان کمپ تازه تاسیس آلبانی را نشان دادند که آماده مجاهدت عملی برای اجرای نقشه های مورد نظر پنتاگون و ناتو در مقابل جمهوری اسلامی هستند.

مجاهد:زندگی در شکاف قدرتها و دولتهای ارتجاعی

 

مجاهدین بعد از سرکار آمدن ترامپ در کاخ سفید بر سیاست “رژیم چنج” و سناریوی مشابه دخالت نظامی آمریکا مشابه آنچه در عراق و افغانستان و لیبی و امروز سوریه اتفاق افتاده، سرمایه گذاری کرده است. در چنین سناریوی سیاهی مجاهدین ظرفیت بکار گرفته شدن را دارد. نیروی سازمانی و آمادگی اجرای نقش پیاده نظام تحت حمایت نیروی هوایی پنتاگون و ناتوی عربی و غیر عربی را دارد. راه معامله و بند و بست و به قول خودشان “دیپلماسی” با ارتجاع جهانی و منطقه ای را یاد گرفته است. با این وصف شانس زیادی یارشان نیست، چون تجربه ناکامی آمریکا در اشغال عراق و افغانستان این درس را به هیئت حاکمه آمریکا و حتی جناح دست راستی آن داده است که یکبار دیگر بیگدار به آب نزنند. سناریوی اشغالگری نظامی از جمله در ایران را آزمایش نکنند. به همین دلیل “رژیم چنج” و “اشغالگری نظامی” فعلا روی میز دولت ترامپ نیست و امیدواری مجاهد میتواند به سرخوردگی مجدد آنها منجر شود. با اینحال اینها توجیه شده اند و عادت کرده اند در شکاف قدرتها و دولتهای ارتجاعی  و اکنون به امید تشدید نزاع جمهوری اسلامی و عربستان زندگی کنند.

فرمول قدیمی استفاده از “شکاف دولتها” با انواع تبصره و اما و اگر و قید و بندی که وقت خودش هم بر آن وارد بود، اگر در دوران جهان دو قطبی و جنگهای کلاسیک ارتش کشورها در مقابل هم مورد استفاده نیروهای اپوزیسیون کشورهای مختلف بوده، امروزه به هیچ وجه مجوز بند و بستها و تبدیل شدن به بخشی از نقشه سیاه صف بندی ارتجاع جهانی و منطقه ای و در این مورد مشخص حکومتهایی چون عربستان و جمهوری اسلامی در خاورمیانه نیست. معادلات جهانی و منطقه ای عمیقا تغییر کرده است. گستراندن وسیع تقابلهای قومی و مذهبی توسط قدرتهای جهانی و منطقه ای و دولتهای کوچک و بزرگ در مقابل حریفان خود، به تباه کشیدن جوامع و راه اندازی پاکسازیهای قومی و مذهبی به بخش ثابت نقشه ارتجاع جهانی و منطقه ای تبدیل شده است. در همین سه دهه گذشته سناریوهای سیاه در خود اروپا و یوگوسلاوی سابق، در رواندا و سومالی و سودان و لیبی قاره آفریقا و در خاورمیانه سناریوهای تباه کننده جامعه افغانستان و عراق و سوریه امروز از این دست است. در این سناریوهای سیاه تحمیل شده، شاهد بودیم که با چه سرعتی جریانات ارتجاعی قومی و مذهبی محلی را تجهیز و به جان جامعه انداختند. قطعا مناسبات این جریانات ارتجاعی با حامیان جهانی و منطقه ایشان از منظر هیچ جریان سیاسی با پرنسیب و مسئولیت پذیراجتماعی و سیاسی نه تنها با فرمول “استفاده از شکاف دولتها” قابل توجیه نبوده، بلکه مایه انزجار بشریت مترقی هم بوده و هست. برکسی پوشیده نیست، جست و خیز بخش زیادی از نیروهای قومی و مذهبی و فدرالیست و ناسیونالیست عظمت طلب در ایران و امیداری آنها به نقشه ارتجاع جهانی و منطقه ای و از جمله عربستان حریف کنونی جمهوری اسلامی و آمادگیشان برای مناسبات با عربستان از این جنس و ضد منافع مردم ایران است. مجاهدین یکی از نمونه های تیپیک جریانات سناریو سیاهی امید بسته به آمریکا و غرب و همگام شده با دولت تا مغز استخوان سیاه و ضد مردمی عربستان در خاورمیانه است.

مجاهد: آلترناتیو کدام سناریو؟

  مجاهدین به طرز غیر بالانسی خود را “آلترناتیو دمکراتیک” و جانشین “رژیم آخوندها” معرفی میکند. خانم رجوی با ذوق زدگی متکی به صف بندی ارتجاع جهانی منطقه ای امید بسته به آن، در گردهمایی امسال چند باراین موضوع را به گوش مخاطبان خاص خود رساند.سئوال اینست مجاهد آلترناتیوکدام سناریواست؟ واقعیت اینست مجاهدین جریانی بی ریشه و غیر اجتماعی و یک سکت منزوی صحنه سیاست ایران است. مجاهد هیچ جنبش واقعی ولو ارتجاعی در جامعه ایران را نمایندگی نمیکند. در بطن جدال جنبش ها و نیروهای طبقاتی و اجتماعی ریشه دار، فرقه مجاهد و دیگر فرقه های قومی مذهبی جایگاه جدی ندارند. اما در جهان بی لنگر و به هم ریخته کنونی، در خاورمیانه عمیقا بی ثبات و دستخوش تحولات عمیق، در دنیای راه اندازی سناریوهای سیاه، اتفاقا خطر دارودسته های قومی و مذهبی و جریانات بی ریشه و غیر اجتماعی، خطر سکتهای ضد اجتماعی نامسئول را باید جدی گرفت. در فضای سیاسی ایران در کنار روند رشد و گسترش جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی رادیکال، در کنار گسترش روند سرنگونی جمهوری اسلامی، واقعیت اینست خطر یک  روند دوم، روند آماده کردن ماتریال و مصالح تحمیل یک سناریوی سیاه در جریان است. مجاهدین یکی از ماتریالها و “آلترناتیوهای” این روند دوم و یکی از بازیگران تحمیل سناریوی سیاه در ایران خواهد بود. این پدیده را دو دهه قبل منصور حکمت در نوشته با ارزش “رویاهای ممنوع مجاهد” چنین بیان کرد:

“واقعيت اينست که حضور در سناريوى دوم هنر زيادى نميخواهد. نه فقط مجاهد، و کليه احزاب و گروههاى سياسى که امروز وجود دارند و يا بخصوص ميتوانند با انفجار رژيم اسلامى از درون آن بوجود بيايند، بلکه هر جک و جانور و هر ماجراجويى که بتواند صد نفر را با تامين رزق شان، با تراشيدن هويت قومى و مذهبى خاص برايشان يا صاف و ساده با ارعاب و تحريکشان، دنبال خود بکشاند، در کابوس سياسى آينده ايران جايى خواهد يافت. در يک کشور بحران زده، در يک سرمايه دارى شکست خورده و به بن بست رسيده، زير هر سنگى، ته هر لجنى، يک “رئيس جمهور” و “نخست وزير” و “رهبر” و “امام” يافت ميشود.

مجاهد برخى از شرايط شرکت در سناريوى دوم، سناريوى سياه، را فراهم کرده است. ميداند چگونه ميشود پول و حمايت اين يا آن دولت را بدست آورد، با بازار اسلحه دست دوم آشنايى دارد، هنر فرقه سازى را ياد گرفته، از سکتاريسم و سازمان پرستى درجه يکى برخوردار است و بخصوص نشان داده است که “اهل بقاء” است و انعطاف پذيرى و قدرت تطبيق با شرايط را دارد. اما با همه اينها، در چنان شرايطى مجاهد همچنان جزو بازيگران فرعى صحنه خواهد بود. مجاهد ميتواند در آن زمان رئيس جمهور هم داشته باشد. در واقع تنها در اين حالت است که روياى رياست جمهورى اينها ميتواند جامه عمل بپوشد، بعنوان بخشى از کابوس مردم. اما “رئيس جمهور رجوى” در آن حالت يکى از چندين و چند رئيس جمهور و نخست وزير و رهبر خود گمارده در کشور خواهد بود که با توپ و خمپاره به سر و کله هم ميزنند و شهر و خانه و کارخانه و بيمارستان و مدرسه مردم را روى سرشان خراب ميکنند.”

از هشدار ما در دو دهه قبل تاکنون مجاهدین خلق در مسیر بالابردن ظرفیتهای مضر و سناریو سیاهی در آینده تحولات ایران و از جمله در یک سال اخیر گامهای نگران کننده تری برداشته است. در مسیر مبارزه انقلابی و رادیکال برای سرنگونی جمهوری اسلامی، همزمان افشا و ایزوله کردن فرقه های قومی و مذهبی و جریاناتی مثل مجاهدین یک وظیفه حیاتی ما کمونیستها و جنبش آزادیخواهانه و سرنگونی خواه واقعی جمهوری اسلامی است. این وظیفه را باید جدی گرفت.

واضح است این نیروی غیر اجتماعی و فرقه ای هیچگاه بر بستر اعتراض رادیکال مردم و پیشبرد جدال شفاف و سیاسی جنبشهای اجتماعی جامعه ایران شانسی ندارد. جنبش آزادیخواهی و حق طلبانه کارگران و مردم ایران و نیروهای اجتماعی مسئول و سناریو سفیدی جامعه ایران با قدرتمند شدن خود مهمترین نیروی جلوگیری از سناریو سیاه در ایران و مانع ابراز وجود سکت و فرقه های غیر اجتماعی نوع مجاهدین خلق خواهند بود.

***