رحمان حسین زاده-دولت ترامپ و امیدهای شش حزب کردستانی

دولت ترامپ و امیدهای شش حزب کردستانی

رحمان حسین زاده

احزاب ناسیونالیست و فدرالیست کردستان ایران در همه این سالها به سیاست و اقدامات آمریکا و غرب امیدوار بوده اند. اینها در دوره اوباما و توافق هسته ای تماما سرخورده شدند و بعضی از آنها به طرف مذاکره و آزمایش مجدد احتمال مذاکره و بند و بست با جمهوری اسلامی رفتند. جمهوری اسلامی آنها را به بازی نگرفت. با انتخاب ترامپ بار دیگر به خود امیدواری میدهند که این بار آمریکا و غرب در تقابل با جمهوری اسلامی کار را نهایی کند. حزب دمکرات کردستان ایران به رهبری مصطفی هجری که عملا براین کمپ راست در کردستان هژمونی دارد، بسیار زود طی پیامی انتخاب پرزیدنت ترامپ را شادباش گفت و امید خود را به سیاست او در قبال جمهوری اسلامی اعلام کرد. این حزب رابطه خود را با عربستان سعودی و بعضی دولتهای دیگر منطقه محکم کرده است. مضافا در قدم بعدی جنب و جوش و همگرایی در بین به قول خودشان “شش حزب کردستانی” شروع شده است. سرکار آمدن ترامپ، سیاست سختگیرانه تر او در قبال جمهوری اسلامی و اساسا شکل گیری صف بندی جهانی منطقه ای با محوریت آمریکا و همگامی عربستان و اسرائیل و حتی به درجه ای ترکیه و حزب اول دولت اقلیم کردستان عراق تحت رهبری مسعود بارزانی، این شش حزب را به طرف این صف بندی کشانده است. در چهارچوب این صف بندی تحرک و همگرایی شش حزب کردستانی، متشکل از هر دو شاخه حزب دمکرات کردستان ایران، هر دو شاخه سازمان زحمتکشان کردستان، سازمان خه بات اسلامی و برای اولین بار کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) در این دوره جدی تر شد. مناسبتهای مختلفی پیش آمد که این همگرایی را نشان دهند. از جمله در مناسبت “بایکوت مضحکه انتخابات جمهوری اسلامی” به توافق رسیدند. طنز مسئله آنجا بود، کومه له مدعی چپ با چشم پوشیدن بر هدف و ماهیت پایه ای تر و اساسی تر همگرایی مورد نظر احزاب ناسیونالیست و اسلامی سخنگویی آنها را در بایکوت بساط انتخابات به عهده گرفت. بایکوتی که به اذعان بعدی خود رهبری کومه له حزب دمکرات کردستان و سازمان زحمتکشان تحت مسئولیت مهتدی آن را شکستند. واضح بود بایکوت بساط انتخابات توسط این احزاب  بهانه ای بود، برای پایه گذاشتن اتحاد عمل موثرتر و دایمی تر و همکاری گسترده تر این احزاب در “جنبش کردستان” و در دل شرایط جدید جهانی و منطقه ای. این واقعیت را رهبران خود این شش حزب روز چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت سه روز قبل از بساط انتخابات جمهوری اسلامی در سمینار  تلویزیون روداو در کردستان عراق تایید کردند. قبلا من در مطلب دیگری نوشتم “در همان دور اول و به ویژه در دورهای دوم و سوم مباحث این سمینار، بر سوژه های واقعی مورد علاقه طرفین فوکوس شد. اعلام شد که صف بندی جهانی و منطقه ای در مقابل جمهوری اسلامی شکل گرفته است. امید به نقش راس این صف بندی یعنی ترامپ بر کرسی قدرت نشسته در اتاق بیضی شکل کاخ سفید در مباحث سمینار موج میزد. به نقش عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی و منطقه در صف مقابل جمهوری اسلامی اشاره شد. تاکید اصلی شان بر این بود “کرد ایران” باید فرصت را دریابد. فرصتها را بسازد؟! و از فرصتها استفاده کند؟!. در این راستا باید خود را متحد و  یکدست کند. موقعیت خود را در این جبهه بندی جهانی، منطقه ای محکم نماید. تقریبا همه شرکت کنندگان در این سمینار منهای ملاحظات محدود نماینده حزب اتحاد اسلامی، بقیه بایکوت مشترک انتخابات جمهوری اسلامی توسط این احزاب را گام اول و مثبت اتحاد عمل در این مسیر و در مسیر ایجاد جبهه پایدار این احزاب برای شرکت در صف بندی جهانی، منطقه ای و محلی در مقابل جمهوری اسلامی نامیدند. در این سمینار به وضوح مشاهده شد، اولا بایکوت بساط انتخابات بهانه و پوششی برای این احزاب جهت شرکت در صف بندی ارتجاع جهانی و منطقه ای است و ثانیا قناعت مشترک این بار این احزاب به بایکوت انتخابات بر خلاف وارونه گویی کومه له و مجیزگویان چپ نمای اپورتونیست آن نه نتیجه استدلالات بسیار محکمه پسند و مجاهدتهای کومه له و “هژمونی” کومه له در میان این احزاب، بلکه مدیون عروج ترامپ فاشیست وسیاست آمریکا و صف آرایی عربستان در مقابل جمهوری اسلامی و دل بستن جریانات بورژوا ناسیونالیست کردستان به سیاست تند این جبهه بندی ارتجاعی در مقابل جمهوری اسلامی است.

در نتیجه آنچه در سمینار تلویزیون روداو رونمایی شد، وجود پروژه معامله و بند و بستی است که این احزاب برای منطبق شدن با روندهای اوضاع جهانی و منطقه ای قابل پیش بینی در مقابل جمهوری اسلامی تعقیب میکنند. اینکه هنوز دولت ترامپ و عربستان به طور جدی و عملی آنها را به بازی نگرفته است، نمیتواند شبهه ای در این واقعیت ایجاد کند که معاملات کمپ راست جامعه کردستان ایران برای ایجاد مکانیسمی که دست در دست هم در بارگاه آمریکا و عربستان و دیگر متحدان آنها در منطقه ظاهر شوند، وارد مرحله جدیتری شده است. وجود چنین چشم اندازی است که این احزاب را علیرغم اصطکاکهای موجودشان در کنار هم قرار داده و با وجود چنین قطب نمای سیاسی، در این سمینار بر “ضرورت پلاتفرم حداقل همکاری، ایجاد یک جبهه واحد کردستانی، وجود یک تلویزیون واحد و ایجاد یک هیئت دیپلماتیک واحد در سطح بین المللی، تاکید بر ارتباط موثر با دولتهای آمریکا و اروپا و منطقه و نهایتا تدوین استراتژی واحد ملی جهت دستیابی ملت کرد به حقوق دیرینه اش” تاکید فراوان میشد. حضور و تلاش احزاب ناسیونالیست و اسلامی کردستان ایران در این پروسه و در این بند و بست و معاملات منطبق با منافع جنبش ناسیونالیستی است که امید و آرزویش را به این صف بندی ارتجاعی جهانی تحت رهبری آمریکا گره زده و از این زاویه قابل درک و قابل توضیح است.”

به نظرم تحرک ناسیونالیسم کرد و این شش حزب را در راستای منطبق شدن با سیاستهای آمریکا و عربستان در منطقه را باید به عنوان یک مخاطره در مقابل مبارزات آزادیخواهانه مردم کردستان و سراسر ایران جدی گرفت. گفتم هر چند آمریکا طرح رژیم چنج را ندارد، اما در شرایطی که در راستای اهداف خود برای مقابله با جمهوری اسلامی به اهرم فشار احتیاج دارد، در شرایطی که عربستان متحد آمریکا به طور علنی اعلام میکند، ناامنی را به درون ایران میکشاند، یکی از آماده ترین این اهرمها نیروهای ناسیونالیستی و قومی و مذهبی و محلی مسلح به نام اپوزیسیون است. ناسیونالیسم کرد و نیروهای مسلح آنها سالها است آمادگی خود را برای ایفای چنین نقش ضد انسانی زیر حمایت آمریکا و متحدانش در منطقه اعلام کرده اند. تنها صف بندی اعتراضی و مبارزاتی آزادیخوانه و قدرتمند مردم کردستان و سراسرایران میتواند خنثی کننده این صف بندی ارتجاعی و ضد مردمی باشد. جا دارد همین جا یکبار دیگر رهبری و صفوف کومه له مدعی چپ را مورد خطاب قرار داد که ابتدایی ترین تعهد و پایبندی به چپ بودن حکم میکند، خود را از کاتاگوری و ائتلاف “شش حزب کردستانی” بیرون بکشند و قدم گذاشتن در مسیر ائتلاف ارتجاعی آنها را ادامه ندهند. ما آنها را در کاتاگوری و ائتلاف “شش حزب کردستانی” قرار ندادیم. این کاریست با همین عنوان و چهارچوب توسط دبیر اول کومه له صورت گرفته است. به عهده گرفتن داوطلبانه سخنگویی “شش حزب سیاسی کردستان”  توسط دبیر اول کومه له و ظاهر شدن چند  باره او با همین عنوان، و اعلام اینکه “بایکوت انتخابات جمهوری اسلامی” سرآغاز همکاریهای بعدی تر و عملی تر این احزاب  است جزو بیانات صریح دبیر اول کومه له است. دبیر اول کومه له برای اولین بار نام کومه له را در چهارچوب ائتلاف این شش حزب به ثبت رساند. اگر کسی انتظار دارد، کومه له را در کنار پنج حزب ارتجاعی ناسیونالیست و اسلامی کردستان نباید قرار داد، باید از رهبری کومه له بخواهد، بی ابهام و صریح و روشن اعلام کنند، جزو ائتلاف “شش حزب کردستانی” نمانده و در پروسه جبهه سازی منطبق با اهداف آمریکا و عربستان این احزاب شرکت ندارند.

در خاتمه تاکید میکنم، تحرک و جنب و جوش جریانات بورژوایی و راست پروغربی یک هدف مشترک دارد: اینکه آمریکا و دول غربی را به دخالت در تحولات سیاسی ایران و از جمله مشابه آنچه در عراق و افغانستان گذشت، قانع کنند. خود همانند جریانات ارتجاعی مذهبی و قومی آن کشورها نقش سیاه خود را اجرا کنند. اگر چه بسیاری از محاسبات آنها پادرهوا است، اما نسبت به این روند نباید بی توجه بود. این مشاهده درستی است که روند تحولات در منطقه متفاوت تر و پیچیده تر از گذشته و دوران بوش پسر است. فضای سیاسی ایران و روند تحولات سیاسی در ایران بسیار متفاوت تر از این کشورها است، با این وصف نیروی چپ و آزادیخواه فعال در صحنه سیاست ایران نباید نسبت به پروژه های مورد نظر آمریکا و غرب و ارتجاع جهانی و منطقه ای و نقش مخرب اپوزیسیون راست ذره ای سهل انگاری از خود نشان دهند. افشا و منزوی کردن مداوم این پروژه های سیاه و سد بندی در مقابلشان و ایزوله کردن اپوزیسیون راست از وظایف تخطی ناپذیر سیاسی و عملی صف آزادیخواه و نیروهای انقلابی و چپ و کمونیست ایران است.

* مطلب بالا بخشی از یک مطلب کاملتر تحت عنوان  ” توهمات و انتظارات اپوزیسیون راست پروغربی” است.