رحمان حسین زاده – جمهوری اسلامی، کارگران و مردم: جدالهای سرنوشت ساز

جمهوری اسلامی، کارگران و مردم:
جدالهای سرنوشت ساز

رحمان حسین زاده

در مطلب دو هفته قبل اشاره کردم، برخلاف پروپاگاند جمهوری اسلامی و دولت روحانی، توافق هسته ای و پایان تحریمها و برقراری رابطه معمول اقتصادی با کشورهای اروپایی هنوز راه حلی بر بحران اقتصادی دیرینه و مزمن کاپیتالیسم ایران نیست و نمیتواند به یک دوره رشد و توسعه اقتصادی مورد نظر بورژوازی منجر شود. خاورمیانه بی ثبات و ساختارهای سیاسی وایدئولوژیک جمهوری اسلامی جزو موانع اساسی سرمایه گذاری بنیادی توسط سرمایه غربی در ایران است. لذا برخلاف امید طبقه سرمایه دار، فعلا وجود هیئت حاکمه متعارف بورژوایی و تثبیت شده و تضمین کننده یک دوره رشد و توسعه اقتصاد کاپیتالیستی جزو رویاهای غیر عملی بورژوازی ایران است. با این وجود تا آنجا به منفعت کوتاه مدت بورژوازی ایران مربوط است، رفع تحریمها و برقراری رابطه مجدد با قدرتهای غربی و اساسا کشورهای اروپایی میتواند به نیازهای امروز به فردا کردن اقتصاد بورژوایی ایران کمک کند. وقتی که روحانی از “رونق کسب و کار” صحبت میکند، از رونق کسب و کار سرمایه داران و دولت و سپاه پاسداران و کسب سودهای نجومی توسط آنها که هرکدام صاحب بخش عمده ای از شاهرگهای اقتصادی ایران هستند، صحبت میکند و ربطی به بهبود شرایط معیشتی و کار و زندگی اردوی کار جامعه ایران و “رونق کسب و کار” این بخش جامعه ندارد.

تداوم زندگی زیرخط فقر: سهم اردوی کار ایران
طرفدران دولت روحانی در پوشش اپوزیسیون به روال شغل “شریف” همیشگی با پاشیدن خاک در چشم طبقه کارگر و مزدبگیران جامعه، با توافق هسته ای و رفع تحریمها و برقراری رابطه با کشورهای غربی وعده بهبود شرایط معیشتی طبقه کارگر و مردم تحت استثمار و ستم را میدهند. از این طریق میخواهند روش انتظار و توهم به جمهوری اسلامی و دولت روحانی را در جامعه و در میان اردوی کار ایران گسترش دهند. نشانه های قوی رسوایی این شگرد ارتجاعی از هم اکنون خود را نشان داده است. در همین دوره ادامه جنبش اعتراضی معلمان به عنوان بخشی از ارودی کار ایران و اعتصابات و اعتراضات کارگری به جمهوری اسلامی و سرمایه داران متذکرمیشود که کارگران و مردم حق طلب منتظر نمیمانند و با اتکا به نیروی متحد خود حقوق و مطالبات اقتصادی و سیاسی خود را از حلقومشان بیرون میکشند. واقعیت اینست رفع تحریمها و حتی رابطه اقتصادی و سیاسی نرمال با کشورهای غربی متضمن گشایشی در شرایط معیشت و زندگی طبقه کارگر و مزدبگیران و بخش میلیونی و وسیع شهروندان جامعه نیست. به این دلایل: اولا سرمایه داری ایران با بحران و یا بدون بحران، با تحریم و بدون تحریم، قبل از توافق هسته ای و یا بعد از توافق هسته ای، سرمایه داری متکی به کار ارزان است. تعرض معیشتی و سیاسی و اقدامات سرکوبگرانه برای ارزان نگه داشتن مداوم نیروی کار، جزو پلاتفرم پایه ای سرمایه داری ایران است. چه در دوره رژیم سرمایه سلطنتی و حتی اندک سالهای رونق اقتصادیش و در طول حاکمیت جمهوری اسلامی ارزان بودن نیروی کار و دستمزد زیر خط فقر منبع اصلی کسب سودهای نجومی سرمایه داران ایران بوده است و واضح است این منطق طبقاتی ضد کارگری و ضد انسانی کماکان ادامه پیدا خواهد کرد. طبعا لازمه تحمیل شرایط کار ارزان تحمیل استبداد و سرکوبگری خشن علیه طبقه کارگر و مزد بگیران جامعه و به رسمیت نشناختن مطالبات اولیه و محدودترین رفرمها در جهت بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی کارگران و مردم است. بر این اساس سرمایه داری ایران و جمهوری اسلامی بعد از برقراری ارتباط وسیعتر با کشورهای غربی هم کماکان تعرض معیشتی را علیه کارگران و مردم کارکن ادامه خواهند داد. مضافا رابطه با سرمایه غربی به همراه خود دیکته کردن ریاضت کشی اقتصادی مورد نظر بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و دیگر ملزومات سود آوری سرمایه داری بازار آزاد و تعرض به سفره خالی کارگر را به همراه دارد. دوما بحران مزمن اقتصادی سرمایه داری ایران و جمهوری اسلامی در دنیایی که سرمایه داری جهانی خود در بحران دست و پا میزند و حتی دامن دومین قدرت اقتصادی جهان یعنی چین را گرفته و مضافا در شرایط بی ثباتی خاورمیانه تا اطلاع ثانوی لاعلاج است. نتیجتا سرمایه داری ایران عوارض بحران اقتصادیش را بر طبقه کارگر و مردم محروم سرشکن میکند. تداوم تعرض معیشتی و تحمیل فقر و بیکاری و گرسنگی، بیحقوقی مطلق اقتصادی و سیاسی سهم طبقه کارگر و اردوی کار جامعه است و وعده و وعیدهای جمهوری اسلامی و روحانی و پادوهای آنها و رسانه های نوکر چیزی جز دروغ و جعل و ترفند رسوا برای تحمیق طبقه کارگر و مردم نیست که آگاهانه باید خنثی شود.

دو عرصه مهم نبرد طبقاتی ایندوره:
در دوره کنونی چشم انداز گسترش اعتراض و مبارزه جبهه کارگر و مردم در مقابل سرمایه داران و دولت سرمایه اسلامی موجود است. این بار بدون توجیهات “تحریم و تهدید نظامی” آمریکا و غرب، جمهوری اسلامی بدون حفاظتر و عریانتر در مقابل طبقه کارگر و مردم قرار میگیرد. در نتیجه جدال و ناسازگاری طبقه کارگر و مردم حق طلب با جمهوری اسلامی سرجای خود باقی است و این جدال سرنوشت در دو عرصه مهم نبرد طبقاتی و سیاسی این دوره یعنی مبارزه برای بهبود شرایط معیشت و زندگی و تحقق مطالبات فوری اقتصادی و سیاسی و تشدید مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی ادامه پیدا میکند. طبقه کارگر ایران، زنان و نسل جوان و مردم تحت فشار و ستم دیگر نباید و نمیتوانند شرایط برده وار زندگی زیر خط فقر را تحمل کنند. نمیتوانند دستمزدهای چهار بار زیر خط فقر، بیکاری وسیع، نداشتن حق تشکل و اعتصاب و بی تامینی مطلق حقوقی و اجتماعی را تحمل کنند. نمیتوانند موج سرکوبگریها واعدامها و بازداشتها و بگیر و ببندها و گسترش اختناق و سلب آزادیهای سیاسی و اجتماعی و تحمیل قوانین و قید و بندهای اسلامی و مذهبی، تعرض سبعانه به حقوق زنان و جوانان و شهروندان جامعه را تحمل کنند. جنبش کارگری، جنبش زنان و جوانان و دیگر جنبشهای اعتراضی رادیکال با پافشاری بر مطالبات اقتصادی و سیاسی فوری همچون افزایش فوری دستمزدها و تامین فوری معیشت مردم کارگر و زحمتکش، تامین بیمه بیکاری مکفی، تضمین حق تشکل و اعتصاب، آزادی فوری کلیه زندانیان سیاسی، الغای مجازات اعدام، و جمع کردن بساط ارتش ضد زن در خیابانها، میتوانند الهام بخش و هدایت گر مبارزات جاری برای بهبود شرایط اقتصادی و سیاسی و تغییر تناسب قوا به نفع جبهه کارگر و مردم باشند. با وجود ارزش تعیین کننده و مهم پیشروی در عرصه مبارزات جاری برای بهبود اوضاع اقتصادی و سیاسی، باید بر این واقعیت مجددا تاکید گذاشت، ادامه حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی مانع اساسی ایجاد بهبود واقعی و گشایش اقتصادی و سیاسی جدی در حیات جامعه ایران و طبقه کارگر و مردم است. پیشروی در عرصه های متعدد مبارزات جاری میتواند و باید به عرصه کسب آمادگی و گردآوری نیرو برای سرنگونی جمهوری اسلامی گره بخورد. تشدید مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی از وظایف تخظی ناپذیر ایندوره است. به ویژه در دوره بعد از توافق هسته ای و آغاز رابطه وسیعتر با غرب، که جمهوری اسلامی خود را ماندگارتر به جامعه معرفی میکند، در شرایطی که عده ای به نام “اپوزیسیون” راه “تعامل” با دولت روحانی را در پیش گرفته و میگیرند، پافشاری نیروهای انقلابی و چپ بر سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی وگردآوری نیروی جنبشهای اعتراضی رادیکال در این راستا از وظایف تعیین کننده این دوره است. دوره آینده دوره جدالهای سرنوشت ساز جبهه کارگر و مردم برای بهبود هر روزه شرایط کار و زندگی و گردآوری نیرو و کسب آمادگی برای سرنگونی جمهوری اسلامی به نیروی متحد و سازمانیافته کارگران، زنان، جوانان و توده مردمی است که خواهان تغییر وضع موجود است. تضمین پیشروی همزمان در این دو عرصه تعیین کننده در گرو تامین رهبری انقلابی و کمونیستی دخالتگر در فراز و نشیب جدالهای طبقاتی و سیاسی پیش رو است. از این زاویه کمونیسم در ایران در بوته آزمایش است.

***