رئوف افسایی -حمله نظامی احتمالی آمریکا به سوریه و سیاست حزب کمونیست کارگری ایران

حمله نظامی احتمالی آمریکا به سوریه و سیاست حزب کمونیست کارگری ایران
نوشته زیر نتیجه بحث و دیالوگی است که من با انتشار مقاله خوبی از جمال کمانگر برای بحث و دیالوگ سیاسی در نقد سیاست راست روانه و پرو حمله نظامی آمریکا به سوریه که از طرف رهبری حزب کمونیست کارگری بصورت رسمی و علنی طی اطلاعیه ای انتشار یافته بود در فیسبوک ترتیب داده بودم و تعداد قابل ملاحظه ای از مخالفین و موافقین سیاست حککا در این باره و بشیوه سیاسی و متین و اما بی تعارف در آن دیالوگ فیسبوکی شرکت کردند و هنوز هم ادامه دارد. از آنجا که این بحثها بصورت علنی و در فیسبوک انجام گرفته است، لذا آنرا بطور کامل برای در اختیار گذاستن خوانندگان و علاقمندان بیشتری برای انتشار در سایتهای انترنتی آماده کردم و امیدوارم مورد استفاده قرار بگیرد.

رئوف افسایی
Raouf Afsaee
مقاله زیر “به نام کمونیسم طرفداری از جنگ آمریکا در سوریه موقوف” که توسط جمال کمانگر نوشته شده، بدون اغراق یکی از مستدل ترین و بهترین مقالات سیاسی است که تاکنون در مورد بحران و جنگ داخلی سوریه و کلا منطقه خاورمیانه و از زاویه دید و متدولوژی مارکسیستی و کمونیسم کارگری نوشته شده است. خواندن و شر کردن این مقاله خوب را به همه دوستان توصیه می کنم. رئوف

……………………………………………………………….
به نام کمونیسم طرفداری از جنگ آمریکا در سوریه موقوف

(نقدی بر اطلاعیه حککا در مورد بحران سوریه)

جمال کمانگر

درست در روزهایی که تهدید جنگی آمریکا و اعلام رسمی رئیس جمهوری آمریکا به دخالت نظامی در سوریه، نگرانی عمیق نیروهای آزادیخواه و انساندوست و چپ و مترقی را موجب شده است، بسیاری از این نیروها اعلام موضع کرده و در تحرک ضد جنگ شرکت میکنند، بر عکس حزب کمونیست کارگری ایران به وضوح طرفداری خود را از دخالت نظامی آمریکا در سوریه اعلام کرده است.
آخرین اطلاعیه این حزب در مورد سوریه به تاریخ 31 اوت 2013 تحت عنوان “دست اسد و دیگر جانیان از زندگی مردم سوریه کوتاه ” به طور فشرده موضع پرو آمریکایی آنها در این تحول را فرموله کرده است. موضع حزب کمونیست کارگری ایران در مورد سوریه بر خلاف ظاهر رادیکال و لفاظی هایش هم سویی واضحی با قطبی از این جنگ ارتجاعی و حمله نظامی آمریکا و متحدینش علیه سوریه دارد.

برای اینکه تصویر روشنی از بحران سوریه داشته باشیم طرح سئوال زیر به فهم موضوع کمک خواهد کرد. صورت مسئله بحران سوریه کدامست؟ مردم سوریه تحت تاثیر تحولات انقلابی تونس و مصر در مارس 2011 برای اصلاحات از شهر” درعا” تظاهرات حق طلبانه خود را شروع کردند. ابتدا با شعار نویسی کودکان شروع شد و بعد از چند روز تظاهرات آرام با سرکوب شدید و خشن ارتش جنایتکار بعث سوریه مواجه شد. این اعتراضات به تدریج به شهرهای “حمص” و “حما” سرایت کرد و برای چند ماه در گوشه و کنار ما شاهد تظاهرات خیابانی برای اصلاحات روبرو بودیم. با گسترش اعتراضات در شهرهای مختلف سوریه، کشتار مردم بی دفاع توسط ارتش تا دندان مسلح حزب بعث ابعاد دهشتناکی پیدا کرد. سرکوب خشن تظاهرات و اعتراضات ، پایان نقش مردم برای تغییر انقلابی اوضاع بود.

بعد از سرکوب خشن اعتراضات مردمی ، میدان برای فعالیت گروهها وکشورهای مرتجع منطقه باز شد. مسابقه برای تسلیح باندهای مسلح تحت نام “مردم” و “دفاع” از آنها به اوج خود رسید. گروههای مختلف از جمله فراریان از ارتش بعث سوریه تحت نام “ارتش آزاد سوریه” ، “جبهه النصره” ، سازمان القاعده و دهها گروه و باند مسلح قومی-مذهبی مختلف تشکیل شد. دلارهای نفتی شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس به سوریه سرازیر شد. شیرازه جامعه توسط اپوزیسیون ارتجاعی از یک طرف و دولت بعث سوریه ازطرف دیگر پاشیده شد. “دنیای آزاد” و” دمکراسی موشک های کروزی” نظاره گر و دخیل در کشتار و خانه خرابی مردم سوریه شده اند.
سوریه به کانون رقابتهای امپریالیستی در جهان مبدل شد. جنگ “نیابتی” تمام عیاری راه انداخته شد. حسابهای کهنه باید تصفیه میشدند. برای بازیگران قطب ارتجاعی آمریکا ، ناتو ، ترکیه و اتحادیه عرب و اسرائیل جنگ داخلی سوریه منفعتهای مختلف سیاسی، اقتصادی و استراتژیکی دارد که دنبال تحقق آن هستند. در جای دیگری باید مفصل منفعت هر کدام از آنها را مورد بررسی قرار داد. بازیگران دیگر این سناریو سیاه روسیه، چین ، جمهوری اسلامی و عراق و دولت بعث سوریه هستند که هر کدام منفعت خود را دنبال میکنند. در این وضعیت بغرنج هیچ نیروی مترقی که دارای هژمونی باشد وجود ندارد. ممکن است المنتهای از نیروهای پیشرو هم در سوریه باشند اما به شدت ضعیف و حاشیه هستند و در جریان اعترضات مسالمت آمیز از ارتش بعث شکست خوردند.
در این وضعیت انگشت اتهام به سوی یک قطب و یا یک شخص سطحی نگری و هم سویی با قطب دیگر است. اطلاعیه حککا از حمله شیمیایی شروع میکند و به “جنبش ضد جنگ” و سر کوفت زدن به آن میرسد.

اما چرا اطلاعیه نویسان حککا شخص بشار اسد را مقصر اصلی بحران سوریه میدانند؟ خاصیت این بر جسته کردن در این زمان معین که بحث حمله هوایی و موشکی به سوریه روی میز پنتاگون و ناتو است به کدام استراتژی خدمت میکند؟ این یک هم سوی آشکار با جریانات پرو غرب است که سالها منتظر فرود آمدن موشکها و بمبها بروی ایران هستند. مخاطب اطلاعیه حککا نه مردم جنگ زده سوریه و نه کارگران در ایران است. بلکه مخاطب آن اعلام هم پیمانی نا نوشته ای با غرب و دستگاه مهندسی افکارش است.

معلوم نیست حککا با استناد به کدام اسناد و مدارک” بمباران شیمیایی هفته گذشته که به احتمال قوی کار رژیم اسد است” را بیان میکند. خود غربیها و تیم تحقیق سازمان ملل که در میدان بودند با قاطعیت اینرا بیان نمیکنند.
وقتی که سناریو سیاه در جامعه ای رخ میدهد تعیین مقصر اصلی آسان نیست. حککا و غرب بشار اسد را مقصر اصلی میدانند، روسیه و بشار اسد و چین نیروهای القاعده و دلارهای نفتی سعودی و قطر را متهم اصلی تداوم کشتار و نابودی زیر ساختها و عمیق تر کردن کینه و نفرت قومی- مذهبی میدانند. از نظر من کل مجموعه ای که در بوجود آوردن ، تداوم و تغذیه سناریو سیاه در سوریه سهیم هستند متهم اصلی هستند باید روی کرسی متهم نشانده و محاکمه شوند.

در جنایتکاری دولت بعث بشار اسد تردیدی نیست. اما چرا حککا “متهم ردیف اول این جنایت علیه بشریت بی شک اسد و رژیم اوست.” را با این قاطعیت اعلام میکند؟ کدام مصلحتی در کار است؟ این حکم را از کدام دادگاه مردمی و یا بین المللی آورده است. غیر از این است که از همین میدیای “نوکر” که روزانه دروغ و ریا را با صدها شبکه 24 ساعته به خورد مردم میدهند. غیر از این است که فرمول “جان مکین”سناتور جنگ طلب آمریکایی را بی اما اگر قبول کرده اند. سرنگونی بشار اسد با کدام نیرو و با کدام پلاتفرم و پرچم روشن “گام اول برای رهایی مردم سوریه” است که اطلاعیه حککا آنرا این طور بیان میکند ” سرنگونی رژیم اسد گام اول در رهایی مردم سوریه از این جهنمی است که علیه شان بپا کرده اند. تمام دولتها و نیروهایی که از اسد حمایت میکنند، روسیه، جمهوری اسلامی، حزب الله لبنان و غیره همگی مستقیما در این جنایت شریک اند و باید همچون رژیم اسد مورد اعتراض و انزجار تمام مردم جهان قرار گیرند.” هیچ عقل سلیمی این احکام اطلاعیه حککا را قبول ندارد. از نظر حککا مادام که بشار اسد متهم اصلی این وضعیت است و سرنگونی رژیم اسد “گام اول رهایی مردم” است. بنابراین مردم جهان را فرا میخواند که اعتراض خود را به روسیه، چین ، جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان و غیره اعلام کنند. مگر سرنگونی طالبان افغانستان، صدام حسین در عراق و قذافی در لیبی منجر به رهایی مردم آن کشورها شده است تا مردم سوریه از برکت بمبها و موشکهای کروز به رهایی برسند؟ نگرانی حککا از قدرت گیری” نیروهای سیاه اسلامی و ارتجاعی بعد از سرنگونی بشار اسد که در صف مخالف او” هستند هم بی مورد است. این نیروها همین الان بخش وسیعی از خاک سوریه را در کنترل خود دارند و در جنایتکاری روی ارتش بعث سوریه را سفید کرده اند! چرا این حزب در این مقطع معین که همه توجهه ها به حمله نظامی آمریکا به سوریه است صورت مسئله را عوض میکند. چرا با صراحت در همان سطر اول مردم جهان را به اعتراض علیه قلدری نظامی آمریکا و ناتو فرا نمیخوانند؟ غیر از هم سویی با حمله نظامی علیه سوریه هیچ دلیل دیگری وجود ندارد.
قرار بود که برای کمونیستها “عار” باشد اگر کل حقیقت را به مردم و طبقه کارگر نگویند. سئوال این است آیا امروز اصلن مبارزه ای در سوریه جز جنگ و کشتار در جریان است؟ از کشوری که حدود بیست میلیون جمعیت دارد بیش از 2میلیون آواره کشورهای همجوار و 8میلیون نفر در داخل سوریه خانه به دوش هستند سرپناه و کاشانه خود را از دست داده اند. انتظار” مبارزه قهرمانانه” داشتن خودفریبی محض است. باید قبول کرد خیزش توده ای مردم سوریه با شکست مواجه شد و نتیجه این شکست سناریو سیاه است. هیچ “انقلابی در جریان” نیست تا به آرمانهای آن وفادار بود. حککا میگوید: ” باید زندگی، آرمانها و انقلاب مردم سوریه را از منگنه نحس و نابوده کننده رقابت و کشمکش منطقه ای و جهانی قطب های بورژوایی نجات داد” با کدام نیرو؟ لابد” آرمان انقلاب مردم سوریه” را باید با موشکهای “کروز” و “تام هاوک” نجات داد.

شخصن برای من سقوط حککا تا این حد و عبور از تمام نرمها و ارزشهایی که قطب چپ علی العموم و کمونیستها علی ا لخصوص با آن تداعی میشوند خوشایند نیست. این نظرات راست حککا علیه مخالفین جنگ خصلت نمای تمام نیروهای پروغرب و پرو میلیتاریستی در جهان است. بعید میدانم اطلاعیه نویسان حککا از تاریخچه “جنبش ضد جنگ ” و علل پا گرفتن آن بی خبر باشند. جنبش ضد جنگ قرار نیست “انقلاب” کند. قرار نیست “رژیم چنج” کند. قرار نیست برای هر جنگ داخلی به خیابان بریزند. “جنبش ضد جنگ” در مقابل قلدری نظامی قدرتهای بزرگ جهانی شکل میگیرند. عموما “پاسیفیسم” است. صلح طلب است. نمیخواهد جنگی در سطح بین المللی در بگیرد. شرکت کنندگان در مارشها و تظاهرات ضد جنگ انسانهای شریفی هستند که مخالف جدی دخالت گری نظامی قدرتهای امپریالیستی در جهان هستند. اولویت اصلی “جنبش ضد جنگ” مخالفت قاطع با حمله نظامی توسط یک کشورامپریالیستی به کشور دیگری است. حافظه تاریخی بشر بعد از نیمه دوم قرن بیستم و دهه اول قرن بیست و یکم یاد آور مخالفت قاطع با دخالت گری آمریکا و همپیمانانش در سطح جهان بوده است. نمونه بارز آن مخالفت وسیع با جنگ آمریکا علیه مردم ویتنام در دهه 70 میلادی بود که منجر به ختم جنگ شد. دادن القاب” کو ته نظر و پا در هوا ” به فعالین جنبش ضد جنگ که اتفاقن اکثریت چپ هستند، انعکاس سمپاتی به برپا کنندگان جنگ و بی مایه و سخیف است. اینکه با نقد صمیمانه کمک کرد “جنبش ضد جنگ” و در راس آنها طبقه کارگر و اتحادیه های کارگری در پروسه جنگ با اعتصابات و تعطیلی بار اندازها و غیره اختلال جدی بوجود آورند قابل فهم است. اما مخالفین با جنگ را به “کوته نظری و پا درهوایی” متهم کردن مصرف دیگری دارد. ربطی به نقد این جنبش ندارد.

حککا می گوید: ” در این میان جریانات کوته نظر و پا در هوائی که در دوسال و نیم گذشته، جنایات رژیم اسد و حامیانش نظیر دولت روسیه و جمهوری اسلامی و حزب الله را با سکوت نظاره کرده اند، به اسم “جنبش ضد جنگ” و یا “مبارزه با امپریالیسم” بمیدان آمده اند. لابد اگر حککا قدرت داشتن این جنبش را سرکوب میکردند! خوشبختانه فقط در فضای مجازی فعالیت دارند و تاثیری در روند رویدادها ندارند. ” انتظار حککا از “جنبش ضد جنگ” برای عدم دخالتش در جنگ داخلی سوریه زیادی بی ربط است. برای پرده پوشی حمایت خجولانه این جریان از دخالت آمریکا و ناتو در سوریه است. از نظر حککا روسیه و چین در جبهه “ضد انقلاب” قرار دارند. آمریکا و ناتو “حامی انقلاب” هستند. اگر غیر از این است چرا انتظار دارند مردم علیه روسیه و جمهوری اسلامی به میدان بیایند.اما مخالفت علیه راس میلیتاریسم و قلدری نظامی جهان آمریکا و ناتو “کوته نظری و پادر هوایی ” است. “جنبش ضد جنگ” طرفدار وضع موجود نیست بلکه علیه میلیتاریسم افسار گسیخته ای است که آمریکا این بزرگترین قدرت نظامی جهان رهبری آنرا بر عهده دارد. از کی برای کمونیستها “مبارزه با امپریالیسم ” عیب و عار شمرده میشود که به عنوان انگ زدن به چپها از آن استفاده میشود.

اطلاعیه ذوق زدگی خود را از دخالت آمریکا و هم پیمانانش را پنهان نمی کند. مینویسند “دو سال و نیم است جمهوری اسلامی و روسیه دارند در کنار اسد علیه مردم میجنگند و کشتار میکنند اما اینها یاد دخالت خارجی نیفتادند.” بالاتر گفتم این موضع بیشتر به نظرات “جان مکین ” سناتور جنگ طلب جمهوری خواه آمریکا شبیه است تا یک جریان چپ! فرضن مردم هیچ اعتراضی نکرده اند! آیا باید شاهد یک جنگ دیگری مانند افغانستان و عراق و لیبی باشند؟ اینکه ما به حزب کمونیست کارگری ایران به رهبری حمید تقوایی میگوییم جناح میلیتانت و چپ ناسیونالیست پرو غرب گذافه گویی نیست. آیا واقعن صورت مسئله امروز بحران سوریه این پارگراف آخری اطلاعیه حککا است که مینویسند: ” جهان باید یکپارچه مملو از اعتراض و نفرت علیه رژیم اسد و جنایات وحشتناکش شود. باید دولتها را تحت فشار قرار داد که این حکومت را در همه جا و بطور کامل بایکوت کنند، سفارتخانه هایش را ببندند و از مجامع بین المللی بیرونش بیندازند. ما مردم میلیونی جهان میتوانیم فضا را بر حکومت اسد و حامیانش تنگ کنیم. روسیه و چین و جمهوری اسلامی باید بعنوان همدستی در جنایت علیه بشریت زیر بیشترین فشار و نفرت مردم جهان قرار گیرند.” جواب منفی است. موضع این حزب فراتر از دلسوزی برای مردم سوریه است. این اطلاعیه با این لحن و ادبیات چراغ سبزی است به جریانات راست در اپوزیسیون ایران و ظرفیت این حزب برای خاک پاشیدن در چشم مردم را نشان میدهد. مدتها شعار حککا “بعد از سوریه نوبت ایران است” شده است و اکنون در فکر احیای آن به امید غرب هستند.

طنز تلخ این است آمریکا صدها موشک و هواپیما را در چند کیلومتری خاک سوریه مستقر کرده است و دست به ماشه مترصد نابودی کامل زیر ساختهای سوریه است و دو سال و نیم در کشتار مردم سوریه مستقیما دست داشته است. جهان این روزها در دلهره شلیک موشکهای کروز و جنگ پرمخاطره آمریکا در سوریه است اما حککا در فکر سازمان دادن اعتراض علیه روسیه و چین است. سهوی نیست که حککا حتی یک جمله تشریفاتی در محکومیت حمله نظامی به سوریه در این اطلاعیه به زبان نیاروده است. گویا مقصر فعالین “جنبش ضد جنگ” هستند که این سناریو سیاه ادامه یافته است. انگار “جنبش ضد جنگ” جان بیش از 100 هزار نفر از مردم سوریه را گرفته است. جهت اطلاع حککا شما “مردم میلیونی” نیستد! شما در بهترین حالت چند رئیس جمهور و نخست وزیر و نماینده پارلمان بورژوازی متحدتان است. با ژنرالهای کله پوکی که در انتظار دریافت مدالهایشان برای کشتار مردم بی دفاع نشسته اند ، هم صدا شده اید. مردم میلیونی علیه میلیتاریسم امپریالیستی و قلدری آمریکا و ناتو هستند.
Hassan Maarefipoor
ﺣﺰﺏ ﻛﻤﻮﻧﻴﺴﺖ ﻛﺎﺭﮔﺮﻱ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻣﻮاﺿﻊ اﺭﺗﺠﺎﻋﻲ ﻛﺎﻳﻮﺗﺴﻜﻲ ﻣﺮﺗﺪ ﺭا ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﻲ اﻭﻝ ﺭا ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﺩﻳﮕﺮ ﺗﻜﺮاﺭ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. ﺑﻴﺎﻧﻴﻪ ﺣﺰﺏ ﻛﻤﻮﻧﻴﺴﺖ ﻛﺎﺭﮔﺮﻱ ﺭﻭ ﺑﻪ اﻭﺑﺎﻣﺎﺳﺖ.
Aba Saidmoradi
وقتى كه حقيقت جاى خود را به دروغ بافتن داد نتيجه اش ، امثال اين نوشته ميشود . فقط كسى كه عمدى نداشته باشد و با وجدان اگاه به قضاوت بنشيند
شاهد مواضع حككا در رابطه با جنايات و نسل كشى حزب بعث و اسد إز طرفى
و تلاش به همان درجه ارتجاعى وجنايتكارانه امريكا و شركايش مثل عربستان و
تركيه و ادمخوارن اسلامى إز سوى ديكر خواهد بود كه حككا در حد توان و امكانش عليه انها ايستاده و گفته و نوشته دارد . اكر اين جناب جاى خود را بيشتر در ميان تظاهركنندگان اسلاميها وحزب اله لبنان ميداند در شهر محل اقامتش به وفور هستند ، براى پيوستن به اينها چه لازم بود كه كتمان كرد و چند ناسزا هم روانه رفيق بغل دستيت بكنى .
Hassan Maarefipoor
در بیانیه ی حککا حتی یک کلمه علیه امریکا نوشته نشده است و این نه از قلم افتادن کلمه بلکه یک موضع ارتجاعی و پرو غرب است. حزب کمونیست کارگری برای حمله به سوریه لحظه شماری می کند، تا از این طریق به هدف خود که بعد از سوریه نوبت ایران است برسد. هر کس که ذره یی شرافت کمونیستی داشته باشد باید در مقابل این مواضع ارتجاعی موضع بگیرد و ان را شدیدا به چالش بکشد
Haider Gwl
جناب معارفی پور با این نظرات مشعشعت امیدوارم در آینده در صف مدافعان از حزب اله

Hassan Maarefipoor
این بحث ها را اینقدر شنیدم که برام زیادی تکراری و غیر قابل تحمله. شما در سالهاست در صف پست مدرنیست ها هستید

Raouf Afsaee
عبدالله جان اتهام زدن به این “جناب” و میلیونها “جنابهای” دیگر که در تظاهراتهای ضد حمله نظامی آمریکا و غرب شرکت می کنند نشد جواب. مواضع راست حککا در این باره بسیار روشن و زبان زد همه است. اگر به جای اتهام زدن چند کلمه مستدل می نوشتی بسیار بهتر می بود. موفق باشی
Haider Gwl
ﺭﻭﻑ ﻋﺰﻳﺰ ﻣﻮاﺿﻊ ﺷﻤﺎ ﻭﺣﺰﺏ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ ﮔﻮﻳﺎ ﭼﭗ اﺳﺖ ﻛﻪ د ﺭﺳﻤﺖ ﺭاﺳﺖ ﺟﺒﻬﻪ ﺿﺪ اﻣﭙﺮﻳﺎﻟﻴﺴﻢ ﺣﺰﺏ اﻟﻪ ﻭﺟﻤﻬﻮﺭﻱ اﺳﻼﻣﻲ ﻗﺮاﺭ گ ﻓﺘﻪ اﻳﺪ ﻭﺑﺎ اﺳﻢ ﺭﻣﺰ ﺟﺒﻬﻪ ﺿﺪ ﺟﻨﮓ ﺁﻧﺮا ﻧﺎﻣﮕﺬاﺭﻱ ﻛﺮﺩ

Payam Mohammadi
جهت اطلاع شما که چشمهای خود و گوشهای خود را گرفته و بسته اید و در دل تاریکی فقط داد میزنید. دوست عزیز اتفاقا یکی از ویژگی های اعتراضات و تظاهراتهای اخیر عدم حضورفاشیستهای اسلامی هار بود. اگر به آرشیو ده پیش خوب دقت کنید در تظاهراتها و مانی فستاشونها؛ علیه حمله آمریکا به عراق جریانات مرتج اسلامی هار حضور فعال داشتند. عدم حضور قشریون کثیف مرتجع در تظاهراتهای یکی دو هفته اخیر در امریکا؛ انگلستان و سوئد …… نشان از آن دارد که اتفاقا این جریانات اسلامی هار در کنار آمریکا و دول غربی ایستاده اند و هر روز لحظه شماری میکنند . حزب کمونیست کارگری جدید به رهبری حمید تقوایی لیدر درلباس دوستدار مردم، تلاش میکند تا صف مستقل معترضان به حمله امریکا و غرب و ناتو صف جنبش ضد جنگ ؛ صف کارگران و مردم آزادیخواه علیه تهدیدات نظامی را، به حمایت از رژیم بعث سوریه همسو نشان دهد ؛ حمید تقوایی و کاظم نیخواه ریس دفتر سیاسی این حزب ؛ و دردر اطلاعیه این حزب زیر عنوان “دست اسد و دیگر جانیان از زندگی مردم سوریه کوتاه!”٬ که تاریخ ٣١ اوت ٢٠١٣ منتشر شده است٬ نوشته وگفته اند و علیه مخالفین میلتاریسم آمریکا؛غرب و ناتو تبلیغات کثیف و ریاکارانه در جهت کمک به دخالت نظامی براه انداخته اند. این تبلیغات که خود بخشی از ماشین جنگی و پروپاگاند سیاسی امریکا ناتو و دول غربی است، را باید افشا کرد.. دوست گرامی برایتان واقعا متاسف شدم.
Hame Fatahi
اظهار تاسف برای انسان های روشن و بالغی که آگاهانه سیاست معینی را اتخاذ میکنند، بی احترامی و تحقیرامیز است. اتهام دفاع از جمهوری اسلامی به میلیون ها انسان شریفی که در پهنای گیتی سالهاست مخالف قلدری امریکا و ناتو هستند، تکرار توهین های ناسیونالیست ها و فاشیست های آریایی است و صاحبانی بطول سی و چند سال عمر رژیم اسلامی دارد. در مقابل این جبهه پرو امریکایی افشاگری روشن لازم است، نه ابراز تاسف تحقیرامیز.
Behzad Javaheri
حککا سالهاست که دیگر ربطی به کمونیسم مارکس و حکمت ندارد، به پرچمدار کمونیسم بورژوایی تبدیل شده است که مارکس بیشتر از 160 سال پیش در مانیفست کمونیست سعی در توضیح اآن نموده بود. این را می شود مستند و براساس مواضع و عملکرد حککا در طی چند سال گذشته مدعی شد. موضع اینها در قبال انقلابات شمال آفریقا و خاورمیانه را نیز باید در نگرش آنها به انقلاب، تعریف از انقلاب و چگونگی تحقق آن دید. این موضع که حککا با طرز نگرشش به مسئله سوریه با بخشی از نیروهای مرتجع طرفدار بمباران هم جهت شده است درست است اما خود این هم جهتی نیست که موضع حککا را نیز ارتجاعی می کند. اگر تنها یک نفر در دنیا موضع پروجنگ در قبل سوریه را می گرفت باز آن ارتجاعی می شد. منظور این است که همراهی در موضع سیاسی با نیروهای دست راستی، اتوماتیک آن موضع را ارتجاعی نمی کند. بعنوان مثال در سال 2002 و 2003، جنبش وسیع ضد جنگ رنگین کمانی بود از نیروهای سیاسی. موضع حسن نصرالله، خامنه ای، کمونیستها، پاسیفستها، اتحادیه های کارگری، مذهبی ها و … در قبال این جنگ یکسان بود. این ادعا که بخش قابل توجهی از این جنبش ضد جنگ طرفدا ادامه وضعیت موجود است زیاد از واقعیت دور نیست اما تجویزی که حککا بر همین مبنا می کند قرار دادن خود در کمپ پرو بمباران است. من این بیانیه را چندبار خواندم، بسته به اینکه از کجای این بیانیه استفاده کرد هم می توان برچسب پرو بمباران یا ضد بمباران به آن زد. بنظر من بخشی از مشاهده و نتیجه گیریی که در نقد شما به بیانیه آمده است درست نیست و فکر می کنم تا حدودی از روانشناسی سیاسی استفاده شده است. همچنین درست بنظر نمی رسد در یک پاراگراف بخش اولش را مورد استفاده قرار داد و براساس همین مدعی موضعی شد و بخش دوم آن را که نافی آن موضع است را استفاده نکرد. در مورد استفاده از سلاح شیمیایی در پاراگراف اول اطلاعیه به ظرفیت اپوزسیون سوریه برای انجام اینکار اشاره شده است. در چند جا به عربستان، قطر، امریکا و سایر کشورها نیز اشاره شده است اما شما در نقد خود از آن نامی نمی برید. و در پایان اینکه براساس یک بیانیه نمی شود مدعی این شد که یک نیروی سیاسی، سناریوی سیاهی است یا نه، اگر مسئله داشتن ظرفیت است همه نیروهای سیاسی ظرفیت بخشی از سناریوی سیاه شدن را دارند اما موضوع نه داشتن ظرفیت بلکه بالقوه و پراتیک کردن آن است.
Raouf Afsaee
حیدر جان حتما خود شما هم خوب می دانید که یکی از ارکان پایه ای تئوریک، سیاسی و حتی اخلاقی مارکسیسم و کمونیسم کارگری و درسهای منصور حکمت مبارزه و مقابله با دخالت نظامی و لشکرکسیهای نظامی و قلدری نظم نوینی آمریکا و غرب بوده و هست. به لحاظ عملی هم لشکرکشی و بمبارانها و موشک پرانیهای آمریکا و ناتو فقط کشتار و ویرانی را ببار می آورد و جامعه را به ویرانی و تباهی می کشاند و در نتیجه به یک سناریو سیاه تبدیل می شود و بعدا به میدان تاخت و تاز نیروهای سوپر ارتجاعی و اسلامی و قومی تبدیل می شود که اولین کارشان گزراندن کمونیستها و آزادیخواهان از دم تیغ است. عراق و لیبی نمونه های بارز آن است. از اینکه حککا این اصول پایه ای را کنار گذاشته و تازه برعکس برای ساقط کردن اسد بعثی و “بعد از سوریه نوبت ایران است” امیدش به حمله آمریکا و غرب بسته است تصادفی و یا از روی ناآگاهی حککا نیست، بلکه سیاست و انتخاب جدیدی است که 180 درجه در مخالفت با کمونیسم کارگری حکمت است که مدتها پیش با همراهی با هخا و ناسیونالیستهای غیور آذربایجان و جنبش ارتجاعی سبز موسوی نخست وزیر محبوب خمینی و “حکومت انسانی “و “اکس مسلم” و …… شروع شد و الآن هم آشکارا و بدون خجالتی طرفدار و مشوق حمله نظانی آمریکا شده است. حککا با این سیاستهای سوپر راستش حتی نمی شود گفت یک حزب سوسیال دمکرات است، بلکه باید گفت راست راست است. شما اعضا و کادرهای حککا اگر قلبتان برای کمونیسم کارگری می زند یقه رهبری حزبتان را بگیرید. به ما و مخالفین منتقدتان اتهام نزنید.

 

Nasser Asgary
رئوف جان مرسی كه من را هم از این نوشته مطلع كردی؛ اما من قبل از هر چیزی با این مقدمه ات كه “بدون اغراق یکی از مستدل ترین و بهترین مقالات سیاسی است که تاکنون در مورد بحران و جنگ داخلی سوریه و کلا منطقه خاورمیانه و از زاویه دید و متدولوژی مارکسیستی و کمونیسم کارگری نوشته شده است.” تعجب كردم! همین بود؟ من تصویر دیگری از خودت داشتم. حالا این فعلا بماند. اما رئوف جان این نوشته قبل از تحلیل و تفسیرش از جنگ و غیره، چیزهایی را گفته است كه نشان از این دارد كه نویسنده حتی از بدیهیات ادبیات كمونیسم كارگری (در دوره خود منصور حكمت) بیخبر است. مثلا حمله به افغانستان را با حمله به عراق هم سطح دانسته. یا دركش از “مبارزه با امپریالیسم” همان درك حزب توده و توفان است! این نوشته را كسی مثل فؤاد عبداللهی و محمد فتاحی هم می توانستند بنویسند. من نمی دانم با این تفسیر و تحلیل از دنیا، چرا الم شنگه بر سر آهای فلانی پاسورد ما را دزدید و فلان و بهمان كرد براه انداختید و از كورش مدرسی انشعاب كردید. این كمونیسم جمال كمانگر الحق كمونیسم كورش مدرسی و “آنچه باید آموخت!” است. این نوشته هم مثل دوستمان ثریا شهابی ناراحت از این است كه به “فعالین ضد جنگ” گفته شده فلان و بهمان. من راستش نمی دانم جمال كمانگر چقدر از تاریخ جنگ كمونیسم كارگری با رهبران “جنبش ضد جنگ” آشناست. خوب است از دوستانش در حزب كمونیست كارگری عراق بپرسد، بهش خواهند گفت كه همین “فعالین ضد جنگ” ینار محمد و عصام شكری را بخاطر تعلق داشتن به جبهه سوم از صف اعتراض به جنگ در عراق اخراج كردند. اما رئوف جان واقعا كه “كمونیسم حزب توده” جان سخت است. از در بیرونش كرده بودیم، حالا با نام “كمونیسم كارگری” می خواهد از پنجره وارد شود.

رئوف جان در یكی از كامنتها گفته ای: “مواضع حككا زبان زده همه است.” راستش رئوف جان خودت هم شاید توجه نكرده باشی، كه این “همه” همان شاگردان كورش مدرسی هستند كه جمال كمانگر هم بیشتر از اینكه از منصور حكمت یاد بگیرد، از كورش مدرسی یاد گرفته است. مواضعی كاملا پرو اسلامی كه می گوید در عراق می رویم برای مقتدی صدر اسلحه برمی داریم. حزب الله در لبنان مدرسه درست می كند. حماس در فلسطین از نوع اسلام خوب انسان دوست است. احمدی نژاد بهتر از موسوی است و نباید سرنگونش كرد، چرا كه اگر سرنگون بشود، برای طبقه كارگر بد است (آنچه كه باید آموخت را بخوانید). و غیره. (جمال پای همه این مواضع كورش مدرسی بیخود نیست كه امضا گذاشته و تأیید كرده است) كسی كه سالهای خوب عمرش را با این دروس و تئوریها گذرانده باشد، همین “بهترین و عمیقترین تحلیل و تفسیر” را می نویسد كه دوستان خوبی مثل تو هم متأسفانه با آن حال می كنند.
Haider Gwl
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺜﻞ اﻳﻨﻜﻪ ﺧﻮﺏ ﺯﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﺎﻝ ﭼﻮﻥ ﻫﻤﮕﻲ ﺳﺎﭼﻤﻪ ﺯﻧﻬﺎ ﺭا ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺸﻴﺪﻩ اﻳﺪ ﻭﺑﻲ ﻫﺪﻑ ﺑﻪ اﻃﺮاﻑ ﺳﺎﭼﻤﻪ ﻫﺎﻱ ﺳﻴﺎﺳﻴﺘﻮﻥ ﺭاﺗﻴﺮ اﻧﺪاﺯﻱ ﻣﻴﻜﻨﻴﺪ ﺑﺎ ﻛﻤﺎﻝ ﺗﺎﺳﻒ ﻫﻴﭻ ﻛﺪاﻣﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻫﺪﻑ ﻧﻤﻴﺰﻧﻴﺪ ﻭﻓﻘﻄ ﺟﺒﻬﻪ ﺩﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﻣﻨﺸﻌﺐ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩاﺭﻳﺪ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺑﺎﺷﺪ ﺟﺒﻬﻪ ﻣﺸﺘﺮﻛﺘﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ اﻭﺿﺎﻉ ﺟﻬﺎﻥ ﻭﺧﺎﻭﺭ ﻣﻴﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎﺭا ﺩﺭ ﻫﻤﺴﻮﻱ ﺑﺎﺣﺰﺏ اﻟﻪ ﻭﺭﻭﺳﻴﻪ ﻭﺟﻤﻬﻮﺭﻱ اﺳﻼﻣﻲ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺩﻩ اﺳﺖ اﻳﻦ ﺟﺒﻬﻪ ﺑﻪ اﺻﻂﻼﺡ ضد ﺟﻨﮓ ﻣﺒﺎﺭﻛﺘﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ.

Raouf Afsaee
دوستان عزیز و نازنین حیدر و ناصر باز هم به جای 2 تا حرف مستدل در باره انتقاد ما از مواضع راست و پرو غربی حککا در مورد جنگ و حمله نظامی به اتهام زدن به دیگران متوسل شده اید. آیا نمی شد در دفاع از مواضع حزبتان 2 کلمه می نوشتید؟ اگر من جای شما بودم اولین کاری که می کردم به انتقادها جواب می دادم و از مواضع حزبم دفاع مستدل می کردم. و بعد در بخش دوم حرفم احیانا به دیگران حمله می کردم. حیدر می نویسد خوب به خال زده. می پرسم کدام خال؟ خالی نبوده تا شما آنرا بزنید، بلکه باید از خال حککا که این همه تیر خورده یک جوری ازیش دفاع کنید. ناصر عزیز می نویسد “من تصور دیگری از خودت داشتم” انگار من با دفاع و گذاشتن این مطلب جمال “فاسد” شده ام. ناصر جان وقتی انسان عادی تحت فشار قرار بگیرد صریع و احساسی در مورد دیگران قضاوت می کند ، اما انسان سیاسی باید مقداری متین باشد و با دیدی وسیعتر به قضاوت بنشیند. این برخورد شما هم مثل کومه له شده که در برابر انتقادات کم تحملی نشان می دهد و دوست ندارد ازیش انتقاد بشود. شما آزادید هر تحلیلی از ما ذاسته باشید، اما انتظار داشتم 2 کلمه در جواب انتقاد ما در دفاع از مواضع حزبتان می گفتی. اما ناصر جان علی رغم همه اینها شما خیلی دوست داشتنی هستی.
Haider Gwl
روف غزیز برای حستگی در کردنتان از همه این انتفادهای بی ریشه تان یک ضرب المتـل ملا نصرالدینی برایت یادآوری کنم از ایشان پرسیدند
ملا وسط کره زمین کجاست عصایش را به زمین کوبید گفت همنجاست گفتند ملا شوحی نکن گفت باور ندارید گز کنید. دیگران هم با حنده وقهقه از آنجا دور شدند

Raouf Afsaee
حیدر جان برای نوشتن جک بامزه ملا نصرالدین تشکر. خنده دار بود.

Abdol Golparian
نویسنده مقاله بگونه ای ذهنی و دلبخواهی به نقد موضع حککا پرداخته است. قرار بود کمونیستها صداقت و انصاف سیاسی بخرج دهند. خواننده اطلاعیه خود می تواند با درک خود متوجه آن شود اینجا بهش نمی پردازم. اما همینقدر میگویم که اگر اسم نویسنده را پای این مطلببردارید و حتی هیچگونه امضای هم نداشته باشد، متد و خط فکری کورش مدرسی درش آویزان شده است. نویسنده مطلب با همان متد سر راست از فرط مواضع ضد امپریالیستی اش به حمایت از روسیه، اسد و حامیان اسد پرداخته است. گفتم همان خط و همان متدی که می گفت حزب الله مهد کودک برای مردم می سازد. و حماس از نوع خوشخیم است و غیره. وقتیکه اطلاعیه می گوید بعد از کشتار 130 هزار انسان اکنون جریانات ضد امپریالیست تازه از خواب خرگوشی بیدار شده اند، باید انتظار داشت این خط نخ نما صدایش بلند شود. مشکل نویسنده این نیست که چرا به حککا پریده است، مشکل این است که متاسفانه این متدولوژی هنوز رهایشان نکرده است. درد را اینجا باید جستجو کرد.
Nasser Asgary
رئوف عزیز، منظورم از اینكه “انتظار دیگری ازت داشتم”، این نیست كه چرا انتقاد از حككا را منتشر كرده ای. منظور این است كه تو این نوشته این همه سطحی را گفته ای، “عمقیترین نوشته”. بگذار یك جور دیگری بگویم. گفتم كه تحلیل این نوشته همان تحلیل توفان است. نوشتهاست: “مگر با سرنگونی طالبان چیزی نصیب مردم افغانستان شد”. من می گویم كه این نویسنده حتی از بحثهای قبلی كمونیسم كارگری در دوره جنگ افغانستان بیخبر است. تحلیل كمونیسم كارگری (دوره منصور حكمت) را درباره حمله به افغانستان و همچنین حمله به عراق را نمی داند. من راستش اگر در معادلات خودم فكر می كردم كه آنهایی كه به حزب كمونیست كارگری ایراد گرفته اند وزنه ای هستند، نوشته ای درباره متد كمونیستی در تقابل با متد توفانی می نوشتم. اما اینجوری فكر نمی كنم. این بحث همان بحثهای قبلی كورش مدرسی است كه قبلا جواب داده ایم. من علی العموم هر چه به بحث رفقای حزب شما توجه می كنم، به این نتیجه می رسم كه رفقای حزب شما اشتباها از حزب مادر (حزب كورش) جدا شدند. عاقبت این متد برگشت به همان جاست. بعد رئوف جان در همان چند سطر كامنتم كلی بحث است. با دقت توجه كن جدا از اینكه از لحنم ناراحت بشی، نكاتی هم برای جواب دادن دارد. گفته بودم كه این متد از بحث همانی است كه می گوید ما در تقابل با آمریكا در عراق می رویم برای مقتدی صدر اسلحه برمی داریم. گفته بودم كه این متد می گوید در تقابل با قطب امپریالیسم، حزب الله لبنان قهرمان مقاومت است و مدرسه درست می كند. گفتم كه از نظر این متد، حماس اسلامی است كه با اسلام های دیگر فرق می كند. گفته بودم كه از نظر این متد احمدی نژاد بهتر از موسوی و رفسنجانی است و نباید در اعتراضات سال ٨٨ شركت كرد (برو آنچه باید آموخت! را با دقت بخوانید). گفته بودم كه “فعالین ضد جنگ” كمونیستها را در دوره ای كه خود شما رفقا در حككا بودید، از تظاهراتی ضد جنگ اخراج می كردند. اینها در جواب به بحث جمال كمانگر هستند. (از بحثم ناراحت نشو. فحشی نداده ام. تو كه از من دوست داشتنی تری!)

یك نكته دیگر بگویم. به نظر من این تحلیل از “مبارزه با امپریالیسم”، تحلیل درباره حمله آمریكا به افغانستان و یكسری مسائل دیگر، نمی تواند موضع رحمان و فاتح باشد. به نظر من موضع دوستانی است كه كمونیسم كارگری را خوب نمی شناسند.
Raouf Afsaee
در پاسخی به دوستان عزیز عبدل گلپریان و ناصر اصغری نکاتی را یادآوری می کنم. 1- توجه کنید عبدل می نویسد “خواننده اطلاعیه خود می تواند با درک خود متوجه آن شود اینجا بهش نمی پردازم” در صورتیکه تمام بحث نوشته این مقاله خوب جمال کمانگر و کامنتها و صحبتهای که من از آن حرف می زنم تماما در مورد همین اطلاعیه است و اما این رفقا با به حاشیه بردن و منحرف کردن بحث به هیچ وجهه نمی خواهند در مورد اطلاعیه رسمی و علنی حزبشان حرفی بزنند و دفاع کنند. جالب اینجاست که می گویند “خوننده با درک خود متوجه آن می شود” خوب جمال و من و خیلیهای دیگر خواننده این اطلاعیه هستیم و درک و انتقاد ما این بوده که نوشته ایم، خوب لطفا شما در جواب انتقادهای ما از اطلاعیه تماما راست و پرو حمله آمریکای حزبتان چیزی بگویید. اما نه، من می فهمم اینکار برای شما خیلی سخت است و موضعگیری حزبتان آنقدر شور است که نمی توانید و نمی خواهید در مورد اطلاعیه حرفی بزنید. 2- وقتی که توان دفاع از اطلاعیه و موضع پرو حمله نظامی آمریکا و به بهانه اسد و حزب بعث فاشیستی سوریه را ندارید، خوب بهترین کار این است که بهانه ای پیدا کنید و به آن حمله کنید تا بحث و انتقاد اصلی که بطور خیلی کنکرت و نهعموما در مورد اطلاعیه حزب شماست به حاشیه ببرید و بحث را منحرف کنید. ما همگی با تجربه بیش از 30 سال سیاست و مبارزه با این شگرد آشنایی داریم. شما برای توجیه و شانه خالی کردن و جواب اصولی و کنکرت ندادن به انتقاد مشخص و روشن از حزبتان فورا دنبال بهانه ای می گردید و کسی را پیدا می کنید تا از آن شیطان سازی کنید و خیال خود را راحت کنید. شما کورش را مطرح کردید و همه مشکلات دنیا و مافیا را گردن وی انداختید. این روش درست نیست و اصلا به بحث مشخص نقد این اطلاعیه بی ربط است. تازه بماند که خیلی نکاتی که شما در مورد کورش می گویید مورد توافق من نیست و اتهامند. ‌همچنین در مورد رفقای سابق حزب ما که کودتا کردند و رفتند از نظر ما “نجس” و “شیطان” نیستند و در مبارزه خیلی مواقع دوری و نزدیکی سیاسی و مبارزاتی پیش میاید و نباید ما مثل سکت مذهبی برخورد کنیم. مگر بعد از انشعاب 2004 که آنهمه عوارض بد برای جنبش و حزب ما را داشت الآن دوباره با هم نشست و برخاست نمی کنیم؟ با عرض معذرت این روش بیشتر مال مجاهدین خلق بوده و هست که منتقدینش را فورا به جاسوسان رژیم اسلامی متهم می کند. کسی که مارکسیست و کمونیست است نباید این کار را بکند. نقد بزرگترین سلاح ماست. کمی دلتان بزرگ باشد و کمی دنیا را وسیعتر نگاه کنید. دوباره تکرار می کنم لطفا در دفاع از اطلاعیه حزبتان جواب نقدهای ما را بدهید. پیروز باشید.
Abdol Golparian
رئوف گرامی حاشیه رفتنی در کار نیست. متد برخورد نویسنده و دفاع شما همان خط کورش مدرسی است. اطلاعیه حککا روشن و واضح هر دو جبهه و هر دو بلوک دخیل در سوریه را که انقلاب مردم را سربریدند مورد تعرض خود قرار داده است. نکته دیگر اینکه باید بدانید که بانی و مسبب وضع موجود بشار اسد بوده است. صد و سی هزار کشته و شش میلیون آوره را شما بگویید چه کسی خلق کرده است. نکته سوم اینکه آمریکا و متحدینش در صدد حمله به تاسیسات نظام بشار اسد بر آمده اند سوال به سادگی این است چرا شما به مدافع اسد و حامیانش تبدیل شده اید. لطف کنید حمله آمریکا و متحدینش به مردم را محکوم کنید و در جبهه مردمی قرار بگیرید که علیه حمله آمریکا به جان و مال مردم هستند. خیلی واضح و کنکرت روشن سازید که آیا با موضع چپ ضد امپریالیست همچنان در جبهه یک بلوک می ایستید یا اینکه پرچم دفاع از مردم را بلند می کنید؟ گیرم آمریکا به رژیم اسد حمله کند. مادام که لطمه ای به مردم سوریه وارد نشود چرا باید در مقام محکوم کردن دو نیروی ارتجاعی که ضد انقلابی هستند در کنار دیگری باستید و کاسه داغ تر از آش شوید. موضع ضد امپریالیستی این گونه نوشته ها راه کاری را نشان نمی دهد بلکه خواسته یا ناخواسته طرفدار وضع موجود است که معنی آن افزایش کشتار در سوریه و آوارگی هر چه بیشتر در سوریه است.
Sahand Hosseini
این مطالبی که اینجا میارم مرور دوباره آن می تونه در اتخاذ موضع اصولی و مارکسیستی مثمر ثمر باشد. البته می دونم دسترسی به این مطالب ساده هستند ولی برای کسانی که به اسم دفاع از منصور حکمت و ادامه سنت سیاسی اش به دفاع از حمله آمریکا خزیده اند فکر کنم خوشایند نباشد. منصور حکمت (اطلاعيه حزب کمونيست ايران
درباره جنگ در خاورميانه

٢٠ ژانويه ١٩٩١

دراولين ساعات روز ١٧ ژانويه کابوسى که براى مدت ٥ ماه نفس را در سينه جهان حبس کرده بود به وقوع پيوست. با شليک موجى از موشکهاى کروز و حمله وسيع بمب افکن‌هاى آمريکا و موتلفينش به شهرها و تاسيسات عراق جنگى خونين در خاور‌ميانه آغاز شد که عواقب مخرب و ارتجاعى آن چهره جهان را دگرگون خواهد کرد.
3
امروز ديگر رسانه‌ها و سياستمداران و سخنگويان بورژوازى آمريکا و موتلفينش خود رسما اعلام ميکنند که برخلاف تمامى تبليغات تاکنونى و تمام عوامفريبى‌ها و تحريکات‌شان در مورد حق حاکميت کويت، جدال دموکراسى و ديکتاتورى و دفاع از موازين حقوق بين‌الملل و غيره، اشغال کويت توسط عراق جز بهانه‌اى براى شکل دادن به يک “نظم نوين” امپرياليستى بدنبال سقوط بلوک شرق نبوده است. هزاران تن بمبى که هر ساعت بر سر مردم زحمتکش يک کشور ريخته ميشود راه اين نظم نوين را هموار ميکند. امروز هرکس که اندک شناختى از تاريخ سرمايه‌دارى و سابقه امپرياليسم و ميليتاريسم داشته باشد عروج دور جديدى سلطه طلبى و تجاوزگرى آشکار قدرتهاى امپرياليستى را در پس اين جنگ به روشنى ميبيند. دنياى پس از جنگ سرد و تعادل جديدى که قرار است بدنبال حذف بلوک شوروى از صحنه برقرار شود دارد در دل اين جنگ تعريف ميشود. چند و چون اين نظم نوين را، از اجساد انسانهاى بيگناهى که مسير تاکنونى آن را پوشانده است بخوبى ميتوان دريافت. مسئوليت اشغال کويت و مصائب ناشى از آن با عراق است. اما جنگ امروز ديگر تماما محصول آمريکا و سلطه جويى جهانى ابر قدرتى است که به زعم خود فرصتى براى جلوگيرى از اضمحلال و افول خود در برابر واقعيات دنياى معاصر پيدا کرده است.
4
بحران و جنگ در خاروميانه صحنه ديگرى براى نمايش رياکارى سرمايه‌دارى و سياستمداران و رسانه‌هاى آن بوده است. حقايق اين سلطه طلبى آشکار را از مردم پنهان داشتند. جهان را در مدت کوتاهى براى اين مردم کشى آماده کردند. دولتهايى که هر روز دست نوازش بر سر اسرائيل و جناياتش عليه مردم فلسطين ميکشند و رژيم نژاد پرست آفريقاى جنوبى را زير چتر حمايت خود قرار داده‌اند، اشغالگران گرانادا و پاناما، مسببين نسل کشى در ويتنام و تنها بکارگيرندگان بمب اتم عليه مردم در تاريخ بشر بناگاه مدافع انسانيت و حقوق بين‌المللى از آب درآمدند. به اسم مقابله با تجاوز عظيم‌ترين تجاوز نظامى تاريخ معاصر را سازمان دادند. به اسم مقابله با ديکتاتورى دهها هزار تن بمب بر سر مردم زحمتکش عراق ريختند. به اسم نابودى سلاحهاى کشتار جمعى ميليونها انسان بيگناه را به خوکچه آزمايشگاه مدرن‌ترين و مخرب‌ترين سيستم‌هاى موشکى و بمبهاى هدايت شونده تبديل کردند.
5
اين جنگ جنگى عليه بشريت است. عليه هر جلوه‌اى از تمدن و آزادى و پيشرفت. اين جنگى پيشگيرانه است عليه بشريت کارگر و بيحقوقى که از رخوت دهه هشتاد بيرون ميايد. اين جنگى است عليه همه کسانى که در فروپاشى نظم امپرياليستى پيشين جهان راهى براى آزادى و برابرى و انسانيت جستجو ميکنند. اين جنگ يش پرده سرکوبهاى فرداست. اين جنگ اولتيماتومى است که معماران نظم ارتجاعى نوين به جنبش‌هاى کارگرى و حق طلبانه در هر گوشه جهان ميدهند.

با اين جنگ دنيا به واقعيات دهه نود بيدار ميشود. علم و کتل “دموکراسى” و “انسانيت” که بورژوازى غرب براى عقب راندن بلوک رقيب بالا برده بود، زير پاى خود او لگدمال ميشود و تبليغات و هياهويى که براى به خط کردن روشنفکران ابله در غرب و شرق و براى سردواندن کارگران برپا شده بود بسرعت محتواى واقعى خود را آشکار ميکند. روياى ابلهانه “صلح و صفا زير سايه بازار” نقش برآب ميشود و سرمايه ماهيت صدبار آزمايش شده خود را بار ديگر عريان ميکند. “هويت اروپايى” مصرف اوليه خود را به نمايش ميگذارد: انکار هويت عام انسانى، چشم پوشيدن به مصائب و رنج غير‌اروپايى و تقسيم مردم جهان به انسانهاى درجه اول و درجه دوم. دنياى دهه نود قرار است دنياى احياى معيارها و اخلاقيات کولونياليسم، دنياى ميليتاريسم، دنياى تروريسم تعميم يافته، دنياى سانسور حقايق و ژورناليسم نوکر باشد. اين نظم “نوينى” است که دارد در اين جنگ حدادى ميشود.
7
مصائب اين جنگ به قربانيان بلافصل آن در خاورميانه، به کشته‌ها و زخمى‌ها و آوارگانش، محدود نميشود. عواقب سياسى عملى آنهم تنها در آغاز دوره جديدى از ميليتاريسم و سلطه طلبى آشکار قدرتهاى امپرياليستى خلاصه نميشود. اين جنگ جهان را در همه ابعاد به عقب ميکشد. اگر جلوى اينها گرفته نشود، جهان به ميدان تعصبات جاهلانه مذهبى و ميهن‌پرستانه، تروريسم کور، قومى‌گرى و نژادپرستى تبديل ميشود. عقبگرد سياسى و سقوط فرهنگى و اخلاقى در يک مقياس جهانى نتيجه محتوم اين جنگ خواهد بود.
8
حزب کمونيست ايران اين جنگ و تهاجم آمريکا و متحدينش به مردم عراق را بشدت محکوم ميکند. نه اشغال کويت توسط عراق و نه هيچ بحران منطقه‌اى ديگرى چنين اقدام مخرب وضد انسانى‌اى را توجيه نميکند. مساله اشغال کويت ميبايست در يک چهارچوب منطقه‌اى واز طرق غير نظامى حل و فصل شود. ما خواستار قطع فورى جنگ و خروج نيروهاى خارجى از منطقه هستيم.
9
به اين جنگ بايد خاتمه داد. فعالين حزب کمونيست ايران بايد جاى خود را در صدر حرکتها و جنبشهاى مردم کشورهاى مختلف بويژه در اروپا و آمريکا عليه جنگ پيدا کنند. حقايق اين جنگ، خصلت سرمايه‌دارانه و ارتجاعى آن و مصائب قربانيان مستقيم آن بايد در تقابل با تبليغات رياکارانه و يکجانبه رسانه‌ها و مطبوعات رسمى به مردم توضيح داده شود. در عين حال، در ايران و ساير کشورها، بايد کوشيد تا اعتراض عليه جنگ و سلطه‌طلبى آمريکا و متحدينش توسط حرکت‌هاى ضدکارگرى و ارتجاعى، نظير جريانات اسلامى و ناسيوناليستى، مورد سوء استفاده قرار نگيرد.
10
ابراز وجود سياسى و اجتماعى قدرتمند طبقه کارگر کشورهاى مختلف و بويژه آمريکا و اروپا چه در ختم فورى اين جنگ و چه در خنثى کردن دورنمايى که بورژوازى جهانى در برابر دنياى امروز قرار ميدهد حياتى است. نفس اينکه چنين جنگى امکان بروز پيدا ميکند، نفس اينکه سرمايه قادر ميشود افکار عمومى را براى چنين اقدامى بسيج کند و نفس اينکه سران بورژوازى اروپا و آمريکا جرات ميکنند در انتهاى قرن بيستم چنين افق تاريکى از سرکوب و دخالتگرى را در برابر بشريت قرار بدهند، خود حاصل غيبت اين اردوى متحد و فعال کارگرى است. حزب کمونيست ايران بعنوان بخشى از جنبش بين‌المللى طبقه کارگر خود را به تلاش براى شکل دادن به يک صف قدرتمند کارگرى در برابر اين جنگ و کل دورنمايى که بورژوازى در برابر جهان امروز قرار ميدهد متعهد ميداند.

11
حزب کمونيست ايران
٢٠/١/٩١
اطلاعیه از حزب کمونیست کارگر ی هم هست که فکر کنم سال 2002 بود حمله به عراق را دوباره محکوم می کند.
حالا موضع گیری منصور حکمت را با این موضع گیری مقایسه کنید.خارج از اینکه ححک تا چند روز پیش تمام جریانات آدمکش و اسلامی دست ساز شیوخ عرب را به عنوان جریانات انقلابی معرفی می کرد این موضع را به طور واقعی نه جان کری و نه کامرون جرات نکرده اند اتخاذ کنند و این چنین به جریانات و شرکت کنندگان در تظاهرات ضد جنگ گستاخی کنند. { متهم ردیف اول این جنایت علیه بشریت بی شک اسد و رژیم اوست. سرنگونی رژیم اسد گام اول در رهایی مردم سوریه از این جهنمی است که علیه شان بپا کرده اند. تمام دولتها و نیروهایی که از اسد حمایت میکنند، روسیه، جمهوری اسلامی، حزب الله لبنان و غیره همگی مستقیما در این جنایت شریک اند و باید همچون رژیم اسد مورد اعتراض و انزجار تمام مردم جهان قرار گیرند.

هرچند سرنگونی رژیم اسد اول قدم در رهایی مردم سوریه است، اما نباید اجازه داد نیروهای سیاه اسلامی و ارتجاعی در صف مخالف او که در پی اهداف ضد بشری خود هستند و توسط دولتهای غرب و یا عربستان و ترکیه حمایت میشوند، بر زندگی مردم سوریه حاکم شوند. در واقع مبارزه بحق و قهرمانانه مردم سوریه علیه اسد، عرصه دخالت انواع و اقسام نیروهای ارتجاعی منطقه ای و جهانی شده است که آینده و منافع خود را در اثر انقلابات “نان و کرامت” در منطقه خاورمیانه در خطر می بینند. باید زندگی، آرمانها و انقلاب مردم سوریه را از منگنه نحس و نابوده کننده رقابت و کشمکش منطقه ای و جهانی قطب های بورژوایی نجات داد.

در این میان جریانات کوته نظر و پا در هوائی که در دوسال و نیم گذشته، جنایات رژیم اسد و حامیانش نظیر دولت روسیه و جمهوری اسلامی و حزب الله را با سکوت نظاره کرده اند، به اسم “جنبش ضد جنگ” و یا “مبارزه با امپریالیسم” بمیدان آمده اند. اینها عملا و در بهترین حالت از تدوام وضع موجود دفاع میکنند. دو سال و نیم است جمهوری اسلامی و روسیه دارند در کنار اسد علیه مردم میجنگند و کشتار میکنند اما اینها یاد دخالت خارجی نیفتادند. دو سال و نیم است که ترکیه و عربستان و قطر با پشتیبانی دولتهای دیگر دارند دستجات مختلف ارتجاعی و تروریست اسلامی را مسلح میکنند و به جان مردم می اندازند این جماعت به یاد جنبش ضد جنگ نیفتادند. باید نگرانی و اضطراب بحق مردم جهان از اوضاع سوریه و دلسوزی و همسرنوشتی آنها با مردم سوریه را به دخالتگری فعال و به نیرویی تبدیل کرد که دست اسد و همه جنایتکاران دیگر را از زندگی مردم سوریه کوتاه کند.}
Abdol Golparian
سهند گرامی میدانم خیلی زحمت کشیدی و این کامنتها را گذاشتی. اما پاسخ به هر واقعه و رویدادی را در زمان و مکان آن واقعه باید مورد تحلیل و بررسی قرار داد. با چوب عراق نمیشود سوریه را راند. این یعنی دست شستن از پرداختن به موضوع کنکرت سوریه
Farhad Zandi jaryanati taht nam komonisem daran cherakh sabaz be lashkarkeshi gholdermaneshi bosho belr midan,, ina hanoz tavahom daran be sarmaiydari ,, mikhan be jhahanyan began enghelab dar kar niset,,, azadi khahi dakar niset ,,, barabari talabi dar kar niset,, zendegiy moderen dar karniset,,, bedone erade khodayan zamin zendegiy behtar emkan pazir niset,, in rofogha daran mian bado badtar bataro entekhab mikonad,,

Sahand Hosseini
نه عبدل عزیز اتفاقا هیچ زحمتی نمی خواهد و با یه سرچ ساده می شود به بیشتر اسناد مهم تاریخ جنبش کمو نیستی دست یافت و این مسئله اتفاقا کار احزاب و جریانات و شخصیتهای سیاسی را که می خواهند زیر سبیلی مواضع و تاریخ قبلی اشان را رد کنند به شدت مشکل کرده است .دوم اینکه شما فکر می کنید چه چیزی در مورد سوریه عوض شده است؟ آیا واقعا بشار اسد از صدام حسین جنایت کار تر است؟ آیا اگر بشار با فرض اینکه حمله شیمیایی را صددرصد رژیم ایشان انجام داده باشه هنوز می تونه به درصدی از جنایات صدام برسه ؟ آیا ماهیت دولتهای امپریالیستی عوض شده است و حتما در آن دوره جانی و آدمکش بوده اند و خودشان مسبب بزرگترین جنایات جنگی شده اند اما الان دمکراسی و آزادی را لابد به ارمغان می آورند.آنوقت شما ها همه انسانهایی زنده و فعال هم بوده اید و هیچکدام از شماها چرا به حکمت نگفتید که کوته نظری نکن و از صدام دفاع نکن .صدام جنایت کار است و در اساس ایشان است که مسبب این همه فقر بدبختی و شکنجه و اعدام و انفال صدها هزار آدم شده است. چرا هیچکدام از شماها یقه اش را نگرفتید و حتی یه قر هم نزدید؟ به نظرم عبدل و ناصر گرامی شما نمی توانید ادعای کمونیست بودن بکنید و خودرا به جنبش کمونیستی کارگری متعلق بدانید و در همان حال سرتان را بالا بگیرید و چشم در چشم واقعیت و سنت کمونیستی کارگری و منصور حکمت بدوزید و از جنگ و حمله ایی دفاع کنید که قرار است جامعه ایی را و همراه آن منطقه ایی را صد چندان به خاک سیاه بنشاند. قرار است معادلات و قطب بندیهایی را صورت دهد که هیچکدام یک ذره به منفعت کارگر و انسان ستمدیده نه جامعه سوریه و نه هیچ جای دنیا نیست.
Abdol Golparian
شاید باید تکلیف چند نکته را اینجا روشن کرد. اول اینکه هر دو بلوک که اکنون بر سر اوضاع سوریه صف آرایی کرده اند، دو نیروی ارتجاعی هستند که اتفاقا هر کدام به شیوه خود انقلاب مردم را سر بریدند. دوم اینکه طی این دوسال که 130 هزار انسان کشته شده اند و 8 میلیون دیگر آواره شده اند، جریاناتیکه اکنون از موضع ضد امپریالیستی در کنار نیروهای اسلامی مدافع اسد قرار گرفته اند صدایی ازشان در نمی آمد و اعتراضی به این کشتار نداشتند. نکته سوم اینکه آمریکا و متحدینش ظاهرا تصمیم گرفته اند به رژیم اسد حمله کنند. حالا اگر قرار است یک بلوک ارتجاعی به بلوک ارتجاعی دیگری حمله کند، سوال این است چرا نیروهای ضد امپریالیست به حامی یکی از این دو بلوک تبدیل شده اند؟ اگر کسی ریگی به کفش ندارد در جبهه ای قرار بگیرد که می خواهد از مردم سوریه دفاع کند نه از اسد و حامیانش. نه در دفاع از یک بلوک و علیه بلوک دیگر. مواضع ضد امپریالیستی این جریانات خواسته و یا ناخواسته در کنار اسد می ایستند.و عملا مدافع وضع موجود. می گویند که حککا آمریکا را بخاطر حمله نظامی به سوریه محکوم نمی کند. پاسخ این است چه حکمتی در این است که یک حزب سیاسی بجان هم افتادن دو نیروی ارتجاعی را باید محکوم کند؟ این چه موضع سیاسی ای است که از فرط ضد امپریالیستی بودنش باید در کنار بانی و مسبب این ماجرا قرار بگیرد؟ آنچه که باید مجکوم شود و مضموم شناخته شود تعرض و حمله به مردم سوریه است. بگذار این دو بلوک ارتجاعی تا دلشان می خواهد به جان هم بیفتند. شما می توانید در هر گوشه این کره خاکی افکار عمومی را در حمایت از مردم سوریه بسیج کنید نه در حمایت از اسد و حامیانش. آیا واقعا این کار سختی است؟ اتخاذ چنین موضعی خیلی پیچیده و بغرنج است؟ حککا هر دو سوی این بلوک ارتجاعی را در آنچه که بر سر مردم سوریه آمده است سهیم و شریک می داند. تنها موضع درست و اصولی این است که سر راست و بدون لکنت زبان از مردم سوریه دفاع کرد. نه اینکه تحت عنوان موضعگیری ضد جنگ دو بلوک ارتجاعی پشت سر یکی از آندو بخط شوید.
Osman Rahmani
با این توضیحات عبدول، من یکی تازە فهمیدە ام کە امریکا مردمی شدە است و برای رهایی کارگران و زحمتکشان سوریە می جنگد
Raouf Afsaee
عبدل عزیز اینبار بلاخره شما در مقام توجیهه و انحراف بحث وارد نشده اید و نکاتی در دفاع از مواضع رسمی مندرج در اطلاعیه حزب کمونیست کارگری ایران نوشته اید که بسیار روشن سیاست پرو حمله نظامی آمریکا را نشان می دهد و از این بابت ازیت تشکر می کنم که کار ما را آسان کردید. در اینجا لازم می دانم که از سهند حسینی عزیز بخاطر انتشار آن نوشته ارزشمند منصور حکمت که در باره حمله آمریکا به عراق در جنگ خلیج اول تحت نام “اطلاعیه حزب کمونیست ایران در باره جنگ در خاورمیانیه 20 ژانویه 1991″ نوشته بود تشکر کنم زیرا آن متد ونگرش کمونیستی کارگری ناظر بر آن اطلاعیه که علیه لشکرکشی نظامی و قلدری آمریکا به کشورهای دیگر را تحت هر بهانه ای در سطح وسیعتر و جهانی به ضرر طبقه کارگر جهانی و آرمان سوسیالیستی و بشریت می داند یکی از اصول پایه ای و هویتی ما کمونیستهاست وخیلی هم به وضع کنونی سوریه شبیهه و مربوط است.
من اینجا در جواب دفاعیات عبدل گلپریان و دیگر کادرهای حککا از مواضع پرو- حمله نظامی آمریکا به سوریه مندرج در اطلاعیه رهبری حککا فشرده و تیتروار از نظر خودم به نکات مهمی می پردازم: 1- از اینکه هر دو طرف جنگ داخلی کنونی سوریه ارتجاعی و ضد انسانی و جنایتکارند شکی نیست، اگر چه حککا تا چند وقت پیش هنوزادامه انقلاب سوریه می نامید، اما الآن مسئله بر سر حمله و دخالت نظامی آمریکا در سوریه است. ما با این حمله ودخالت نظامی آمریکا مخالفیم و اگر این حمله نظامی از طرف روسیه و چین هم می شد(که امکان پذیر نیست) باز هم مخالف بودیم. حزب شما و خودت آشکارا از حمله نظامی آمریکا حمایت می کنید و ما ودیگر کمونیستهای مخالف حمله نظامی آمریکا را به دفاع از اسد و حامیان اسد که جمهوری اسلامی هم هست متهم می کنید. عجب منطق و انصافی؟!! یعنی واقعا شما فکر می کنید ما دوستداران رژیم بعثی اسد و جمهوری اسلامی و روسیه هستیم و یا تنها به این روش ماکیاویلیستی و عوامانه می خواهید ما را برنجانید و جلو دیالوگ کردن را بگیرید؟ آیا می دانید که هیچکس این اتهامات را از شما قبول نمی کند. ما هیچ جا نگفته ایم اسد بی گناه است، بلکه می گوییم آمریکا نباید به کشور سوریه حمله نظامی بکند و در تظاهراتهای ضد جنگ که مردمان گوناگونی در آن شرکت می کنند شرکت می کنیم و اعتراض می کنیم، اما شما آشکارا موافق حمله آمریکا هستید. عبدل جان اینها نکاتی است که شما در کامنتهایت نوشته اید ” اینکه آمریکا و متحدینش در صدد حمله به تاسیسات نظام بشار اسد بر آمده اند سوال به سادگی این است چرا شما به مدافع اسد و حامیانش تبدیل شده اید “، ” گیرم آمریکا به رژیم اسد حمله کند. مادام که لطمه ای به مردم سوریه وارد نشود چرا باید در مقام محکوم کردن دو نیروی ارتجاعی که ضد انقلابی هستند در کنار دیگری باستید و کاسه داغ تر از آش شوید. ”
حال خواننده گرامی خودتان قضاوت کنید چه فرقی بین این نظرات و نظرات سلطنت طلبان و ناسیونالیستهای ایرانی و عرب و کرد پرو آمریکایی هست؟
2- اگر در مقام مقایسه هم باشد برای ما کمونیستها و طبقه کارگر و آزادیخواهان ضررهای که توسط سیاستهای ضد کارگری و ضد کمونیستی آمریکا بعنوان یک نیروی قدرقدرت جهانی با آن دستگاه عظیم و مخوف میلیتاریستی و جاسوسی و مداخله گرانه اش و با آن سیستم عوامفریب دمکراسی اش وارد می شود هزاران بار به مراتب وسیعتر و بزرگتر و جهانی تر است در مقایسه با عملکرد و ضررهای که از طرف رژیمهای جنایتکاری چون اسد و جمهوری اسلامی و غیره که محدودتر و محلی و کشوری اند وارد می شود. باید علیه این رژیمها مبارزه و قیام کرد و آنها را از طریق انقلاب مردم سرنگون کرد، اما نه توسط حمله نظامی آمریکا و ناتو و “پیام آوران دمکراسی”. این کار ما نیست، ما قاطعانه علیه آنیم و فشار می آوریم که حککا هم دنبال این سیاست نرود.
3- در ادبیات حککا و خود شما هم به وفور می بینیم که با طعنه و کنایه از کلمه “ضد امپریالیستی” با بار منفی زیاد صحبت می کنید و ما را چپ ضد امپریالیست خطاب می کنید. باید بگویم آره ما کمونیستها با افتخار ضد امپریالیستیم و امپریالیسم که همان سرمایه داری جهانی و هدایت کننده شرکتهای چندملیتی و اتحادهای سیاسی و بلوکهای نظامی جهانی علیه طبقه کارگروآرمانهای کمونیستی و دنیایی بهتر برای بشریت است، در درجه اول موضع مبارزه و مخالفت ما کمونیستهاست. باور کنید نه اسلام سیاسی با خمینی و بن لادنش تا حزبالله و اخوان المسلمین و نه حکومتهای بعثی و دیگر دیکتاتورها نه اینکه “ضد امپریالیست” نیستند، بلکه همگی جناحهای ضد انقلاب بورژوا امپریالیستی اند. اتهامها و نمونه های آل احمدی به این بحثها نمی خورد. کمونیستها تاریخا در هدایت و سازماندهی مبارزات ضد امپریالیستی و ضد سرمایه داری پیشقراول بوده و خواهند بود. پس ما به حمله احتمالی آمریکا به سوریه اعتراض می کنیم و همانطور اگر مثلا چین یک ماه دیگر به کشور پاکستان حمله کند اعتراض می کنیم. ما مخالف قلدری نظامی دول امپریالیستی به کشورهای دیگریم.
4- دفاع از مردم سوریه که هم اکنون بیش از 130 هزار کشته داده و 8 میلیون از مردمش خانه به دوش و آواره شده اند و جامعه و کشور سوریه به محل مسابقه کشت و کشتار از دو سوی نیروهای به شدت ارتجاعی و ضد انسانی دولتی اسد و اپوزیسیون اسلامی و ضد انقلابی به یک سناریو سیاه تمام عیار تبدیل شده راه حلش راه حل حزب شما نیست که آمریکا حمله نظامی بکند و قطعا در حال حاضر انتظار از مردمی سرکوب شده و مأیوس و مستأصل که “انقلاب” کنند کاملا بیهوده و خیالی است. بلکه اولین قدم اساسی تلاش “جامعه بین المللی” و طرفهای درگیر این باشد که کومپرومایز کنند و ختم فوری جنگ را اعلام کنند تا این مردم کمی روی امنیت وآسایش را به خود بیابند. سازمان ملل و نیروهای یو ان بر اوضاع نظارت کنند. این راه حل مطلوب من نیست، اما در حال حاضر برای سوریه کنونی حفظ جان و زندگی مردم چاره دیگری نیست.
5- تازگی دو مطلب را از محمد آسنگران از اعضای برجسته رهبری حککا در سایت مبارزان کمونیست و آزادی بیان تحت عنوانهای ” بيانيه … در دفاع از مردم سوريه عليه جنگ دو قطب تروريستى ” و ” ایسکرا: تحولات سوریه و احتمال حمله نظامی غرب، مصاحبه ایسکرا با محمد آسنگران ” را خواندم که نظراتش کاملا در تقابل سیاست رسمی حککا در مورد اطلاعیه اخیر است و این خود جای خوشحالی و قابل تقدیر است. از نظر من نه به خاطر مخالفت با حزبش، بلکه بخاطر مخالفتش با حمله نظامی آمریکا. اگر چه من با تمام نظرات و ادبیات و جزئیات مفاد مندرج در نوشته های محمد آسنگران توافق ندارم، اما مخالفت قاطعش با حمله و دخالت نظامی آمریکا را تحسین می کنم. مطمئنا و امیدوارم خیلی از کادرها و اعضای کمونیست و شریف حککا مثل محمد آسنگران فکر کنند وتلاش کنند تا رهبری حککا از آن سیاست راست روانه و طرفدار حمله نظامی آمریکا به سوریه عقب نشینی کند. ما هم از بیرون تلاش می کنیم، اما مخالفین داخل خود حزب به مراتب مهمتر و مفیدترند.محمد آسنگران می نویسد: ” در مقابل اين توحش افسار گسيخته و اين جنگ تروريستي بايد ايستاد. اين جنگ٬ جنگ تروريستها است. چه جنگي که هم اکنون در سوريه در جريان است و چه جنگي که قرار است به دستور اوباما آغاز شود هر دو يک ماهيت واحد دارند. ارتجاعي٬ تروريستي و ضد انساني اند. اما هدف اين دو جنگ ميتواند متفاوت باشد. يکي بر سر قدرت در سوريه و ديگر بر سر تقسيم منطقه نفوذ قدرتهاي جهاني است. اين دومي ميتواند ابعاد وسيعتر از سوريه و خطرناکتري هم داشته باشد.”