خسرو -برنده اصلی رفراندم کردستان عراق چه کسی بود؟

برنده اصلی رفراندم کردستان عراق چه کسی بود؟

علی رغم شادمانی ها عمومی در مناطق مختلف، اما من فکر می کنم برنده اصلی این رفراندم مسعود بارزانی است. او که در سالهای اخیر حتی مشروعیت رهبری اش زیر سئوال رفته بود، با این رفراندم با بالاترین رتبه در میان رهبران جریان های کوردی در گذشته و حال رسید. او با این اقدام حتی بالاتر از پدرش ملامصطفی قرار گرفت. از سوی دیگر مواردی مانند کشتار هزاران نفر در انفال و حلبچه در قرن گذشته و مقاومت مردان و زنان جسوری که در دهه اخیر مقابل واپسگرایی داعش ایستادگی کردند، خود ابزاری برای حقانیت ایجاد استقلال بود. او با این رفراندام یک اتحاد گسترده در چهار منطقه کردستان و در بین بیشتر احزاب کوردی به وجود آورد. طوری که دیگر در اقلیم کردستان کمتر کسی است که امروز از رانت خواری و اختلاس احزاب حاکم و مشکلات اقتصادی و بیکاری سخن بگوید و در مقابل همه از یکپارچگی می گویند.
بارزانی تقریبن همه احزاب کوردی مناطق چهارگانه عراق، ایران،ترکیه و سوریه، از چپ و راست اش را حول استقلال متشکل کرد. همه احزاب هر کدام با اما و اگرهایی با این رفراندم همراه شدند. از احزاب راست ملی و مذهبی گرفته تا چپ های مختلف که مسئله و دغدغه آنها حل مسئله کورد است.
بارزانی اما کار مهم دیگری کرد. او با این رفراندم به دولت های سرمایه داری بین المللی و منطقه ای اعلام کرد که ما را یعنی بورژوازی کورد را هم در محاسبات خود به حساب بیاورید. او با این مانور نشان داد که توانایی این را دارد که از یک حزب عشیره ای به یک حزب امروزی بورژوایی گذر کند و البته امکان و توان این را هم دارد که توده ها را برای اهداف معینی، به خیابان ها و پای صندوق رای بکشاند. مگر نه اینکه یکی از ملزومات شکلگیری و تداوم دولت سرمایه داری به عنوان دولت مافوق مردم و ابزار سیاسی طبقه به لحاظ اقتصادی مسلط، مقبولیت اجتماعی است؟
این رفراندم تعرضی به جنبش های اجتماعی و بخصوص جنبش کارگری در کردستان عراق بود که فکر سازماندهی و اعتراض را از سر به در کنند و به فکر کوردستان باشند که صدها سال است زیر ستم ملی است! و نیز تعرضی به چپ کارگری و سوسیالیست بود که کورسوهای آن در اینجا و آنجا در کردستان به چشم می خورد.
و تا حالا باید اعتراف کرد که در عرصه های که ذکر شد، مسعود بارزانی و حزب اش،موفق و سربلند بیرون آمد و توانست همه مخالفین داخلی را سر جای خود بنشاند. اما بقول عبدلرحمن قاسملو سیاست هنر ممکن هاست. باید منتظر بمانیم که ببینیم که سیر تحولات پشت پرده و روی پرده در سیاست های دولت های کوچک و بزرگ سرمایه داری که درگیر مناقشه خاورمیانه هستند، به کجا می انجامد. آیا بخت با مسعود بارزانی یار است و یا او محصول همین دوره گذار است و باید برود؟ و آیا اساسن برای ادامه این راه، بارزانی از چه مکانیسم های استفاده می کند؟ از این نیروی بالفعل چگونه بهره برداری می کند؟ و … مهم تر از آن جنبش های جاری اجتماعی در آینده در چه موقعیتی بسر می برند و … و بسیاری از فاکتورهای دیگر که در ادامه و یا حفظ این روند دخیل هستند…
خسرو – پنجم مهر یکهزار و سیصد و نود و شش