حمید قربانی – باز هم قربانی دیگری از سیاه پوستان!

باز هم قربانی دیگری از سیاه پوستان!
حمید قربانی
بر اساس اخبار منتشر شده و از آن جمله – سایت اخبار انقلاب که لینک آن در زیر مطلب درج شده است، پلیس نگهبان دمکراسی طبقاتی بورژوائی و سرمایه امپریالیستی آمریکا یک جوان دیگر سیاه پوست را به قتل رساند. این جوان 18 ساله آنتونیو مارتین( Antonio Martin) نام دارد. خانواده او اجازه نیافته است که جنازه را ببیند وبرخی از گزارش ها خبر می دهند که آنتونیو در حال نفس کشیدن بوده است و پلیس از خبر کردن آلامبوس خودداری کرده است. این تیراندازی پلیس و کشتن این جوان در آخرین دقایق سه شنبه و اولین دقایق صبح چهار شنبه 24 دسامبر،2014 در محله ی برکلی سنت لوئیس ایالت میسوری در کنار یک ایستگاه بنزین اتفاق افتاده است. این همان ایالتی است که در تابستان امسال پلیس سفید پوست یک جوان دیگر سیاه پوست 18 ساله به نام مایکل براون- در فرکوسن 2/5 میلی دورتر از این مکان را با شلیک 6 گلوله به قتل رساند و بعنوان دلیل ظاهری اعتراضات و مبارزات و تظاهرات تا کنونی شد.
پلیس که این بار، مثل اینکه یک زن است اعلام کرده است که این نوجوان یک سلاح کمری داشته است. این در حالی است که شاهدان عینی گفته اند که این جوان بدون سلاح بوده است. مادر این جوان هم همین را می گوید و اضافه می کند که (تا آنجا که من از مصاحبه به زبان انگلسیی، فهمیدم- حمید) او با پسرش صحبت کرده است و او گفته است که او در حال انتقال به ماشین پلیس است و ما آمدیم که او را به مدرسه برگردانیم، او جوان خوب و مهربانی بود و سعی می کرد که همراه دیگران از زندگی خودمان دفاع نماید.
البته، باید این را تذکر داد که پلیس فاشیست آمریکا، بعد از کشته شدن 3 پلیس در روز های اخیر، دو تا در نیویورک و یکی در فیلادلفیا و یا، واقعیات نشان می دهند، وحشی تر شده است و معلوم است که هیچ چیزی را نتواند تحمل نماید.
اما، همان طوری که من نیز، بارها نوشته ام، این جنبش ، که دلیل اصلی و اساسی آن فقر و بیکاری و همراه تبعیض نژادی بر علیه رنگین پوستان و بویژه سیاه پوستان که بوسیله طبقه ی سرمایه دار استثمارگر، حریص و پر آز، این کشور امپریالیستی اساسا سفید پوست و نه تنها سفید پوست، چون رئیس جمهورش سیاه پوست خود فروخته ای به نام حسین باراک اوباما می باشد، است، به این راحتی ها سرکوب و ختم شدنی نیست، ولی سخت تر ازآن، اینکه ، به این آسانی ها و زودی ها به پیروزی رسیدنی هم نیست. زیرا که با دولت نظمی طرف است که برترین اقتصاد جهان سرمایه داری امپریالیستی را دارد و از نیروی سرکوبگر، پلیسی و نظامی و امنیتی ای برخوردار است که تاریخ جوامع بشری نظیرش را ندیده است.
آری، این دولتی است که در پایانه جنگ دوم جهانی، دو شهر هیروشیما و ناکازاکی*1 را در ژاپن بمباران اتمی نمود و دستکم 220000 و حداکثر تا 450000 هزار انسان را در دم سوزاند و به خاکستر تبدیل نمود ویا بعدا بر اثر جراحات وارده مردند . گویا، روز بعد نیز رئیس جمهوروقت ایالات متحده آقای هری ترومن در رادیو سخنرانی می کند و شکر “خدا” را نموده است که بمب ها را به جای دشمن در اختیار آنها قرار داده است تا با دشمن عیسی مسیح و خودشان بجنگند و آنها را قتلعام نمایند. این دولتی است که جنگ ویتنام را با حدود 3000000 کشته ویتنامی پشت سر دارد*2 و جنگل ها و مراتع و مزارع برنج رابا بمب ناپالم سوزانده است. این دولتی است که در زمان صلح و نه جنگ، یعنی 8 سال ریاست جمهوری رونالد ریگان، کاوبوی معروف، فقط در آمریکای مرکزی و جنوبی در حدود 700000 انسان کارگر، کمونیست، آزادیخواه و طرفدار دهقانان زمین غصب شده بوسیله سرمایه داران بزرگ و چند ملیتی را با بوجود آوردن “چوخه های مرگ” که هم اکنون در شکل طالبانها، بوکوحرام ها، القاعده و داعش ها و… در خاورمیانه و سراسر جهان جنایت می آفرینند، با کمک دیکتاتورهای نظامی در 8 سال، دهه 1980 کشته است و در پی آن با حمله به پاناما هیروشیمای”کوچک” آفریده است و هم اکنون مخصوصا در منطقه خاورمیانه، جلوی چشم همه ی ما، می بینیم که چه جنایاتی را آفریده و می آفریند*3 که جهان بخود کمتر دیده است. وبالاخره دولتی که پانصد هزار کودک عراقی را در سر دم پیروزی دموکراسی بر باصطلاح کمونیسم یعنی سرمایه داری دولتی در بلوک شرق با تصویب تحریم در سازمان تحت فرمان خویش- ملل متحد کشته است و هم اکنون مادران عراقی را درست مانند مادران ژاپنی و ویتنامی که کودکان ناقص الخلقه متولد می کنند، به جای خنده بر لب، با چشمان اشک آلود و آهی بزرگ در سینه روبرو کرده و می کند. این دولتی است…. برای اینکه این جنبش به خواست های انسانی اش که کمترین آنها، به قول معروف “عدالت حقوقی” می باشد که در این شعار”بدون عدلت، صلح امکان ندارد. ( No Justice, no peace) خود را بیان می کند،” برسد، باید دارای نیروئی باشد که قادر گردد، که چنین دولت و طبقه سرمایه دار امپریالیست هار شده که سیستم سرمایه داری اش در بحران ساختاری وتهدید کننده قرار دارد و با چنین نیروی عظیمی را به عقب نشینی وا دارد و در نهایت در هم شکند. راهی دیگر برایش متصور نیست.
به باور من، چنین نیروئی نه در توان جنبش های نژادی و سیاه پوستان و نه جنبش های همه با هم نافرمان مدنی است، بلکه باید طبقه ی اجتماعی ای به میدان چنین نبردی آورده شود که تولید نعم مادی جامعه را اساسا بر عهده دارد و آن در سیستم موجود اجتماعی که بر مالکیت خصوصی سرمایه دارانه متکی است، جز طبقه ی کارگر بزرگ و پرقدرت آمریکا، ولی در حال حاضر اساسا ناآگاه از منافع طبقاتی خود و فریب خورده بوسیله افکار طبقه ی حاکمه و اتحادیه های ضد کارگر و نوکر صفت که همکاری با سازمان جنائی امنیتی این کشور سیا برایشان افتخار شده است، پراکنده و از کمترین توان یورش به سرمایه و دولتش برخوردار نیست، نمی باشد. این طبقه در حالت حاضر به شدت طبقه ای در خود و فقط تولید کننده ی کالا و بوجود آورنده سود برای سرمایه داران و گرسنگی و محرومیت برای خود و مرگ بوسیله تولید سلاح برای همطبقه ای های جهانی اش است. طبقه کارگر آمریکا، مانند طبقه ی کارگر در تمام جهان تحت سلطه ی سرمایه امپریالیستی، برای اینکه از چنین وضعیتی یعنی طبقه ای در خود به طبقه ای آگاه به منافع طبقاتی خویش یعنی به طبقه ی برای خود تبدیل گردد، از همه مهمتر و ضروری تر اینکه دارای ارگان سیاسی خویش یعنی حزب طبقاتی خود که اساسا بوسیله کارگران رادیکال، آگاه و انقلابی یا کمونیست به معنی مخالف ریشه ای با سیستم موجود، سرمایه داری – کارمزدوری نیازمند است و بدون چنین حزبی ، طبقه ی کارگر قادر نیست که نیروی خود را آماده و بسیج کرده و بعنوان رهبر تمام جنبش های حق طلبانه و ترقی خواهانه ی موجود مانند این جنبش سیاه پوستان- ضد تبعیض نژادی و ضد فاشیست ظاهر گردد و طبقه ی سرمایه دار را و دولت امپریالیستی اش را مورد تعرض قرار دهد و با مبارزات مخصوص خویش که از مبارزات اقتصادی- اعتصابات شروع و به جنگ طبقاتی و انقلاب پیروز مند اجتماعی – کمونیستی که درهم شکستن دولت کنونی و ایجاد دولت کارگران انقلابی و مسلح یعنی شوراهای انقلابی کارگری- دیکتاتوری طبقاتی انقلابی پرولتاریا در خود مستتر دارد، نائل گردد.
اما، اولا چنین حزبی در خلاء یعنی خارج از مبارزه جاری و طبقاتی موجود در هیچ مقطع تاریخی و در هیچ جامعه ای اایجاد نگردیده و شکل نگرفته است و دوما اینکه با توجه به تجربیات تا کنونی تدوین یافته ی مبارزه ی طبقاتی پرولتاریا جهانی و همین امروز ، چنین حزب انقلابی ای ایجاد نگردیده، مگر اینکه کارگران آگاه اساسا و روشنفکران باور مند به خود رهائی طبقه کارگر بدست خویش، یک مبارزه آگاهانه، مخفی وغیر علنی را، بویژه در شرایط چنین دیکتاتورانه ای که در سراسر جهان مشاهده می کنیم که کوچکترین حرکات طبقه ی کارگر و بخصوص حرکات سازمانگرانه اش را زیر نگاه امنیتی و ضرب دارد،برگزیند. این مبارزه ای ساده نیست، این مبارزه ای بدون هزینه و بویژه هزینه جانی نیست و اما به نظر من تنها راه و چاره همین است که بتوانیم به بربریت دامن گستر و تهدید کننده برای هستی مان و آنچه که موجود زنده است، یعنی سرمایه داری بر روی کره زمین، پایان دهیم و وارد یک جامعه ی انسان های آزاد و رها، بدون دولت سرکوبگر- بدون طبقات متضاد المنافع آشتی ناپذیر، بدون نژاد پرستی و بدون استثمار و مالکیت خصوصی یک عده سرمایه دارو بدون خانواده ، مذهب بدون هر نوع خرافه دیگر، آری جامعه ای که اساسا تولیدات وفورمند آن برای رفع نیازهای همه ی انسانهای کافی است و مصرف گردد، جامعه کمونیسم پیشرفته و آگاهانه و همبسته و پایدار با طبیعت وارد شویم.
به باورمن، باید شعار های اساسی ما در این مبارزه و جنگ طبقاتی- داخلی و: انقلاب مداوم، مرگ بر امپریالیسم و سگ های زنجیری و بدون زنجیرش، مرگ بر سرمایه، زنده باد کمونیسم باشند.

لینک خبر به زبان انگلسیی

St. Louis Area Police Murder Another Black Teen, Antonio Martin

http://revolution-news.com/st-louis-area-police-murder-another-black-teen-antonio-martin/
*1-  بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی – دانشنامه رشد

http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A8%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86+%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C+%D9%87%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C%D9%85%D8%A7+%D9%88+%D9%86%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D8%B2%D8%A7%DA%A9%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0
*2- علل وقوع جنگ
http://antiiiwar.blogfa.com/tag/%D8%B9%D9%84%D8%AA-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%88%DB%8C%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%85
تصاویر کمیاب از جنگ ویتنام
http://fararu.com/fa/news/122829
*3- سرطان میراث  باقیمانده ازجنگ  های (امپریالیستی- مترجم)عراق!
نوشته – داهر جمائيل
ترجمه – حمید قربانی

http://www.k-en.com/video/Iraq/iraq.html