حمید تقوایی-کارگران هپکو رودررو با باتوم بدستان

حمید تقوایی

کارگران هپکو رودررو با باتوم بدستان

“از باتوم شما ترسی نداریم … باتومتان را بردارید و بروید.”

این حرف کارگران ماشین سازی هپکو اراک خطاب به ماموران انتظامی است. بیش از هزار و سیصد کارگر این شرکت از روز 20 دیماه  در اعتراض به سر میبرند. یکی از کارگران معترض در تجمع اعتراضی کارگران خطاب به نیروهای انتظامی میگوید: عطاریان [کارفرمای هپکو] یکنفر است. راست میگوئید بروید او را بیاورید. برای ما شاخ و شانه میکشید؟ عطاریان یکنفر است، گردن کلفت و مفتخور است.”

این برخورد تعرضی به نیروهای انتظامی یک نقطه قدرت جنبش کارگری است. سخنان کارگران معترض هپکو یادآور این حکم بیانیه عظیم زاده- عبدی است که مبارزه کارگران برای خواستهای برحقشان نه امنیت جامعه بلکه امنیت مفتخوران صاحب سرمایه را به خطر میاندازد.

کارفرمایان و دولت اسلامیشان تلاش میکنند با نیروهای انتظامی و بگیر و ببند و شلاق و قصاص اعتراضات کارگری را در هم بکوبند اما علیرغم اینها جنبش کارگری بویژه در یکسال اخیر گامهای بلندی بجلو برداشته است. مبارزه برای افزایش دستمزدها و افزایش حداقل دستمزد به سه و نیم میلیون تومان، تقویت اتحاد و همبستگی بین معلمان و کارگران، و مبارزه برای آزادی کارگران زندانی و برای حذف اتهامات امنیتی از پرونده کارگران نمونه های مشخصی از پیشروی جنبش کارگری است. بیانیه عظیم زاده- عبدی که در روز کارگر منتشر شد پلاتفرم این جنبش گسترده و بیانگر اساسی ترین اهداف و خواستهای آنست. مبارزه ای که به همراه ده ها اعتصاب و تجمع و اعتراض جاری کارگری در سراسر جامعه در برابر سرمایه داران مفتخور و دولتشان بمیدان آمده است.

“باتومتان را بردارید و بروید” این شعار جنبشی است که فردا با شعار “دولتتان را بردارید و بروید”  شر سرمایه داران مفتخور را از سر جامعه کم خواهد کرد.

 

رفسنجانی با کدام جناح بود؟

بدنبال مرگ رفسنجانی  جنگ لفظی تازه ای میان جناحها در گرفته است که اساس آن عبارتست از منتسب کردن رفسنجانی به خود و محکوم کردن جناح مقابل به ضدیت با رفسنجانی!

طرفداران روحانی طبعا تلاش میکنند در رثای رفسنجانی بعنوان سردار سازندگی و پایه گذار نظام و قائد و پدر معنوی اصلاح طلبان حکومتی سنگ تمام بگذارند. در طرف مقابل، جناح  اصولگرا بمنظور جلوگیری از مصادره رفسنجانی بوسیله جناح رقیب، ضدیت دوخردادیها با رفسنجانی در دوران خاتمی را بیادشان می آورد. یاد آوری کتاب اکبر گنجی که نقش “عالیجناب سرخپوش” را در ترورهای دولتی در ایران و خارج ایران بر ملا میکرد، و یا این اظهار نظر سعید حجاریان که در دوره ریاست جمهوری رفسنجانی بطور متوسط هر 40 روز یک قتل سیاسی رخ داده است، از جمله افشاگریهای رسانه های اصولگرا علیه طرفداران روحانی است. این در عین حال افشای کسی است که به خط خامنه ای پشت کرده و به استحاله چی ها پیوسته است. رفسنجانی در دوران قبل از احمدی نژاد یار غار خامنه ای و در جناح مقابل دو خردادی ها بود و حالا اصولگرایان افشاگریهای دو خردادیها علیه او را به رخ طرفداران امروزی اش میکشند. این ظاهرا قرار است دوروئی طرفداران روحانی را برملا کند اما در واقع بیانگر همسانی و همدستی جناحهای حاکم در جنایت علیه مردم است. این کشمکش قبل از هر چیز به مردم یادآوری میکند که دارو دسته های حکومتی سر و ته یک کرباسند و  پرونده تک تکشان مملو است از قتل و کشتار مخالفین و شریف ترین افراد جامعه.

رفسنجانی قبل از اینکه این یا آن جناح را نمایندگی کند، مظهر و نماد جنایات کل رژیم و تک تک سران جمهوری اسلامی از هر دو جناح بود.