حسین مرادبیگی- عراق بعد از عروج “داعش” 1

عراق بعد از عروج “داعش”  1
عروج “داعش” در عراق ظاهرا آن “محورشر” جدیدی است که قرار است تشتت موجود میان آمریکا و دول غرب و متحدین منطقه ای آنان را موقتی هم که شده، تخفیف دهد  و آنان را زیر یک چتر علیه “داعش” متحد کند. قرار است روح تازه ای در “ضرورت” قدر قدرتی نظامی آمریکا در جهان که در حال افول است، به دمد. قرار است جمهوری اسلامی را “غسل تعمید” دهد. قرار است، جمهوری اسلامی، عربستان سعودی، بشار اسد و دیگر “دشنمان” دیروز در اردوی ارتجاع سرمایه داری را به دوستان و همکاران جدید تبدیل کند. و سرانجام قرار است درب استراتژیهای جدیدی را به جهان امروز باز کند!
اینها در مجموع تصویری بوده است که این روزها سخنگویان و رسانه ها و ژورنالیسم کشورهای سرمایه داری بویژه در غرب خواسته و میخواهند به افکار عمومی جهان فروخته و قالب کنند. واقعیت های جهان امروز اما جان سخت تر از آنند که بتوان با این نوع تحلیها و تفسیرهای نازل  که اینها هر روز در بازار دروغ و ریای سیاسی و ژورنالیستی خود عرضه میکنند، لاپوشانی کرد.
اعلان جنگ آمریکا علیه “داعش”
آمریکا علیه تروریسم اسلامی “داعش” اعلان جنگ کرده است، “داعش” نیز ظاهرا به استقبال این جنگ رفته است! جهان گویا یک بار دیگر به صحنه جنگ دوم دو قطب تروریستی تبدیل شده و بشریت متمدن ظاهرا باید خود را برای یک دور دیگر از “ثمرات” میلیتاریسم و گردنکشی آمریکا آماده کند! این روایتی است که رسانه های غربی میخواهند به افکار عمومی قالب کنند، اما واقعیت چیز دیگری است. نه اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی در موقعیت سیزده سال قبل خود قرار دارند و نه میلیتاریسم دولت آمریکا. آنچه که آمریکا را به اعلان جنگ با “داعش” کشانده است نه تلاش آمریکا برای کسب برتری طلبی نظامی از دست رفته خود، علیرغم ظاهری که میخواهند به آن بدهند، بلکه جلوگیری از شکست کامل خود در عراق و به این اعتبار در سطح منطقه و در جهان در رقابت میان دیگر دول امپریالیستی است. بازگشت دولت آمریکا به عربده کشی سال 2003 بوش، تحت نام “مبارزه با تروریسم”، علیرغم رویای بعضی از سران طبقه حاکمه آمریکا، ممکن نیست. طلب همکاری آمریکا از متحدین جهانی و منطقه ای خود و گفتن اینکه آمریکا به تنهایی قادر به جنگ با “داعش”! نیست، بیانگر این واقعیت و خطری است که دولت آمریکا این بار بیخ گوش خود احساس کرده است. “ائتلاف” علیه “داعش” ظاهرا جهانی و منطقه ایست، اما پروژه اساسا محلی و مربوط به مسائل داخلی عراق است. علیرغم تلاش دول غرب و رسانه ها و سخنگویان آن برای جهانی و منطقه ای نشان دادن خطر “داعش” چه دول غرب و چه دول عربی شرکت کننده در این ائتلاف میدانند که مساله محلی و مربوط به آینده سیاسی عراق است. در این میان پای اعتبار سیاسی و بین المللی آمریکا در عراق و دیگر دول غرب در منطقه در میان است. فراری دادن آمریکا و متحدین پوشالی قومی و مذهبی او این بار نه از “سایگون” بلکه از بغداد، که چندان هم غیر محتمل نبود، یال و کوپال دولت آمریکا را در شرایط جهانی ای که اکنون در آن قرار دارد، تماما فرومیریخت. آنچه که سران دولت آمریکا را به صرافت فرستادن مجدد نیروی زمینی به عراق و اظهار “تاسف” از اینکه آن را “زود” از عراق خارج کردند واداشته است نه ناشی از قدرت آمریکا که ناشی از موقعیت ضعیفی است که آمریکا در عراق در آن گیر کرده است. تضعیف و عقب راندن “داعش” در عراق و احتمالا در سوریه، قرار است آمریکا را از این موقعیت نجات دهد. تقابل این دوره آمریکا با “تروریسم” هم مانند دوره قبل ربطی به پایان دادن به تروریسم اسلامی از نوع “داعش” ندارد، در خدمت تحمیل تناسب قوای جدیدی به آن در محدوده عراق است. افغانستان نامزد بعدی رویدادی است که در عراق بوقوع پیوسته است.
واضح است نباید با جنگ آمریکا و متحدین او علیه “داعش” مخالفت کرد. جنگ بین این دو  به سازش و همکاری آنان علیه چپ و کمونیسم و کارگر و آزادیخواهی و سکولاریسم در منطقه ترجیح دارد. از هم اکنون روشن است که طرف آمریکائی آن در عراق نیز به بمباران محل کار و زندگی مردم در شهرها و روستاهائی که “داعش” و نیروهای عرب زبان “سنی” تصرف کرده اند، دست میزند. طرفین در توحش دست کمی از همدیگر ندارند. هر نوع بمب باران و توپ باران محل کار و زندگی مردم از هر طرف را باید محکوم کرد.
چرا “داعش”؟
به این دلیل ساده که در عراق قدرتی به هم زده است و خواستار گرفتن سهمی و یا تمام قدرت در عراق شده است. “داعش” اگر به صدر اخبار رسانه های دول غربی رفت، نه به خاطر “نگرانی” آنها از توحش این نیروی تروریستی، بلکه به خاطر قرارگرفتن آن در عراق و در معادله سیاسی در عراق است. تا وقتی “داعش” در سوریه و توحش آن به سوریه محدود بود، آمریکا و دیگر دول غرب و رسانه های آن به “داعش” در حد دیگر گروههای تروریست اسلامی در سوریه مانند “النصره” و غیره نگاه میکردند. نه آمریکا و نه دیگر دول غربی در فکر ائتلاف “بین المللی” و “منطقه” ای و محلی علیه آن نبودند. در عراق اما پای آمریکا و منافع دراز مدت بورژوازی غرب در منطقه در میان است. اگر سوریه  اکنون برای آمریکا اهمیت پیدا میکند، نه به خاطر سوریه که به خاطر عروج “داعش” در عراق است. توحش اسلامی “داعش” هم تازگی ندارد. “داعش” ایران، جمهوری اسلامی،  بیش از صد هزار انسان چپ و کمونیست و کارگر و انقلابی را در ایران کشت و هنوز دارد آن را ادامه میدهد. در ابعاد وسیعی در این کشور گردن زده و سربریده و اکنون هم به این کار مشغول است. در ابعاد وسیعی چشم درآورده است. آمار سنگسارها و دست و پا بریدنهای وسیع و صف انسانهایی که هر روز توسط توحش داعش ایران بر بالای دار میروند، تحقیر مستمر زن، تفکیک جنسی وسیع اعمال شده در جامعه، انداختن گله حزب الله به جان جامعه و تجاوز به صدها زن قهرمان قبل از اعدام و دیگر مصائب وحشتاکی که هر روز توسط جمهوری اسلامی به توده کارگر و مردم معترض در ایران تحمیل شده و تحمیل میشوند، جزو پرونده سیاه “داعش” ایران و سران آن در جمهوری اسلامی است، با اینحال آمریکا و دول غرب سالهاست زیر بغل آن را گرفته اند تا نیفتد.
شکست پروژه آمریکا در عراق، عروج “داعش”
“داعش” مستقیما محصول حمله آمریکا به عراق است، همانطور که ظهور تروریسم “شیعی” و “سنی” در عراق. اکنون دارد با شکست پروژه سرهم بندی شده قومی – مذهبی آمریکا در عراق، اظهار وجود میکند. دولت آمریکا در ادامه تحمیل ابرقدرتی نظامی خود به جهان به عراق حمله کرد. شیرازه مدنی جامعه عراق را از هم پاشاند. به جای دولت “بعث”، ائتلافی از احزاب و جریانات قومی و مذهبی را سرکار آورد و آنان را در ابعاد وسیع تری از دولت “بعث” به جان مردم عراق انداخت. عراق تبدیل شد به میدان جنگ تروریسم اسلامی و تروریسم دولتی آمریکا و دول غرب. اسلام سیاسی که بعد از شکست در افغانستان در موقعیت ضعیفی قرار داشت از حمله نظامی آمریکا به عراق بعنوان “خیر و برکتی” برای خود سود جست. علاوه بر این، پای جمهوری اسلامی، پایگاه اصلی تروریسم اسلامی در منطقه و در جهان به عراق نیز باز شد. به این اوضاع توحش تروریسم اسلامی “شیعه” ساخت جمهوری اسلامی و تروریسم اسلامی “سنی” نیز افزوده شد. از آمار تلفات و ضایعات و مصائب وحشناکی که این چند اردوی جنایتکار در یازده سال گذشته به مردم عراق تحمیل کرده اند همه کمابیش اطلاع دارند نیازی به تکرار آن در این نوشته نیست. جنایتکارانی که اگر دادگاهی باشد باید در آن محاکمه و مجازات شوند قرار است بعنوان “ناجیان” این مردم به افکار عمومی فروخته شوند.
ائتلاف موقتی قومی مذهبی ای که آمریکا در عراق سرکار آورده بود، معلوم بود دیر یا زود با بهم خوردن تناسب قوا از هر طرف بهم خواهد خورد. این امر اکنون واقع شده است. عروج   “داعش” در عراق محصول شکست این پروژه است. نیروها و احزاب و جریانات عرب زبان “سنی” که در پروژه قومی – مذهبی آمریکا در عراق سهمشان در نظر گرفته نشده و یا سهم کمتری داشتند، نسبت به سهم خود در قدرت و در اقتصاد عراق ناراضی و خواستار سهم بیشتری از قدرت بودند رفتند نیروی “داعش” را در سوریه به کمک گرفنتد و بدین ترتیب تاکتیکی هم که شده “داعش” و توحش “داعش” را شریک خودشان کرده اند. این نیروها علیرغم هر خواست محلی ای که دارند اگر بتوانند میخواهند کل قدرت را در عراق یک کاسه کنند. ناسیونالیسم عربی هم در این دوره بویژه در عراق بیشتر اسلامی است تا شبهه سکولار،  کسب قدرت در همکاری با “داعش” را نافی منافع خود نمیداند.
با رفتن تروریست های  اسلامی  “شیعه” از عراق همراه نیروی حزب الله در لبنان به دستور جمهوری اسلامی برای کمک به بشار اسد، “داعش” نیز در تقابل با آن به سوریه رفت و در سوریه شکل گرفت. از کیسه عربستان سعودی و دیگر دول عربی منطقه و به کمک آموزش نظامی آمریکا در اردن و تشویق جوانان خاتواده های مسلمان در کشورهای اروپائی برای پیوستن به آن، تقویت شد. اکنون در عراق ادعای سهم بری از قدرت را دارد. در حالیکه  صدها نفر از ساکنین مناطق مرکزی عراق و نیروهای امنیتی و سربازان و فرماندهان ارتش عراق نیز به زیر مجموعه ای که “داعش” خوانده میشود، پیوسته اند.
ادامه دارد..