حسن معارفی پور -گزارشی از برگزاری کنگره ی جهانی مارکسیسم توسط انیستیتوی تئورهای انتقادی در برلین

گزارشی از برگزاری کنگره ی جهانی مارکسیسم توسط انیستیتوی تئورهای انتقادی در برلین

کنگره ی بین المللی مارکسیسم از روز 19 ماه مه تا 22 دوم با حضور ده ها متفکر مارکسیست بین المللی و چند صد نفر شرکت کننده در برلین برگزار شد.

یک توضیح کوتاه از خودم که از مباحث مسئولین و رهبران این انستیتوی عظیم بین المللی استنتاج کرده ام:

انستیتوی تئوری های انتقادی در برلین یک انستیتوی مارکسیستی است که خود را مدافع و پیرو ایده های مارکس، انگلس، لنین و بعضا رزا لوگزامبورگ و گرامشی می داند که در تلاش است مباحث مهم تئوریک، فلسفی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زنان را از موضع مارکسیسم ارتدکس مورد بحث و بررسی تئوریک قرار دهد و به هیچ وجه ادامه دهنده ی مکتب فرانکفورت نیست. تاکید می کنم و همان طور که ولفانگ فریتز هاوگ در اختتامیه ی کنگره اعلام کرد، این انیستیتو ربطی به مکتب فرانکفورت ندارد و ما به هیچ وجه خود را ادامه دهنده ی مکتب فرانکفورت نمی دانیم. یک چیز را نباید فراموش کرد و ان این است که مرکز تئوری های انتقادی تنها مباحث مارکسیستی را بررسی نمی کند، بلکه به بررسی مباحث مختلفی می پردازد که ممکن است هیچ گاه مارکسیست ها به سراغ این مسائل نرفته باشند، اما این انستیتو تلاش می کند که از زاویه ی مارکسیسم ارتدکس به نقد هر مساله یی بپردازد و تئوری مارکسیسم را به روز کرده و سوء تفاهمات را برطرف سازد.

ولگانگ کوتلر یکی از بنیان گذاران این انستیتو اعلام کرد که گرامشی در بسیاری از مواضع به لنین نزدیک است و تحلیل های مارکسیسم اروپایی تا جایی قابل دفاع است که مدافع اورپاسنتریسم نباشد.

جریان مباحث کنگره

تمرکز کنگره در سال 2016 روی مساله ی ناسیونالسیم و رهایی ملی بود

اکثریت قریب به اتفاق سخنران از موضعی کامل انتقادی به اوروسنتریسم نگاه می کنند و حتی میشل لویی و سمیر امین در مباحث سخنرانی هایشان شدیدا به نقد اوروسنتریسم پرداختند.

فریگا هاوگ یکی از بنیان گذاران اصلی این انستیتو و نویسنده ی ده ها کتاب مارکسیستی فمینیستی در جریان مباحث خود ضمن نشان دادن تفاوت های لنین با لوگزامبورگ اعلام کرد که این دو در سنت مارکسیسم انقلابی قرار می گیرند.

اولا پرنر یکی از مهمترین نظریه پردازان روسی المانی و یکی از بزرگترین مارکسیستی هایی که مدافع پرو پاقرص لنین است، با بازخوانی دقیق کتاب های لنین در جریان سخنرانی هایش نشان داد که تئوری های لنین در تمام عرصه ها جزو دقیق ترین تئوری های مارکسیستی هستند و لنین با نبوغ فلسفی و انقلابی اش ناممکن را ممکن است.

ناگفته نماند گروه های مختلف تروتسکیستی، مارکسیست های اکولوژیست، بعضا طرفداران مکتب فرانکفورت و انارشیست ها و حتی چپ بورژوایی در این جلسه کنگره شرکت کرده بودند.

مارکسیست های زیادی از کشورهای مختلف همچون چین، ترکیه، فنلاند، کانادا، امریکا، سوئد، بریتانیا،فرانسه، الجزایر، مصر، برزیل، اسپانیا، رومانی و دیگر کشورها در این کنگره ی مهم شرکت داشتند.

در مجموع 1500 متفکر مارکسیست در سطح جهانی مستقیم با این انستیتو در تماس هستند. انستیتو در تلاش است مجموعه مباحث، مقالات و سخنرانی هایی که در کنگره ی سالانه مطرح می شود را به صورت دانشنامه ی تاریخی مارکسیسم هر سال یک بار منتشر کند و در طول بیست سال گذشته و بیست کنگره ی اخیر تاکنون 12 جلد از 15 جلد ان منتشر شده است، هر کدام از این جلد ها بین 700 تا 1500 صفحه بحث مارکسیستی هستند. همچین باید اشاره کنم که انتشار مقالات بعد از به بحث و گفتگو گذاشتن مقالات و سخنرانی ها در جلسه ی هیئت مدیره و ناشران، ادیت شده و در صورت موافقت جمعی در”دانشنامه ی انتقادی تاریخی مارکسیسم” منتشر می شود و بعدا به زبان های دیگر هم ترجمه می شود. همچین باید اشاره کنم که تاکنون بسیاری از مقالاتی که در این دانشنامه منتشر می شود به چندین زبان زنده ی دنیا، از جلمه فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیولی، انگلیسی، چینی، پرتغالی، رومانیایی، ترکی، فنلاندی و غیره ترجمه شده اند. مرکز تئوری های انتقادی از تمام علاقمندان به مارکسیسم دعوت می کند که در صورت تمایل به این مرکز بپیوندند و برای ترجمه ی این مقالات، اثار عظیم مارکسیستی و ادبیات، برای شرکت در کنگره ها و غیره بپیوندند.

35 سخنران در طول چهار روز کنگره در مورد مباحث مهمی بخصوص مساله ی ناسیونالیسم بحث و گفتگو کردند. یک جلسه ی چند ساعته در مورد پناهجویان برگزار شد، چند سخنرانی در مورد فلسفه ی مارکسیسم و رابطه ی ان با پراتیک انجام شد. یک سخنرانی در مورد ماشینیزه شدن و تاریخچه ی گفتمان ماشینیسم. چندین سخنرانی در مورد “رهایی ملی” ووو انجام گرفت.

خود من یک سخنرانی کوتاه 15 دقیقه یی در مورد رهایی ملی و رابطه ی ان با مارکسیسم داشتم.

در این سخنرانی که من در ادامه ی سخنرانی سمیر امین یکی از بزرگترین متفکران مارکسیست معاصر ارائه دام، تلاش کردم از زوایایی مختلف به بررسی ناسیونالیسم بپردازم. در ابتدا اعلام کردم که از نقطه نظر تئوریک حق تعیین سرنوشت یک حق است و برای ما مارکسیست ها نه خاک و نه مرز هیچ تقدسی ندارد که بخواهیم ان را حفظ کنیم یا در مقابل تقیسم یک کشور دیگران را ناچار به ماندن در چارچوب های مرزهای ساختگی دولت ملت قرار دهیم. از نقطه نظر ما به عنوان مارکسیست انسان ها ازاداند که سرنوشت خود را به دست بگیرند و از نقطه نظر فلسفه ی حق مارکسیسم هیچ کس نمی تواند حق ازادی تعیین سرنوشت خود را از دیگران به بهانه های واهی بگیرد.

مساله ی دومی که در جریان سخنرانی ام به ان اشاره کردم این بود که ما کمونیست ها فارغ از اینکه به صورت تئوریک و فلسفی این حق را برای ملیت ها به رسمیت می شناسیم ولی ممکن است بنا به شرایط ویژه و استراتژیک برای جلوگیری از تقویت فاشیسم ملی در یک نقطه ی جغرافیایی احزاب ناسیونالیست به اصطلاح مدافع رهایی ملی را حتی سرکوب کنیم و بعضی موارد حتی سرکوب این احزاب مانع سر کار امدن فاشیسم می شود. این به هیچ وجه سیستم فلسفی و تئوریک مارکسیسم را زیر سوال نمی برد، چون اگر یک حزب ناسیونالیست به اصطلاح مدافع رهایی ملی بخواهد اقلیت های قومی و ملی دیگر را سرکوب کند، باید شدیدا از جانب کمونیست ها منزوی شود.

مساله ی دیگری که بهش اشاره کردم و در نقد صحبت های سمیر امین در مورد رهایی ملی طرح کردم این بود که مبارزه برای رهایی ملی اگرچه حق است ولی در هیچ جای دنیا در طول تاریخ مبارزه برای رهایی ملی به سوسیالیسم ختم نشده است، بنابراین اگرچه ما مارکسیست ها از رهایی ملی و پایان دادن به تبعیض ملیت ها به طور کل در سراسر جهان دفاع می کنیم اما رهایی ملی برای ما به هیچ وجه در مرکز ثقل مبارزات ما قرار نمی گیرد. رهایی ملی برای ما تنها نقش رفرم را بازی می کنند و جز مطالبات و خواسته های دمکراتیک است و مساله ی دیگری که همچنین به ان پرداختم این بود که رهایی ملی و پایان دادن به تبعیض قومی و ملی کار بورژوازی نیست و اتفاقا بورژوازی تاریخا برای منحرف کردن طبقه ی کارگر از مبارزه تلاش کرده است کشمکش قومی و مذهبی را در بین طبقه ی کارگر دامن بزند و تا حدود زیادی هم موفق بوده است.

مورد بسیار مهم دیگری که اشاره کردم این بود که اعلام کردم باید ملیت را از نو تعریف کرد و تاکنون چپ و راست تعریف استالین و ماکس وبر از ملیت را به عنوان تعریف پذیرفته است و حتی چپ های اروپای و راست ها که به شکلی از اشکال در بسیاری از مواقع مغلطه می کنند، اقلیت های مذهبی تحت ستم را با اقلیت های ملی تحت ستم اشتباه می گیرند. گفتم کسی که یک مذهب خاص دارد الزاما نمی تواند مذهبش را ملیت او دانست ولی این مساله متاسفانه برای برخی از اقلیت های مذهبی جابجا شده است. در جریان بحث هایم به تحت تعقیب بودن یهودیان تاریخا چه قبل از فاشیسم هیتلری و چه در دوره ی هیتلر اشاره کردم و اعلام کردم که یهودیان دارای ملیت های متفاوت را بورژوازی جمع اوری کرده و یک ملیت ساختگی و کاملا جعلی از مذهب برای یهودیان درست کرد.

“ملت” یهود یا اسرائیل!

اشاره کردم که تشکیل یهودیان در دوران بعد از جنگ جهانی دوم و هولوکاست در اروپا می توانستند انتگره شوند و نیازی به تشکیل اسرائیل نبود و حتی می توانستند بدون اینکه یک حکومت خاص را تشکیل دهند و کشور دیگران را اشغال کنند به عنوان پناهنده به خاورمیانه بیایند و انجا انتگره شوند، اما تشکیل اسرائیل به عنوان سرطانی امپریالیستی در خاورمیانه برای پیشبرد سیاست های امپریالستی غرب و درست کردن پایگاه نظامی و سیاسی برای پیشبرد هژمونی سیاسی و حفظ سیطره ی اقتصادی بود. همچنین اعلام کردم که مردم فلسطین هر سال کشورشان کوچکتر می شود و روزی خواهد امد که چیزی به اسم کشور فلسطین وجود نداشته باشد و این را من فاشیسم صهیونیستی می نامم. گفتم تمام جنایاتی که در فلسطین از جانب دولت فاشیست اسرائیل علیه مردم این منطقه صورت می گیرد با چراغ سبز غرب صورت می گیرد و کشتار مردم فلسطین یک بهانه یی برای گرفتن حق یهودیانی که توسط فاشیسم المانی کشته شده اند از کودکان بی گناه فلسطینی است. گفتم در جریان هولوکاست حتی یک فلسطینی دخالت نداشت، چرا باید فلسطینیان تاوان هولوکاست را پس بدهند؟ همچنین اشاره کردم که اسرائیل برای تضعیف فتح در فلسطین حماس را درست کرد و سال ها ساپورت کرد و این مساله امروز دیگر از چشم مدیا پنهان نیست.

مساله ی دیگری که به ان اشاره کردم مساله ی کردستان و سرکوب مردم کرد در طول تاریخ بود. اشاره کردم یکی از مشکلات و معضلات خاورمیانه مساله ی کرد است. مردم کردستان حق دارند که دولت مستقل خود را داشته باشند، اما چیزی که متاسفانه اروپایی ها درک نمی کنند و همیشه قاطی می کنند این است که فکر می کنند که تمام مردم کردستان یک سیستم فکری دارند، همه ی مردم کردستان یک طور فکر می کنند و یک چیز واحد را می خواهند. اعلام کردم این احمقانه ترین نوع بررسی و تحلیل مسائل سیاسی است. نمی توان در جامعه یی که دهها گرایش فکری و جنبش اجتماعی با پتانسیل های مارکسیستی، ناسیونالیستی، فاشیستی و اسلامیستی مثل هر جامعه ی دیگری از یک استراتژی واحد صحبت کرد. بنابراین بگذارید برای شما یک سری مسائل را روشن کنم. یک راه حل مساله ی کرد در خاورمیانه از چارچوب سرنگونی حکومت های منطقه در کشورهای مختلف است. بدون سرنگونی یا تضعیف هر کدام از حکومت های منطقه صحبت کردن از کردستان غیر ممکن است و این را هم اشاره کردم که احزاب سیاسی در قدرت برای نمونه در کردستان عراق، برای ما از حزب فاشیست بعث منفورترند و مردم کردستان عراق از روی انفعال اروزی بازگشت به دوران بعث را دارند و کشمکش های پیچیده ی بین المللی احزاب ناسیونالیست کرد را بعضا در جبهه ی داعش و عربستان صعودی و ترکیه و بعضا در جبهه ی جمهوری اسلامی و غیره قرار داده است. مردم کردستان در هر چهار قسمت کردستان با تمام اختلافاتی که با همدیگر دارند، هیچ منفعتی در همسویی احزاب ناسیونالیست کرد با دشمنان مردم و دولت هایی که سال های سال است انان را اسمیله می کنند و هویت شان را به عنوان انسان وشهروند انکار می کنند، ندارند و من به شخصه یک ایران سوسیالیستی را صدها بار به یک کردستان بورژوایی و یا یک کردستان سوسیالیستی را هزاران بار به یک ایران بورژوایی ترجیح می دهم. هدف ما کمونیست ها چه در ایران، چه در کردستان و چه در بعد بین المللی براندازی مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و اجتماعی و اشتراکی کردن مالکیت خصوصی بر ابزار تولید برای رهایی کل جامعه است و رهایی ملی و رفرم باید تحت پوشش هدف انقلابی و نهایی ما باشد.

در جریان بحث های سخنرانان مختلف در زمینه های مختلف فلسفی، تاریخی، تحلیل نئولیبرالیسم و مارکسیسم هم به نوبه ی خودم بحث های زیادی را ارائه دادم که به دلیل کمبود وقت از انتشار این بحث ها در حال حاضر صرف نظر می کنم.

در اخر از تمام کسانی که برای ترجمه ی ادبیاتی که این موسسه تدوین کرده است، دعوت به عمل می اورم. برای اطلاعات بیشتر می توانید با من تماس بگیرید تا شما را به مسئولین معرفی کنم. کسانی که بخواهند در کنگره ی سالانه یا در جریان نوشتن و نقد و بررسی مارکسیستی به این نهاد عظیم بین المللی بپیوندند، می توانند با این ایمیل من تماس بگیرند.

hassan.maarfipoor@gmail.com

حسن معارفی پور

هایدلبرگ 24 ماه مه 2016