حسن معارفی پور-نگاهی کوتاه به حزب الترناتیو برای آلمان

نگاهی کوتاه به حزب الترناتیو برای آلمان

حزب آلترناتیو برای آلمان یک جریان جدید است که در سال روز چهارده ی آپریل 2013 در برلین بعد از یک سخنرانی چهل و پنج دقیقه ی “پروفسور اقتصاد” بازار ازاد در دانشگاه هامبورگ یعنی “برند لوکه” شکل گرفت. برند لوکه در این سخنرانی تلاش کرد که مسائل اقتصادی المان و اتحادیه ی اروپا را باز کند و از یک زاویه ی راست و پوپولیستی به دنبال راهکارهای راست باشد. لوکه هیچگاه تبدیل به یک شخصیت تاثیر گذار در آ اف د نشد. یکی از دیگر از “شخصیت” های مهم این حزب در هنگام تاسیس کسی نیست، جز کنراد آدام، یک الیت کنسرواتیو و مرتجع که در تلاش برای ممنوع کردن حق رائ برای کسانی است که از حقوق بیکاری زندگی می کنند و شغل خاصی ندارند. در واقع ادام به دنبال اریستوکراسی فاشیستی است .[1] السکاندر گاولاند یکی از مرتجعین نئونازی و یکی از “شخصیت” اصلی این جریان کل پروسه ی تشکیل حزب آلترناتیو برای آلمان را هدایت کرده و تاکنون در وصل کردن گرایشات ارتجاعی (نازیسم، بنیادگرایی مسیحی و نئولیبرالیسم) نقش کاریزماتیک ایفا کرده است. گاولاند چند روز پیش در یک سخنرانی آشکارا اعلام کرد که ما به سربازان المانی که در سال 1944/45 در جنگ شرکت کرده اند افتخار می کنیم.[2] (افتخار به فاشیسم)

کریستیان فریدریش که بعد از ماه ها کار میدانی و مطالعه و تحقیق و گفتگو با سران و بنیان گذاران حزب الترناتیو برای المان توانسته است نتیجه ی تحقیقاتش را در یک کتاب 150 صفحه ی منتشر کند، ضمن بررسی دلایل مادی شکل گیری حزب الترناتیو برای المان، تلاش می کند نشان دهد که چگونه این حزب از دامن کنسرواتیسم المانی یعنی حزب خانم مرکل بسان کودکی به دنیا امده است و چگونه کنسرواتیسم در دمکراسی بورژوایی در دوران بحران اقتصادی راست افراطی را تبدیل به الترناتیو می کند و به ان مشروعیت می بخشد. او همچنین نشان می دهد که حزب الترنایتو برای المان چگونه در نتیجه ی سرخوردگی راست افراطی از حزب دمکرات ناسیونالیست المان یعنی (ان پ د) که یک جریان فوق فاشیستی است، توانسته اند به خاطر تبدیل شدن آ اف د به یک جریان الترناتیو که متشکل از سه گرایش اصلی “نئولیبرال ناسیونالیست، گرایش قومپرست و فاشیستی و گرایش مذهبی و ارتجاعی مسیحی) است تبدیل شود[3].( نگاه کنید صفحه ی 96 کتاب به زبان المانی تا صفحه ی 118)

لازم به ذکر است که سباستیان فریدریش، برخلاف پروفسور ها و یاوه گویان بورژوازی تنها به تحلیل و بررسی تاریخی و سیاسی این جریان ارتجاعی و فاشیستی متشکل از انواع اقسام نیروی پوپولیست و ارتجاعی و ضد زن اکتفا نکرده است و سعی کرده است راهکارهای مبارزه با حزب الترنایتو المان به عنوان یک جریان فاشیستی در چهار فصل اخر کتابش تحت عنوان “چه باید کرد؟ مطرح کرده است. فریدریش که خود در جنبش انتی فاشیستی و رادیکال المان اکتیو است چهار راهکار را جلو جامعه گذاشته است که ترجمه ی ان به فارسی به شرح زیر اند:

مبارزه علیه راست افراطی و بینابینی های افراطی

علیه مبارزه ی فرهنگی

فوکوس بر روی مبارزات اجتماعی، اقتصادی و” سوسیالیستی”

پیش برد یک سیاست طبقاتی جدید “سوسیالیستی”

روی هر کدام از این مباحث می توان از زوایای مخالف و موافق بحث و گفت و گو کرد، اما انچه باید اشاره کنم، اهمیت کار سباستیان فریدریش به عنوان یک محقق و مبارز انتی فاشیست است که صرفا به دنبال تفسیر “بی طرفانه” نیست، بلکه به دنبال ان است از طریق ارائه ی درکی درست و واقعی از این حزب ارتجاعی و فاشیستی، از تحلیل های دم دستی و رژورنالیستی فاصله بگیرد و ضمن یک بررسی رادیکال به نقد رادیکال این جریان و دیگر جریاناتی برود که آ اف د از انان تغذیه کرده است و هر ان ممکن است مغلوب جنبش نئوفاشیستی حزب الترناتیو برای المان شوند. در حال حاضر و طبق اخرین اطلاعاتی که از تلویزیون المان منتشر شده است، در انتخابات هفته ی اینده در روز 24 اگوست، حزب الترناتیو برای المان می تواند بالای ده درصد کرسی های پارلمان را به خود اختصاص درهد و بعد از ائتلاف (دو حزب مرتجع سوسیال مسیحی از بایرن و دمکرات مسیحی، حزب خانم مرکل که با هم دیگر ائتلاف یا یونیون را تشکیل داده اند و یک بلاک هستند) و حزب سوسیال دمکرات المان که امروز یک جریان نئولیبرال راست با گرایشات شدیدا ضد کارگری و الیتیستی است، جایگاه سوم را به خود اختصاص خواهد داد و بعد از ان حزب چپ در جایگاه چهارم، حزب سبز که یک جریان کاملا محافظه کار است در جایگاه پنجم و حزب نئولیبرال در جایگاه ششم قرار خواهد گرفت. بقیه ی احزاب و جریانات سیاسی مانند حزب مارکسیست لنینیست المان، حزب کمونیست المان، حزب دزدان دریایی (پیراتن) حزب “حزب” که یک جریان غیر جدی است که بیشتر مشغول طنز و مسخره بازی است به همراه حزب فاشیستی ان پ د که رسما نئونازی است،  فعلا باید پشت درهای پارلمان در صف انتظار بکشند.

برنامه و مطالبات حزب الترناتیو برای المان

حزب الترناتیو برای المان یک حزب پوپولیستی راست افراطی، بخشا فوندمنتالیست مسیحی، ناسیونالیست نئولیبرال و با رگه های نئونازیستی است. این حزب یک جریان مهاجر ستیز، ضد زن، انتی کمونیست، کنسرواتیو، مذهبی و شدیدا نئولیبرال است که مطالبات ناهمگونی را در برنامه ی خود گنجانده است. در برنامه های این حزب می توان صدها تناقض پیدا کرد که بیشتر منشاء گرفته از خصلت اپورتونیستی راست افراطی این جریان دارد که از هر طناب پوسیده یی برای رسیدن به قدرت سیاسی و سازماندهی توده ی مردم ناراضی بهره می گیرد. در برنامه ی این حزب امده است که ما نیازی به مهاجر نداریم و خودمان “آلمانی ها” بچه ی کافی برای نسل های بعدی خواهیم اورد. این حزب خواهان بازگرداندن زن به گوشه ی آشپزخانه است و می گوید وظیفه ی زن بچه داری و اشپزی است. این حزب اعلام می کند که همسکشوال بودن خلاف “طبیعت بشر” است و به همین خاطر باید همجنسگرا بودن، دوجنس گرا بودن و غیره جنایی شود. این حزب تنها دو جنسیت را در جامعه به رسمیت می شناسد: زن و مرد! هر کسی باید از نظر آ اف د لازم است بین این دو تا یکی را انتخاب کند. لازم به ذکر است خمینی جلاد هم قانون تغییر جنسیت را امضا کرد و به رسمیت شناخت و در ایران عمل تغییر جنسیت برای کسانی که بین زن و مرد یکی را انتخاب کنند و در واقع دو جنسه به دنیا امده اند صورت می گیرد.

حزب آ اف د در برنامه ی خود از “دمکراتی مستقیم” به سبک سوئیس صحبت می کند!! دمکراسی مستقیم البته از نظر انان ممنوع کردن تمام جریانات و سازمان های چپ رادیکال و فاشیستزه کردن جامعه است. “دمکراسی مستقیم سوئیسی” البته یکی از محافظه کارانه ترین سیستم های سیاسی اروپا در سوئیس را در پی داشته و به راست ها افراطی و فاشیست اجازه می دهد در روز روشن به سبک هیتلری سلام کنند!

حزب آ اف د در عین حال از لایک کولتور یعنی فرهنگ ملایم صحبت می کند و خواهان اسمیله کردن تمام کسانی است که در المان زندگی می کنند و از انان می خواهد که اگر اصول و قوانین فئودالی مسیحیت و فاشیسم هیتلری را نپذیرند، پس لازم است المان را ترک کنند. هر انسان عاقلی چه شهروند و چه غیر شهروند لازم است بر اساس منافع فردی و طبقاتی اش و جایگاهش به مثابه ی فرد در گروه های اجتماعی و طبقاتی تصمیم گیری کند و هر قانونی که علیه او باشد را به مبارزه بطلبد و ان را به سطل زباله بیاندازد. به همین خاطر من همیشه به خارجیانی که متاسفانه اغلب در گروه های محافظه کار مذهبی و ارتجاعی فئودالی وارد می شوند و به کلیسا و غیره رفت و امد دارند و بعضا این حزب محافظه کار و مرتجع عقب مانده و ضدن زن راسیست و فاشیست را را انتخاب می کنند، نقل قول برشت را برایشان می اورم که می گویید: تنها احمق ترین گوساله ها با دست خود قصاب خود را انتخاب می کنند.

برنامه ی حزب الترنایتو برای المان در زمینه ی مسائل اقتصادی چیزی جز نئولیبرالیزه کردن اقتصاد به شدیدترین شکل ممکن نیست، در کوتاه کردن حقوق سوسیالی و بیمه ی بیکاری و بازنشستگی آ اف د دست راسترین جریان نئولیبرال یعنی اف د پ را از پشت بسته  و این جریان راسیست در پی ان است که مالیات و کلا حقوق سوسیالی نیم بند را به کلی در جامعه حذف کند. این جریان معتقد است که اگر قرار است چیزی به اسم هزینه های سوسیالی هم وجود داشته باشد، لازم است فقط برای المانی الاصل ها و نه خارجیان باشد، چیزی که سباستیان فریدریش ان را قومی کردن اقتصاد و مسائل سوسیالی می خواند.

در بین ا اف د انواع و اقسام تئوری های ارتجاعی وجود دارد که اغلب به تزهای هیتلر در “نبرد من” شبیه اند، اما این به این معنی نیست که این جریان فاشیست پوپولیست و راست افراطی از تئوری های چپ ها و به ویژه سوسیال دمکرات ها بهره نگرفته باشد. جناح نئونازی ا اف د که شامل الکساندر گاولاند، فراوکه پتری، بیورن هوکه، الیس وایدل و دیگران هستند که در پی تلاش برای درست کردن یک دولت مقرراتی قدرتمند از جنس رایش سوم هستند، اما این فاشیست ها برای اینکه توده ی مردم را به ویژه طیف متزلزل خرده بورژوازی که همواره بین احزاب محافظه کار مثل دمکرات مسیحی و حزب سوسیال دمکرات و سبز و غیره در حال چریدن و چرخش به راست و چپ هستند را متوهم کنند، به نظریه ی یک سوسیالیست شوینیست المانی و یکی از رهبران سوسیال دمکراتی در المان به اسم فردیناند لاسال پناه می برند و واژه ی “دولت مقرراتی”[4] لاسال را همواره در سخنرانی هایشان به کار می گیرند. (لازم به ذکر است که در میان حزب چپ کم نیستند کسانی که لاسالیست هستند.) منظور ا اف د از دولت مقرراتی یک سیستم پلیسی وحشی و خشن است که در به در فعالین مخالف این دولت را تحت تعقیب قرار دهد و حتی نفس کشیدن را برای مردم تبدیل مشکل کند. فردیناند لاسال در برنامه ی گوتا در پی تبدیل کردن مسائل اقتصادی به مسائل قومی و ملی بود و دولت سوسیالی را تنها برای المانی ها می خواست. لاسال را می توان نماینده ی ناسیونالیسم چپ یا چپ ناسیونالیسم المانی خواند. برای نقد تئوری های ارتجاعی این مردک به نقد برنامه ی گوتای مارکس و مجموعه اثار مارکس و انگلس جلد سی و سی و یکم به زبان المانی مراجعه کنید.  لازم به ذکر است که هیتلر هم از نظریات لاسال بهره ی فراوان گرفت[5].

یکی دیگر از چپ ها بهتره بگوییم کمونیست هایی که آ اف د در تلاش است از طریق دادن تصویری دیگر از او به جامعه او را به نفع راست افراطی تسخیر کند، کسی نیست به جز برتولت برشت. طرفداران نئونازی آ اف د برای توجیه مقاومت ضد انقلابی شان و میلتانسی فاشیستیان نقل قول هایی از برشت را همواره می اورند که در ان از ضرورت مقاومت و مبارزه در دوران سرکوب صحبت کرده است، بدون انکه اعلام کنند، که منظور برشت نه مبارزه ی فاشیستی با سیستم های محافظه کار بلکه طغیان علیه سرمایه داری و فاشیسم است، فاشیسمی که حزب الترناتیو برای المان هم خوابش را در سر می پروراند. برتولت برشت در مقابل تمام نیروهایی چپ نمایی که علیه هیتلر دست به مبارزه زده و المان را ترک کردند، یکی از قوی ترین و متشخص ترین کاراکترهای سیاسی بود که تا اخر عمر به ارمان والای کمونیسم و رهایی انسان از چنگال بردگی سرمایه داری باقی ماند و برخلاف مکتب فرانکفورتی ها هیچگاه نقد فاشیسم را بدون نقد سرمایه داری پیش نبرد. مقالات برتولت برشت در نقد مکتب فرانفکورت، در مورد فاشیسم و حتی در نقد لوکاچ جزو دقیق ترین مقالات و نوشته های انتی فاشیستی و رادیکال کمونیستی قرار می گیرند و هنوز پویایی نظرات برشت را می توان در جامعه ی امروز هم مشاهده کرد. برتولت برشت “عضو” هیچ حزب کمونیستی ایی نبود، اما برتولت برشت به تنهایی به اندازه ی چند جریان کمونیستی تاثیر گذار بود و به تنهایی یک حزب بود[6]!

راسیسم در آ اف د و تلاش برای مشروعیت دادن به ان از طریق “اسلام فوبیا” یا بهتره است بگوییم مسلمان ستیزی صورت می گیرد. در مورد حزب الترناتیو برای المان و پروژه های سیاسی ان، جنبش مسلمان فوبیایی پگیدا که در سطح وسیع به آ اف د پیویست، جنبشی که چپول های ایرانی اکس مسلم را تا حدود زیادی با خود برد و بعد از سه سال متوجه شدیم که خانم مینا احدی بیانیه صادر فرمود و اعلام کرد که “تبلیغات” اکس مسلمی ایشان نباید برای پروپاگاند راسیستی استفاده شود!! هر گاه این خزعبلات و چرندیات و نقد تئولوژیک مذهب که بیشتر کار پفیوزهای لیبرال و چپ های لیبرالی مانند داوکینز و فوئرباخ ها و برونو بائر ها و غیره است را می خوانم، یاد نقل قول مارکس می افتم که می گویید تاریخ به اندازه ی کافی در خرافات حل شده است،  ما اکنون خرافات را در تاریخ حل خواهیم کرد و نقد از اسمان ها و سایه ها را به نقد از مناسبات مادی دولت ها و  جهان اطراف تبدیل خواهیم کرد. قضیه ی اکس مسلم بماند برای وقتی دیگر، اما این را بگویم این شیوه ی نقد تئولوژیک به قول مارکس به بازی بچه گانه می ماند و پشیزی ارزش ندارد. [7]

آ اف د می گوید که مسلمانان و خارجیان باید هویت خود را انکار کنند، به ارمان های مسیحیت و کلیسا احترام بگذارند و مذهب شان را برای خودشان نگه دارند، سوال اینجاست که ایا اعضای ا اف د مذهب کثافت مسیحی را کنار خواهند گذاشت و تبدیل به یک امر خصوصی خواهند کرد؟! اعضای آ اف د در سطح وسیع مشغول تبلیغ برای ویروس مسیحیت هستند و اغلب از این کثافات خرافی انتی سمیتیستی و مسلم فوبیا بهره می گیرند، اما از مردم می خواهند که دست از مذهب و فرهنگ خود بکشند! عجبا!

بررسی آ اف د شاید برای خواننده ی ایرانی که در المان زندگی نمی کند، تنها به مثابه ی گرفتن یک سری اطلاعات باشد، اما برای من نوعی به عنوان یک اکتویست متشکل در جنبش ضد سرمایه داری و ضد فاشیستی در المان و به عنوان یک فعال کمونیست که در سطح اروپا و ایران و غیره فعالیت دارد، از زوایای مختلفی حائز اهمیت است. نئوفاشیسم به عنوان یک جنبش ارتجاعی و بربریستی تنها مختص المان نیست و می توان این جنبش را در سطح بین المللی از ایران گرفته تا امریکای جنوبی و اسیا و میانمار و اکراین و لهستان و هلند و سوئیس و فرانسه امریکا، می توان کپی یا مشابه حزب الترناتیو برای المان، “شخصیت” های فاشیستی را مشاهده کرد و شناخت این جنبش ها در یک کانتکس بین المللی به ما یک نوع چشم انداز می دهد که چگونه در این شرایط دشوار بین المللی به جنگ جنبش های نئوفاشیستی برویم و در سطح محلی و “ملی” از ان بهره بگیریم. چیزی که لنین در کتاب چه باید کرد؟ مطرح می کند. سوال من هم این است، در وضعیتی که امثال “پروفسور” طباطبایی ها که سابقا هرازگاهی راهنمای چپ می زدند و امثال گویدو رایل در حزب اف د که 27 سال در کمیته ی مرکزی حزب سوسیال دمکرات المان بود، چگونه امروز به مبلغ نئوفاشیسم تبدیل شده اند و چگونه چپ و کمونیسم می تواند در این موقعیت میدان را به عهده بگیرد، عرصه را بر راست افراطی و جنبش های نئوفاشیستی تنگ کند و جهان دیگری را برای بشریت نوید دهد. در مورد جواب من نمی توانم به تنهای جواب این قضیه را برای جنبش بین المللی بدهم، [8]اما می توانم اعلام کنم همانطور که مارکس می گوید، این عمل زمانی ممکن است که انتقاد با اسلحه جای سلاح انتقاد را بگیرد و چپ مساله ی قدرت سیاسی را به مساله ی اجتماعی تبدیل کند. برای این عمل ما نیازمند تئوری رادیکال هستیم که بتواند در توده ها رخنه کند و تاثیرات ایدئولوژی کاذب بورژوایی و تاپاله ی مذهب از ذهن توده ها را بزداید و اراده و اختیار انسانی را به انسان بازگرداند. هر کس در مقابل جنبش سوسیالیستی برای رهایی بشر به عنوان تنها جنبش و اخرین جنبشی که متعلق به تنها طبقه ی انقلابی تاریخ است، مقاومت ارتجاعی و ضد انقلابی سازمان دهد را باید به قهر انقلابی به زباله دان تاریخ سپرد.

حسن معارفی پور

هایدلبرگ

16.09.17

[1] Sebastian Friedrich, AfD, Analysen Hintergründe, Kontroversen مراجعه کنید کتاب آ اف د (تحلیل ها، سوابق و جدال ها) انتشارات برتز + فیشر برلین ژانویه ی 2015 صفحه ی 49 الی…

[2] آلکساندر گاولاند در این ویدیو در کمال وقاحت فاشیستی اعلام می کند اگر فرانسوی ها و انگلیسی ها به قیصر و تاریخشان افتخار می کنند ما هم به عنوان آلمانی حق داریم با سربازان فاشیسم افتخار کنیم. https://www.buzzfeed.com/marcusengert/afd-spitzenkandidat-gauland-findet-deutsche-sollten-stolz?utm_term=.le7jELJyz#.kejPNgOKd لینک

[3] همانجا صفحه ی 96 تا 118 سباستیان فریدریش

[4] برای شناخت دقیق از فردیناند لاسال می توانید به نقد برنامه ی گوتا ی مارکس مراجعه کنید

این کتاب به فارسی هم ترجمه شده است. لینک المانی

http://www.mlwerke.de/me/me19/me19_013.htm

[5] برنامه ی حزب آ اف د به زبان المانی در لینک https://politikorange.de/2017/09/wahlprogramm-afd/

[6] برای اطلاعات بیشتر می توانید به این مقاله ی برشت به زبان المانی مراجعه کنید

http://www.gleichsatz.de/b-u-t/spdk/brecht2.html

[7]  مراجعه کنید به گامی بر نقد فلسفه ی حق هگل از مارکس به زبان المانی و در باره ی مساله ی یهود

 http://www.mlwerke.de/me/me01/me01_378.htm

http://www.mlwerke.de/me/me01/me01_347.htm

[8] نقل به مضمون از مارکس، گامی بر فلسفه ی حق هگل همانجا