حسن معارفی پور – مجموعه مقالات

اردوغان در تلاش برای زنده کردن ابهت سلاطین امپراتوری عثمانی

نسیم فاشیستی ایی که سال های سال است در ترکیه شروع به وزیدن کرده است، نافش به سلاطین جنایتکار عثمانی، آتاتورک (فاشیسم ترکی) و اسلام سیاسی فاشیستی وصل است. اگرچه اختلافات سلیقه یی و مرامی بین فراکسیون های مختلف فاشیستی در ترکیه وجود دارد، اما کل احزاب راست و فاشیستی و اسلامیستی حاکم در ترکیه به همراه آ ک پ بر سر یک چیز به توافق جمعی رسیده اند و ان قلع و قمع هر گونه صدای آزادی خواهی و برابری طلبی است. در این وسط در سال های اخیر جریان مالیخولیایی پ ک ک و اطرافیانش به امید صلح با فاشیسم اسلامیستی، توهم کثیر پراکنده و هنرمندان خودفروش کرد که سال ها ویروس ناسیونالیسم کرد را در منطقه گسترش می داند یکی پس از دیگری مغلوب فاشیسم سلطان جدید یعنی اردوغان شده و به دست بوسی او روی اورند. شوان پرور هنرمند خودفروش کرد که سال ها نعره اش را در دفاع از کردایتی و کردپرستی به کار می گرفت، در کنار مسعود بارزانی مزدور بی قید و شرط ترکیه و اردوغان حاضر شد و خوشخدمتی و توهم خرده بورژوازی و ناسیونالیسم کرد بیش از هر زمانی به نمایش گذاشت. لازم به ذکر است که بخشی از جریان مالیخولیایی پ ک ک این اقدام شوان پرور را جاشایه تی (مزدوری) خوانده و بخش وسیعی هم به این اقدام متوهم بود و ان را عملی کاملا عادی خوانده و حتی ستودند.

حزب دمکراتیک خلق ها که بیشتر بدنه ی کردی دارد، جریانی است که قندیل را در خیابان های ترکیه نمایندگی می کند و این مساله به خودی خود جای نقد نیست، نقد ما البته به ناسیونالیسم متوهم کرد و اپوئیسم به طور کلی است که هر گونه تحول انقلابی و رادیکال و کمونیستی را به خاطر گرایشات ارتجاعی، پوپولیستی، شبه چپ، رفورمیستی، انارشیستی وشبه مذهبی رد کرده و در مقابل به پروژهای بورژوایی همچون صلح و سازش با دولت فاشیسم ترک امید بسته بود و می بندد. پروژه ی صلح با دولت فاشیسم ترکیه از یک طرف ملیتانسی و رادیکالیسم بالقوه در جنبش های اجتماعی در کردستان ترکیه گرفته و از طرف دیگر در این میان پ ک ک همیشه توسط فاشیسم دولتی به بازی گرفته شده است و این بزرگترین ضربه را به جنبش پرو پ ک ک یا جنبش های که خواسته یا ناخواسته به خاطر نبود الترناتیو رادیکال دیگر با پ ک ک تداعی می شوند، وارد اورده است. لازم به ذکر است که پ ک ک علیرغم اینکه سعی کرده است که خود را به عنوان یک نیروی چپ جا بزند ولی گرایشات راست، ناسیونالیستی، و بعضا راسیستی در میان این جریان شدیدا قوی است و می توان گفت که این جریان هیچ ربطی به یک جنبش رادیکال و مترقی انقلابی و سوسیالیستی ندارد. پ ک ک برای پوشش اقشار و طبقات مختلف اجتماعی از رفتن به سراغ نقد مذهب شدیدا هراس دارد و حتی در میان پ ک ک کم نیستند کسانی که امروز به صوفیسم و مدیتیشن و تناسخ روح روی اورده اند. البته تناسخ روح در پ ک ک برگرفته از افکار جنون امیز عبداله اوجالان است که در هیچ کانتکسی به جز کانتکس پست مدرنیستی نمی گنجد و صوفیسم و مدیتیشن هم بخشی از پروژه های پست مدرنیستی است. در کل می توان گفت پست مدرنیسم اوجالانی اگرچه به ظاهر و نزد چپ پلاستیکی اروپایی، “رادیکال” و “انقلابی” می نمایاند، در عمل چیزی جز ارتجاع لیبرالی نیست که به خاطر تحت ستم بودن مردم کردستان از موقعیت تحت ستم بودن مردم کرد در ترکیه سواستفاده کرده است تا به این ایدئولوژی راست و ارتجاعی روکش “رادیکال” و “انقلابی” ببخشد.

در کنار این مسائل دولت فاشیست اردوغان به دنبال کودتای ساختگی تابستان گذ شته سعی در قلع و قمع هر نیروی مخالف را داشته است و به همین خاطر به سراغ رهبران ه د پ هم رفته است. حکم بازداشت صلاح الدین دمیرتاش و دیگر رهبران ه د پ، توسط نیروهای امنیتی ترکیه دور زدن تمام قوانین به اصطلاح دمکراتیک در ترکیه است و نشان می دهد که صدای پای فاشیسم در ترکیه بیش از هر زمانی می اید.

تفاوت فاشیسم در ترکیه با دیگر جریانات فاشیستی در اروپای معاصر این است که ایدئولوژی خود را اسلام داعشی و ناسیونالیسم ترکی بنیاد نهاده است. فاشیسم در ترکیه به دنبال زنده کردن خونخواری های سلطان عبدالحمید دوم، انور پاشا و طلعت پاشا و اتاتورک خونخوار است. فاشیسم در ترکیه مشروعیت خود را تنها از نژاد و خون ترک نمی گیرد، بلکه با کتاب پوسیده ی قران، قوانین اسلامی و توحش بربریستی 1400 سال پیش را در شرایط امروز مشروعیت می بخشد. سر و ته فاشیسم در ترکیه از اسلام فاشیستی و نژادپرستی محض تشکیل شده است.

چپ ترکیه هم بخشا الوده به ناسیونالیسم و راسیسم ترکی است و بخشی از جریانات چپ پرو اتاتورک فاشیست هستند. در این میان جای کمونیسم دخالتگر و انقلابی شدیدا خالی است.

حسن معارفی پور

————————————————————-

ترجمه ی شعری از برتولت برشت
به پیشنهاد میشل لویی تصمیم گرفتم این شعر برتولت برشت را ترجمه کنم.
در هنگام ترجمه به کلماتی برخوردم که در هیچ فرهنگ لغتی پیدا نمی شوند، ناچار شدم از دوستان المانی ام سوال کنم، انها گفتند که هیچ گاه چنین کلماتی را نشنیده اند.
من به هیچ وجه مترجم خوبی برای شعر و دیگر مسائل نیستم ولی ترجمه ی این شعر زیبا را ضروری دانستم.
این شعر برشت در دفاع از کمونیسم نوشته شده است. برشت انسان کارگر و کمونیست را با خیاطی مقایسه کرده است که قصد پرواز دارد. از نظر برشت اگرچه در شرایط بسیار سختی انقلاب شوروی صورت گرفت، اما تلاش کمونیست هایی چون لنین برای رسیدن به انقلاب ضروری و قابل قدردانی بود و اگر سوسیالیسم در شوروی شکست خورد و به کمونیسم یعنی رهایی انسان از چنگال مناسبات کاپیتالیستی نیانجامید، دلیلی ندارد که انسان انقلاب و سوسیالیسم و تلاش برای رسیدن به کمونیسم را به فراموشی بسپارد، کاری که مرتجعین مذهبی و بورژوازی و لیبرالیسم از عناصر انقلابی می خواهند.
برتولت برشت در این شعر کوتاه تلاش می کند نشان دهد که علیرغم تمام تبلیغات ارتجاعی علیه کمونیسم و علیه رهایی انسان، انسان نباید ناامید شود که یک روز می تواند به رهایی که در این شعر به پرواز خیاط تشبیه شده است، برسد.

ترجمه ی این شعر را به شاعر هم محل و رفیق نازنینم علی رسولی تقدیم می کنم.
امیدوارم این ترجمه مورد پسند علی رسولی و خوانندگان فارسی زبان قرار بگیرد.

خیاط اهل شهر اولم
اولم (1592)
” اسقف، من می توانم پرواز کنم”
یک خیاط به اسقف (کلیسای شهر اولم)این را گفت.
“نگاه کن (مراقب باش) که چطور من پرواز می کنم”
او از کلیسا در حالت کج و معوج و نوسان کنان بالا رفت،
و هنگام بالا رفتن (با پارچه هایی که به خود اویزان کرده بود) نوسان داشت
رفت روی بالاترین و بلندترین سقف (نقطه)ی کلیسا.
اسقف کمی دور شد.
“عجب دروغ بزرگی،
انسان پرنده نیست،(که بتواند پرواز کند)
هیچ وقت انسان نخواهد توانست پرواز کند،
این را اسقف به خیاط گفت،
“خیاط ها متفاوتند،”
این را مردم (حاضر در محل) به اسقف گفتند،
“ان فقط یک شکار (ازمایش) بود.
بال هایش شکستند
و او بر روی زمین افتاده و تکه تکه شد.
در سفت و سخت ترین قسمت کلیسا”
“زنگ های کلیسا باید به صدا در ایند،
ان چیزی جز دروغ نبود،
انسان پرنده نیست،
هیچ وقت انسان نخواهد توانست پرواز کند”
اسقف این را به مردم شهر گفت

Der Schneider von Ulm
(Ulm 1592)

„Bischof, ich kann fliegen“,
Sagte der Schneider zum Bischof.
„Pass auf, wie ich’s mach’!“
Und er stieg mit so ‘nen Dingen,
Die aussahn wie Schwingen
Auf das große, große Kirchendach.
Der Bischof ging weiter.
„Das sind so lauter Lügen,
Der Mensch ist kein Vogel,
Es wird nie ein Mensch fliegen“,
Sagte der Bischof vom Schneider.

„Der Schneider ist verschieden“,
Sagten die Leute dem Bischof.
„Es war eine Hatz.
Seine Flügel sind zerspellet
Und er lag zerschellet
Auf dem harten, harten Kirchenplatz.“
„Die Glocken sollen läuten,
Es waren nichts als Lügen,
Der Mensch ist kein Vogel,
Es wird nie ein mensch fliegen“,
Sagte der Bischof den Leuten


سازمان های مدافع حقوق بشر و زیست بین شکاف کار و سرمایه

حقوق بشر یا حقوق پایه یی انسان با ان چیزی که سازمان های به اصطلاح مدافع این حقوق ادعا می کنند، دو چیز کاملا متفاوت است. دفاع این سازمان ها از حقوق بشر، سازمان هایی که اغلب وابسته به جنایتکارترین و تروریست ترین دولت ها هستند، مانند دفاع یک جلاد شکنجه گر از حقوق انسان است. این دیگر بسیار مسخره و تهوع اور است که شما در موضع جلاد انسان کش از انسان دفاع کنی.
سازمان های حقوق بشری بخش عظیم بودجه شان را از دولت های امپریالیستی و خونخوار، کلیساهایی که مراکز عمده ی پدوفیلی هستند، از استثمار نیروی کار جوان و بی تجربه و تحریک این نیرو برای گدایی کسب می کنند و درصد ناچیزی از ان را در اختیار مردمان سیل زده، جنگ زده، فقرا و غیره قرار می دهند. بخش عظیم درامد این سازمان ها به جیب کسانی که در راس این سازمان ها قرار دارند، می ریزد. امار دقیقی در این مورد در دست نیست و این سازمان های ریاکار و فرصت طلب مافیایی بر روی خون کودکان سوری و افریقایی و اتیوپیایی بیزینس کثیف پول قاپی باز کرده اند. من خود به شخصه از نزدیک با چندین سازمان کار کرده ام و از نزدیک با بند و بست های مالی ایی که این سازمان ها هیچ گاه حاضر به انتشار ان نیستند اشنا هستم و می دانم که این سازمان ها یک مونارشی فاصد از مجموعه یی انگل خونخوار درست کرده اند و رئیس روسای انان اگر با صاحبان کارخانجات از لحاظ درامدی رقابت نکنند بی شک کمتر از انان صاحب سرمایه و پول نیستند. حتی شکل کمک کردن این سازمان ها به مردم به مراتب ضدانسانی، راسیستی و تحقیر امیز است، ان هم اگر یک درصد کمک کنند. کاسه ی گدایی به دست گرفتن و گدایی را سیستماتیزه کرد، تغییری در ماهییت گدایی که به نظر من شدیدا تحقیرامیز و ضد انسانی است نمی دهد. شما به عنوان یک گدا در خیابان بارها تحقیر خواهی شد، اما در اروپا همین سازمان ها به گدایی فرمت “مقولانه” تر و نهادینه بخشیده اند و حتی برای گدایان کارت شناسایی و انیفورم درست کرده اند تا گدایی از مسیر موسساتی بگذرد و دید مردم به نسبت این شکل از گدایی تغییر کند و این شکل از گدایی ظاهرا در سراسر اروپا “مشروع” و مقبول به نظر می رسد. کمک های خیریه به هیچ وجه نمی توانند راه حل بحران های اقتصادی مردم فقر زده، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی باشند و این سازمان ها در واقع در شکاف بین کار و سرمایه همچون الاغ می چرند.
دو سازمان فاصد به اصطلاح مدافع حقوق بشر که من شخصا از نزدیک با انان تماس داشتم و به محض اینکه متوجه شدم که چه کثافتی پشت پرده می گذرد، از انان شدیدا فاصله گرفتم و مسیر سخت و طاقت فرصای مبارزه ی طبقاتی بدون دادن کوچکترین امتیازی به یک سازمان فاسد را در پیش گرفتم. بدون شک در اینده با امار و مستندات کثافت کاری های این مافیاهای خونخوار و جلاد که از نوجوانان و جوانان سوء استفاده می کنند و همچون مافیای اخاذی، رمالی، گدایی به زندگی خود ادامه می دهند را افشا خواهم کرد و با امار و مستندات به مردم نشان خواهم داد که دفاع از حقوق پایه یی انسان فرسنگ ها با دفاع فرصت طلبانه، ریاکارانه و فاسد سازمان های به اصطلاح مدافع حقوق بشر فاصله دارد.

من به مرور زمان بعد از سال ها مبارزه به این نتیجه رسیده ام که هر سازمانی از حقوق بشر و غیره دفاع کرد و در عین حال ضد کمونیست بود را باید به زباله دان تاریخ انداخت و رسوا کرد.

هر کس کمونیست نباشد و سازمان یافته در یک سازمان غیرکمونیستی کار کند، بدون شک مدافع بربریتی است که بورژازی درست کرده است و بر روی لاشه ی مردها نشخوار می کند.

هر انسان عاقلی اگر عقل در کله اش باشد کمونیست خواهد شد و اگر کسی عقل نداشته باشد، پس اصلا فکر نمی کند. هیچ کس نمی تواند به “عقلانیت” به “حقوق انسان” باور داشته باشد و در عین حال ضد کمونیست باشد. کمونیسم تنها راه برای نجات بشر از فاضلاب بربریت بورژوازی است و هر چیزی غیر از ان لجنزاری بیش نیست.
زنده باد کمونیسم
حسن معارفی پور

…..

قهر انقلابی پاسخ تروریسم دولتی است

به عنوان مارکسیست تمایلی به جنگ ندارم و شاید بگویم از جنگ شدیدا بیزارم و تلاشم این است که در جنبش جهانی ضد جنگ به سهم سهیم باشم، ولی با شروع جنگ داخلی علیه دولت فاشیستی و تروریستی ترکیه نه تنها کوچکترین مشکلی ندارم، حتی فکر می کنم که در این شرایط ضروری است. باید نیروهای سیاسی چپ و کمونیست و جریانات کرد در ترکیه تمرکز خود را بر روی فعالیت های نظامی قرار داده و حمله ی نظامی به مناطق حساس و استراتژیک ترکیه را در پیش بگیرند و بدون هیچ تردیدی اقدام به انتقام گیری از دولت فاشیستی و تروریستی ترکیه بکنند. من به هیچ وجه علاقه یی به گفتمان “اقلیت_ اکثریت” ندارم. اگر یک نفر مدافع حقانیت و کمونیسم باشد من طرف ان یک نفرم و علیه کل جامعه ی بشری می ایستم و اگر تمام جهان از جهالت و نابربری دفاع کند، یک تنه علیه همه ی مردم این جهان می ایستم، به همین خاطر قهر انقلابی و حتی “تروریسم سرخ” و هجوم به مراکز تروریستی دولت ترکیه و نه حمله ی مسحلانه به مردم عادی، بلکه کشتار نظامیان عقیدتی و مزدوران دولت ترکیه از جانب نیروهای انقلابی را ضروری می دانم.

از طرف دیگر باید در سطح وسیع اعلام کرد که کسی نباید با سفر به ترکیه پول به صندوق تروریستی این دولت فاشیستی واریز کند. باید از هر طریق ممکن این دولت فاشیست و وحشی را زیر فشار گذاشت تا دست از اقدامات تروریستی علیه روژوا بردارد. یکی از کارهای مهمی که پ ک ک و نیروهای کورد سوریه ی پ گ و ی پ ژ می توانند بکنند، این است که مسعود بارزانی جاش را گروگان بگیرند و از این طریق فاشیست جنایتکاری مانند اردوغان را زیر فشار بگذارند تا تروریسم علیه مردم تحت ستم روژاوا را متوقف کند. به نظر من برای نیروهای سیاسی روژاوا راهی باقی نمانده و جنگ انان با دولت فاشیست ترکیه، داعش، بارزانی، ارتش ازاد سوریه و حتی بشار اسد و ناتو و ایران و روسیه و غیره شروع شده است. این نیرو می تواند با تسلیح کل مردم ساکن روژاوا در مقابل تمام این جنایتکاران به صورت همزمان بجنگد و پیروز شود. بارزانی دست راست اردوغان و عربستان سعودی است و در کنار داعش به صورت موازی علیه روژاوا می جنگد. دولت ترکیه یکی از حامیان اصلی داعش است و در تاسیس این سازمان و حمایت های مادی و معنوی و لجستیکی نقش داشته و امروز دیگر این مساله از چشم کسی پنهان نیست. تمام نیروهایی که الان به صورت مشترک علیه روژاوا می جنگند همه حامیان داعش هستند و هیچ اختلاف استراتژیکی با هم ندارند.

هر کس به اقدام دولتی دولت های تروریست بین المللی عضو ناتو از امریکا و المان گرفته تا فرانسه و انگلیس که در گسترش تروریسم بین المللی نقش عمده یی ایفا کرده و می کنند، امید ببندد، بی شک اگر احمق نباشد که در این میدان توحش بازنده است.

قیام مسلحانه ی توده یی در نقاط مختلف علیه این تروریسم افسارگسیخته تنها راه حل کنترل توحش و بربریت داعشیستی دولت ترکیه و شرکا است. نه ایران نه روسیه نه غرب و نه شرق هیچ منفعتی در انقلابات اجتماعی در خاورمیانه ندارند و تلاش جملگی خفه کردن هر گونه صدای ازادی خواهی و برابری طلبی است. خاورمیانه یی که در ان ثبات سیاسی وجود ندارد به مراتب برای این تروریست های بین المللی بهتر است. انها این سیستم های بی ثبات و دست نشانده را می خواهند و از انقلاب شدیدا هراسان هستند.
دست یابی به مواد اولیه و خام از طریق نیروهای دست نشانده ی مافیایی و چاقوکش مانند اقلیم کردستان هزار بار برای دولت های امپریالیستی جهانی و منطقه اسان تر است. سرنگونی اقلیم کردستان و جارو کردن ناسیونالیسم کرد در این منطقه می تواند نسیم ازادی را به دنبال خود بیاورد.
به قول مارکس در جزوه ی ” درباره ی مساله ی یهود” : رهایی یهودیان باید رهایی از مذهب و یهودیت باشد. رهایی مردم کردستان عراق و کل مردم کرد باید رهایی از ناسیونالیسم و راسیسم کردی باشد. هیچ کردی رها نخواهد شد مادام که خود را از ایده های ناسیونالیستی، راسیستی و بعضا شوینیستی رها نکند. مردم کردستان در اقصی نقاط مختلف ان نباید به خاطر “وظایف” ناسیونالیستی و ملی، بلکه به خاطر پیشرو بودن روژاوا در مقایسه با دیگر بخش های کردستان از این منطقه دفاع کنند.
در نهایت می توانم بگویم که هیچ دولت دیکتاتور و جنایتکاری، هیچ جریانی، هیچ نهاد و موسسه ی مذهبی و هیچ کسی نمی تواند امید به مبارزه و انقلاب اجتماعی را به طور کامل در خاورمیانه از بین ببرد. اگر می توانست تا حالا این کار را بارها کرده بودند. نه نسل کشی زندانیان سیاسی چپ و کمونیست توسط دولت فاشیست و تروریست جمهوری جهل و جنایت اسلامی توانست، مانع سربراوردن اندیشه های رادیکال و انقلابی بعد از این کشتارها شود و نه تزریق ناسیونالیسم شوینیستی کرد به کردستان عراق به صورت برنامه ریزی شده، می تواند مانع گرویدن مجدد مردم این منطقه به سوسیالیسم شود و نه سرکوب های خشک و خشن دولت فاشیستی ترکیه می تواند مانع گسترش ایده های کمونیستی در ترکیه شود. روزی خواهد امد که ما بساط بورژوازی را جمع خواهیم کرد. این تقلاهای تروریستی و دندان نشان دادن های بورژوازی جهانی و منطقه یی اخرین دست و پا زدن ها و تقلاهای بورژوازی بحران زده برای حفظ و تثبیت مجدد خود است. ما شما را به گور خواهیم سپرد. روزی فرا خواهد رسید که تونل برای سرکردگان تروریست دولت های منطقه و مزدوران شان سوراخ موش می شود.

حسن معارفی پور

مجله های بورژوایی و فتیشیسم
هر وقت به دکتر‌ یا به ادارات دولتی مراجعه می‌ کنم، تلاش می‌ کنم در مدت زمانی که ناچارم‌ به خاطر جایگاه طبقاتی و وضعیت اقتصادی ام‌ در‌ صف انتظار بکشم، مجلات مختلف را ورق بزنم‌ تا با سیستم مغزشویی و مهندسی افکار بورژوایی بیشتر آشنا شوم. این مجله ها بیشتر از هر چیز یک دستگاه عظیم تبلیغاتی برای کالاهای بنجل و لوکس، برای نمایش تن زنان از خودبیگانه ی تبدیل شده به ابژه ی جنسی، برای نمایش تمایلات و سرگرمی های طبقات مرفه و خونخوار، برای تبدیل “فرهنگ” مسلط به فرهنگ اکثریت مردم. برای تبلیغ سکسیسم و برای شخصیت دادن به کالاها و بی شخصیت کردن انسان ها و بویژه زنان اند.
این مجلات و نشریات بورژوایی از نقطه نظر من حتی به درد کاغذ توالت هم نمی خورند.
سوسیالیسم و کمونیسم تنها جنبش براندازی نظم وارونه ی موجود و الغای مالکیت خصوصی بر ابزار تولید نیست، بلکه جنبش رهایی بشر و بازگرداندن هویت انسان از خودبیگانه به خود انسان هم هست‌.
بدون شک یک انقلاب سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیشفرض رهایی بشر از مناسبات ناعادلانه ی موجود است، اما این به تنهایی کافی نیست، لذا فرهنگ سازی، آژیتاسیون و تبلیغات چه در شرایط فعلی، چه در دوران انقلابی و چه بعد از انقلاب سوسیالیستی می تواند از هر لحاظ رهایی بشر را مستحکم تر کند.

.