حزب حکمتیست – پیامهای رسیده به کنگره هشتیم

پیام حسین مرادبیگی (حمه سور) دبیر کمیته مرکزی

به کنگره هشتم حزب  کمونیست کارگری ایران – حکمتیست

با درودهای فراوان

برگزاری کنگره هشتم حزب، کنگره اکتبر، را تبریک گفته و خوشحالی خودم را از این بابت ابراز میدارم. این بار بیشتر از هر فرصت دیگری مشتاق حضور دراین کنگره و بودن در کنارتان بودم، متاسفانه ادامه معالجه، مرا از این آرزو محروم کرد. در دو سال گذشته یعنی از کنگره هفتم تا کنگره هشتم کارهای زیاد و به موقعی انجام گرفته است که در گزارش دفتر سیاسی حزب به کنگره آمده است. من نیز آن را تایید میکنم و دست رفقا را برای تلاش و زحمات شبانه روزیشان بگرمی میفشارم.

اوضاع سیاسی ایران در مقایسه با کنگره هفتم و روندی که جمهوری اسلامی در آن افتاده است، فرق زیادی کرده است. این را میتوان در افزایش تنفر و انزجار توده کارگر و دیگر مردم آزادیخواه از این حکومت که حتی عیان تر از چهار ماه پیش است، نیز نشان داد. حکومت کشتار و جنایت و سرکوب و فساد و تزویر و ریا که با اتکاء به نیروی سرکوبش خود را سرپا نگاهداشته است، بی اعتباریش را به سران خود این حکومت نیز منتقل کرده است. کارگران، زنان، جوانان در یک کلام نیروی جنبش آزادیخواهی در ایران با پی بردن به این وضعیت دارند فشار خود را برای ایجاد گشایش بیشتری به هدف بیرون ریختن این حکومت از جامعه ایران، افزایش میدهند. رجزخوانیهای متقابل خامنه ای و ترامپ نباید موجب کاهش فشار آنان بر جمهوری بشود. کارگران آگاه و نسل جوان سکولار و برابری طلب جامعه ایران مدتهاست به این شگردهای خامنه ای و سران این حکومت در به عقب راندن فشار اعتراضی این مردم پی برده اند. می بینیم نیروها و جریانات اپوزیسیون بورژواهم برای بهره برداری از این شرایط و تقویت و بسیج نیروی جنبش خود به حرکت درآمده اند. این اوضاع در واقع توپ را در زمین حزب ما قرار داه است که با آن چکار خواهد کرد؟

مساله اساسی ما وارد کردن قدرتمند طبقه کارگر و نیروی جنبش آزادیخواهی در ایران در تحولات سیاسی آتی در سرنگونی جمهوری اسلامی و انقلاب مورد نظر ماست. شرط این کار وجود یک رهبری کمونیستی و چپ قابل اتکاء و قابل انتخاب در جامعه ایران است. بدون آن این نیرو وارد انقلابی که ما میخواهیم  نخواهد شد. لذا تامین این رهبری مهمترین وظیفه ما است و تمام قد خود را در برابر ما قرار داده است. میدانیم این کار ساده ای نیست. توقع و انتظار این مهم از حزب ما شاید زیادی و دور از دسترش بنماید، اما جریان کمونیستی کارگری ای که بخواهد در تحولات آتی ایران بر سر قدرت سیاسی نقش تعیین کننده خود را ایفاء کند، جز این راهی ندارد. واضح است که این کار به تلاش شبانه روزی نیاز دارد. به بودن هرچه بیشتر در جلو صحنه سیاست در ایران نیاز دارد. به فرصت ساختن و از فرصتها به موقع استفاده کردن نیاز دارد. به پروژهای عملی و امکانات لازم برای این کار و به نیروی کافی و دم دست و آماده برای پیشبرد آن و دهها اقلام دیگر از جدل و جدال سیاسی و کار و فعالیت نیاز دارد و لازم است که هرچه بیشتر خشت روی خشت آن را ساخت.

وجود قطعنامه اوضاع سیاسی و دو بیانیه جهانی و کارگری و بیش از 14 تا 15 قرار و بیانه دیگر هرچند من را از تکرار نکات بیشتری بی نیاز کرده است، اما لازم میدانم که روی چند نکته بعنوان شاخصهای   تامین رهبری ای که در بالا به آن اشاره شد، تاکید کنم:

1- ادامه تقابل هر روزه با جمهوری اسلامی و سران آن روی مسائل گرهی جامعه ایران، طوریکه جامعه و مردم و یا لااقل بخشهایی از جامعه آن را به بینند و شاهد کارآئی آن باشند.

2- نقد و افشاء جریانات موسوم به “اعتدالی واصلاح طلب” درون و برون رژیمی، که اکنون از هر زمانی در میان مردم متنفر از جمهوری اسلامی بی اعتبار تر شده اند. همچنین نقد و افشاء دیگر احزاب و جریاناتی که تلاش میکنند در تحولات آتی نقطه سازشهای خود را به افق توده کارگر و دیگر مردم معترض به جمهوری اسلامی تبدیل کنند.

3- حضور در مبارزه روزانه طبقه کارگر برای بهبود شرایط زندگی و کار خود. تقویت این مبارزات کم ترین انتظاری است که از ما میرود. تامین حضور حزب در مبارزه روزانه برای بهبود زندگی طبقه کارگر پیش شرط تضمین رابطه بین اصلاحات و انقلاب است. برای حزبی که هم برای اصلاحات و هم برای سازماندهی انقلاب سوسالیستی مبارزه میکند.

4- تبدیل کردن حزب به حزب کارگران و رهبران کمونیست جنبش کمونیسم کارگری درون طبقه کارگر، کمونیستهای کارگری ای که در همه مراحل مبارزه طبقه کارگر هیچگاه افق منافع عمومی این طبقه را گم نمیکنند. این مساله برای ما در پیش برد امر مبارزه طبقه کارگر اهمیت استراتژیک دارد. چه در سازماندهی انقلاب سوسیالیستی و چه در حکومت کارگری. چرا که حکومت کارگری چیزی جز تبدیل کردن رهبران کارگری جنبش کمونیسم کارگری درون طبقه کارگر به اداره کنندگان جامعه سوسیالیستی و پیش برد اقتصاد سوسیالیستی نیست.

5-  تاکید هرچه بیشتر روی ضرورت مارکسیسم و کمونیسم کارگری بعنوان تئوری طبقه کارگر در پیشبرد امر مبارزه این طبقه. طبقه کارگر تنها با دست بردن به مارکسیسم و کمونسیم کارگری قادر به الغای مالکیت خصوصی، قادر به الغای مالکیت بورژوائی و الغای کار مزدی خواهد شد. تمام تاریخ قرن بیستم و حتی قبل از آن و اکنون در اوایل قرن بیست و یکم گواه آن است که وقتی طبقه کارگر به مارکسیسم، تئوری کمونیسم کارگری خود، مجهز بوده است توانسته است بورژواری را ساقط و یا وادار به عقب نشینی کند. تجربه تحقق انقلاب کارگری اکتبر در صد سال قبل همین را تاکید میکند. رنگ عوض کردن و به میدان آمدن سوسیالیسم بورژوائی به اصلاحاتی برای دادن به اصطلاح چهره انسانی به سرمایه داری، در واقع برای سد کردن و تقابل با این کمونیسم بوده است. تمام تلاش کنونی اقشار مختلف بورژوازی جهانی هم در این دوره، چه راست محافظه کار و مستبد و نظامی، چه جریان فاشیست و راسیست آن بویژه که بعد از بحران جهانی سرمایه در سالهای 2007 – 2008 تشدید شده است، همگام با تشدید استثمار طبقه کارگر در ابعاد جهانی، به هدف عقب راندن “شبح کمونیسم” و بازگشت مارکس به میان این طبقه و جامعه هماهنگ شده است. نگاهی به اوضاع فعلی جهان کافی است تا متوجه این حقیقت شد که جهان در غیاب و در حاشیه ای شدن این جنبش به چه منجلابی تبدیل خواهد شد. مساله بر سر کوچکی و یا بزرگی ابعاد سازمانی حزب ما نیست. مهم این است که شاخص ما در این دوره این باشد و ما در جامعه با این پرچم شناخه شده و تداعی شویم. پرچمهای جنبشهای غیر کارگری کم نیستند. ازدیاد هر روزه طبقه کارگر در سراسر جهان و مقاومت این طبقه در مقابل بورژوازی و دول مربوطه همچنین گسترش مبارزه کارگران در ایران نقطه اتکاء ما و مایه خوش بینی ما در به میدان آمدن این جنبش است. تمام اهمیت مساله در این است که ما در این دوره پرچم مارکسیسم و کمونیسم کارگری را نمایندگی کنیم.

یک بار دیگر برگزاری کنگره هشتم حزب را تبریک گفته و دست یک یک شمارا به گرمی می فشارم و برایتان شادی و سلامتی و موفقیت آرزو میکنم.

4 نوامبر 2017

پیام عبدالله صالح، شخصیت کمونیست از کردستان عراق

به كنگره هشتم حزب كمونيست كارگرى ايران- حكمتيست (كنگره اكتبر)

با سلام و خسته نباشيد

رفقا! دعوت صميمانه شما براى شركت در كنگره را دريافت كردم. اطلاع دادم كه با كمال ميل در كنگره شركت خواهم كرد و مقدمات سفر را هم فراهم كرده بودم. اما به دليل شركت در مراسم تدفين يكى از اعضاى نزدیکم در خانواده، متأسفانه اين افتخار را از دست دادم.

حقيقتاً براى من جاى خشنودى و افتخار بود كه رفقاى كمونيست و عزيز خود را در كنگره ببينم و تبادل نظر نماييم.

كنگره موفقى را آرزومندم و اميدوارم تصميمات كنگره مايه منسجم كردن و قدرتمند نمودن صفوف جنبش ما، جنبش كمونيسم كارگرى، شود. دستان يكايك شما را مى فشارم

زنده باد سوسياليسم

زنده باد آزادى ، برابرى، حكومت كارگرى

زنده باد حزب كمونيست كارگرى ايران- حكمتيست

عبداله صالح

٢٩

اكتبر ٢٠١٧

پیام به کنگره ی هشتم حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست (کنگره ی اکتبر)

با درودهای انقلابی!

رفقای گرامی، آغاز به کار کنگره ی هشتم حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست را که با صدمین سالگرد گرامیداشت انقلاب کارگری اکتبر مصادف است، به یکایک شما عزیزان صمیمانه تبریک میگویم. بسیار مشتاق بودم در سالن کنگره، و در کنار شما رفقای کمونیست و انقلابی شاهد برگزاری این کنگره باشم، اما علیرغم تلاش فراوان جهت سفر به سوئد، این مهم میسر نگردید. از اینرو برآن شدم تا بدین وسیله مراتب تشکر و قدردانی ام را از بابت دعوت اتان برای شرکت در کنگره، به سمع شما یاران عزیز برسانم.

در خاتمه، پایان موفقیت آمیز کنگره ی هشتم حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست را آرزومندم.

موفق و سربلند باشید

فرشید شکری

سوم نوامبر 2014

پیام کایا هاماری شخصیت کمونیست از فنلاند

بە کنگرە هشم حزب حکمتیست!

رفقای عزیز با درود،

بسیار متاسفم بدلایل مشکلات شخصی نتوانستم در این کنگرە حضور داشتە باشم. خوشحال میشدم کە این بار هم در کنگرە همانند دو کنگرە قبلی شرکت می کردم. اجازە بدهید این بار با این پیام خود را در کنار همە شما رفقای عزیزم احساس کنم. بخصوص این کنگرە بە انقلاب اکتبر نام دارد و جهت اطلاع شما مصادف است با صدمین سالگرد استقلال فنلاند کە لنین آنرا امضا کردە است.

رفقا!

کمونیسم تنها مبارزە با راستگرایی نبودە و نباید هم باشد، بلکە کار ما قبل از هر چیز باید تلاش برای سازماندهی تودەهای مردم در جهت بە چالش کشیدن هر گونە استثمار سرمایە و فاشیزم باشد. کمونیزم یک مبارزە همە جانبە برای خلاصی از تبعیض، نابرابری، ناعدالتی و فاشیزم است. ما می خواهیم از ساختار نظام سرمایه داری خلاصی یابیم از ایران و عراق و خاورمیانە گرفتە تا اینجا اروپا و دیگر نقاط جهان. برای این منظور باید بە جنبشی عظیم تودەای دامن بزنیم کە وظیفە کمونیستها با اتکا بە طبقە کارگر است. روشن است کە برای از بین بردن نظام موجود و برای رسیدن بە دنیای بهتر نیاز بە اتحاد و همبستگی طبقاتی فراوان داریم.

فنلاند سفید و سرخ

اجازە بدهید بعنوان کمونیستی کە در فنلاند متولد شدم از تجربیات این کشور برایتان بگوئیم. بعد از جنگ طبقاتی فنلاند، نخستین رئیس جمهور کشور (کارلو یوهو ستوهلبرگ) و طرفدارانش بر این نظر بودند کە جنگ داخلی فنلاند ریشە در نارسائیهای اجتماعی داشت، کە باید آن نارسائیها با اصلاحات جبران شوند. هدف این بود کە برای دستیابی بە آزادی و دمکراسی و حقوق اجتماعی یک سری قوانین اصلاحی تصویب و بە اجرا درآید کە مهمترینشان عبارت بودند از: قانون رسیدگی و توجە بە وضعیت اقتصادی، اجتماعی اقشار کم درآمد، قانون توجە بە کشاورزان بدون زمین، قانون توجە بە حقوق سالمندان، قانون توجە بیمە بیکاری. مهمترین قانون، قانون بیمە بازنشستگی بود کە در سال ١٩٣٢ بە تصویب رسید. بدین ترتیب طبقە کارگر بە یک سری از خواستها و مطالبتات پایەای خود رسید. در عین حال بورژوازی با اجرائی یک سری از اصلاحات از انقلاب سوسیالیستی هم جلوگیری کرد.

 

رمز موفقیت در همبستگی و اتحاد  است

حزب کمونیست فنلاند از قدیم با دیگر گروهای چپ دیگر برخورد سکتاریستی، فرقەای و منفی داشت کە هواداران آن گروهای چپ را خطرناکتر از جنبش دستە راستی و ضد کمونیستی معروف بە (لاپوان)  قلمداد می کردند.

گروه معروف بە “جنبش چپ کارگری فنلاند” در سال ١٩٢٩ توسط  چپها و کمونیستها پایە گذاری گردید، کە بعد از تاسیسش این “جنبش چپ کارگری” یک بیانیە سە صفحەای را انتشار دادند کە در  آن  خط سیاسی حزب کمونیست فنلاند بە نقد کشیدە شدە بود. کشمکش، رقابت و بحثهای بی نتیجە رایج بود، اما در نقد جریانات سیاسی، کمونیستها را بە زهنی گرایی و انزواطلبی متهم می کردند. خود جریان (جنبش چپ کارگری) بە  جای سازماندهی انقلاب کارگری فقط برای بهبود موقعیت اقتصادی کارگران تلاش می کردند. همچنین حزب سوسیال دمکرات فنلاند هم با دید بدبینانە بە (جنبش چپ کارگری) می نگریست، چرا  کە از نظر تاکتیکی حفظ رابطە با جریانهای  چپ سوسیالیستی و کمونیستها کە از مسکو هدایت می شدند را مهم می دانست. در نهایت حزب کمونیست فنلاند منزوی و متلاشی شد، تجربە شکست این حزب هنوز جای تعمق و کنکاش دارد، اما بە نظر من کم شدن حمایت مالی شوروی از حزب، ناروشنی ها و نارسائیهای مالی و بی مهارتی های کە در حزب کمونیست وجود داشت در مقایسە با اختلافات بی پایە درونی دلایل اساسی انشعاب و ورشکستە شدن حزب نبودند. درد متلاشی شدن حزب کمونیست فنلاند را باید در افق سیاسی رهبری آن حزب دید کە نتوانستند در مقابل ترفندهای اصلاحات بورژوازی مقاومت کنند.

در حزب کمونیست فنلاند دو گرایش یا دو اردوی مخالفان درون حزبی را طرفداران سیاسی و ایدئولوژیک حزب کمونیست شوروی و آنهای کە طرفدار استقلال سیاسی و تشکیلاتی از مسکو بودند را تشکیل می دادند کە هیچ کدام نتوانستند در مقابل ترفندهای سرمایەداران کە برای جلوگیری از ایدە سوسیالیستی دست بە اصلاحات زد بودند پایگاە اجتماعی پیدا کنند.

رفقا!

امروز هم بە تفکر تئوریک لنینی احتیاج هست کە در مقابل توطئە سرمایەداران، طبقە کارگر و تودە های مردم را سازمان بدهد. متاسفانه حزب کمونیست فنلاند آن را هیچگاە درک نکرد و بعد از سقوط شوروی بعضی از کمونیستهای درون حزب سرخوردە شدند. البتە من خود را منتقد رفقای جانباختەای نمیدانم کە در آن شرایط خطیر و در حد توان فکری و سیاسیشان مبارزە کردند و سختی های زیادی را پشت سر گزاشتند.

رفقا!

ما باید از همە تجربیات منفی و مثبت درس بگیریم و با دیدی عمیق و روشن بە مبارزە برای تحقق آزادی و سوسیالیسم ادامە بدهیم. برای کنگرەای کە در آن بحثهای پیشبرندە ارائە خواهد شد و قرارهای مهم و نقشە عمل روشنی ارائە تصویب خواهد شد آرزوی موفقیت می کنم. امروز هم همانند همیشە حقانیت کمونیسم  برای جهان امروز بە یک ضرورت عاجل تبدیل شدە است، ما باید پرچمداری و رهبری تغییر این دنیای وارونە را بدست بگیریم.

برای کنگرە اکتبر و برای همە شما رفقای عزیزم بهترینها را آرزو میکنم.

کایا هاماری

 ٣١ اکتبر ٢٠١٧

Kaija Hamari