حبیب بکتاش – مروری بر انقلاب مصر و درسهای آن برای مردم ایران ـ قسمت اول

مروری بر انقلاب مصر و درسهای آن برای مردم ایران ـ قسمت اول

حبیب بکتاش
یک – مروری بر انقلاب مصر

١) شروع انقلاب
انقلاب مصر، مثل هر انقلاب دیگری، بر بستر تضادها و تناقضات طبقاتی شکل گرفت. نظام سرمایه داری در پیشرفته ترین کشورهای غربی هم زندگی سختی را بر اکثریت عظیم مردم تحمیل کرده است، اما در کشورهای به اصطلاح عقب مانده زندگی برای اکثریت مردم غیر قابل تحمل است. فقر و گرانی و دستمزدهای ناچیز و بیکاری و اعتیاد و تن فروشی و ناامیدی با ناسیونالیسم و مذهب و فساد و ظلم و ستم و تحقیر و زور و خفقان و دیکتاتوری همراه شده و جسم و روان انسانها را به تباهی میکشد و انسانها را ناگزیر از جستجوی راهی برای خلاصی از این وضعیت و مبارزه میکند. سی سال حکومت مبارک و نظامیان ارتش، جان مردم مصر را به لب رسانده بود. اعتصابات و اعتراضات بزرگ و کوچک اجتماعی و کارگری با سرکوب و زندان و شکنجه پاسخ گرفته بودند. اعتصاب بزرگ کارخانه های نساجی شهرک المحله در سال ٢٠٠٨ در ششم آوریل با حمایت وسیع جوانان و نیروهای چپ و سوسیالیست مواجه شده بود که به عروج جنبش “ششم آوریل” منجر گشت، اما اوضاع اقتصادی و سیاسی مردم همچنان غیر قابل تحمل باقی ماند. قتل فجیع جوانی بنام خالد سعید در در ژوئن ٢٠١٠ در شهر اسکندریه مورد اعتراض وسیع مردم مصر و بویژه جوانان قرار گرفت. رسانه های مجازی از تلفنهای موبال تا فیسبوک تا تویتر فضای مجازی را با پیام “ما همه خالد سعید هستیم” سرشار کردند. جنبش “ششم آوریل” با تکیه بر این فضا، و تحت تاثیر انقلاب تونس که اواسط دسامبر ٢٠١٠ شروع شده بود و طی چند هفته بساط حکومت بن علی را در هم پیچیده بود، در ژانویه ٢٠١١ فراخوان تجمع در میدان تحریر قاهره داد. مردم بجان آمده از فقر و فساد و زور و ظلم و ستم و تحقیر و بی حقوقی به این فراخوان پاسخ مثبت دادند. انقلاب مصر متولد شده بود.

٢) سقوط مبارک و قدرت گیری ارتش
با تجمع جوانان در میدان تحریر مردم مصر حول آن حلقه زدند و با شعارهای “نان، آزادی، کرامت انسانی” و “مبارک باید برود” به مبارزه خود تا سقوط مبارک ادامه دادند. نه وعده و وعیدهای اصلاحات کارگر شد، نه تغییر وزیر و وکیل موثر افتاد، و نه حمله های وحشیانه شتر سواران کاری از پیش برد. مردم بدرستی راس نظام را نشانه رفته بودند و سر کوتاه آمدن نداشتند. با پیوستن صفوف متحد کارگران در هفته آخر مبارزات، سرمایه داری مصر، ارتش، و اربابان خارجی آن راهی بجز کنار گذاشتن راس نظام نداشتند. مردم مصر اولین پیروزی بزرگ خود را بدست آورده بودند. اما برداشتن قدمهای بعدی انقلاب بر سر توهمات و ناروشنی ها و فرموله نبودن خواستها دچار دست اندازهای جدی شد. پایه ای ترین، ملموس ترین، و مهمترین خواستهای آزادیخواهانه و برابری طلبانه مثل آزادی زن، برابری زن و مرد، آزادی بدون قید و شرط بیان و تشکل و تحزب و تظاهرات، لغو اعدام، آزادی زندانیان سیاسی، و جدائی مذهب از دولت و ادارات عمومی در دستور مردم انقلابی قرار نگرفته بود. خواست سقوط و سرنگونی مبارک به سرنگونی و کنار رفتن نهادهای حکومتی مثل ارتش و پلیس و نیروهای امنیتی و دستگاه قضائی و نهادهای اقتصادی ربط داده نشده بود. کنترل مستقیم مردم و شوراهای محلی و مردمی بر امور اقتصادی و سیاسی کشور از خواستها و ذهنیت مردم غایب بود.
ارتش که طی سی سال ستون فقرات حسنی مبارک بود و در تمام سرکوبها و غارتهای آن پشت و پناهش بود قدرت را بدست گرفت. در جریان سقوط مبارک ارتش با مشورت اربابان آمریکائی خود بطور مستقیم در سرکوب انقلاب شرکت نکرد و خود را بی طرف اعلام کرد. این پدیده باضافه توهمات اقشاری از مردم و تبلیغات شبانه روزی رسانه های داخلی و خارجی بورژوازی در باب “ارتش برادر ماست” و ارتش حافظ مملکت و حافظ انقلاب است، ارتش را از زیر تیغ انقلاب بدر برد. مبارک سقوط کرد اما ارتشی که ستون فقرات او بود بر مصدر امور نشست. طولی نکشید که افراد و اقشار متوهم مردم مصر به ماهیت ضد انسانی، ضد مردمی، و ضد انقلابی ارتش پی بردند. طی یک سال و نیمی که شورای نظامی ارتش بر مصدر امور بود، مردم بطور مرتب و گسترده علیه حکومت ژنرال ها مبارزه کردند و خواستار سقوط و کنار گذاشتن آن شدند. طی این مدت بیشتر از دوازده هزار نفر دستگیر شدند و تحت شرایط وحشیانه به زندان انداخته شدند. مبارزات مردم ادامه حکومت نظامیان را غیر ممکن کرد و ارتش ناگزیر شد مضحکه ای از یک دولت غیر نظامی را سر هم بندی کند.
اولین شکست به انقلاب مصر تحمیل شده بود. میلیونها مردمی که متحد و یکپارچه میدانها و خیابانهای مصر را به تصرف خود درآورده بودند میتوانستند پیشرویهای بسیار بیشتری بکنند و تمام دم و دستگاه نظام از ارتش و پلیس و نیروهای امنیتی و دستگاه قضائی و مجلس و غیره را در هم بکوبند بعد از سقوط مبارک متوقف شدند. این اولین شکست بزرگ انقلاب مصر بود. نظام توانست با تغییر راس خود به حکومت ادامه دهد. اما مردم انقلابی هنوز میدان مبارزه را ترک نکرده بودند.

٣) اوباشان اسلامی سرکار می آیند
ارتش، که در اثر مبارزات هر روزه مردم پس از سقوط مبارک سودای ادامه حکومت ژنرالها از سرش پریده بود، مجبور به ترتیب دادن نمایش نوشتن قانون اساسی جدید، انتخابات مجلس، و انتخابات ریاست جمهوری شد. مردمی که بر سر سقوط مبارک و با خواست “نان، آزادی، و کرامت انسانی” متحد شده بودند وارد میدان بازی جدیدی می شدند که برای آن آماده نبودند. اگر چه طبق معمول هر انقلابی کمیته های محلی انقلابی و تشکلهای کارگری زیادی شکل گرفته بودند، ولی مردم از داشتن حزبی سیاسی که آنها را در انتخابات نمایندگی کند محروم بودند. اخوان المسلمین و نیروهای ارتجاعی ملی-اسلامی دیگر که هم در اعتصابات المحله و هم در انقلاب ژانویه ناخونهایشان را می جویدند و از پیاده روها مشغول تماشای تحولات بودند، و در مبارزات سخت و خطرناک مردم علیه حکومت ژنرالها از ارتش حمایت میکردند، میداندار مجلس و انتخابات شدند.
در حالی که نیروهای چپ و پیشرو از حزب خود محروم بودند و در زمان رژیم مبارک بشدت سرکوب شده بودند، اخوان المسلمین با وجود سرکوب نسبی از طرف مبارک توانسته بود بزرگترین تشکل حزبی مصر را داشته باشند. اینها حتی در مجلس مبارک هم نماینده داشتند. بازار و بورژوازی عقب مانده و مذهبی نیز پشتشان بود. با تکیه به امکانات تشکیلاتی و امکانات مالی و تبلیغاتی که از منابع و رسانه های داخلی و خارجی نصیبشان میشد توانستند خود را بعنوان آلترناتیو به مردم مصر بفروشند.
بورژوازی شکست خورده مصر، ارتش، و دولتها و رسانه‌های خارجی صحنه انتخابات را طوری چیدند که مردم انقلاب کرده دو آلترناتیو بیشتر نداشتند: یا محمد مورسی از اخوان، یا احمد شفیق، نخست وزیر سابق مبارک، از ارتش. آلترناتیوی چپ و انسانی در برابر مردم وجود نداشت. جبهه چپ و سوسیالیسم تا حدی تحزب نیافته و ضعیف و ناروشن بود که بزرگترین سازمان چپ مصر، سوسیالیستیهای انقلابی مصر، برای جلوگیری از بقدرت رسیدن احمد شفیق حمایت خود را پشت ارتجاع و کثافت اخوان قرار دادند. بخشهایی از مردم، بر سر توهمات خود و تبلیغات بورژوازی و نبود آلترناتیو چپ و انسانی، که از سرکوب و ستم و توحش ارتش طی یک سال و نیم حکومت اسکف (شورای عالی نظامیان ارتش) به جان آمده بودند به اخوان رای دادند. دومین شکست سخت بر مردم و انقلاب مصر تحمیل شده بود.

٤) مورسی بزیر کشیده میشود
یکسال حکومت مورسی و اوباشان اسلامی اخوان به مردم مصر نشان داد که امید کمترین بهبودی در زندگی خود زیر حکومت اسلامی کاملا بیهوده است. فقر و بیکاری و گرانی و بی حقوقی و تحقیر ادامه یافت و شدیدتر هم شد. علاوه بر معضلات و مشکلات عدیده ای که از دوران مبارک و حکومت نظامیان بجا مانده بود و هر کدام تشدید هم شده بودند، بختک اسلام و قوانین اسلامی هم به مشکلات مردم اضافه شد. زن و کودک و جوان بی حقوق تر شدند. دامنه سرکوب و تهدید و تجاوز به زنان افزایش یافت. معلوم شد که اسلام معتدل به همان اندازه اسلام غیر معتدل ضد انسان و ضد زن و ضد آزادی و ضد کودک و ضد پیشرفت است. مردم مصر چاره ای جز به زیر کشیدن بختک حکومت اسلامی نداشتند.
خیزش برای بزیر کشیدن مورسی و اخوان از همان اولین روزهای حکومت اسلامی شروع شد. نیروهای چپ و سکولار از اولین روزهای حکومت مورسی در برابر او ایستادند. نیروهایی که بطور تاکتیکی برای جلوگیری از بقدرت رسیدن آلترناتیو ارتش پشت اخوان رفته بودند نیز بخود آمدند و در برابر او ایستادند. مردمی هم که کمترین توهمی به بارگاه اسلام و اخوان داشتند توهمشان فروریخت. طومار اعتراضی ٢٢ میلیونی برای بزیر کشیدن مورسی امضا شد. به فراخوان جنبشی که “تمرد” نام گرفت و به فراخوان جنبش “ششم آوریل” بیش از ٣٠ میلیون نفر در ٣٠ ژوئن میدانها و خیابانهای شهرهای مصر را به تصرف خود در آوردند و خواستار کنار رفتن و سقوط مورسی و اخوان شدند. عمر حکومت پر از چرک و کثافت و ارتجاع اسلامی به پایان رسیده بود. اما نبود یک حزب سیاسی که جنگ میلیونها انسان بجان آمده از حکومت اسلامی را نمایندگی کند و مبارزه را تا آخر پیش ببرد همچنان زنجیری بود برپای انقلاب و بازهم جلوی پیشروی آن را گرفت. مردمی که از کثافت اسلام و اخوان خلاص شده بودند دوباره در دام نکبت ارتش گرفتار آمدند.

٥) ارتش دوباره قدرت میگیرد و حکومت نظامی انقلاب را به پرتگاه سقوط میبرد
بیشتر از سی میلیون انسان بجان آمده از نکبت اسلام و اخوان که میادین و خیابانهای مصر را تسخیر کرده بودند یک التیماتوم ٢٤ ساعته به دولت اسلامی مورسی میدهند. شم سیاسی ارتش و اربابان آن به آنها حالی میکند که مقاومت در برابر سیل بنیان کن سی میلیون انسان و دفاع از مورسی یک خودکشی سیاسی تمام عیار است. ارتش این را هم متوجه میشود که سقوط اخوان بدست خود مردم توازن قوا بین مردم و ارتش را بنفع مردم تمام میکند و در قدم بعدی قدرت مردم علیه ارتش بکار گرفته خواهد شد. میشود از این توضیحات این نتیجه را گرفت که کودتای ارتش بیشتر از اینکه علیه مورسی و اخوان باشد، کودتائی بود علیه مردم. به این ترتیب، ارتشی که زمینه را برای سرکار آمدن مورسی و اخوان آماده کرده بود و در تمام غارتها و جنایتهای آن همدست و شریک بود با مشاهده طومار ٢٢ میلیونی و بزرگترین تظاهرات تاریخ بشر سقوط مورسی را حتمی و ناگزیر می بیند و التیماتوم ٤٨ ساعته خود را برای حل اختلافات اعلام میکند. ارتش با این کار خود بر عظیم ترین خیزش تاریخ بشر رودست میزند و سناریوی سرکار آمدن دوباره خود را تدارک می بیند. ارتشی که همین یکسال پیش در اثر مبارزات مردم کنار زده شده بود دوباره بعنوان حامی “کشور” و “امنیت” و “مردم” و “انقلاب” وارد صحنه میشود. ابتکار عمل از دست مردم خارج میشود.
سی میلیون انسانی که تمام میادین و خیابانهای مصر را در تصرف خود داشتند میتوانستند با یک تلنگر تار و پود اخوان را در هم بشکنند و آنرا بدست پرتوان خود تماما نابود کنند، اما در نبود یک فرمانده سیاسی رشته امور را به ارتش میسپارند. مردم با تمام قدرت وارد میدان جنگ شده بودند اما فاقد یک مرکز فرماندهی بودند تا فرمان حمله نهایی را صادر کند و پیروزی را از آن آنها گرداند. مردم باز هم در نبود یک حزب سیاسی روشن بین بازی را به نیروی دشمن باخته بودند. سومین شکست به مردم و انقلاب مصر تحمیل میشود که بزرگترین و خطرناکترین آنهاست.
مورسی در برابر اولتیماتومهای مردم و ارتش مقاومت میکند و رجزخوانی های اسلامی مقاومت و شهادت سر میدهد. ارتش کودتا میکند و مورسی بدست ارتش بزیر کشیده میشود. تلاش و مبارزه و نبردی که بازیگران اصلی آن مردم و نیروهای انقلابی بودند بنام ارتش تمام میشود و ارتش صحنه چرخان میدان تحولات میگردد.

٦) اعلام حکومت نظامی ارتش و سرنوشت انقلاب مصر
با دستگیری محمد مورسی و اعلام دولت موقت شش ماهه توسط ارتش، اخوان تسلیم نشد و میدان سیاست را ترک نکرد و نمی توانست هم اینکار را بکند. چرا كه اینکار پایان عمر سیاسی اخوان میشد. طرفداران اخوان در میدانهای النهذه و رابعه الدعویه تجمع کردند. بعد از حدود یکماه ارتش تصمیم به پاکسازی اخوان از میادین و خیابانها گرفت. به بهانه مبارزه با تروریسم و نیروهای تندرو وضعیت اضطراری و یک حکومت نظامی یک ماهه اعلام شد که در آن عبور و مرور بین ساعتهای ٧ شب تا ٥ صبح ممنوع میشود و ارتش میتواند هر کسی را مناسب ببیند دستگیر و زندانی بکند بی آنکه پاسخگوی قانونی یا کسی باشد.
ادامه دارد …
١٨ آگوست ٢٠١٣