جمال کمانگر – دانشگاه سنگر مهم چپ گرایی!

دانشگاه سنگر مهم چپ گرایی!

جمال کمانگر

امسال در شرایطی ۱۶ آذر را گرامی میداریم که استبداد سیاسی و خفقان جمهوری اسلامی رنگ عوض کرده است: از سیاه به بنفش! اما دستور کار همان بوده و هست که جمهوری اسلامی ۳۶ سال است به آن مبادرت میکند. روحانی قرار است از  پشت پرده دود و فریب نقش ناجی برای بقای نظام جمهوری اسلامی را بازی کند. طبق معمول پادوهای جمهوری اسلامی در اپوزیسیون در تلاشند توهم “تعدیل نظام” را به خورد مردم دهند. اما این دوران کوتاه مدت خواهد بود. تناقضات جمهوری اسلامی دوباره سر باز خواهد کرد.

نباید اجازه داد هیاهو و جنجال حول توافق جمهوری اسلامی و غرب برسر بحران به بهانه “هسته ای”  مسائل اصلی جامعه را به حاشیه براند. براساس اعتراف اتاق فکر سازمانهای امنیتی جمهوری اسلامی کماکان گفتمان چپ و سوسیالیستی مهمترین خطری است که رژیم را تهدید میکند. بنابراین انتشار نشریه ضد چپ و کمونیست “مهرنامه” خود دلیلی براین واقعیت است که چپ در جامعه علی العموم محبوب است. یکی از سنگرهای مهم چپ گرایی در جامعه دانشگاه است. آخرین حلقه از سرکوب دانشگاه سخنان خامنه ای و روحانی در مورد اردوهای علمی دانشجویان است! با هم راه رفتن دختران و پسران دانشجو به معضل اصلیشان تبدیل شده است. این تلاشهای مذبوحانه برای جداسازی در محیطهای دانشجویی با شکست مواجه شده است. آنها از اتحاد و متشکل شدن جوانان میترسند. از دامنه پیدا کردن نقد سیاسی به ارکان نظامشان میترسند. ممکن است جمهوری اسلامی بعد از سرکوب دانشجویان “آزادیخواه و برابری طلب” نفس راحتی کشیده باشد اما اعتراض نسل جوان آتش زیر خاکستری است که در صورت شعله ور شدن میتواند کل بساط این مرتجعین اسلامی را برچیند.

۱۶ آذر تاکنون دو مهر برجسته اعتراضی برخود دارد. هر دو مورد جا پای محکم کمونیستها و چپها در دانشگاه را نشان میدهد. تجربه اول که عموما علیه استبداد شاه سابق ایران بود و به سال ۱۳۳۲ شمسی برمیگردد با جانباختن سه تن از دانشجویان دانشگاه تهران بدست نیروی سرکوبگر امنیتی ساواک، اعلام موجودیت کرد. نیم قرن از آن حادثه گذشت تا اینبار دانشجویان چپ و کمونیست بعد از یک دوره سرکوب سیستماتیک و میدانداری “انجمنهای اسلامی” و “تحکیم وحدت”، در میانه دهه هشتاد شمسی  پرچم آزادی و برابری را با اقتدار برافراشتند.

در فرجه کوتاه بعد از انقلاب ۵۷ نیز فضای دانشگاهها اساسا دست چپ ها بود. بعد از سرکوبهای دهه ۶۰، کمونیسم دانشگاه، تحت تاثیر و نفوذ کمونیسم دخالتگر منصور حکمت در دوره معاصر قرار گرفت. نحله های این درخت تنومند به سرعت در همه دانشگاههای کشور گسترانده شد. چند سال لازم بود تا این نوع کمونیسم شکل سازمانی به خود دهد. طیف وسیعی از دانشجویان چپ و کمونیست فضای اختناق را با ابتکارات و فدارکاریهای خود شکستند و در مقابل “تحکیم وحدت” قد علم کردند. دهها نشریه، انجمن و گروه مطالعاتی مارکسیستی تشکیل دادند. برآمد این تلاش جسورانه، “دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب” بود. “داب” محصول تلاش طیف وسیعی از دانشجویان کمونیست و چپ بود که روشن تر از نیم قرن گذشته مطالبات و خواسته هایی را طرح و پیگیری کرده اند که با جامعه، با خواسته های جنبش کارگری، زنان و دانشجویان مربوط بود. پلاتفرم خود را کمونیسم کارگری  حکمت اعلام کردند که  “دنیای بهتر”ش منادی  پیشروترین قوانینی است که تاکنون مدون شده است.

به جرأت میتوان گفت مهری که دانشجویان “آزادیخواه و برابری طلب” اینبار بر دانشگاه کوبیدند، برای نسلها محمل اتحاد و خودآگاهی خواهد بود. هر چند دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی اجازه نداد این سازمان کمونیستی و جوان به حیات خود ادامه دهد. هر چند دهها نفر از بهترین کمونیستهای ایران را زندانی، شکنجه و مجبور به تبعید کردند. این تجربه درخشان حتی خوشایند بخشی از اپوزیسیون ایران نبود و از سر سکتاریسم سازمانی شروع به افشاگری علیه آنها کردند. این طیف وسیع را همه به حزب حکمتیست منتسب کردند. این تجربه نشان داد “داب” فقط مختص به این تعداد از دانشجویان نبوده و نیست. بلکه طیف وسیعی را در برمیگیرد که در همه دانشگاههای کشور حضور دارند. داب سنت کار متشکل کمونیستی را در دانشگاه زنده کرد و الگوی سازمان یابی کمونیستی را اجرایی کرد که قبلا وجود نداشت.

برای نسل جدید دانشجویان مبارز و کمونیست ۱۶ آذر محملی برای متحد کردن توده وسیع دانشجویان حول رادیکالترین خواسته ها، حول آزادی و برابری است. برای دانشجوی کمونیست و رادیکال آذرماه فرصتی برای دامن زدن به  ایده های برابری طلبانه در میان دانشجویان است. دانشگاه در ۱۶ آذر باید جامعه را در مورد خطرات جدی که همین امروز امنیت و معیشت مردم را هدف قرار داده است هوشیار کند. ماشین کشتار جمهوری اسلامی بعد از سر کار آمدن روحانی لحظه ای از حرکت نایستاده است و تاکنون جان صدها نفر از زندانیان سیاسی و عادی را گرفته است. دانشجوی آزادیخواه و برابری طلب نمیتواند بی تفاوت از کنار آن بگذرد. دانشگاه  باید کماکان سنگر دفاع از آزادی عقیده و بیان و دفاع از رهایی زن باشد. دانشجویان چپ و کمونیست باید کماکان و در عمل تریبون اعلام خواستهای جنبش های آزادیخواهانه باشند و پرچم “کارگر، دانشجو، اتحاد اتحاد” را برافرازند. *