جمال کمانگر -جنگ جهانی برسر انتقال شریان گاز از خاک سوریه به اروپا!

جنگ جهانی برسر انتقال شریان گاز از خاک سوریه به اروپا!

 

جمال کمانگر

بیش از ۵ سال از بحران و جنگ در سوریه میگذرد. تاکنون صدها هزار نفر کشته و زخمی و میلیونها نفر آواره و بی خانمان شده اند. جنگ نیابتی طولی نکشید که جای خود را به رویاروی نظامی قدرتهای بزرگ جهانی و منطقه ای تحت نام “مبارزه با تروریسم و داعش” داد. ما تاکنون از زوایای  مختلف در مورد بحران سوریه چه بصورت گفتاری و چه بصورت نوشتاری اظهار نظر کرده ایم. جا دارد بار دیگر صورت مسئله سوریه را جلو خود میگذاریم که داستان چیست؟ آیا واقعا مسئله مبارزه با داعش است؟ آیا این بحران نتیجه “انقلاب مردم” در سوریه است؟ چرا سوریه تا این اندازه از اهمیت نزد کشورهای متخاصم برخوردار شده است؟ آیا به کار بردن ترم “جنگ داخلی” برای این بحران ترم مناسبی است؟ تلاش میکنیم به این سئولات و نکات دیگری در این مطلب بپردازیم.

 

یک فلاش بک به گذشته بحرانها و تخاصمات بین المللی میتواند نوری به تونل بی انتهای بحران سوریه بیاندازد. لابد همه دخالت نظامی روسیه در اوت ۲۰۰۸ در گرجستان را به خاطر دارند و متعاقب آن بحران اوکراین و تهدید به قطع پمپاژ گاز روسیه به این کشورها و به تبع آن به کل اروپا! شرکت گاز پروم روسیه که یک شرکت دولتی است ۸۰ درصد از تولید گاز خود را به اروپا صادر میکند! استفاده روسیه از این موقعیت اقتصادی در عرصه سیاست کارت برنده ای در میز مذاکرات با غرب بوده است. روسیه بعد از کناره گیری یلتسین و به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین، پاندول ناسیونالیسم روسی به حرکت درآمد! انزوا و تحقیر بعد از فروپاشی بلوک شرق جای خود را به توسعه نظامی و اقتصادی این کشور داد. عروج دوباره روسیه به عنوان یک قدرت جهانی با ذخائر عظیم گاز و نفت و رویای ناسیونالیسم روس برای بازگشت به قدرت و حیطه نفوذ دوران شوروی سابق نقش فعالتری به دولتمردان روسی داده است. موقعیت جدید روسیه و وابستگی مرگ و زندگی اروپا به گاز طبیعی روسیه و بلند پروازی های ناسیونالیسم روس، اروپا و غرب را به فکر چاره جویی در عرصه انرژی انداخته است.

 

اگر استالین با تانکهایش تا دروازه برلین رسید، پوتین با شریان گاز تا پاریس و مادرید پیش رفته است. اتحادیه اروپا و در راس آنها آمریکا به فکر چاره جویی و کم کردن نقش روسیه در بازار انرژی اروپا هستند. بعد از روسیه، خاورمیانه بزرگترین ذخائر گاز طبیعی را در خود جایی داده است. قطر، ایران، عراق، عربستان و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس نامزدهایی هستند که اروپا و آمریکا امیدوار هستند جای روسیه را در صادرات گاز به اروپا بگیرند. بعد از دخالت نظامی روسیه در گرجستان و تحقیر ارتش آن کشور که توسط ناتو تجهیز و آموزش داده شده بود، اروپا و آمریکا به فکر جایگزین گاز روسیه هستند. توجه اروپا و آمریکا به خاورمیانه در درجه اول برای مهار روسیه است.

 

اما خاورمیانه جزء مناطقی از جهان است که هنوز از طرف مردمان آن تعیین تکلیف نشده است! اشغال نظامی عراق و ساقط کردن نظام بعث به بهانه سلاح کشتار جمعی به شکست و بی آبرویی بوش و بلر منجر شد. خاورمیانه بشکه باروتی بود که هر آن امکان شعله ور شدن آن میرفت. مسئله فلسطین و اسرائیل و زورگویی های فاشیسم دولت اسرائیل علیه فلسطینی ها چشم انداز حل عادلانه آنرا ناممکن ساخته است. بهار عربی و اعتراضات عمومی در تونس و مصر و ساقط شدن دیکتاتوریهای مورد حمایت غرب و شعله ور شدن این اعتراضات در لیبی، یمن و سوریه، فرصتی به غرب و ناتو داد که نقش فعالتری بازی کنند. سوریه به علت موقعیت ژئوپولتیکی که در خاورمیانه و در مسیر انتقال گاز خلیج فارس به اروپا دارد از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

 

کمتر کسی شاید این سئوال برایش مطرح باشد که چرا قطری که ۲۵۰ هزار جمعیت دارد و نزدیک دو میلیون کارگر آنجا کار و زندگی میکنند نیاز به شبکه ۲۴ ساعته خبری مثل الجزیره دارد؟ آیا واقعا با قوانین شریعه و اسلامی که دارند قصد گسترش آزادی بیان را دارند؟ فکر نکنم در دنیای امروز هیچ شبکه خبری مفت و مجانی اطلاعات در اختیار کسی قرار دهد! بنابراین الجزیره بخشی از طرح بلند مدت است که میخواهد گاز قطر را به اروپا منتقل کند. بزرگترین میدان گازی در جهان در اختیار قطر است. برای انتقال گاز قطر به اروپا سال ۲۰۰۹ طرح انتقال خط لوله گاز از خلیج فارس به اروپا که از خاک عربستان، اردن، سوریه و ترکیه میگذشت روی میز دولت بشار اسد قرار گرفت. حزب بعث سوریه سنتا در کمپ شوروی سابق قرار داشت و هنوز پایگاه دریایی بندر طرطوس در اختیار روسیه قرار دارد. بنابراین سوریه متحد طبیعی روسیه بشمار میرود. اشغال بلندیهای جولان توسط اسرائیل و اتحاد استراتژیک دولت سوریه با جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان باعث شد بشار اسد از چشم انداز مالی طرح قطر برای انتقال گاز به اروپا صرف نظر کند.

 

جمهوری اسلامی طرح انتقال گاز به اروپا را از طریق خاک عراق و سوریه و دریای مدیترانه مطرح کرد که در سال ۲۰۱۲ مورد توافق بشار اسد قرار گرفت. روسیه به آن چراغ سبز نشان داد. این طرح قرار بود که سال ۲۰۱۶ با هزینه ۱۰ میلیارد دلار به اتمام برسد که به جنگ در سوریه مواجه شده است.

 

ترکیه به دلایل متعدد درگیر بحران سوریه است در وهله اول خارج شدن از وابستگی انرژی به روسیه و گرفتن سهمی از گاز انتقالی به اروپا از کشورهای ثروتمند عرب! نکته دوم، رویای بازگشت به دوران عثمانی حزب اسلامی “عدالت و توسعه”  به رهبری اردوغان را به صرافت رهبری “جهان اسلام” نوع سنی وا داشته است. نکته سوم و مهم تلاش برای سرکوب جریان ناسیونالیسم کرد در کردستان سوریه که مرزی به طول ۵۰۰ کیلومتر با آنها دارد. تجهیز و داد و ستد بازرگانی با داعش بخشی از این سیاست بود که با مقاومت نیروهای نظامی کرد با شکست مواجه شد. ناسیونالیسم کرد  در نتیجه بحران سوریه بصورت دو فاکتو به یک منطقه خودمختار در کردستان سوریه دست یافته اند.

 

عروج داعش نتیجه هرج و مرج و صرف میلیاردها دلار توسط قطر،عربستان، و سایر کشورهای حوزه خلیج و کشورهای اروپایی است. ترکیه به اتوبان جهادی ها در سراسر جهان تبدیل شده است. با این وصف آنچه در سوریه در حال وقوع است نه “جنگ داخلی”، بلکه جنگ جهانی در مقیاس کوچک است. داعش بهانه این جنگ است. مسئله جنگ بر سر انتقال گاز خاورمیانه به اروپاست! بکار بردن ترم “جنگ داخلی” برای بحران سوریه گمراه کننده است. این بحران نتیجه شکست “انقلاب مردم” علیه بشار است هم نیست!

 

زخمهای کهنه در نتیجه این بحران سر باز کرده اند. بعد از مسئله فلسطین، قدیمی ترین مسئله در خاورمیانه مسئله کرد است و نیازمند راه حل عادلانه است. دخالت نظامی ترکیه در سوریه و اشغال جرابلس نه مقابله با داعش بلکه تلاشی بیهوده برای مقابله با کردستان سوریه و تجربه دمکراتیکی که در مناطق تحت کنترل حزب اتحاد دمکراتیک کردستان سوریه است.

 

مردم آزادیخواه جهان و منطقه باید پروپاگند میدیای بستر اصلی و دولتها را کنار بزنند و به حقایق بحران سوریه پی ببرند. آنچه در سوریه در جریان است جنگ جهانی در مقیاس کوچک برسر منافع اقتصادی و سیاسی قدرتهای درگیر است. مسئله دفاع از “حرم” توسط جمهوری اسلامی به همان اندازه جعلی است که مبارزه ترکیه با داعش!

 

تجربه کردستان سوریه نشان داد که بهترین و موثرترین ابزار در مبارزه با تروریسم خودآگاهی و تسلیح عمومی مردم است. داعش اگر در این مدت از ترکیه، قطر و عربستان و کویت کمک مالی و نظامی دریافت نمیکرد در مقابل اراده مردم با شکست مواجه شده بود. *