جمال کمانگر -اعتراض قومی به هر بهانه ای ارتجاع محض است!

اعتراض قومی به هر بهانه ای ارتجاع محض است!

جمال کمانگر

اگر با عینک قوم پرستان به هر نوشته، شعر، طنز، داستان و فیلمی نگاه کنید حتما جمله ای یا حرفی پیدا میکنید که توهین به قوم خود تلقی میشود! اپیدیمی قومیگری و مذهبی چند سالی است که کل خاورمیانه را به سراشیبی نابودی سوق داده است. متاسفانه برجسته شدن هویت قومی و مذهبی به یک نرم تبدیل شده است. آذربایجان جزو مناطقی از ایران است که در سایه جمهوری اسلامی قومیگری رشد بیسابقه ای پیدا کرده است که خود جمهوری اسلامی یک پای این تفرقه قومی و مذهبی است که نمونه آن در اوایل انقلاب ۵۷ توسط ملا حسنی مرتجع علیه مردم کرد زبان کلید زده شد و تاکنون ادامه دارد.

کاریکاتور مانا نیستانی در بخش کودکان روزنامه ایران باعث شد شعار “مرگ بر فارس” و شعارهای قومی در سطح وسیعی در اعتراضات سال ۱۳۸۵ در تبریز و دیگر شهرها شنیده شود. این اعتراض ارتجاعی علیه کاریکاتوریست روزنامه ایران شروع قد علم کردن قومیگری آذری بود. در موارد دیگری اعتراض به برنامه طنز کودکان تحت نام “فتیله” و در جریان مسابقات والیبال لیگ برتر به اوج خود رسیده است.

مورد اخیر مربوط به باز تکثیر داستانی از “شاهنامه فردوسی” در روزنامه “طرح نو” چاپ تبریز است که در یک جمله از زبان “رستم” پهلوان شاهنامه به تورانیان توهین میکند. اینکه کتاب شاهنامه مربوط به هزار سال پیش و به شدت ضد زن و مهر دوران تاریخی معینی برخود دارد روشن است. نقد شاهنامه فردوسی مد نظر من نیست، آنرا به علاقه مندان به تاریخ واگذار میکنم.

اینکه جمهوری اسلامی ۳۷ سال است که بعناوین مختلف به تفرقه قومی و مذهبی در میان مردم دامن میزند، شکی نیست! جمهوری اسلامی و روسای جمهوریش هر روز لباس قوم و قبیله ای را در ایران میپوشند و آنرا از پستوی تاریخ بیرون می آورند تا مردم را بیشتر تحمیق کنند. آیا صرف مخالفت با رژیم اسلامی هر اعتراضی قابل دفاع و میشود آنرا از درون رادیکال کرد؟ آیا ما مجاز به دفاع از خبرنگار این روزنامه هستیم که از کار اخراج شده است؟ سئوال این است که چرا باید قوم و زبان  انسانها تا این حد مهم باشد؟ غیر از اینست که بخشی از همین هیئت حاکمه جمهوری اسلامی از این طریق به حیات ننگیشنان ادامه میدهند؟ غیر از این است که کسانی که بذر تفرقه و چند دستگی در میان مردم عادی میپاشند خود جزو طبقه سرمایه دار هستند؟

هویت  قومی و مذهبی کاذبند و هیچ رگه مترقی ای در آن وجود ندارد. چه در زمان حال  و چه در پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی دفاع از آزادی بی قید و شرط بیان و التزام کامل به آن توسط  اپوزیسیون و مردم ایران شرط گذار به جامعه ای آزاد است. اگر ما آزادی بی قید شرط بیان را به معنی شنیع ترین شیوه ابراز وجود هر انسانی به رسمیت نشناسیم، باید از این ببعد انواع شورای ممیزی اقوام و عشایر دایر شود تا مبادا  نقد و فیلم و طنز و شعر به “مقدسات” کسی بربخورد! اعتراض قومی به هر بهانه ای باشد قابل دفاع نیست و ارتجاع محض است.

برای ما ضدیت با جمهوری اسلامی سر جایش است، اما نباید این بهانه ای برای چشم پوشی از تحرکات ارتجاعی، که  جمهوری اسلامی خود بخشی از آن آست، در جامعه شود. نفرت از جمهوری اسلامی اگر از کانال آزادیخواهی و برابری طلبی نگذرد ارتجاع محض است! اگر  کسی فکر کند میتواند از درون آنرا رادیکالیزه کند دینامیسم این رویدادهای را نه تنها نشناخته است بلکه دنباله رو تحرکات قومی است. هیچ جامعه ای در مقابل ویروس قومی واکسینه نیست! باید به شدت در مقابل تحرکات قومی و مذهبی ایستاد. باید درجه حساسیت جامعه نسبت به تفرقه قومی و مذهبی را بالا برد. هویت تراشی قومی و مذهبی در اروپای مدرن (در بالکان) جنایت بیشماری آفرید. در آفریقا، عراق، برمه و سوریه روزانه جنایت های وحشتناکی رخ میدهد که قلم از بیان آن ناتوان است!

برای ما کمونیستها، برای ما آزادیخواهان ایران، برای ما مردم به تنگ آمده از رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی مناسبت و فرجه برای اعتراض زیاد است! مردم منتسب به آذری نباید زیر ارتجاعی ترین پرچم بروند. باید تمام قید و بندهای قومی و مذهبی را دور انداخت تا انسان سعادتمند شود.

تردیدی ندارم که وضعیت معیشت، بیکاری، زندگی زیر خط فقر و اعتیاد و فحشاء مانند سایر نقاط ایران در این مناطق هم بیداد میکند. تردیدی ندارم که چوبه های دار هر روز در زندانها و شهرهای آنها برپا میشود و ماشین کشتار جمهوری اسلامی قربانی از میان همین مردم میگیرد. تردیدی ندارم که آپارتاید جنسی، رواج خرافه پرستی، تعرض به معیشت مردم موج میزند. اما اینها سوژه اعتراض نیست! برای اینکه “گوناز تی وی” و “گرگهای خاکستری” را جریحه دار نکرده است! اگر برای خرده بورژوازی آذری و روشنفکران قوم پرست توهین به زن، توهین به آزادی، توهین به انسان در آن جامعه به اندازه یک جمله در گوشه روزنامه ای مهجور اهمیت ندارد، مردم عادی نباید به دنباله رو آنها تبدیل شوند. این حرکات باید به شدت ایزوله شود. باید صف نه قومی، نه مذهبی، زنده باید هویت انسانی را سازمان داد.*