جعفر عظیم زاده -نقش سرمایه در تشکل یابی کارگران

جعفر عظیم زاده :نقش سرمایه در تشکل یابی کارگران

صاحب سرمایه اولا بدلیل داشتن سرمایه، دارای قدرت اقتصادی است و بدلیل همین قدرت اقتصادی، پیشاپیش قدرت مانور بسیار بالایی در تحمیل شرایط مورد نظر خود به کارگری دارد که از سر نیاز برای زنده ماندن و گذران زندگی در بازار کار در برابر او قرار میگیرد. دوما، اساس و بنیان همه قوانین در مورد رابطه کارگر و کارفرما در سیستم سرمایه داری معطوف به بدیهی و مسلم بودن مالکیت خصوصی و تقدس آن است. یعنی پیشاپیش و قبل از هر چیزی همه قوانین روی محور حفظ این مالکیت که مختص اقلیتی صاحب سرمایه میباشد بنا گردیده است. به عبارت دیگر، مثلا اگر هزاران کارگر و کارمند آقای بیل گیتس از گرسنگی نیز بمیرند اینهمه ثروتی که با کار اجتماعی در دستهای او متمرکز شده است بدون میل ایشان دست زده نمیشود. این یعنی اینکه از همان ابتدای کشمکش کارگر و کارفرما و قوانینی که به ظاهر با هدف اداره جامعه گذرانده میشوند حفظ ثروت حاصله از تولید اجتماعی که در دستان بیل گیس ها متمرکز شده است اساس همه چیز است، یعنی پیشاپیش حفظ منفعت او پایه اصلی همه قوانین رابطه کارگری و کارفرمائی و قوانین اجتماعی و حقوقی است. سوما در شرایطی که صاحبان سرمایه از قدرت غول آسای اقتصادی برخوردار هستند و بنیان همه قوانین بر اساس حفظ مالکیت آنها بر ثروتهای اجتماعی تنظیم گردیده است بدیهی است که ابزارهای لازم و ملزوم حفظ این موقعیت نیز نه بدستان من کارگر، بلکه بدستان کسانی به عنوان قوه مجریه و قضائیه و مققنه سپرده شود که بتوانند این موقعیت را برای صاحبان سرمایه پاسداری کنند. به همین دلیل هم است که در ادبیات چپ از دولت به عنوان ابزار حفظ سیادت طبقاتی صاحبان سرمایه اسم برده میشود.

حال شما یک کارگر منفرد را در نظر بگیرد که نه قدرت اقتصادی برای زنده ماندن دارد، نه بنیانهای قوانین موجود بر اساس منفعت او به عنوان یک انسان که حق حیات انسانی دارد تنظیم شده است و نه ابزارهای اعمال قدرت اجتماعی از قبیل دولت و پلیس و زندان و قوه قضائیه و مقننه در دستان اوست و بدین ترتیب عملا بدون هیچ امکان دفاعی در برابر غولی به این عظمت قرار گرفته است. این غول چنان بی رحم و چنان در فکر کسب سود و بهره کشی از کارگر است که حتی اجازه نمیدهد کارگر ذره ای قدرت فردی نیز در برابرش در محیط کار داشته باشد. به عنوان مثال قرارداد دائمی را که تضمین کننده امنیت شغلی کارگر است و کارگر با احساس این امنیت به هر حال میتواند بصورت فردی غرولندی بزند با گذراندن قوانین و موقتی کردن قرار داد کار از او می ستاند تا در سطح غرولند فردی نیز کارگر ذره ای قدرت چانه زنی برای بهبود شرایط کار و یا دفاع از حقوق فی الحال موجودش در برابر تعرضات روزمره صاحبان سرمایه نداشته باشد. تازه خلع ید هر نوع اعمال اراده ای از کارگر به اینجا نیز ختم نمیشود و صاحبان سرمایه با استفاده از قدرت قوای دولتی و نیروهای امنیتی وارد جنگی کثیف با طبقه کارگر میشوند و هر نوع دفاع جمعی کارگران از زندگی شان را به عنوان اقدامی علیه امنیت ملی کشور تلقی و دار و درفش بر پا میدارند تا کارگر را از تنها نقطه اتکا خود، یعنی قدرت جمعی و تشکل برای چانه زنی بر سر زندگیش باز دارند.

اینجاست و با توجه به این مسائل است که توده کارگران بدون اینکه لزوما به همه این بحثها اشرافی داشته باشند در برابر قدرت این غول به قدرت متحد و دسته جمعی خود پناه می برند و تشکل به عنوان ابزار بهره گیری از این قدرت جمعی وارد شرایط کار و زیست شان میشود.

بر گرفته از سایت اتحادیه آزاد کارگران ایران