تینا خلیفه ای-كوتاهی زنان در سياست يا مرد سالاری احزاب اپوزيسيون کورد ايران؟

كوتاهی زنان در سياست يا مرد سالاری احزاب اپوزيسيون کورد ايران؟

 

تینا خلیفه ای

در پي اعتراضات اخير در ايران،  و مانند همه سالیان پیش، نميتوان حضور زنان در سياست را ناديده گرفت .امر مسلم این است که با گسترش نفوذ زنان در تمام عرصه‌های زندگی، به‌خصوص اقتصادی و سیاسی، در جهان و میزان تأثیرگذاری آنان، نمی‌توان فعالیت‌های نیم جامعه را به علم و پژوهش و حتي تعلیم و تعلم محدود کرد. تقسیم عادلانه‌ی قدرت در تمامی عرصه‌های اجتماعی و سیاسی بین زنان و مردان نه تنها ضامن پیش‌برد آزادی و دموکراسی است، بلکه حق طبیعی شهروندی برای هردو جنس است که سهم برابر برای تأثیرگذاری در عرصه‌ی سیاسی را دارا باشند.ساختار سیاسی کشورها گرچه متفاوت از یک‌دیگر‌ند؛ اما بیشتر برای تحقق “دموکراسی” تلاش می‌نمایند و تشکیل دهندگان‌ چنین حکومت‌های، احزاب سیاسی اند.

احزاب هریک اصول سیاسی متفاوتی را تعقیب می‌کنند. در واقع آن‌چه که احزاب را از سایر گروه‌های نظام سیاسی متمایز می‌کند، کوشش برای دست یافتن به قدرت سیاسی است. در یک نظام دموکراتیک، دست یافتن به منابع قدرت بیش از همه بر سازمان‌دهی درست احزاب متکی است و از این‌روست که حضور زنان در احزاب سیاسی یکی از راه‌های دست‌یابی آنان به منابع قدرت به شمار می‌رود. زنان ۵۰ درصد هر جامعه را تشکیل می‌دهند. از این‌رو، اصرار و تلاش برای به‌دست گرفتن منابع مهم دولتی از سوی آنان،حق مسلم ان هاست . اقتدار و سلسله مراتب باعث تمرکز و تجمع قدرت می‌شود و تمرکز قدرت، زیربنا‌های اجتماعی پیچیده‌ای را به وجود می‌آورد. این زیربناها نه تنها موجب نفوذ و تشریفات اداری می‌شوند، بلکه باعث می‌شوند این نفوذ در مجموع نظام اجتماعی و به‌ویژه نظام کاری، عقلانی جلوه کند».پس حق مسلم زنان است كه در نهاد هاي قدرت چه در قالب دولت و يا احزاب سياسی بتواند در رأس قدرت باشند؛

در تاريخ ٢٠١٨-١-٩  جلسه اي پنج حزب اپوزيسيون کرد ايران( دو شاخه کومله و دو شاخه حزب دمکرات و سازمان خبات) در كوردستان عراق در شهر اربیل براي توافق و همكاري و فعاليت های سياسي و نظامي بين آن احزاب تشكيل شد. نمايندگان هر حزب متشكل از رهبران حزب و چند عضو رهبري شان بود. در ميان آن ها هيچ زني وجود نداشت. در حالي كه در اساس نامه تمامي آن ها پرچم دموكراسي و ازادي خواهي و برابري زنان برافراشته شده است!؟ و مدعي اند كه خواهان ازادي زن اند و از مرد سالاري و ظلم عليه زنان بيزارند.

اما واقعيت موضوع اين را نشان نميدهد. نه فقط امروز که تاریخ احزاب ناسیونالیست و اسلامی کردی اینرا نشان می دهد که زن جایگاهی در بین آنها ندارد، همه شان مرد سالار هستند. اگر آنها آنطوی که در حرف می گویند در چنین مناسبتهای انتظار ميرفت  نشان بدهند که به توانمندی زن پایبند هستند،از بين  نفر٥ جریان مدعي يكي آن را اجرايي می کرد و يك نماينده  زن به دور از هر گونه تبعيض و ذهن پوسيده ي مرد پرستي احزاب اپوزيسيون ايران در اين جلسات شركت كند. البته منظور این نیست که اگر یکی از آنها چنین میکرد حتما به برابری زن و مرد باور دارند چرا که مشکل از جائی دیگری ریشه دوانده است، اما خوب شکل ظاهری هم بوده برای خودشان هم خوب بود چنین میکردند.

اين احزاب می گویند که ميخواهند ازادي برابري دموكراسي را براورده کنند، در حالي كه هنوز زنان را در حد رهبري يك حزب نميبينند و اجازه حضورش را در جلسات حزبي نميدهند. ايا احزابي كه نميتوانند حقوق زن را در يك قالب كوچك  سازمانی فراهم كنند ايا وقتي دگرگوني به وجود بيايد و ان ها قدرت را به دست بگيرند رنساني در جامعه صورت ميگيرد؟خير! بلكه آش همان آش و كاسه هم همان كاسه است. “انقلاب” بايد  قبل از هر جایی از درون همين اپوزيسيون ها صورت گيرد. انقلاب بايد براي تغيير بهتر باشد نه تنها انقلابي براي تغيير. مفهوم اين است كه زن بايد با جنبشي باشندكه حقوقش را به طور تمام و كامل به اوبدهد. با تغييري بدون تبعيض و تناقض و انقلابي كه فقط تغيير قدرت از حكومتي به حكومت ديگري نباشد كه باعث هيچ تغييري در وضعيت افراد متشكل يك جامعه اعم از زنان نشود.

اما بنیاد آن تناقضات بر میگردد به جایگاه احزاب در جامعه و جنبش و طبقه ای که به آن تعلق دارد. یک حزب اسلامی و یا ناسیونالیستی نیز، درست مانند یک دولت اسلامی و قوم گرا،  با وجود هر تفاوتی که با هم دارند، اما در بنیاد فکری، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هر دو سنت و مرام در یک بستر قرار دارند. از این جهت هر گز نمی توانند حق کامل برابری زن و مرد را بر رسمیت بشناسند و به آن عمل نمایند.

آزادی و رهائی زن به رهائی از همه وجوه نظام حاکم سرمایه داری و دولتها و احزاب مختلف آن گره خورده است. باید از جامعه مذهبی، مرد سالارانه، ملی گرایانه، سنتی و عشایری، که همه ضد آزادی واقعی زن هستند عبور نمود. برابری کامل زن ومرد  در گرو  تلاش و مبارزه برای رسیدن به یک جامعه آزاد، برابر و سوسیالیستی میباشد. جنبش آزادی زن نیز یک جنبش سیاسی- طبقاتی است و راهی جز همراه شدن با جنبش سوسیالیستی و طبقاتی کارگران و زحمتکشان ندارد.

منبع : شماره ٣٢ نشریه سوسیالیسم امروز

www.simroz.org

 ٣٠ دی ١٣٩٦

٢٠-١-٢٠١٨