تلویزیون پرتو-مارکسیسم انقلابی، کمونیسم کارگری و منصور حکمت(به مناسبت روز حکمت- گفتگو با رحمان حسین زاده)

مارکسیسم انقلابی، کمونیسم کارگری و منصور حکمت

(به مناسبت روز حکمت- گفتگو با رحمان حسین زاده)

تلویزیون پرتو: در مناسبت روز حکمت هر سال، به معرفی افکار و سیاست و پراتیک و کاراکتر منصورحکمت این رهبربرجسته کمونیسم معاصرمیپردازیم. مصاحبه کنونی با رحمان حسین زاده با همین هدف است. ضمن خوشامد به این برنامه، گفتگو را از اینجا شروع کنیم شما از چه مقطعی منصور حکمت را شناختید و اگر خاطره ای از او دارید بیان کنید؟

رحمان حسین زاده : اولین آشنایی با منصور حکمت از طریق ادبیات و آثار و نوشته های او بود که در اوایل به اسم او چاپ نمی شد. نشریه بسوی سوسیالیسم اتحاد مبارزان کمونیست و دیگر نشریات این سازمان در زمستان 1359 به دست ما که در سازمان کومه له بودیم می رسید. ادبیات مارکسیستی روشن و بسیار غنی بود و توجه چپ ایران چه مخالف و چه موافق را به خود جلب کرده بود و در سازمان کومه له به آن سمپاتی پیدا کردیم. آنوقت در رهبری کومه له دو دیدگاه سیاسی شکل گرفته بود. یکی دیدگاه قدیمی و سنتی و شبه مائوئیستی کومه له که دیدگاه یک نامیده میشد و دیگری دیدگاه جدید و پیشرو و مارکسیستی بود که دیدگاه دونامیده می شد و عمیقا ازادبیات سازمان اتحاد مبارزان کمونیست تأثیر گرفته بود. از ادبیات آن دوره مثلا دو جناح در ضد انقلاب بورژوا امپریالیستی، سه منبع و سه جزء سوسیالیسم خلقی ایران، اسطوره بورژوازی ملی و مترقی، بحران رزمندگان و پوپولیسم در بن بست، فدائیان خلق چه می گویند؟ که در نشریه بسوی سوسیالیسم اتحاد مبارزان کمونیست منتشر میشدند. نشریه ای که بر فضای فکری و سیاسی چپ ایران و چپ در کردستان تأثیر گذاشت و پیش زمینه ای برای ایجاد حزب کمونیست ایران شد. خوشبختانه همه آثار آن دوره در منتخب آثار منصور حکمت منتشر شده که ضمیمه یک و دو هم دارد. این ادبیات بر کومه له تأثیر عمیق گذاشت و کنگره دوم کومه له که در فروردین 1360 برگزار شد از آن عمیقا تاثیر گرفت. در آن کنگره خط چپ و مارکسیسم انقلابی با هم انطباق پیدا کرده و بر اساس آن قطعنامه هایی در کنگره دوم کومه له تصویب شدند. کنگره دوم خط مشی مارکسیسم انقلابی را انتخاب کرد و توجه این سازمان چپ بزرگ و توده ای و مسلح را به خود جلب کرد و قوت قلبی برای مارکسیسم انقلابی و اتحاد مبارزان کمونیست و منصور حکمت شد. این تصمیم کومه له مارکسیسم انقلابی در ایران را به شدت تقویت کرد و مسیر تلاش برای ایجاد حزب کمونیست ایران را بسیار هموار کرد. اثرات ادبیات اتحاد مبارزان کمونیست در کومه له به گونه ای بود که در مقدمه سند قطعنامه های کنگره دوم از اتحاد مبارزان کمونیست قدردانی شد و نوشتند : “در پایان لازم میدانیم کوششهای ارزنده ای را که از جانب رفقای اتحاد مبارزان کمونیست در راه مبارزه با پوپولیسم و اکونومیسم و تثبیت تئوریک بینش پرولتری در جنبش کمونیستی ایران بعمل آمده و ما را نیز در طرد بینش های انحرافی مساعدت کرده است، خاطرنشان کنیم”.  به نقل از سند قطعنامه های کنگره دوم کومه له- فروردین 1360

خاطرات شیرین و درس آموز زیادی از منصور حکمت دارم، به ویژه از کل دوره ای که در رهبری حزب کمونیست کارگری با هم کار میکردیم، اینجا شاید به یکی دو مورد از همان دوران اولیه آشنایی اکتفا کنم. اولین خاطره بیاد ماندنی ام از او به نواری از صحبتها و دیالوگ سیاسی او با نمایندگان رهبری کومه له که در تهران صورت گرفته بود، برمیگردد. مسئله به این صورت بود، بعد از کنگره دوم کومه له که خط مشی اتحاد مبارزان را تایید کرده  بود، رهبری کومه له هیئت نمایندگی دو نفره  خود را برای دیدار با رهبری اتحاد مبارزان میفرستد تا به نزدیکی سیاسی و فکری به وجود آمده جنبه عملی ببخشند. در بهار سال 60 جلسه ای در تهران برگزار شده بود که یکی از رفقای رهبری اتحاد مبارزان صحبت می کرد که آن وقت نمی دانستیم منصور حکمت است، بعدا معلوم شد که او بوده است. نواری پر شده بود که رهبری کومه له برای ما جمعی از کادرهای و اعضای کومه له در ناحیه بوکان در اردیبهشت و یا خرداد 60 فرستاد تا گوش کنیم. منصور حکمت در این بحث تیزبینانه مسائل اساسی ای را مطرح کرده بود. به این شکل بود که قطعنامه های کنگره دوم  کومه له به دست اتحا مبارزان کمونیست میرسد.  بحث آنها با نمایندگان رهبری کومه له این بود که کنگره شما کنگره چپ بوده است و به چپ چرخیده و نقطه قوت بزرگی است، اما قطعنامه های شما ایرادهایی هم دارد و با صراحت آنرا بیان کرده بود. از جمله قطعنامه ای درباره جنبش مقاومت در کردستان هست که کومه له از سر خط مشی چپی که در پیش گرفته بود، به قول معروف به نوعی دچار چپ روی غیر دخالتگر شده بود تحت این عنوان که جنبش سیاسی در کردستان تمام موجودیت آنها نیست و صحنه مرگ و زندگی آنها نیست و گوشه ای از مبارزه است و به این دلیل سیاستی را می خواست در پیش بگیرد که عدم دخالت در جنبش سیاسی کردستان بود و این را فرموله کرده بود و ما این استنتاج غیر دخالتگر و به نوعی “پاسیفیستی” را در دو سه ماهه بعد از کنگره دوم به لحاظ عملی می دیدیم. بیرون از کومه له هم این حالت را میدیدند و زیر نقد هم بودیم. منصور حکمت در آن نوار گفت این فرمولبندی و جهت گیری برای کومه حاضر در جنبش سیاسی کردستان زیانباراست و کومه له را حاشیه ای میکند و تیر به نقطه قوت آن میزند . کومه له کماکان باید در این جنبش دخالتگر باشد. باید در جنبش رفع ستم ملی در کردستان بسیار دخالتگر باشد و نقش رهبری کننده داشته باشد و در عین حال کومه له باید در مبارزه سیاسی در جامعه نقش رهبری را ایفا کند وگرنه صحنه را برای حزب دمکرات و بورژوازی کرد خالی می کند. درست یادم است وقتی این صحبتها را شنیدیم، جمع فکر کنم هشت نفره ای که داشتیم، گوش میدادیم، به همدیگر نگاه کردیم، مثل اینکه یک حلقه گمشده را دوباره بازیابیم. چون زیر فشار این نقد هم بودیم که کومه له میخواهد جنبش مقاومت کردستان را ول کند، یکهو احساس کردیم نقد درست و بسیار راه گشایی است دوباره این تکه بحث را با دقت گوش دادیم و توجه جدی ما را به خود جلب کرد و احساس کردیم راه حل هوشمندانه ای را برای دخالتگری بیشتر نشان می دهد. بعدها از دبیر اول کومه له هم شنیدم، که در سطح رهبری کومه له هم با علاقه از این صحبت استقبال میشود. این یک خاطره خوب از منصور حکمت و تاثیرگذاری او بود. از آن زمان زمینی و واقعی بودن و پراتیکی بودن خط مشی مارکسیستی منصور حکمت جای خود را در کومه له باز کرد. جالب است بدانید که به دنبال این نقدهای صریح و روشن منصور حکمت، رهبری کومه له چند ماه بعد از کنگره دوم، فراخوان یک کنفرانس به اسم کنفرانس ششم کومه له را داد و برگزار شد که در آنجا قطعنامه های کنگره دوم را تصحیح کردند و اسناد دقیق تری تصویب کردند. خود منصورحکمت به این کنفرانس دعوت شده بود، که به دلیل محدودیتها تا از تهران رسید، فکر کنم چند روزی از کنفرانس گذشته بود و متأسفانه نتوانسته بود در کنفرانس شرکت کند. اما مدتی ماند و این اولین باربود که در شهریور 60 به کردستان آمد و رهبری کومه له را ملاقات کرد و بحث و دیالوگ مفصل صورت گرفته بود.همانوقت فرصت پیش آمد حضوری هم او را ببینم. یک خاطره دیگر از نقش سیاسی او بیاد دارم که شخصأ حضور داشتم و شاهد آن بودم که در کنگره سوم کومه له در اردیبشهت سال 1361  بود.  در آن کنگره مهمانانی چون شیخ عزالدین حسینی، جلال طالبانی رئیس جمهور قبلی عراق و دبیر کل اتحاد میهنی کردستان حضور داشتند. از جمله طالبانی نظرش این بود که کومه له به سمت ایجاد حزب کمونیست ایران نرود و در این رابطه بحث و استدلال میکرد. با توجه به رابطه و نفوذ کلامی هم که بر رهبری کومه له داشت، میخواست فشار بگذارد که کومه له این جهت گیری را نداشته باشد. منصور حکمت هم  آنجا حضور داشت و از جانب اتحاد مبارزان کمونیست در آن کنگره سخنرانی کرد و با بحثها و مهمتر راه حل و جهت گیری روشنی که بیان کرد، عملا فشار سیاسی طالبانی را کمرنگ کرد. درست یادم است حکمت در سخنرانیش به این اشاره کرد که این کنگره کومه له باید دو جهت گیری اساسی داشته باشد: یک جهت گیری سراسری در سطح ایران و دومی جهت گیری در سطح کردستان. جهت گیری اول که به تصویب برنامه حزب کمونیست ایران و بعدا ایجاد حزب کمونیست منجر شد.  جهت گیری دوم تاکید بر نقش دخالتگرانه و رهبری کننده کومه له در جامعه کردستان و از جمله به دست گرفتن راه حل موثررفع ستم ملی و به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت مردم کردستان تا حد جدایی. واضح بود با این بحثها هم بخشا فشار طالبانی کمرنگ شد و هم کمکی بود که رهبری کومه له مستدل این  فشارهای سیاسی را پس بزند. آنجا میدیدی منصور حکمت جوان (آنوقت فکر کنم حدود سی سال سن داشت) در قامت یک سیاستمدار هوشیارکمونیست، چگونه مشکل را میشناسد و به آن جواب پراتیکی میدهد.

تلویزیون پرتو: به مسئله روز حکمت برگردیم. در مورد سابقه روز حکمت صحبت کنید؟  آیا این روز یک روز حزبی است یا عمومی تر و جنبشی تر است؟

رحمان حسین زاده: سابقه روز حکمت به سال 2003 میلادی بر میگردد. متأسفانه یک سال قبلترش یعنی سال 2002 مرگ نابهنگام به سراغ منصور حکمت آمد و از میان ما رفت. در سالگرد مرگ حکمت، دفتر سیاسی وقت حزب کمونیست کارگری ایران مناسبت هفته حکمت را تصویب کردیم که با روز تولد منصور حکمت در چهاردهم خرداد برابر با چهارم ژوئن هر سال شروع میشود. هدف این بود که در هفته حکمت با ابتکارات مختلف افکار و سیاست و پراتیک و شخصیت و کاراکتر او را بشناسانیم. بعد از آن هر سال ما هفته حکمت را برگزار میکردیم. بعد از ده سال در حزب حکمتیست به این نتیجه رسیدیم که به منظور پراکنده نشدن انرژی و ابتکاراتها در طول یک هفته برای برگزاری مناسبت گرامیداشت حکمت، تمرکز ویژه ای بر روی روز  تولد او یعنی چهاردهم خرداد هر سال  داشته باشیم، در نتیجه از سال 2013 میلادی ما هفته حکمت را به روز حکمت تغییر دادیم. گرامیداشت منصور حکمت از 2003 به بعد در جنبش کمونیسم کارگری و جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی وجود داشته و ما تلاش ویژه ای در معرفی و گرامیداشت حکمت داریم.ما بارها نوشتیم و گفتیم، روز حکمت مناسبت حزبی نیست،بلکه به همه انسانها و فعالین و تحرک سیاسی و حزبی و جنبشی مربوط است که در افکار و سیاستهای حکمت و حتی بخشی از آن خود را شریک میدانند و برای منصور حکمت و سیاست و پراتیک و شخصیت آن ارزش قائلند.

تلویزیون پرتو: چرا روز تولد حکمت را برای این مناسبت انتخاب کردید؟

رحمان حسین زاده: برای این مناسبت روز تولد و روز مرگ حکمت هر دو وجود داشتند که انتخاب کنیم، از نظر ما روز تولد حکمت انطباق بیشتر با هدف این گرامیداشت داشت و روز خوشایندتری است. روزی است که شخصیتی بزرگ و یک مارکسیست بزرگ به دنیا آمده است.

تلویزیون پرتو: آیا گرامیداشت روز حکمت نوعی شخصیت پرستی نیست تا به قول بعضی ها او را بزرگ جلوه دهید؟

رحمان حسین زاده: واقعیت این است که منصور حکمت شخصیت بزرگی است. لازم نیست ما بزرگ جلوه اش دهیم. او مارکسیست بزرگی بود که متأسفانه عمرش کوتاه بود تا کل نبوغ و مهارت و تاثیرات خود را در جدال طبقاتی که روزمره به حضور انسانها و رهبرانی چون او محتاج است، نشان دهد. او 51 سال عمر کرد و 25 سال عمر مفید سیاسی او بود که متشکل و متحزب، نبوغ و افکار و تئوری و نظریات و سیاست و پراتیک خود را به جنبش طبقه کارگر و به جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی عرضه کرد. در همین دوره 25 ساله انبوهی از کار نظری، سیاسی و عملی و ابتکارات و ایجاد تحزب کمونیستی را در صحنه سیاست ایران و عراق  عرضه کرد. منصور حکمت انسان بزرگی بود که نه تنها ما دوستداران او بلکه دوست و دشمن به بزرگی او اذعان دارند. بد شانسی نابهنگامی بود که جنبش کمونیستی و طبقه کارگر با آن روبرو شد و مارکسیستی اینچنین بزرگ از میان ما رفت. او در 25 سال عمر مفید سیاسی خود تلاش زیادی برای دگرگونی و تغییر، برای سازماندهی انقلاب کارگری از جمله در صحنه سیاست ایران انجام داد که اگر تحول انقلابی و انقلاب در صحنه سیاست ایران اتفاق می افتاد و این دگرگونی زیر پرچم کمونیسم کارگری و منصور حکمت سازمان می یافت، آنگاه عظمت منصور حکمت نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا خود را نشان می داد و این قامت بزرگ، دنیا را متوجه خود می کرد. همانگونه که لنین در رأس انقلاب کارگری، انقلاب بلشویکی را سازمان داد و دنیا را متوجه ابتکار و نبوغ خود کرد. منصور حکمت آثار مهم و حزب قدرتمندی از خود بجا گذاشت و در عراق حزب کمونیست کارگری بوجود آمد. مسأله دیگر این بود که    منصور حکمت مارکسیست برجسته ای بود که در جغرافیای ایران فعالیت می کرد و به زبان فارسی ادبیات خود را منتشر می کرد. اگر او زاده کشور بزرگ غربی مانند آلمان، انگلیس و فرانسه و یا آمریکا بود و به زبان انگلیسی که جهانشمول است می نوشت و مارکسیسم او به زبان انگلیسی منتشر می شد آنگاه قامت بزرگتر او را می دیدیم. ما دلبخواهی اورا بزرگ نشان نمیدهیم. بلکه او خود شخصیت بزرگی بود. آیا درباره این موضوع کیش شخصیتی وجود دارد؟ ما از او کیش درست نکردیم و نمی کنیم، خط قرمز هم دور آن نکشیدیم، اما تلاش میکنیم این رهبر مارکسیست را آنطور که بود، بشناسانیم.   برای انسانهای بزرگ از چپ و راست، روز گرامیداشت و معرفی و شناساندن هست. واقعیت این است که جنبشهای اجتماعی بزرگ و شخصیتهای بزرگ آن دوستان و مخالفان و دشمنانی هم دارند مخالفان و دشمنانش نمیخواهند از لحظات مهم آن جنبش و دستاوردهای مهم آن و از رهبران و شخصیتهایش به نیکی یاد شود، شناسانده شود، گرامی داشته شود. به ویژه این حساسیت در مورد کمونیسم و جنبش کارگری و آزادیخواهی بیشتر است، چون بورژوازی ابزار و امکانات بسیاری در اختیاردارد تا علیه جنبش کمونیستی و کارگری فضا سازی کنند. بخواهند یا نخواهند روز تولد مارکس و روز انتشار کاپیتال و روز انتشار مانیفست مهمند و گرامی داشته می شوند. بسیاری دوستداران او هستند و برایش احترام قایلند و آثار او را بازخوانی می کنند و در عین حال دشمنان زیادی هم دارد. درباره موضوع حکمت هم همینگونه است. مخالفان و دشمنان منصور حکمت این ادعا را دارند که ما شخصیت پرستی می کنیم. اما در مورد شخصیتهای بورژواها مناسبتها به خاطرآنها را عادی میدانند. در صحنه سیاست ایران ملی گراها همه سالها روزی برای گرامیداشت مصدق دارند. مسئله ملی شدن صنعت نفت ایران را بهانه کردند، میپرسم این اتفاق چه چیزی بر ای مزدبگیران و شهروندان عادی جامعه ایران داشت؟. هیچ . مطلقأ به اتفاقی مفید برای طبقه کارگر ایران و طبقه مزدبگیر و زحمتکش ایران تبدیل نشد. ببینید اسلامیها در مورد خمینی جنایتکار چکار میکنند!. یا در مورد رضاخان و محمد رضا پهلوی که بیش از نیم قرن خون مردم ایران را درشیشه کردند!، میخواهم بگویم جنبش های مختلف دیگر هم انواع مناسبتها و انواع گرامیداشت برای چهره ها و شخصیتهای خود دارند که بسیاری از آنها مرتجع بوده و علیه اهداف کارگری و انسانی بوده اند. کسی به آنها نمی گوید که شما شخصیت پرستی می کنید. برای ما کمونیستها که از منصور حکمت و عظمت اهداف و تلاش او صحبت می کنیم، فورا کارت زرد کیش شخصیت را جلو میکشند. ما از معمار و بنیانگذارکمونیسم معاصر ایران یاد میکنیم، از دستاوردهایش صحبت میکنیم و مهمتر به آن مراجعه میکنیم که همین امروز باید مبنای سیاست و پراتیک ما باشد و به نسل جوان منتقل شود که متاسفانه در موارد متعدد به آنها رجوع نمیشود و مورد اتکا قرار نمیگیرند.

تلویزیون پرتو: هدف حزب حکمتیست از گرامیداشت روز حکمت چیست؟

رحمان حسین زاده: گفتم روز حکمت روز حزبی نیست. حتی ابتکار آن از حزب حکمتیست شروع نشد. در حزب کمونیست کارگری ایران آنرا تصویب کردیم و حزب حکمتیست گرامیداشت حکمت را پیگیرانه ادامه داده است. حقیقت این است که منصور حکمت فقط مربوط و متعلق به حزب حکمتیست و یک سازمان و یک حزب معین نیست. او یک رهبر و یک شخصیت بزرگ بود که تصویر عمومی تری از خود به جا گذاشته است. منصور حکمت رهبر یک جنبش و رهبر جنبش کمونیسم کارگری است. جنبش کمونیسم کارگری به عنوان جنبش اعتراضی طبقه کارگر علیه سرمایه و علیه سرمایه داری است. دامنه این تعریف بسیار وسیع تر از حزب حکمتیست و حتی احزابی است که خود را کمونیسم کارگری در ایران و عراق و کردستان عراق می دانند. به عنوان نمونه هم اکنون در فرانسه و ایتالیا و در آمریکا فعالین و نهادها و سازمانهایی هستند که منصور حکمت را از آن خود می دانند. به این دلیل منصور حکمت چهره ای عمومی تر و متعلق به جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی و متعلق به جنبش اعتراضی طبقه کارگر علیه سرمایه داری است. متعلق به هر جای این دنیاست که صف مستقل طبقه کارگر برای دگرگون کردن جامعه و نابودی بورژوازی و ساقط کردن آن به میدان بیاید. به این دلیل هیچگاه ما به روز حکمت بعنوان روز حزبی نگاه نکردیم و متعلق به همه آزادیخواهان و برابری طلبان و همه کسانی است که از سرمایه داری و از این نظم بیزارند و سرنگونی سرمایه داری و انقلاب کارگری را می خواهند. در کشوری مثل ایران کسانی که سرنگونی رژیم ارتجاعی بورژوااسلامی را می خواهند، منصور حکمت با افکار و سیاستها و نظرات و ما به ازای سازمانی به جا مانده از او متعلق به آنها و جوابگوی تمام جنبش ها از جمله جنبش آزادی خواهی و برابری طلبی، جنبش  کارگری، جنبش زنان، جنبش نسل جوان و جنبش انسان معترض به همه این عقب ماندگی که بورژوازی اسلامی به مردم تحمیل کرده است و آنها به خط مشی و داده های منصور حکمت وصل می شوند. روز حکمت پدیده ای عمومی تر است و به این دلیل انتظار این است که همه آزادیخواهان و برابری طلبان به روز حکمت رجوع کنند. روز حکمت فقط مراسم و گرامیداشت نیست. هدف از برگزاری روز حکمت در وهله اول و اساسأ معرفی تئوری ها، نظریات و افکار سیاست و نوشته ها و گفته ها و مکتوبات و آثار منصور حکمت است. به آدرس سایت منصور حکمت رجوع کنید و 80 تا 90 درصد آثار و ادبیات منصور حکمت هم نوشته ها و مکتوبات و هم فایلهای تصویری و صوتی در آنجا جمع آوری شده است که نه تنها ابعاد گسترده ای دارد بلکه عمق تئوری و نظریات او، عمق سیاست و پیش بینی و ابتکارات و اقدامات او در ایران که منجر به ایجاد حزب کمونیست ایران در وهله اول و بعد ایجاد حزب کمونیست کارگری ایران و در عراق منجر به ایجاد حزب کمونیست کارگری عراق و در ادامه بر اساس خط مشی او حزب حکمتیست و احزاب دیگر به نام کمونیست کارگری در منطقه خاورمیانه وجود دارند و فعالیت می کنند.

 

تلویزیون پرتو: در راستای اهداف این روز به طور مشخص در داخل کشور می توان چه اقداماتی انجام داد ؟

رحمان حسین زاده : در داخل کشور هم نباید رجوع به روز حکمت را صرفا به مراسم یادبود از منصور حکمت محدود کرد. کل آثار و ادبیاتی که منصور حکمت از خود به جا گذاشته ابزار ضروری امروز مبارزه و برای پیشبرد جدال طبقاتی است. اگر کارگر و طبقه کارگر در ایران می خواهد از مبارزه روز مره شان برای بهبود زندگی مثلا برای افزایش دستمزد دید روشنی داشته باشد و یا اساسی تر اینکه چگونه نیرو جمع کنند و طبقه کارگر و مردم آزادیخواه، یک انقلاب کارگری را سازمان دهیم و بورژوازی را ساقط کنند به تئوریها، نظریات، سیاست، برنامه ها، نوشته ها و مکتوبات و گفته های منصور حکمت احتیاج دارند. اگر مبارزه در راه آزادی زن است جنبش آزادی زن به خط مشی و سیاست به جا مانده از حکمت نیاز دارد. نسل جوان ایران در ابعاد مختلف اگر می خواهد دید روشنی برای آینده خود، آینده شاد و عاری از ستم داشته باشد به منصور حکمت و ادبیات او احتیاج دارد. کلأ مبارزه آزادیخواهانه برای رفع نابرابری و ستم و استثمار و برای بنیاد گذاشتن جامعه آزاد و برابر به کمونیسم حکمت در این دوران نیاز دارند. پس هر کس که به این نوع کمونیسم احتیاج دارد صرف نظر از اینکه به چه حزبی نزدیک است، باید سعی کنند در مناسبت روز حکمت به سهم خود در محل کارو  زیست و در میان کارگران ، در محیط اجتماعی و در دانشگاهها و …. آثار حکمت را معرفی کند و تلاش کند اثری از منصور حکمت قابل دسترس باشد. معلوم است در داخل کشور بواسطه جمهوری اسلامی تناسب قوای نامناسب وجود دارد و جلو بسیاری از ابتکارات را گرفته است. اما دوستداران حکمت در محافل کمونیستی در میان کارگران، در دانشگاه و میان نسل جوان و در میان زنان سعی کنند انسانهای آزادیخواه را جمع کنند و اثری از منصور حکمت را معرفی کنند، نوشته ای از او را در این جمعها مطالعه کنند، گفته ای از منصور حکمت را گوش دهند و یا ویدیویی از او را نگاه کنند. کسانی اگر در این جمع شناخت بیشتری از افکار و سیاست و پراتیک حکمت دارند برای جمع سخنرانی کنند. یعنی قابل دسترس کردن آثار و ماتریالی که منصور حکمت از خود به جای گذاشته بسیار مهم است و مسأله بسیار اساسی است. آثار حکمت از اولین آثار او که خطوط عمده بوده، از سه منبع و سه جزء سوسیالیزم خلقی ایران و اسطوره بورژوازی ملی مترقی و تفاوتهای ما و مبانی کمونیسم کارگری تا آخرین نوشته های او بعد از 11 سپتامبر و جهان بعد از 11 سپتامبر، ادبیاتی غنی و افکار غنی است که می توان دوباره بدست گرفت و مطالعه و بازخوانی کرد. خطاب ما به تمام فعالین کمونیست و محافل کمونیست و کارگران مبارز این است که در روز حکمت به منصور حکمت و ادبیات او رجوع کنند و آن را قابل دسترس کنند و آن را اشاعه دهند.

 

تلویزیون پرتو: منصور حکمت چگونه با مارکسیسم آشنا میشود و مارکسیسمی که او به جامعه معرفی کرد و منجر به ایجاد حزب کمونیست ایران و حزب کمونیست کارگری ایران شد چه تفاوتی با مارکسیسم چپ سنتی داشت ؟

رحمان حسین زاده:  برای جواب این سئوال مخاطبین و انسانهای علاقمند بهتر است به سخنرانی منصور حکمت در انجمن مارکس در مبحث تاریخ شفاهی اتحاد مبارزان کمونیست گوش دهند و مکتوب آن هم در منتخب آثار منصور حکمت هست. آنجا حکمت می گوید تا در ایران و حتی در دانشگاه بود هنوز به معنای واقعی فعالیت سیاسی نداشته است. او در سال 1348 شمسی وارد دانشگاه شیراز می شود و در رشته اقتصاد درس میخواند. در این پروسه با مارکسیسم و کمونیسم آشنا میشود، چون در درس اقتصاد به خود اقتصاد مارکسیستی هم پرداخته میشود. منصور حکمت با دید مثبت درباره استادشان  همایون کاتوزیان صحبت می کند که به شکل هوشمندانه در لابلای تدریس اقتصاد، تاریخ انقلاب کمونیستی و تاریخ انقلاب بلشویکی در روسیه و تزهای مارکس در اقتصاد را توضیح می دهد و از آن دوره با مارکسیسم و کمونیسم آشنا و به آن سمپاتی پیدا میکند.  درایران با گروههای چپ آن دوره رابطه نداشته است. او در سال 1352 شمسی برای ادامه تحصیل به انگلستان میرود و در دانشگاه کنت انگلیس دوره دکترای اقتصاد را ادامه می دهد و آنجا مارکسیسم را عمیقأ درک می کند و آنجا با گروههای چپ و مارکسیست از جمله تروتسکیست ها و حزب کمونیست قدیم انگلستان آشنا میشود و به نظرم شانسی که داشت با شاخه های سنتی و پوپولیست و ناسیونالیست چپ ایران و روایت های دست دوم از مارکسیسم آشنا نمیشود. به قول خودش مستقیمأ با مانیفست و کاپیتال و ایدئولوژی آلمانی  آشنا می شود و این کمک می کند که درک و دانش او از مارکسیسم از کتاب کاپیتال و مانیفست و ایدئولوژی آلمانی شروع شود نه مانند چپ های دیگر ایران که شناخت آنها از مائو و انواع روایت های دست دوم وسوم از مارکسیسم و مارکسیسم خلقی و پوپولیسم بود. این دوره ای است که به طرف تحولات مهم سیاسی ایران در سال 1357 نزدیک میشویم و بعدها  به همراه خسروداور و حمید تقوایی اتحاد مبارزان کمونیست را پایه گذاری میکنند. مارکسیسمی که منصور حکمت نمایندگی می کرد همان مارکسیسمی بود که از کاپیتال و مانیفست مایه گرفته بود و در آنجا از پوپولیسم و ناسیونالیسم و خلقی گری و شرق زدگی و حتی اسلام زدگی موجود در چپ آنوقت ایران هیچ اثری نبود. ما از همان دوره با اتحاد مبارزان کمونیست آشنا شدیم و مارکسیسم انقلابی را معرفی کردند و تفاوت این چپ مارکسیستی با چپ پروروسی و پروچینی و چپ آلبانیایی و با چپ نوع چریک فدایی و پیکار و رزمندگان و … که آنوقت سازمانهای معتبر چپ رادیکال ایران بودند، تفاوت جدی داشت. واضح بود که خمیر مایه چپ آن دوره ایران بخشا به تاثیر از قطب های چپ جهانی پوپولیسم و ناسیونالیسم، اساسا اعتراض روشنفکران ناراضی علیه “سرمایه داری وابسته” و در  راستای صنعتی کردن کشور بود. مسأله اصلی که استثمار بر اساس کار مزدی و تقابل بین اردوی کار و اردوی سرمایه در آن چپ و در آن مارکسیسم غایب بود. مارکسیسم انقلابی اتحاد مبارزان کمونیست  با پرچمداری منصور حکمت خط مشی کمونیستی علیه کار مزدی و سرمایه را آورد. ارتدوکسی مارکسیسم را احیا کرد. هیچ رگه ای از ناسیونالیسم، پوپولیسم، شرقی گری و عقب ماندگی در چنین مارکسیسم و کمونیسمی وجود نداشت.

تلویزیون پرتو: اولین حاصل مهم تلاش مارکسیسم انقلابی که منصور حکمت نمایندگی میکرد، تشکیل حزب کمونیست ایران بود. نقش منصور حکمت در پروسه ایجاد حزب کمونیست ایران چه بود؟

رحمان حسین زاده : منصور حکمت نقش بسیار مهمی داشت و هر کسی به آثار و ادبیات آن موقع مراجعه کند آن را می بیند. اگر کسی تاریخ را وارونه نکند و منصف باشد، تایید میکند که او نقش معمار و بنیانگذار و سازنده اصلی حزب کمونیست ایران را داشت. به جرأت ادعا می کنم اگر منصور حکمت نبود، مارکسیسم انقلابی به شکلی که در ایران دیدیم پا نمی گرفت. اگر منصور حکمت نبود، حزب کمونیست ایران به عنوان بستر اصلی چپ کمونیستی و رادیکال در آن دوره در جامعه ایران شکل نمیگرفت. به نظرم سپس کمونیسم کارگری و حزب کمونیست کارگری ایران هم شکل نمی گرفت. حتمأ چپ ایران تغییر میکرد و ترندها و روندهایی  پیش می آمدند، اما به نظر من نقش منصور حکمت در ایجاد یک تحول مارکسیستی در چپ ایران و پایه گذاری مارکسیسم انقلابی و حزب کمونیست ایران شبیه نقش لنین در مارکسیسم در روسیه اوایل قرن بیستم و شبیه نقش او در حزب بلشویک بود. تفاوت این بود که متاسفانه حکمت و حزب او در بطن تحول انقلابی، مشابه تحولی که لنین و حزب بلشویک در روسیه با آن روبرو شدند، قرار نگرفت تا رهبری انقلاب کارگری را به عهده بگیرد و جایگاه تعیین کننده خود در جنبش کمونیستی را نشان دهد.  نقش مهم او هم در سطح فکر و سیاست و هم در سطح پراتیک و سازماندهی عملی بود. بخش عمده کتاب منتخب آثار، ادبیات سیاسی و نظری و حتی پراتیکی است که لازمه   بنیادگذاشتن مارکسیسم انقلابی بود به قلم منصور حکمت است. یک حلقه اصلی در ایجاد حزب کمونیست ایران تدوین برنامه کمونیستی بود. چپ های رادیکال آن دوره برنامه نداشتند. برنامه اتحاد مبارزان کمونیست را منصور حکمت نوشته بود که بعدها با اندکی اصلاحاتی برنامه حزب کمونیست شد و در کنگره سوم کومه له تصویب شد. علاوه بر برنامه، مباحث متعدد تئوریک و سیاسی فراهم کننده شرایط ایجاد حزب و به علاوه مباحث پراتیک کمونیستی و نقد پراتیک پوپولیستی که مانع ایجاد حزب کمونیست می شد در کنگره اول اتحاد مبارزان کمونیست اساسأ توسط منصور حکمت فرموله و تدوین و به طرح و نقشه تبدیل شد. این پروسه از کنگره دوم کومه له که چرخش آن به طرف اتحاد مبارزان کمونیست و مارکسیسم انقلابی شروع شد تا کنگره سوم کومه له که برنامه حزب کمونیست تصویب میشود، و بعدا تا شهریور 1362 که حزب کمونیست ایران ایجاد میشود، پروسه دو ساله ای است  که با کار فکری و سیاسی و نظری و آمادگی عملی و پراتیکی گسترده روبرو است که که محور این تحرک در این پروسه منصور حکمت و نقش رهبری کننده او است. بر خلاف برخی تاریخ نگاری های دلبخواهی مثل تاریخ نگاری اخیر ابراهیم علیزاده دبیر اول کومه له که به ناحق زمینه ایجاد حزب کمونیست ایران را به چپ سنتی ایران و کنفرانس وحدت سازمانهای پوپولیست و ادبیات مرتضی راوندی ربط میدهد، زمینه واقعی ایجاد حزب کمونیست ایران در دل انقلاب 57 و زمینه های اجتماعی که به وجود آمد و بر اساس نیاز سوسیالیسم کارگری که در جنبش کارگری خود را نشان داد، و پا به صحنه گذاشتن مارکسیسم انقلابی و اتحاد مبارزان کمونیست و در رأس آن منصور حکمت و گردش به چپ و انتخاب مارکسیسم انقلابی توسط سازمان بزرگ و معتبری مثل کومه له در آن مقطع بود.

تلویزیون پرتو: مهمترین ادبیات منصور حکمت در آن دوره و تا ایجاد حزب کمونیست ایران کدامها است و چگونه قابل دسترس هستند ؟

رحمان حسین زاده: از میان انبوه ادبیات غنی مارکسیستی آن دوره من فقط می توانم به تیتر آنها اشاره کنم که شامل آثار زیر است: اسطوره بورژوازی ملی مترقی که دو بخش است،  دو جناح در ضد انقلاب بورژوا امپریالیستی ، نظری به تئوری مارکسیستی بحران اقتصادی، کمونیست ها و جنبش مسأله ارضی، تهاجم رژیم عراق و وظایف ما، سه منبع و سه جزء سوسیالیسم خلقی ایران، رزمندگان و راه کارگر( جدال بر سر تحقق سوسیالیسم خلقی)، برنامه اتحاد مبارزان کمونیست، پوپولیسم در برنامه حداقل و نقد فدائیان خلق، گامهای عملی در ایجاد حزب کمونیست ایران، مباحثات کنگره اول اتحاد مبارزان کمونیست،نقطه قوت جنبش ما، کمونیست ها و پراتیک پوپولیستی، حقوق پایه ای مردم زحمتکش در کردستان، اصول و شیوه های رهبری کمونیستی، آناتومی لیبرالیسم چپ ایران، سند استراتژی آزادی و برابری حکومت کارگری. این مجموعه ای است که باعث شد سیستم فکری و سیاسی و ساختاری ایجاد حزب کمونیست ایران را بوجود آورد و همه آنها در منتخب آثار چاپ شده است. آسانترین راه برای مخاطبین علاقمند جهت  دسترسی به آثار منصور حکمت مراجعه به سایت منصور حکمت است و بخش عظیم این ادبیات از آن دوره تا دوره های بعد در این سایت موجود است. بسیار از این ادبیات درکتایها  و مجلدهای مختلف به چاپ رسیده و در خارج کشور و نزد تشکیلاتهای حزب حکمتیست در دسترسند. امیدوارم شرایطی به وجود بیاید و وسیعا در داخل کشور هم منتشر شوند.

تلویزیون پرتو: شما اثرات سیاسی و اجتماعی ایجاد حزب کمونیست ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟ با توجه به این مسئله که مخالفین حکمت مشخصا ناسیونالیستهای کرد این پروسه را منفی ارزیابی می کنند ؟

رحمان حسین زاده: طبیعی است که مخالفین کمونیسم و مخالفین خط مشی منصور حکمت بویژه ناسیونالیستهای کرد، این پروسه را منفی ارزیابی کنند، چون عروج کمونیسم و حزب کمونیستی در جامعه کردستان به ضرر جنبش ناسیونالیستی کرد بود، همانطور که در سطح سراسر ایران هم به ضرر ناسیونالیستها و جنبش های بورژوایی بود. ایجاد حزب کمونیست ایران را باید در بطن شرایط تاریخی آن زمان بررسی کرد. در آن زمان در سرکوبهای 30 خرداد 1360 جمهوری اسلامی همه اپوزیسیون را از مجاهدین خلق و چپ ها و بخشهای دیگری از اپوزیسیون را مورد حمله قرار داد با قتل عام سرکوب کرد. تناسب قوای به شدت نابرابری را علیه کارگر و کمونیسم و آزادیخواهی در آن جامعه ایجاد کرد. در آن دوره پروسه ایجاد حزب کمونیست شروع شد و در سال 62 به نتیجه رسید. ایجاد حزب کمونیست ایران به یک سنگر بزرگ گروهها و جمع آوری نیروهای چپ رادیکال در آن دوره تبدیل شد. تقریبا در همه سازمانهای چپ، فراکسیونهای مارکسیسم انقلابی سمپات اتحاد مبارزان کمونیست شکل گرفته بودند که بخشی از آنها در پروسه تشکیل حزب کمونیست ایران شرکت کردند. چپ زیر ضرب رفته اما به واسطه ایجاد حزب کمونیست ایران هم به لحاظ فکری و سیاسی و هم به لحاظ سازمانی خود را احیا کرد و قوت قلب بزرگی را در چپ و کمونیسم آن دوره ایجاد کرد. اثر امید بخش ایجاد حزب کمونیست فوری در زندانهای جمهوری اسلامی بازتاب داشت. اگر از فعالین چپ زندانی در آن دوره بپرسید، وقتی خبر ایجاد حزب کمونیست ایران در سلولهای زندان جمهوری اسلامی منتشر شد و قوت قلبی گرفتند و روند مقاومت را تقویت میکند. بعلاوه در سطح سراسری ایران یک حزب کمونیستی معتبر ایجاد شد که قدرت اجتماعی و قدرت عملی داشت و توجه بخش مهمی از فعالین کارگری و جنبش کارگری را در آن دوره ها به خود جلب کرد. به ویژه در کردستان سازمان کردستان آن هم قدرت اجتماعی و هم قدرت توده ای و مسلح داشت و علاوه براینکه در برابر جمهوری اسلامی مقاومت می کرد و یک جنبش مقاومت را سازمان می داد همزمان هم در برابر تعدی بورژوازی کرد و حزب دمکرات کردستان علیه کارگر و مردم و صف آزادیخواه آن جامعه ایستادگی می کرد. در جامعه کردستان که ناسیونالیسم کرد ایجاد حزب کمونیست را ضربه ای به خود میداند، ایجاد حزب کمونیست ایران و آن خط مشی قدم به قدم به حزب کمونیست ایران و هم به سازمان کردستان آن نیرو اضافه میکند.  هم بخش مسلح آن تقویت و بزرگتر شد و هم بخش داخل شهری و تشکیلات و سازمان محل کار و زندگی گسترش بیشتری پیدا کرد. در درون جنبش کارگری کردستان سالهای 66 و 67 و 68 در سنندج سرخ ماه مه چند هزار نفره داشتیم که قطعنامه های رادیکال سوسیالیستی تصویب کردند و الگوی جنبش کارگری در سراسر ایران شد و اینها متأثر از خط مشی حزب کمونیست ایران و منصور حکمت بود. بورژوازی کرد و حزب دمکرات کردستان فکر می کرد،  کومه له با چرخیدن به طرف کمونیسم در جامعه کردستان که به نظر آنها “جامعه عقب مانده بود”، منزوی می شود و بعد دیدند که کومه له به عنوان سازمان کمونیستی اعتبار و نفوذش بیشتر شد و سازمان قویتر و سازمان مسلح آن قدرتمندتر است و به این دلیل و در مقابل گسترش قدرت و نفوذ کومه له بنای جنگ با کومه له را گذاشت و جنگ را به حزب کمونیست و به کومه له تحمیل کرد تا جلو پیشروی کمونیسم را بگیرد. بعد از دو تا سه سال نهایتأ حزب دمکرات به عقب نشینی وادار شد، در اعمال جنگ طلبی شکست خورد و ناکام ماند و به اهداف خود نرسید و به این ترتیب یک قطب کمونیستی برای اولین بار هم علیه بورژوازی سراسری و هم علیه بورژوازی محلی موقعیت خود را محکم کرد. من فکر می کنم ایجاد حزب کمونیست هم در بعد سیاسی و هم در بعد داخل کشور و هم در بعد اجتماعی بازتاب گسترده ای داشت و سنگری مهم برای چپ ایران ایجاد کرد و پیشرویهای بعدی مانند پیدایش کمونیسم کارگری و …. ادامه پیدا کرد.

 

تلویزیون پرتو: از مقطع کنگره دوم حزب کمونیست ایران در سال 1986 میلادی مباحث کمونیسم کارگری مطرح شد. ضرورت این مباحث چه بود؟. تفاوت نگاه منصور حکمت به کمونیسم با نگاه متداول آن زمان در جهان به کمونیسم چه بود؟

رحمان حسین زاده: برای اولین بار در کنگره دوم حزب کمونیست ایران در سال 1986 میلادی منصور حکمت مبحث کمونیسم کارگری را تحت عنوان “موقعیت و دورنمای حزب” مطرح کرد. اساس این مبحث از آنجا نشأت میگرفت که اولأ نقد و اعتراضی به کمونیسم آن دوره حتی جناح رادیکال آن و کلأ کمونیسم موجود در سطح جهانی بود.کمونیسمی که کم تأثیر و کم دخالتگر و کم قدرت بود و از آن جمله نقدی به خود حزب کمونیست ایران هم بود، با هر درجه از فعالیت مثبت که داشت و خود منصور حکمت هم در رأس آن حضور داشت. کمونیسم در تحولات سیاسی، در اجتماع و در جامعه بی نقش و بی تأثیر بود. به این دلیل یکی از ضرورت های پایه ای طرح مبحث کمونیسم کارگری در جواب به بی تأثیری کمونیسم و کم قدرتی آن و تلاشی برای نشان دادن علت این بی تأثیری بود. یک محور اساسی بحثش از جدایی کارگر و کمونیسم صحبت میکرد. میگفت در دوره ما جدایی بین جنبش کارگری و جنبش کمونیستی و بین کارگر و کمونیسم وجود دارد. یعنی کمونیسمی که نمی تواند به پایه طبقاتی و به جنبش کارگری وصل شود، کمونیسم کارگری نیست. میگفت ما یک کمونیسمی می خواهیم که اساسأ بر بستر رشد جنبش طبقاتی و جنبش کارگری بتواند قدرت را بدست گیرد و با آن عجین و درگیر باشد. در دوره لنین در انقلاب کارگری اکتبر، کارگر و کمونیسم با هم چفت بودند و یکی بودند. حزب کمونیستی آن دوره عجین شده با جنبش کارگری آن دوره بود. اما بعد از شکست انقلاب اکتبر و از دوره استالین که کمونیسم به زبان حال ناسیونالیسم در روسیه و بعدا در چین و در کشورهای دیگر تبدیل شد شکافی اساسی بین کارگر و کمونیسم افتاد. در نتیجه یکی از ضرورتهای مبحث کمونیسم کارگری از این زاویه و برای پر کردن شکاف بین کارگر و کمونیسم و یکی کردن جنبش کمونیستی و جنبش کارگری در آن کنگره مطرح شد. آن مباحث مجموعه ای مباحث سیاسی و نظری و اقدامات عملی و سازمانی به دنبال داشت. جمع بندی مباحث کنگره دوم حزب کمونیست ایران بصورت چند مصاحبه در نشریه مرکزی حزب کمونیست ایران وقت خودش منتشر شدند و اکنون هم  در منتخب آثار حکمت و در سایت حکمت هم وجود دارد و قابل دسترس است.

سه سال بعدتر و این بار بعد از کنگره سوم حزب کمونیست ایران این بار پخته تر، تیزتر و انتقادی تر تمایز کمونیسم کارگری را با دیگر “کمونیسم های موجود” طرح میکند. در مارس 1989 اولین سمینار مبانی کمونیسم کارگری را به طور جامعه ارائه میکند. آنزمان شش سال از تشکیل حزب کمونیست ایران می گذشت و منصور حکمت می گوید شش سال از عمر من به عنوان کمونیست متشکل و متخرب میگذرد و می بینم در تغییر سرنوشت کارگر و جامعه بی تاثیریم و اما می بینم آخوند با داستان “خر دجال” زندگی میلیونها انسان را به خاک سیاه نشانده اند اما ما به عنوان انسانهای کمونیست بی تأثیر هستیم. باید به این بی تأثیری پایان داد. ضرورت دیگر طرح مبحث کمونیسم کارگری مشاهده اوضاع جهانی و بین المللی بود که بورژوازی هار و کنسرواتیو نوع ریگان و تاچر در سطح دنیا عروج پیدا کرده بود و در مقابل، بلوک سرمایه داری دولتی شوروی که نام دروغین سوسیالیسم را یدک  میکشید، در حال فروپاشی بود و ریگانیسم و تاچریسم میدانداری میکردند و میبایست در مقابلش سنگربندی کمونیستی میشد.  منصور حکمت مبحثی را به اسم اوضاع بین المللی و موقعیت کمونیسم در نوامبر 1988 سه سال قبل از فروپاشی شرق و بعدا در کنگره سوم حزب کمونیست ایران مطرح کرد و در آن پیش بینی می کند که اردوگاه به اصطلاح سوسیالیستی شوروی و همه اقمار آن فرو می پاشد و تمام می شود و این مجالی برای بورژوازی هار بازار آزاد است تا تعرض وسیعی به بشریت و انسانیت و حق طلبی در عرصه سیاست و معیشت و فرهنگ داشته باشد و عقب گردی را به جامعه تحمیل کند. در این شرایط باید سنگربندی کرد و منصور حکمت در این راستا عنوان کرد که این اردوگاه دروغین “سوسیالیستی” که هیچ وقت سوسیالیسم نبوده و ما از آن دفاع نکرده ایم، اما زمانیکه بورژوازی هار بازار آزادی آن را فرو می پاشاند و آن را به انتها می رساند، این دستمایه تعرض وسیع به طبقه کارگر جهانی و به انسانیت و آزادیخواهی و برابری طلبی میشود. در نتیجه با کاراکتر کمونیسم دوره انقلاب 57 و با مارکسیسم انقلابی و با اشل کوچک نمی توان سنگربندی محکم در مقابل این هجوم بزرگ بورژوازی داشت و یک کمونیسم بالنده تر و سرزنده تر و قدرتمند تر و جوابگوتر لازم است. کمونیسم کارگری با افق جهانی وسیعش و با ترسیم تفاوتها و تمایزاتش با کمونیسم بورژوایی جهانی و شاخه های آن در آن زمان جوابی روشن برمبنای دیدن اوضاع و شرایط آن زمان و دیدن فروپاشی اردوگاه دروغین سوسیالیستی و پیامدهایش و تلاش برای سر برآوردن کمونیسم دخالتگر و موثر بود.  منصور حکمت در تعریف کمونیسم کارگری می گفت این همان کمونیسم مارکس و مانیفست است.  بعد از شکست انقلاب اکتبر و از دوره عروج استالین به بعد، پدیده سوسیالیسم به روپوش ایدئولوژیک و سیاسی  ناسیونالیسم روسی و چینی و آلبانی و … تبدیل شد. همه آنها ذره ای به منفعت طبقه کارگر و آزادیخواهی و برابری طلبی ربط نداشتند. در نتیجه کمونیسم کارگری منصور حکمت در آن دوره تلاشی بود با جوابهای جدید در تمایز و تفاوت کامل با شاخه های مختلف و دروغین سوسیالیسم بورژوازی که سوسیالیسم روسی و چینی و آلبانی و اروکمونیسم و تروتسکیسم و چپ نو و پوپولیستی و … را در بر میگرفت. مارکسیسم انقلابی و کمونیسم کارگری با همه اینها تفاوت وتمایز پایه ای داشت. حکمت  کمونیسم کارگری را درست همانند مانیفست کمونیست جنبش اعتراض کارگر به نظم سرمایه و علیه کار مزدی تاکید میکرد. این در حالی است که بسیاری از سوسیالیست های دیگر مباحث خلق و امپریالیسم و ناسیونالیسم و پوپولیسم برایشان مطرح است که در آن دوره لباس کمونیسم را بر خود پوشانده بودند. کمونیسم کارگری که منصور حکمت آنرا بنیان نهاد در تمام زمینه ها و در افق و سیاست و پراتیک و در تحزب هم با کمونیسم جهانی آنزمان موجود و هم با شاخه های محلی آن در ایران تفاوت اساسی داشت.

تلویزیون پرتو: مهمترین ادبیات کمونیسم کارگری به قلم منصور حکمت تا مقطع جدایی از حزب کمونیست ایران کدام است ؟

رحمان حسین زاده:  مهمترین ادبیات آن مقطع در منتخب آثار و در ضمیمه های 1 و 2 آن منتشر شده است. به علاوه کتاب دست نوشته های منصور حکمت و کتابهای دیگری نیز هست. میتوان به آثار زیر اشاره کرد : تئوری دولت در دوره های انقلابی، مباحث شورا و سندیکا و تشکل های توده ای طبقه کارگر، سیاست سازماندهی ما در میان کارگران، زمینه های انحراف و شکست انقلاب شوروی، (خطوط نقد سوسیالیستی به تجربه شوروی)، ناسیونالیسم چپ و کمونیسم در ایران، استراتژی ما در جنبش کردستان، درباره احزاب بورژوایی، کمونیسم کارگری و فعالیت حزب در کردستان، مبارزه سیاسی و احزاب سیاسی ، عضویت کارگری، اوضاع بین المللی و موقعیت کمونیسم، تفاوتهای ما که رساله بزرگ منصور حکمت و چهارچوب فکری و سیاسی کمونیسم کارگری به طور جامع است، اولین مبحث مفصل تحت عنوان مبانی کمونیسم کارگری،  کار ارزان و کارگر خاموش، تحولات اروپای شرقی و چشم انداز سوسیالیسم کارگری، طلوع خونین نظم نوین جهانی و سیاست کمونیستی در مقابل آن، رویدادهای کردستان عراق و کمونیسم کارگری، پایان جنگ سرد و دورنمای سوسیالیسم کارگری، مصافهای کمونیسم امروز، . اینها گزیده ای از ادبیات سیاسی منصور حکمت در آن دوره است که تا مقطع ایجاد حزب کمونیست کارگری ایران در سال 1991 نوشته شده است. بخش زیادی از ادبیات کمونیستی و کارگری منصور حکمت در دوره حزب کمونیست کارگری نوشته شده است که بعدا به آن میرسیم.

تلویزیون پرتو: بعد از معرفی کمونیسم کارگری و بحث پیرامون آن توسط منصور حکمت، پروسه بعدی نشان از پیشروی کمونیسم کارگری است. در ادامه مباحث و مقاطع مهم کمونیسم کارگری چه بود و به نظر شما کمونیسم کارگری در چه پدیده هایی خود را نشان میدهد ؟

رحمان حسین زاده : کماکان تعمیق بیشتر در دیدن اوضاع آن دوره و تبیین اوضاع جهانی و منطقه ای و نشان دادن راه پیشروی کمونیسم  کارگری و برداشتن موانع سد راه آن دغدغه اصلی منصور حکمت بود. منصور حکمت در مباحث کنگره سوم حزب کمونیست ایران در ژانویه 1989 میگوید ما به طرف دوره ای پیش می رویم که تعرض گسترده به کمونیسم و برابری طلبی چنان وسیع خواهد بود، که در برابر هر دو هزار نفر پشیمان شده از مارکسیسم یک نفر مارکسیست باقی میماند که از کمونیسم و مارکسیسم دفاع کند. تاکید داشت در آن تناسب قوای نابرابر ما باید پرچمدار دفاع از کمونیسم و مارکسیسم باشیم. پس از طرح مفصل مبانی کمونیسم کارگری به طرف عرصه های سیاسی و پراتیکی میرویم که کمونیسم کارگری خود را در آنها عرضه میکند.

در پایان سال 1991 معادل سال  1370 شمسی کمونیسم کارگری و در راس آن منصور حکمت تصمیم به جدایی از حزب کمونیست ایران گرفتیم. چون مناسبات گرایش کمونیسم  کارگری به عنوان یک گرایش با گرایشهای دیگر و مشخصا ناسیونالیسم کرد قطبی و آنتاگونیزه شده بود. واقعیت این است که حزب کمونیست ایران دیگر جایی نبود که ابزار تحقق کمونیسم کارگری منصور حکمت باشد و همه جانبه به سمت این سیاستها برود. در نتیجه ما تصمیم به جدایی گرفتیم و فورا و فردای رسمیت دادن به جدایی ازحزب کمونیست ایران، طی یک نشستی با حضور بخش مهمی از کادرهای کمونیسم کارگری در پایان  نوامبر 1991 منصور حکمت ایجاد حزب کمونیست کارگری ایران را اعلام کرد. این اتفاق مهم، آن سنگربندی مهم کمونیستی بود که در آن دوره از آن صحبت میکردیم و حزبی ایجاد شد در وهله اول در فضای سیاسی ایران و هم در منطقه تأثیر گذاشت. در دوره تعرض پسا جنگ سردی که علیه کمونیسم راه افتاد، کمونیسم کارگری و حزبش با هدایت منصور حکمت به ابزار مهم مقابله با آن فضای ضد کمونیستی و ضد کارگری تبدیل شد و بر راه گشایی مارکسیسم در مقال توحش سرمایه پافشاری شد. بنا به شرایط مساعد قبلی بازتاب وجود کمونیسم کارگری را در عراق و کردستان عراق را دیدیم. یک پروژه مهم بعدی تلاش برای ایجاد حزب کمونیست کارگری عراق بود. در نتیجه یک دهه فعالیت کمونیستی حکمت و در دل تحولات سرنوشت ساز آغاز دهه نود، در عراق بخش زیادی از کمونیستهای رادیکال آن دوره در عراق و کردستان عراق کمونیسم کارگری را انتخاب کرده بودند. چهار گروه و سازمان مختلف چپ خود را سمپات کمونیسم کارگری منصور حکمت می دانستند. با کارهای نظری، سیاسی و پراتیکی از 1991 – 1993 شرایط ایجاد حزب کمونیست کارگری در عراق بوجود آمد و این اقدام مهم دیگری بود که منصور حکمت نقش رهبری کننده را به عهده داشت. فعالیتهای این دو حزب در دهه  پایانی قرن بیستم که منصور حکمت در قید حیات بود، بسیار تاثیرگذار بود. در همان دهه در بعد فکری، نظری ادبیات پایه ای و اساسی از جانب حکمت تولید شد که لازمه جوابگویی مسائل دنیای آن دوره بود. سلسله مباحثی به اسم دمکراسی، تعابیر و واقعیت را نوشت که در فضای دم کرده دمکراسی خواهی آن دوره دمکراسی و پارلمانتاریسم را مورد نقد کمونیستی قرار داد و در مقابل آن آزادی مورد نظر کمونیست ها را توضیح می دهد.  یکی دیگر از بحث های آن دوره به نام ملت و ناسیونالیسم و برنامه کمونیسم کارگری است که دید انتقادی جدید در برخورد به ملی گرایی اواخر قرن 20 بود که در اروپا و بالکان و ایران و عراق و منطقه بشریت را زیر ضرب گرفته بود. در این زمینه این مبحث تئوریک سیاسی نگاه کمونیستی جدی و جدید نسبت به ملی گرایی و ناسیونالیسم دارد که با نقد تا آنوقت مارکسیستها تفاوت دارد.  به دنبال این مباحث برنامه دنیای بهتر تنظیم می شود و بعنوان سند جامع برنامه ای کمونیسم کارگری و به نظرم به عنوان مانیفست کمونیسم این دوره ارائه شده است. هر کس که خود را جزئی از کمونیسم کارگری می داند دنیای بهتر را بعنوان مانیفست خود در دست دارد. منصور حکمت در این دوره 10 ساله فعالیت سیاسی خود مجموعه مباحث تئوریک، نظری، سیاسی در جنبه های مختلف دیگر مطرح می کند که شفافیت روشنی به کمونیسم کارگری می دهد.

بخش عمده ادبیات کمونیسم کارگری آن دوره در جلد هشتم کتاب مجموعه آثار منصور حکمت وجود دارد که یک بخش اساسی آن مبانی کمونیسم کارگری و تصویر عمومی از کمونیسم کارگری را ارائه میکند. منصور حکمت در طرح مباحث کمونیسم کارگری هم جنبه انتقادی به سوسیالیسم موجود و هم جنبه اثباتی و راه حلها و پیشنهادهایی برای تحزب و دخالتگری کمونیستی در جامعه ارائه میکند. این مباحث ادامه می یابد و منصور حکمت در سالهای 2000 و 2001 میلادی با تکیه بر تجارب یک دهه فعالیت و به نظر من در یک جمع بندی مجدد به مبانی کمونیسم کارگری بر میگردد و دو سمینار دیگر با نام مبانی کمونیسم کارگری در انجمن مارکس ارائه می دهد که شفافیت و تدقیق و تکامل بیشتری به کمونیسم کارگری میدهد. مبحث مهم “آیا کمونیسم در ایران پیروز میشود” نیز حاصل کار آن دوره است. شروع بازخوانی کاپیتال در انجمن مارکس از کارهای مهم دیگر او بود که بیماری فرصت نداد به انتها برساند. مباحث بسیار روشن “دنیا بعد از یازده سپتامیر” جزو آخرین مباحث راهگشای حکمت است و بعد از آن بیماری و سپس مرگ نابهنگام او را از ما گرفت.

تلویزیون پرتو: دو مبحث کلیدی منصور حکمت “حزب و قدرت سیاسی ” و “حزب و جامعه”موافقین و مخالفینی دارد. توضیح فشرده ای درباره این دو مبحث ارائه کنید ؟

رحمان حسین زاده: موافقین و مخالفین این هر دو مبحث حساسیت ویژه ای به این بحثها دارند. دو مبحث کلیدی در راستای دخالتگری و قدرت گیری کمونیستی در تحولات اجتماعی است. بحث حزب و قدرت سیاسی که در کنگره دوم حزب کمونیست کارگری ایران مطرح شد به طور ساده بیان می کرد که کمونیسم و حزب کمونیستی آن در جدالهای طبقاتی جامعه مستقیما باید قدرت را بگیرد. به قول منصور حکمت بیان این موضوع در چپ آن دوره کفرآلود بود. چپی که هیچ وقت ادعای قدرت و تأثیرگزاری نداشت، برای چپ سنتی بسیار بیگانه بود که حزب کمونیستی بگوید ما عزم خود را جزم می کنیم، نیرو جذب می کنیم، و با قدرت حزبی خود کاری می کنیم که جامعه پلاریزه شود و در عین حال قدرت را در دست می گیریم. البته قدرتی که متکی به نقش بخش موثر رهبران کارگری و جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی است. چپ آن دوره و هنوز هم معتقدند که اولا حزب کمونیستی خود مستقیما نباید ادعای قدرت کند چه برسد آن را بگیرد، در بهترین حالت میگفتند بلکه تدریجی و ابتدا باید اکثریت طبقه کارگر را متشکل کرد، سازمانهای توده ای درست کرد و سپس مدعی قدرت بود. از نظر کمونیسم حکمت این هفت خوان رستم را ردیف کردن، یعنی مانع تراشی و اقدام نکردن. میگفت چرا بورژوازی اینگونه عمل نمی کند و احزاب بورژوازی و هر پنج نفر ناسیونالیست و ملی گرا دور هم جمع میشوند و جبهه و سازمانی درست می کنند و مدعی قدرت هستند که مثلا رژیم سلطنتی را براندازند، جمهوری اسلامی را براندازند و … اما چگونه است کمونیستهایی که بیست، سی سال مبارزه کرده و سازمان بزرگ ایجاد کرده اند و در عرصه سیاسی، تشکیلاتی، نظامی فعالیت کرده اند، حق ندارند ادعا کنند که ما صدای آزادیخواهی و برابری طلبی و صدای کارگر جامعه هستیم و مدعی قدرت هستیم و خواهان براندازی رژیم جمهوری اسلامی و سازماندهی انقلاب کارگری و ایجاد جمهوری سوسیالیستی هستیم. مبحث حزب و قدرت سیاسی بسادگی منظور همین است. بحث حزب و قدرت سیاسی بیان می کند که حزب کمونیستی باید برای قدرت خیز بردارد البته به قول منصور حکمت هر حزبی نمی تواند اینکار را بکند. حزبی می تواند قدرت را در دست بگیرد که در طبقه کارگر ایران نفوذ داشته باشد و بخش پیشرو و طبقه کارگر را با خود همراه کند و پرچمدار مارکسیسم و رادیکالیسم در جامعه باشد و در بزنگاههای اساسی تحولات سیاسی تاثیرگذار و قدرت داشته باشد.  مانند حزب بلشویک که در اکتبر 1917 قدرت را در دست گرفتند و فردایش قدرت را روی میز شوراها گذاشتند و حزب و شورا اسکلت اصلی قدرت سیاسی به دست گرفته شده را تشکیل میدادند و انقلاب سوسیالیستی اکتبر را به سرانجام رساندند.  بحث حزب و قدرت سیاسی یعنی به قدرت رسیدن حزب کمونیستی و برای این هدف حزب کمونیستی باید اجتماعی عمل کند و مکانیزم های اجتماعی جامعه را بشناسد. اینجا است که مبحث حزب و جامعه وارد میشود و به نظرم مکمل مبحث حزب و قدرت سیاسی است. حزب و جامعه تاکید دارد، حزب کمونیستی مدعی قدرت باید متکی به مکانیزم های جامعه و اهرمهای قدرت گیری اجتماعی باشد. بعنوان مثال در دنیای امروز که میدیا نقش مهمی دارد، احزاب کمونیستی نمی توانند به شکل کلاسیک سابق و صرفا با اتکا به سازمانهای مخفی هر چند محکم به قدرت برسند. باید میدیای تأثیرگزار، تلویزیون، رادیو و وب سایت  . … داشته باشند. اگر بوژوازی با اتکا به نیروی طبقاتی خود قدرت را حفظ میکند، حزب کمونیستی هم باید در جنبش های اجتماعی، جنبش کارگری که ستون فقرات اوست، جنبش آزادی زن، جنبش نسل جوان و در جنبش های اجتماعی باید نفوذ داشته باشد و هژمونی آنرا بدست گیرد و تأثیرگذار باشد. اگر قدرتهای بزرگ و  کوچک بورژوایی به قدرت نظامی متکی هستند، حزب کمونیستی این دوره و آن هم در محیط خاورمیانه و ایران نمیتواند قدرت و پتانسیل مسلح نداشته باشد. خلاصه حزب کمونیستی مدعی قدرت باید اجتماعی کار کند و از قالب فرقه ای و محدود کار کردن بیرون بیاید.

تلویزیون پرتو: مهمترین آثار تئوریک و سیاسی دهه پایانی فعالیت سیاسی منصور حکمت کدامند؟

رحمان حسین زاده: لیست همه را ندارم اما موارد برجسته اینها هستند. برنامه دنیای بهتر، سمینارهای دوم و سوم مبانی کمونیسم کارگری که مکتوب هم شده اند. مبحث  مارکسیسم و جهان امروز و سلسله مباحث ملت، ناسیونالیسم و برنامه کمونیسم کارگری و سلسله مباحث دمکراسی، تعابیر و واقعیات،مجموعه مباحث متعدد در مورد فروپاشی بلوک شرق و آلترناتیو کمونیستی،  مباحثی در مورد کمونیسم و چپ در عراق و تشکیل حزب کمونیست کارگری عراق، سلسله مباحث بعد از عروج  دوم خرداد و برررسی تحولات سیاسی ایران و نقد و افشای پدیده دوم خرداد، مبحث ضرورت استقلال کردستان عراق مباحث حقوق کودک، سقط جنین و سلسله مباحث دنیا بعد از یازدهم  سپتامبر گزیده ای از ادبیات دوره آخر فعالیت منصور حکمت است که در مجلد هشتم مجموعه آثار منصور حکمت وجود دارد. یکبار دیگرتکرار کنم مجموعه ادبیات و ماتریال مربوط  به منصور حکمت در سایت او موجود است و از همه علاقمندان میخواهم به آن مراجعه کنند.

تلویزیون پرتو: در یک تصویر کلی درجه تأثیرگزاری منصور حکمت را چگونه ارزیابی می کنید؟

رحمان حسین زاده: منصور حکمت در 25 سال فعالیت سیاسی خود تأثیرات بزرگی داشت. چپ ایران را تغییر داد. اساسأ خمیرمایه چپ ایران در زمان انقلاب 57 رفرمیسم و ناسیونالیسم و پوپولیسم بود. مارکسیسم انقلابی که او عرضه کرد تأثیرات عمیقی در بخشهای مهمی از چپ ایران گذاشت و افق و سیاست و حتی فرهنگ چپ را تغییر داد. بخشی از آن چپ جذب مارکسیسم انقلابی شد و در حزب کمونیست ایران متشکل شد و بعضی هم که در سازمانهای خود ماندند و تدریجی تغییراتی کردند.  در چپ امروز ایران در بسیاری زمینه ها ناسیونالیسم و پوپولیسم قابل مشاهده است اما با ده سال قبل و مقطع انقلاب 57 بسیار فرق دارد. بخشی از این تغییرات حاصل تحولات اجتماعی است که آنها هم ناگزیر به تغییر شدند، اما واقعیت این است که فشار مارکسیسم انقلابی و ایده های مارکسیسم انقلابی و بعد کمونیسم کارگری تأثیر جدی بر چپ ایران گذاشت. بی دلیل نیست کمونیسم در ایران  وسیع و گسترده است . به علاوه ایده ها و سنتهای مهمی را در رابطه با جنبش کارگری جا انداخت. به همان ترتیب کمونیسم و چپ در عراق و کردستان عراق را تغییر داد. تغییرات مثبت در فضای سیاسی ایران در موار متعددی مدیون کمونیسم حکمت اس. برای مثال مسئله آزادی بی قید و شرط سیاسی را جا انداخت . در مقطع انقلاب 57 در میان چپ ها فقط اتحا مبارزان کمونیست بود، این سیاست را داشت. امروزه بسیاری از چپ ها در ایران و در منطقه مدافع آن هستند. در فرهنگ چپ منطقه چیزی به اسم علیه اعدام نبود و منصور حکمت و کمونیسم کارگری مبتکر آن بود و امروز همه گیرتر شده است. نقد منصور حکمت به ناسیونالیسم و مرزبندی روشن تر چپ امروز با ناسیونالیسم از دیگر موارد است. تعلق به جنبش کارگری و به طبقه کارگر هم از دیگر موارد است. بعنوان مثال چپ ایران در دفاع از جنبش کارگری و فعالین کارگری نمیخواست کاری بکند. از سال 1370 کمونیسم کارگری و حزب ما کمپینهای مهم در دفاع از جنبش کارگری و فعالین کارگری راه انداخت، بخشا چپ ها تحت عنوان اینکه امنیت فعالین را به خطر میندازیم ما را نقد میکردند. خوشبختانه امروزه انواع نهادها و کمپینها در این عرصه وجود دارد، سازمانهای چپ در آنها فعالند اینها بخشا   اثرات کمونیسم کارگری منصور حکمت است. آخرین نکته اینکه متأسفانه منصور حکمت آنقدر زنده نماند تا فعالیتش را ادامه دهد و حتی ادبیات و بقیه ایده ها و طرح ها و نظراتش را در سطح منطقه ای و جهانی پیاده کند. همین سالها به هر نسبت که ادبیات او در فرانسه، ایتالیا، آمریکا و غیره ترجمه شده و به دست محافل چپ و کمونیست های آنجاها رسیده توجه آنها را جلب کرده و سرآغاز تأثیرگزاری او در سطح بین المللی بود که مرگ نابهنگام به او مجال نداد. ادامه راه او وظیفه کمونیست های کارگری این دوره  و حزب ما است

تلویزیون پرتو: به عنوان سئوال پایانی شما سالهای زیادی با منصور حکمت از نزدیک کار سیاسی و حزبی داشتید، علاوه برتجارب کار سیاسی و تشکیلاتی، چه جنبه هایی از کاراکتر شخصی او مورد توجه ات بود؟.

رحمان حسین زاده: منصور حکمت بسیار خوش مشرب، انسان باز و رلکسی بود. به شدت شوخ طبع و اهل طنز و جوک و فضای شاد و مدرن بود. این یک جنبه گیرا در فضای جلسات و دیدارها با او بود. در اولین دیدار و بعد از چند دقیقه میتوانستی  فضای صمیمی با او داشته باشی. عمده تصویر و تجربه از رهبران سیاسی اینست که رسمی و بخشا خشکند، حریمی ایجاد میکنند که نمیشود به آسانی وارد آن شد، اما واقعا به شاهدی همه کسانی که با اونشست و برخاست داشتند، منصور حکمت عکس این تصویر بود. انسانی زمینی و باز و خوش صحبت و صمیمی بود.یک تصویردیگر از رهبران سیاسی تک بعدی و وعمدتا  سیاسی کارند و فقط حرف سیاسی بلدند بزنند، منصور حکمت اینجوری نبود. در دیدارها و حاشیه جلسات با آن خوش مشربی در مورد انواع مسایل اجتماعی، موزیک و فیلم و ورزش و … صحبت پیش میامد و صحبت میکرد و طبعا زبان طنز شیرین و جذابش و خنده و شوخی هم جزو ثابت صحبتهایش بود. او نه تنها در زمینه تئوری و سیاسی بلکه در زمینه های مختلف دیگر ابعاد زندگی و مسائل اجتماعی بسیار مستعد و خلاق بود. به لحاظ فیزیکی هم انسان کارکن و کاری  بود. در این مورد یک  مثال بزنم. یکبار در منزل آنها بودیم و کاری پیش آمد به انبارشان در یک زیر زمین بود رفتیم. چیزی که توجه ام را جلب کرد، با یک  انبار تقریبا بزرگ که پر بود، از وسایل نجاری و مکانیکی و لوله کشی و … و قطعات عوض شده ماشین و میز و صندلی عوض شده و  درو پنجره کهنه. پرسیدم اینها چییه؟ گفت این وسایل کار است که با آنها کار میکنم و تعمیرات لازم ماشین و منزل و … را با آنها انجام میدهم.

تواضع و فروتنی در تمام شخصیت او بود. به شدت انسان برابری طلبی بود و از تبعیض و نابرابری نفرت داشت. مناسبات نابرابر را تحمل نمیکرد. مواردی شاهد بودم، رفقایی که اولین بار او رامیدیدند، به نوعی با کم اعتماد بنفسی و خود را دست کم گرفتن در مقابلش ظاهر میشدند، از این حالت خیلی بدش میامد و تذکر میداد و سعی میکرد رفیقمان رفتار برابر با او داشته باشد و خود را دست کم نگیرد. یک جنبه اساسی و مهم،  انسانی کنجکاو، پرتوقع و نقاد وضع موجود بود. به کم راضی نمیشد. حتی در عرصه کارحزبی هم با وجود پیشرویهای زیاد مداوما نقاد وضع جنبش و حزبمان بود و راه نشان میداد.  برای مثال ما کنگره سوم حزب کمونیست کارگری را اولین بار علنی برگزار کردیم و حزب را خیلی برجسته کرد و بعدا کارهای مهمی هم انجام داده بودیم، شش ماه بعد در پلنوم چهاردهم حزب با انتقاد تیز کمونیستی گفت درجا زدیم. تغییر و تحول ایجاد کردن جزء خصوصیت و کاراکتر او بود. در عین حال انسان گرایی عمیقی در سیستم فکری و کمونیسم او موج می زد. به عنوان مثال مباحث او درباره حقوق کودک و سقط جنین اوج انسان گرایی کمونیستی اوست. او بسیار  صریح و صمیمی بود و انتظار داشت رفقا کمبودها و ایرادها و نقد را با صراحت بیان کنند، خودش همین کار را میکرد. نمیخواهم تصویر ایده آلیزه ای از او ارائه کنم، منصور حکمت هم اشکالات و کمبود در کارش بود مثلا بعضی وقتها نوعی عجولی و بی تابی در کار ها از خود نشان میداد که گاها به شتابزرگی در تصمیم گیری تبدیل شده و جای نقد بود و نقد میکردیم. به انتقادات گوش می داد و جایی که نقد وارد بود، توجیه نمیکرد و نمی پیچاند و آنرا قبول می کرد و جایی که نقد وارد نبود جانبدارانه و روشن و دقیق بحث می کرد و جواب میداد و قبول نمیکرد. تعارف نمیکرد. و نهایتا انصاف در قضاوت  و قانع کردن ابزار مهم او در فعالیت سیاسی و حزبی و حتی مناسبات رفیقانه و شخصی بود.

***

* با تشکر فراوان از رفقا لیلا و شیدا ارغوانی که  این سه بخش مصاحبه تلویزیون پرتو به مناسبت روزحکمت را مکتوب کردند. این گفتگو ها را از جانب تلویزیون پرتو رفیق سیوان کریمی انجام داده است. متن کتبی در بازخوانی و ادیت تکمیل شده است.