تلویزیون پرتو- سیاست دولت روحانی اعتدال نرمش در دیپلوماسی تشدید سرکوب در داخل

سیاست دولت روحانی
اعتدال نرمش در دیپلوماسی تشدید سرکوب در داخل
تلویزیون پرتو: تحولات و اتفاقاتی در ایران افتاده، حسن روحانی و دولتش ظاهرا دارند به تغییر در سیاستهایشان تن میدهند. چه مؤلفه های جدیدی مطرح است. شما این تحولات را چگونه میبینید؟ از بعد از سرکار آمدن روحانی تا کنون کلا اوضاع راچگونه می بینید؟
رحمت فاتحی: به نظرم برای بررسی اوضاع جدیدی که ‌شما مد نظرتان است لازم است که‌ کمی برگردیم به ‌قبل از دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران. برای سران حکومت جمهوری اسلامی خیلی مهم بود که‌این انتخابات را بدون معضل و مشکلات جدی از سر بگذرانند. و برای رسیدن به‌ این هدف تمام امکاناتی را که ‌در اختیار داشتند بکار گرفتند. از تمامی امکانات و ظرفیت های عوامفریبی که ‌در توان رهبران جمهوری اسلامی بود استفاده کردند، تا انتخابات را بتوانند بدون درد سر برگزار کنند. زیرا سران رژیم اسلامی بر مشکلات و نارضایتی های عمیق اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی چون واقعیاتی عینی غیر قابل انکار واقف بودند و از عواقب این انتخابات بشدت نگران بودند. در پروسه انتخابات سران رژیم و یا کاندیدهای این پست قول و قرارهای را دادند. حسن روحانی قبل از انتخابش با شعار” تعدیل و نرمش و ایجاد تغییر در شرایط کنونی” در انتخابات شرکت کرد. و قول و وعده داد، بعد از اینکه رئیس جمهور شد، قول و قرارهایش را دارد اجرا میکند. شخصا فکر میکنم که‌روحانی دارد در چهار چوب آن قول و قرارهای که‌ داده بود عمل میکند. تحولاتی در کار هست یا نیست جواب به ‌این سئوال هم آره است و هم نه. این را به‌ این دلیل میگویم٬ شما مطلع هستید، جمهوری اسلامی ‌بیش از سه دهه است دارد در ایران با زور حکومت میکند و هیچوقت نتوانسته است که‌همانند دولتهای دیگر دولتی متعارف و یا نرمالی بشود که‌ بتواند بازار اقتصاد ایران را بچرخاند، سرمایه جهانی را بخودش جلب بکند، جزئی از تقسیم کار سرمایه داری جهانی بشود، و در آن چار چوب و بر اساس ضوابط و قوانین سرمایه داری جهانی عمل کند، این اطمینان را به سرمایه داری جهان بدهد که ‌امنیت سرمایه در بازارهای ایران تامین است. زیرا سیستم حکومتی در ایران یک دست نیست و با کانونهای متفاوت قدرت ما در ایران روبرو هستیم. خامنه ای، سپاه پاسدران، رفسنجانی، “اصلاح طلبان و اپوزسیون پرو رژیمی که‌ در حال حاضر حاشیه ایی شده اند” هر کدام برای خودشان کانونهای قدرت هستند. هر کدام برای اداره جامعه و ارتباط با جوامع بین المللی آلترناتیو و سیاست های مخصوص به خود را دارند. در نتیجه ایجاد هر نوع تحولی باید از این کانونها عبور کند و تایید آنها را بگیرد. در نتیجه تغییر و تحول در ایران کار ساده ای نیست. میخواهم این را بگویم که‌تغییر و تحولاتی که ‌شما بحثش را میکنید با توجه به ‌این مؤلفه ها، هنوز سئوال بزرگی را در مقابل خود دارد. که‌لازم است منتطر شد و دید آیا برای روحانی قول و قرارهای را که ‌داده است قابل اجرا است؟ این که ‌آیا این تحولات چقدر مربوط است به‌ مردم و تسهیلاتی را برای مردم ایران فراهم میکند در ادامه بحثمان به‌آن خواهیم پرداخت. ولی خود این کارناوال تبلیغی که‌ در این رابطه راه انداخته شده و خود قول و قرارهای روحانی دارند جواب به‌ اهداف دیگری را میدهند.

تلویزیون پرتو: ظاهرا ما در این مدت شاهد وعده و وعیده و عملکردهایی بودیم. در روزهای گذشته در میدیا بحث این است که‌ به ‌تعدادی از اساتید اخراجی دانشگاه ها ابلاغ شده که ‌سر کارشان برگردند یا قول داده اند به آنها که ‌مجددا سر کارشان باز خواهند گشت. دانشجویان ستاره دار را که ‌بدلیل فعالیتهای سیاسی مانع از تحصیل آنها شده بودند، اعلام کرده اند که‌میتوانند برگردند دانشگاه، تعدادی از زندانیان سیاسی را آزاد کرده اند، هر چند بخش عمده زندانیان سیاسی و از جمله فعالین کارگری و غیره هنوز در زندان هستند و بحثی هم در مورد آزادی آنها نیست. سئوال من بیشتر از این منظر بود و بطور واقعی اینها اهدافشان از این کار چه میباشد؟ چرا این تحولات در این مقطع زمانی اتفاق میافتد؟
رحمت فاتحی: ما بعنوان یک جریان و حزب سیاسی همیشه از هر نوع تحولی که‌ بنفع مردم، در ایران صورت بگیرد از آن دفاع کرده و میکنیم. تحولاتی که‌ در حال حاضر و در این فاصله در ایران اتفاق افتاده آن تحولاتی نیست که ‌به ‌نفع مردم باشد. درست است که‌تعدادی از زندانان سیاسی را آزاد کرده اند، به‌ رؤسا و اساتید اخراج شده از دانشگاه ها باز گشت به سر کاراعلام شده و همچنین به رؤسای دانشگاه ها ابلاغ شده است که مانع ثبت نام مجدد دانشجویان ستاره دار نشوند، اعلام کردند که‌دانشجویان را نباید بدلیل اعتقادات سیاسیشان از دانشگاه محروم کرد، بخشا هم این بحث شده که‌ فیلتر را بر روی سایتها و فیس بوک بردارند. هر زندانی سیاسی از زندان آزاد شود مثل این است گروگانی را از دست این جانی ها نجات داده باشید و ما باید تلاش کنیم تا هر چه بیشتر رژیم وادار به عقب نشینی شود. ولی اولا هنوز این بحثها فقط در سطح قول و قرار است در ثانی همه وعده هایی که ‌مطرح است هیچ نشانی از رفاه، تسهیل، امنیت اقتصادی- اجتماعی برای اکثریت مردم آن جامعه نیست. یا این نشانی از این نیست که‌جمهوری اسلامی، جهتی را در راستای بهتر شدن زندگی مردم در پیش گرفته است و مردم احساس قدرت و احترام را بکنند. احساس کنند که ‌سیاستهای جدید رژیم رفاهیات، آسایش و امنیت در جوانب متفاوت زندگی شان، به ‌ارمغان می آورد. زندانیان سیاسی که ‌آزاد شده اند هر چند از نظر ما قابل دفاع است، ولی یادمان نرود، کسانی که‌ آزاد شده اند از فعالین جنبش سبز و پرو رژیمی هستند. که ‌در اتفاقات سال ٨٨ دستگیر شدند و آنها را دارند آزاد میکنند. ولی زندانیان سیاسی ای که‌ بدلیل دفاع از منافع کارگر و زحمتکش آن جامعه و یا روشنفکرانی که‌ بخاطر دفاع از مدنیت و آسایش آن جامعه زندانی هستند، و یا فعالین سرنگونی طلب، آزاد نشده اند و قرار نیست که ‌آزاد شوند.
تلویزون پرتو: سئوال من این بود که‌چرا در این مقطع اتفاق میافتد؟ آیا این پروسه واقعا ادامه پیدا میکند؟ اگر این تحولات ادامه پیدا کند خوب است؟ آیا فکر میکنید آنهایی که‌رای به حسن روحانی دادند کار خوبی کردند؟
رحمت فاتحی: همچنانکه من در ابتدای مصاحبه گفتم باید منتظر شد و دید که ‌این تحولات ادامه پیدا خواهد کرد یا نه؟ سیاستی را که ‌رژیم در پیش گرفته است برای هدف معینی است بخصوص در رابطه با سفر روحانی به‌ نیویورک و شرکت در اجلاس سازمان ملل است. بطور واقعی رژیم در رابطه با تحریمهای اقتصادی، فشار زیادی را به‌ لحاظ اقتصادی متحمل شده است. روحانی تلاش میکند در این سفر دول غربی را به‌ کاهش تحریمها قانع کند، پیام روحانی برای بانک جهانی پول این است که‌ به آنها اطمینان دهد که‌ بازارهای ایران برای گردش سرمایه جهانی و سرمایه گذاری در آن از امنیت لازم برخوردار است، سران جمهوری اسلام هر وقت به‌ کشورهای غربی سفر کرده اند همیشه در مقابل دو سئوال اساسی قرار گرفته اند که عبارتند از مسئله هسته ایی و دیگری حقوق بشر است. تحولات و قول و قرارهای روحانی را هم برای جوابگوی به ‌این سئولات را در این راستا لازم است، دید. در نتیجه تحولات در سیاستهای رژیم را باید در این راستا دید. ولی هیچ کدام از این سیاستهای به‌ اصطلاح جدید رژیم نشانی از تغییر به ‌نفع امنیت، آسایش و رفاه در جامعه ایران نیست. در رابطه با انتخابات هم ما بدرست گفتیم ‌آنهایی که ‌در انتخابات شرکت کردند و از سر توهم به روحانی رای دادند اشتباه کردند و آنها هم می توانستند و درسترتش هم این بود که‌ همانند ” آن تقریبا سی درصدی که‌ به ‌رژیم رای ندادند”، همین کار را میکردند و پشت سیاست نه به ‌رژیم جمهوری اسلامی میرفتند. روحانی نمیتواند نماینده رفاهیات در آن جامعه باشد. نماینده آزادی بی قید و شرط سیاسی، بیان و آزادی های اجتماعی در آن جامعه باشد، نماینده کارگران باشد که‌ در آن جامعه احساس قدرت، آرامش و امنیت کند، نمیتواند نمایده مردمی باشد که‌ بدون هیچ ممانعتی بتوانند سازمان و تشکل صنفی و سیاسی خود را تشکیل دهند، نماینده تضمین تحصیل رایگان تامین کار و مسکن برای همه و آزادی زنان و کودکان، باشد. روحانی نماینده این خواسته های بحق مردم نیست و نمی تواند باشد. در نتیجه آنهایی که‌منافعی در حفظ این رژیم را نداشتند و از سر توهم به ‌روحانی رای دادند، اشتباه کردند.
تلویزیون پرتو: ما در سیاست هایمان اعلام کرده ایم که‌رسیدن مردم به هر درجه از رفاه و آسایش در گرو سرنگونی جمهوری اسلامی است. به نظر شما موانع سرنگونی جمهوری اسلامی چه میباشد؟ چون میدانید که‌ادامه حکومت این رژیم یعنی ادامه فقرو فلاکت که‌اکثریت آن جامعه در زیر خط فقر زندگی میکنند. یعنی ادامه فقر، بیکاری و گرانی و اختناق سیاسی- اجتماعی و …
رحمت فاتحی: همچنانکه‌ خودتان گفتید حزب ما سیاستش همیشه نه بزرگ به‌ جمهوری اسلامی بوده و هست. حزب برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی دارد مبارزه میکند و راه رسیدن مردم به ‌امنیت و رفاه، داشتن حرمت و کرامت، از طریق سرنگونی جمهوری اسلام امکان پذیر است. منظور این است بدون برداشتن این مانع از سر راه کارگر و زحمتکش آن جامعه امکان ندارد که ‌مردم به‌ این خواسته های انسانیشان برسند. نه بخاطر اینکه‌ این یک رژیم اسلامی و سرکوبگر است که‌ البته هست، بلکه بخاطر اینکه‌ این یک رژیم سرمایه داری است که ‌حافظ منافع یک طبقه معین در آن جامعه است که ‌آن هم طبقه سرمایه دار است و دارد منافع آن طبقه را تامین میکند. در نتیجه برای تامین منافع طبقه سرمایه دار، باید فقر را به‌ کارگر تحمیل کند، لازم است همیشه چوبه دار و اعدامش آماده باشد. لازم است که‌مانع آزادی بیان و تشکل باشد و در تقابل با رفاهیات مردم باشد. در نتیجه اگر مردم بخواهند در ایران به ‌موقعیت بهتری برسند، امنیت و رفاه را داشته باشند هیچ راهی ندارند بغیر از اینکه‌جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. طبقه کارگر و مردم آزادیخواه برای سرنگونی رژیم موانع ذهنی ندارند. مردم توهمی به ‌فاشیست و ضد انسانی بودن این رژیم ندارند. اکثریت قریب باتفاق آن جامعه اگر زیر فقر نباشند در شرایط خیلی سختی بلحاظ اقتصادی دارند زندگی میکنند. بیکاری در آن جامعه بیداد میکند. آن کسی هم که ‌شغلی دارد، عملا امنیت شغلی ندارد. شب که‌میخوابد و فردا که ‌بیدار میشود نمیداند که ‌اخراجش میکنند یا نه؟ آرزوی قلبی کارگر و مردم زحمتکش این است که‌ جمهوری اسلامی هر چه زودتر سرنگون شود. و این ننگ تاریخ را از بالای سر خود بردارد. ولی واقعیت این است که ‌سرنگونی رژیمهای جانی همانند جمهوری اسلامی کار ساده ای نیست. اولا جمهوری اسلام خودش متکی به‌ قدرت نظامی بزرگی است، پول و ثروت زیادی را در اختیار دارد و میتواند بیشتر از این هم مزدور برای سرکوب هر نوع اعتراضی را استخدام کند. هنوز هم بخشا میتواند از مسله اسلام بعنوان ابزار تحمیق و عوامفریبی استفاده کند. علاه بر اینها نباید دخالت مخرب و ممانعت دولتهای غربی از سرنگونی انقلابی این رژیمها را فراموش کرد و باید به ‌بعنوان یکی از فاکتورهای مهم به این امر اضافه کرد. ولی مهمتر از همه اینها خود طبقه کارگر است که‌هنوز متاسفانه در آن موقعیت نیست که‌ فرمان این سرنگونی را صادر کند. یا اینکه ‌در آن موقعیت و شرایط قرار نگرفته که ‌این نه بزرگ را به جمهوری اسلام بگوید. کنه مسئله این است که‌ تا کنون جمهوری اسلامی توانسته بقا پیدا کند. یا اینکه‌ در غیاب حضور فعال این طبقه، در صحنه سیاسی ایران است که‌ این رژیم خیلی ساده انسانها را زندانی کند و خفتشان بدهد و بعد از سر ترحم که‌ توهین به انسانیت است به‌این شکل آزاد کند. منظورم این است که طبقه کارگر با اعتصاب سراسری میتواند ملزومات سرنگونی رژیم را فراهم کند. ‌طبقه کارگر میتواند بدون هیچ ابهام و اما و اگری به‌ رژیم اخطار کند که‌ شما حق ندارید این فقر و فلاکت را به من تحمیل کنید، بگوید منم که ثروت و سامان این جامعه را تولید میکنم و لازم است که‌خودم از امکاناتی که‌تولید میکنم بهرمند باشم. ولی متاسفانه طبقه کارگر هنوز آن اعتماد بنفس را پیدا نکرده است که‌ در مقابل زورگوی های جمهوری اسلامی مبارزه کند و آنرا سرنگون کند. تنها جریان و طبقه ای که‌ میتواند جمهوری اسلامی را بطور انقلابی و در راستای تامین بیشترین منافع مردم سرنگون کند طبقه کارگر است. بقیه جریانات دیگر امتحان خود را داده اند و همه از جمله جریان جنبش سبز، لیبرال، ناسیونالیست و غیره همه ثابت کرده اند که‌خواهان سرنگونی رژیم به نفع مردم نیستند. همین های که ‌امروز این کارناوال تبلیغی را برای روحانی راه انداخه اند همان نیروهایی هستند که قبلا با سیاستهای غرب همراهی کردند و با اتکا به دولتهای غربی خواهان تغییر رژیم و رژیم چنچ بودند. اینها همان جریاناتی بودند که‌ دنبال شعار بعد از سوریه نوبت ایران است در جلو سفارت خانه های امریکا و کشورهای ناتو برای گدایی و سهیم شدن در قدرت از آنها صف کشیده بودند. در نتیجه طبقه کارگر لازم است که ‌در برخورد به این نیروها و جریانات خیلی با دقت عمل کند. چون این نیروها و روشنفکران طبقه متوسط هستند که ‌فورا لباس عوض میکنند و در حال حاضر پشت روحانی بخط شده اند. در نتیجه این جریانات ابدا نیروهای قابل اعتمادی نیستند و لازم است که ‌افشا شوند. طبقه کارگر هیچ راهی ندارد بغیر از اینکه ‌با اتکا به ‌قدرت و نیروی خودش ملزومات سرنگونی جمهوری اسلامی را فراهم کند.
تلویزیون پرتو: به نظر میرسد که‌ روحانی و دولتش در حال تغییراتی در سیاستهایشان هستند. از جمله‌ تلاشی را شروع کرده اند که ‌روابط خود را با کشورهای غربی بهتر کنند، تلاش برای کاهش تحریم ها شرع شده، شاید این تحریمها کاهش پیدا کند و یا حتی تحریمها برداشته شود، یا تلاش کنند که‌ اوضاع مالی مردم را بهتر کنند، این کارها در زیر نام نرمش قهرمانانه دارند انجام میدهند. در حالیکه ‌اگر یادتان باشد در دوره خاتمی دهها برابر بیشتر از این نرمش ها را از خود نشان دادند. ولی نتوانستند کاری را پیش ببرند. پاسخ شما به‌این مسائل چه هست؟
رحمت فاتحی: من در ابتدای صحبتهایم به‌این اشاره کردم که‌اتفاقاتی که‌ افتاده و یا در شرف اتفاق افتادن است هیچ ربطی به ‌رفاه و آسایش مردم ندارد. یا این تغییرات در مسیر بهتر کردن زندگی مردم باشد. اختلاف جمهوری اسلامی با امریکا و کشورهای غرب بر سر مسائل هسته ای، ما از روز اول هم گفتیم که‌این بهانه است و اختلاف آنها بر سر مسائل خیلی پایه ای تری است. این اختلاف طبقه سرمایدار و جمهوری اسلامی است با آمریکا و کشورهای غربی بر سر رام کردن جمهوری اسلامی به‌سیاستهای غرب و از طرف دیگر هم ایران بعنوان یکی از کشورهای منطقه سهم بیشتری را میخواهد. با توجه به این، حل این مسئله بین آنها، چه تسهیلاتی را برای مردم به‌ ارمغان میاورد؟ طرفین این دعوا از این ابزار برای سرکوب طبقه کارگر استفاده میکنند برای تولید سود بیشتر و تحمیل فقر به طبقه کارگر و از این راه ملیاردها دلار را به‌جیب بزنند. ولی این درست است که‌حل این مسائل برای طبقه سرمایه دار و قشر روشنفکر متوسط آن جامعه تسهیلات فراهم خواهد کرد. اما هر درجه تغییر در زندگی مردم منوط به یک مبارزه همه جانبه علیه رژیم اسلامی است. شما تنها در شرایطی میتوانید بگویید که‌ این تحولات مثبت است که‌ طبقه کارگر و زحمتکش ایران بر اساس این تحولات بیمه بیکاریش، امنیت شغلی طبقه کارگر و بقیه احاد مردم تامین شده باشد. بچه های آن جامعه با کرامت و حرمت تحصیلات رایگان آنها تامین است، درمان و بهداشتشان هست، مردم صاحب مسکن مناسب هستند، آزادیهای بیقید و شرط سیاسی تضمین است و طبقه کارگر بدون هیچ مشکل و موانعی سازمان و تشکل خود را میزند. جلوگیری میشود از سرکوب اعتراض مردم برای رسیدن به خواسته هاشان. کاندیدها ریاست جمهوری اسلامی قبل از انتخابات و با روی کار آمدن روحانی کدام یک از این خواسته ها مد نظرشان بود تا حال روحانی در این راستا قدم بردارد. در هیچ جایی روحانی این قول و قرار را به مردم نداده است. اتفاق و یا تحولاتی که ‌صورت گرفته و یا در حال شکل گیری است اشاره کردم که‌ دارد به‌ بانک جهانی و صندوق بین المللی پول اعلام میکند که ‌شما نگران امنیت سرمایه تان نباشید و امنیت آنرا تامین میکنیم، دارد به‌ دولت کشورهای غربی پیام میدهد که ‌در راه کم کردن تنشها با آنها قدم برمیدارد، به‌سرمایه دارن جهان میگوید که ‌امنیت سرمایه در بازارهای ایران برای كردش تامین است. مردم در این رابطه توهمی ندارند دلیلی هم برای حمایت مردم از این تحولات وجود ندارد.
تلویزیون پرتو: بعنوان آخرین سئوال از شما مردم، فعالین سیاسی، مخالفین جمهوری اسلامی در داخل به شکلی باید با این پدیده مبارزه کنند؟ این دولت از طرفی بحث اعتدال و نرمش را میکند ولی از طرف دیگر آمار اعدامها را بالاتر برده است، فعالین کارگری هنوز در زندان هستند و جدیدا هم در حال دستگیری آنها هستند، چکار باید کرد؟
رحمت فاتحی: این درست است که‌جمهوری اسلامی تا آنجایی که‌به‌رابطه اش با مردم مربوط میشود با تمام سیاستهای سرکوبگرانش سر جای خودش است و حتی در مواردی سیاستهاش علیه مردم وحشیانه تر شده است برای نمونه بالا رفتن اعدامها که‌این هم قابل توضیح است و میخواهد بیشتر مردم را مرعوب کند. مردم و طبقه کارگر هم سر جای خودشان هستند. طبقه کارگر و مردم آزادیخواه هیچ راهی ندارند، باید جمهوری اسلامی را بیاندازاند و سرنگونش کنند. مردم اگر رفاه، حرمت، امنیت و آسایش را میخواهند باید جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. انداختن رژیم هم با سازمان و تشکل امکان پذیر است. در حال حاضر از طرف سرمایه داران و قشر روشنفکر طبقه متوسط کارناوالی راه انداخته شده و دارند عوامفریبی میکنند که‌ روحانی دارد جامعه را بطرف اعتدال هدایت میکند و نرمشهایی را از خودش نشان میدهد که‌ مردم لازم است از ایشان دفاع کنند. اولا طبقه کارگر لازم است که‌ شیادی آنها را افشا کنند، ولی فعالین، رهبران کارگری و جنبشهای اجتماعی باید از هر فرصتی که‌ امکان سازمان یابی را به‌آنها میدهد باید استفاده کنند سریعا برای ساختن سازمان و تشکلهای طبقاتیش تلاش کنند و موقعیت طبقاتی خودش را تغییر و قدرمند کند و از این راه ملزومات سرنگونی جمهوری اسلامی را فراهم کند. آیا این شرایط و موقعیت فراهم میشود؟ باید منتظر شد و دید که ‌آیا این امکان برای طبقه کارگر و مردم آزادیخواه فراهم میشود. ولی چیزی که من به آن فکر میکنم این است که‌رهبران، فعالین کارگری و جنبشهای اجتماعی لازم است که ‌در این شرایط سریعا برای سازمانیابی خودشان و تسریع سرنگونی جمهوری اسلامی آمادگی و برنامه ریزی کنند. سازمان و تشکلهای توده ای را در محیط کار و زیست، خود را برای این امر مهم بسازند و هشیارانه تمام و کمال شیادی و عوامفریبی سرمایه داران و روشنفکران طبقه متوسط جامعه را افشا کنند و نگذارند که‌مردم گول آنها را بخورند بلکه مردم را قانع کنند به‌ دفاع از سیاستهای که‌ امنیت و رفاه جامعه را تضمین میکند.