تحولات کردستان عراق ، تقابل جنبشها و چشم انداز آینده گفتگوی کمونیست هفتگی با عثمان حاجی مارف، دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری کردستان

تحولات کردستان عراق ، تقابل جنبشها و چشم انداز آینده
گفتگوی کمونیست هفتگی با عثمان حاجی مارف، دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری کردستان

کمونیست هفتگی: بعداز” انتخابات” اخیر “پارلمان” کردستان عراق که در آن اتحادیه میهنی از موقعیت حزب دوم به سوم تنزل پیدا کرد و جریان “تغییر” دوم شد چه تحول جدیدی در سیستم حکمرانی احزاب بورژوازی حاکم در کردستان عراق رخ داده است؟ آیا اتفاق خاصی به نفع مطالبات مردم صورت گرفته است؟
عثمان حاجی مارف: در وضعیت سیاسی کردستان که احزاب ناسیونالیست طی بیست و سه سال گذشته با نیروی میلشیا قدرت را اداره می کنند و به ثروت و منابع آن جامعه چنگ انداخته اند، انتخابات مفهوم و اعتباری ندارد جز اینکه مردم را پای صندوق آرا می کشند تا از طریق انتخابات به حاکمیت از قبل تحمیل شده خود مشروعیت بدهند.به همین علت انتخابات نتوانسته است موازنه قدرت را تغییر دهد و احزاب حاکم را از قدرت کنار بزند.بیش از 6 ماه است که در کردستان انتخابات صورت گرفته و طی این مدت نه فقط نتوانسته اند کابینه هشتم را تشکیل دهند، بلکه احزاب حاکم اتحادیه میهنی و پارتی هر یک در قلمرو خود به زور نیروی نظامی قدرت را اداره می کنند. در عین حال میلشیای موجود ربطی به منفعت و مطالبات مردم ندارند و نیز موجودیت و قدرت خود را بر اساس استثمار کارگران و مردم زخمتکش حفظ کرده اند و روشن است که انتحابات سودی به سفره خالی مردم نمی رساند. علاوه بر این اگر به نتایج انتخابات توجه کنیم اتحادیه میهنی به عنوان نیروی سوم و گوران به عنوان نیروی دوم تعیین شدند، اما همانطور که اشاره شد در دنیای واقعی جریانات سیاسی در کردستان که حکومتی میلشیایی است، نتیجه انتخابات نتوانسته است معادله قدرت را بر هم بزند.حاکمیت اتحادیه میهنی متزلزل نشده است و در عین حال برای تشکیل دولت پس از انتخابات موازنه قدرت آنها تعیین کننده است نه درصد آرای به دست آمده.
کمونیست هفتگی: بدنبال بالا گرفتن کشمکش ما بین حکومت مالکی و حاکمیت در کردستان اخبار قطع حقوق سیستم اداری و نظامی حاکمیت احزاب کردی پخش شده است. مسئله چیست؟ آیا دورنمائی برای حل بحران و کشمکش بین آنها وجود دارد؟
عثمان حاجی مارف: بحرانی که بین دولت مالکی و احزاب حاکم در کردستان جریان دارد کماکان ادامه دارد و بیشتر به وضعیت سیاسی عراق و کردستان گره خورده است. بعد از شکست سیاستهای آمریکا در عراق و منطقه، جریانات و نیروهای سیاسی اعم از میلشیای قومی، مذهبی و عشیره ای که در راستای منافع آمریکا قرار داشتند تشکیل حکومت دادند و بعد از این شکست در مقابل تناقضات حکومت خود قرار گرفتند که نه فقط نمی توانند عراق و کردستان را از منجلاب سیاسی بیرون کشند بلکه خود نیز مسبب اصلی در ایجاد تشنج و بحران سیاسی در عراق و کردستان هستند. بنابراین این یک توهم است که در پرتو این شکل از حاکمیت سیاسی و با وجود این نیروهای مرتجع و میلشیایی انتظار حل بحران و کشمکشها و درگیری بین احزاب قومی و اسلامی باشیم. این نیروها بر اساس موازنه نیروها و برتری نفوذ و امکانات نظامی و اقتصادی اختلافات خود را روی میز می گذارند. امروزه در وضعیت سیاسی موجود در کردستان، پارتی توانسته است به عنوان نیروی اول و سلطه برتر نقش ایفا کند و از سوی دیگر دولت مالکی در همان موقعیت برتری قرار دارد. کشمکشها و اختلاف بین دولت اقلیم و دولت مرکزی در اختلافات استراتژیک و منافع این دو نیرو انعکاس می یابد.
کمونیست هفتگی: دخالت و حضور جمهوری اسلامی ایران در تحولات کردستان عراق و مشخصا در تعادل نیروهای حاکم در آنجا چگونه و چه ابعادی دارد؟
عثمان حاجی معروف: همانگونه که اشاره شد در اختلاف بین حکومت اقلیم و دولت مرکزی در حال حاضر دعوا بر سر دو استراتژی متفاوت بر صحنه سیاست عراق و کردستان است که به دعوای بین بارزانی و مالکی معروف است. درچارچوب سیاستهای استراتژیک بارزانی، وابسته کردن بازار کردستان به ترکیه و دولتهای غربی و آمریکاست در مقابل مالکی سیاستهای استراتژیک خود را در پیوند با ایران تعقیب می کند. در عین حال منافع سایرنیروهای سیاسی در چارچوب بازیهای سیاسی و دعوای بین بارزانی و مالکی قرار می گیرد. از این زاویه ایران نقش عمده ای در کشمکش موجود نیروهای سیاسی و سرنوشت عراق و کردستان بازی می کند. بنابراین دخالت جمهوری اسلامی در راستای نقشه و اهدافی است که به وضعیت سیاسی منطقه گره خورده است و تبدیل کردن عراق و کردستان به جولانگاه سیاسی به میزان زیادی به منافع سیاسی او در منطقه و جهان گره است. بر این اساس نیروهای سیاسی عراق و کردستان بر اساس تحولات سیاسی منطقه دنبال منافع سیاسی خود می افتند و دخالت کشورهای همسایه نیز بر این اساس معنی می شود که در حال حاضر در کردستان در قلمرو سبز تحت سلطه اتحادیه میهنی، جمهوری اسلامی نقش موثر و آشکاری دارد.
کمونیست هفتگی: در کردستان عراق هزارها کارگر مهاجر از ایران و کردستان ایران در آنجا کار میکنند. موقعیت آن کارگران از نظر دستمزد، امنیت و رابطه شان با کارگران بومی و تشکلهای آنجا چگونه است؟
عثمان حاجی مارف: در کردستان علیرغم در تمام بحرانها و تزلزل سیاسی و نیز حاکمیت میلشیایی، نوعی از تحرک سرمایه داری به چشم می خورد که بیشتر بر تولید،قاچاق و فروش نفت متمرکز است. از سوی دیگر موجی از رشد بخش مسکن جریان دارد که به طرز چشمگیری در به روی بازار کار گشوده است. به همین سبب از کشورهای منطقه و بویژه از ایران هزاران کارگر وارد بازار کار در کردستان می شوند که با تحمیل مزد کمتر، کار بیشتر و شرایطی طاقت فرسا و نا امن و در عدم هر نوع بیمه و تضمینی کار می کنند. علاوه بر این احزاب کردی با تحمیل فضایی ارتجاعی و ناسیونالیستی بین کارگران مهاجر و بومی تفرقه می اندازند تا نرخ کار را پایین نگهدارند. آنچه مایه تاسف است این است که تجربه کارگران در تشکل یابی، همبستگی بسیار ضعیف است و نقشی منفی در اعتراضات، اتحاد و پیوند آنها دارد.
کمونیست هفتگی: از نظر شما سرنوشت طبقه کارگر ایران، مشخصا کارگران کردستان و همچنین جنبش کمونیزم کارگری در ایران و کردستان ایران با جنبش کمونیستی و کارگری کردستان عراق تا چه اندازه به هم مربوط و تاثیر پذیر است؟ آیا شما به سهم خود سیاست و اقدام خاصی در جهت تحکیم بیشتر این هم سر نوشتی در دستور دارید؟ چگونه؟
عثمان حاجی مارف: البته که همسرنوشتی، مبارزه و اتحاد کارگری مساله ای جهانی است. تحول بنیادین در جامعه و پایان هر شکلی از ستم تنها در گرو انقلاب سوسیالیستی و الغای سیستم سرمایه داری است. در همه جا پیروزی انقلاب به میزان قدرت و رشد صفوف جنبش سوسیالیسم کارگری گره خورده است و هر حزب و جریان کمونیستی که می تواند نقش و تجربه ای در رهبری جنبش سوسیالیسم کارگری برای انقلاب سوسیالیستی ایفا کند از این طریق می تواند همفکری و همسرنوشتی مبارزاتی خود را با جریانات دیگر تعیین کند.جزب ما در کردستان در تلاش است در خط مقدم رهبری اعتراضات کارگران، افق سوسیالیستی را گسترش دهد و جنبش سوسیالیسم کارگری را قویتر نماید و نیز به معضلات اجتماعی و موانع انقلاب سوسیالیستی در کردستان جواب دهد و از این طریق رابطه و همفکری خود را با سایر جریانات در عراق و کردستان پیش گیرد.
کمونیست هفتگی: موقعیت شما به عنوان حزب کمونیست کارگری کردستان و همچنین موقعیت طبقه کارگر در تحولات کردستان عراق چطور است؟ پروژه ها و سیاستهای شما حول چه مسائلی تمرکز دارد؟ درجه نفوذ، و استقبال کارگران و مردم از آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
عثمان حاجی مارف: در کشمکشهای موجود نیروهای سیاسی در کردستان که بطور ویژه و عمدتا بین احزاب ناسیونالیست نمایان است، توانسته اند افق و پرچم ناسیونالیسم را بر جامعه حاکم کنند. جنبش سوسیالیسم کارگری در سطح نازلی در تقابل میان احزاب سیاسی قرار گرفته و حزب کمونیست کارگری کردستان علیرغم اینکه ضربه دیده و به آن عقب نشینی تحمیل شده است و در عین حال در شرایطی سخت که جنگ مداوم نیروها میلشیایی زندگی و شرایط سختی بر مردم تحمیل نموده اند مبارزه سیاسی می کند. حزب کمونیست کارگری کردستان هر چند در سطح معینی فعالیت می کند اما با دفاع از اعتراضات و مبارزات کارگران، برابری همه جانبه زن و مرد، آزادی سیاسی و مطالبات اجتماعی مردم و به عنوان نیرویی کمونیست برای مردم آشناست. اما در کشمکش نیروهای سیاسی هنوز وزن و توان آن در حد لازم نیست. به همین علت در حال حاضر هدف ما تلاش برای تغییرموازنه قدرت حول حزب و رهبری سیاسی جامعه است.
کمونیست هفتگی: به عنوان آخرین سوال، شما چه چشم انداز کوتاه و بلند مدتی برای کردستان عراق دارید؟ آیا رفراندوم برای جدائی از عراق از نظر شما هنوز موضوعیت دارد ؟ بعداز بیش از دو دهه حاکمیت بورژوازی و ناسیونالیسم کرد که بنظر میرسد جز فساد و تعمیق تضاد طبقاتی و سرکوب زنان و روزنامه نکاران و… دستاوردی برای مردم نداشته است، چرا کمونیستها و کارگران و آزادیخواهان در موقعیتی نیستند که سر نوشت جامعه را رقم بزنند و دست این سیستم قومی و اسلامی را از سر مردم و زندگی جامعه کوتاه کنند؟
عثمان حاجی معروف: علیزغم اینکه احزاب ناسیونالیست حاکمیت میلشیایی و مافیایی خود را بر مردم تحمیل کرده اند اما نخواسته اند سرنوشت سیاسی کردستان را در باتلاق سیاسی عراق بیرون بکشند. منفعت این احزاب دراین است که تحت نام عراق فدرال، کردستان را به ضمیمه عراق تبدیل کرده و آن را در ابهام نگهدارند. ازاین طریق هم توجیهی برای حفظ حاکمیت میلشیایی خود و تحمیل کار ارزان بدست آورده اند و نیز همواره به خواسته های مردم جوابگو نبوده و سرکوب آزادیها را در پیش گرفته اند. بنابراین رهایی مردم کردستان از ستم و سرکوب این نیروها در حال حاضر تشکیل دولت و انحلال نیروهای میلشیایی است. بنابراین جدایی کردستان یک شرط لازم برای بیرون کشیدن آن از سرگردانی و پایان دادن به حاکمیت میلشیایی است. جدایی کردستان شرایط بهتری برای مبارزات کارگران برای انقلاب سوسیالیستی فراهم می کند.
١٠ آوریل ٢٠١٤
منبع: نشریه کمونیست هفتگی ٢٢٧

Home Page