به مناسبت روز جهانی زن – مصاحبه هایی با رفقا پروین کابلی، شهلا نوری، مریم افراسیاب پور و نسرین محمودی آذر

 

به مناسبت روز جهانی زن

مصاحبه هایی با رفقا پروین کابلی، شهلا نوری، مریم افراسیاب پور و نسرین محمودی آذر

 

مصاحبه با پروین کابلی

نقش مذهب در ستمکشی علیه زن

سازمانده کمونیست:مذهب و به طور مشخص اسلام چه نقشی در تبعیض و ستمکشی علیه زن دارند؟ در  کشورهای غرب بسیاری از چپها و فمینیستها هر نوع تقابل با اسلام را بعنوان “اسلاموفوبی” و “راسیسم” رد میکنند. “اسلاموفوبی” چیست؟ آیا تقابل با اسلام راسیسم است؟

پروین کابلی:  مذاهب  بطور اعم  و  بدون استثنا عامل ستم برزن هستند. در همه ی کتابهای “آسمانی ” بطور روشن و صریح در مورد زنان و چگونگی سرکوب زنان و رفتار با آنها صحبت شده است. قوانین وضع شده است. از خدا شاهد آورده شده ، در مورد سکس زنان و جنسیتش صحبت شده ، و غیره و غیره . در رابطه با نگرش  به زنان انکار همدیگر را کپی کرده اند . قوانین مذهبی نسبت به زنان در ادیان مختلف شباهتهای بسیاری با هم دارند. تبعیض براساس جنسیت در همه ی ادیان دیده میشود.  همین نشان میدهد که چگونه در همه ی ادوار تاریخی مذاهب مختلف به سرکوب زنان پرداخته اند و ستم و فرودستی بر زنان را نهادینه کرده اند. اسلام در دوران ما یک نقش ویژه ای دارد. نقشی که بدرجاتی  مذاهب دیگر  اکنون ندارند. اسلام سیاسی بعنوان یک تفکر و جهان بینی سیاسی  جایگاه ویژه ای دارد. اوج گرفتن اسلام سیاسی در ایران با درهم کوبیدن خواستهای انقلاب شروع شد. یک اصل اساسی انقلاب ۵۷ در ایران شرکت فعال زنان برای آزادی و برابری بود. بهمین دلیل است که وقتی به خون کشیدن انقلاب شروع شد یکی از اولین گروههایی که سرکوب شد زنان بودند. برقراری حجاب اجباری با بسیج قمه کشهای اسلامی از اولین اقدامات خمینی بود. برای نشان دادن نقش اسلام و ستم کشی بر زنان باید  چهار دهه ی حکومت اسلامی را دید تا نقش اسلام را بخوبی در ستم کشی زنان نشان داد.  قوانین شریعت ، سنگسار و تحمیل پوشش اجباری به زنان در ایران، بیکار سازیهای وسیع در میان  زنان، جداسازی در محل کار و زندگی، و در یک کلام تثبیت آپارتاید جنسی بعنوان عوامل ستم کشی برزنان و تحمیل عقب مانده ترین سنت های قرون وسطی  نشان از نقش اسلام سیاسی در رابطه با زنان در ایران است.

اینکه در کشورهای غرب  چپها از تقابل با اسلام و یا مذهب گریزانند و به مماشات با آن پرداخته اند را باید در دو عامل جستجو کرد. یکی نسبیت گرایی فرهنگی است که بعنوان یک جهان بینی امروز در بسیاری از این کشورها عمل میکند. دهها پرفسور و آکادمیسینهای کراواتی در موسسات مختلف تلاش میکنند از طروق مختلف در همه ی شئون اجتماعی این جهان بینی را فرموله میکنند. نسبیت فرهنگی یعنی از دو دیدگاه به انسان و حقوق وی نگاه کردن بعنوان یک سم به جوامع انسانی امروز تزریق شده است . انسانها نه بر اساس حقوق جهانشمول انسان بلکه بعنوان انسان با مذهب ، نژاد، جغرافیای محل تولد ، زبان محک داده میشوند و هویت ویژه ای پیدا میکنند. این هویت ، هویتی جهانشمول نیست.  به زعم اینها انسان، عرب شیعه یا سنی است ، زن مسیحی و اهل نیکارگوا است ، سیاهپوست  است. انسانها بنا به این تعریف به هزاران دسته و گروه تقسیم شده اند. انسان دیگر انسان نیست و همین شرایط را برای زنده کردن و ادامه سیاهترین و عقب مانده ترین سنت ها باز نموده و ادامه ستم کشی را امکان ساخته است. به همین لحاظ از نظر من نسبیت فرهنگی سمی خطرناک در جامعه بشری امروز است و سرمایه داران با راه انداختن دم و دستگاه عریض و طویل منشاء گسترش و رشد این تز ارتجاعی هستند.

اینکه چپ در غرب از ایده ی نسبیت فرهنگی دفاع میکند و پشت آن رفته است راباید در چپ این جوامع جستجو نمود.  باید پرسید چپ چیست و کدام است ؟ امروز چپ در اروپا یک جریان پارلمانتاریستی است که چه در عمل و چه در برنامه با مارکسیسم و ایده ی جهانشمول بودن انسان فاصله گرفته است. بیشتر به گروههای فشاری تبدیل شده اند که برای راه یافتن به قدرت و گرفتن امتیازاتی قناعت میکنند و تازه وقتی در قدرت شریک میشوند گرفتن این امتیازات کوچک هم را هم فراموش میکنند. در بسیاری از این احزاب صرفا تز ضدامپریالیستی گری برد دارد و هر نیروی دیگری در مقابله با آن سنجنیده میشود.  عروج اسلام سیاسی را نمی بیند و یا نمیخواهد ببیند. چپ ها نه  در کلیت از تز ” اسلاموفوبی ” و ” راسیسم ” برای جلوگیری از نقد اسلام سیاسی استفاده میکنند و عملا به دامن نسبیت گرایی سیاسی و فرهنگی پرتاب میشوند.  یک مانع اصلی در مبارزه با اسلام سیاسی و رشد آن چپ نماهایی هستند که سالیان سال است ازمارکسیسم و داده های مارکس فاصله گرفته اند. ” اسلاموفوبی ” به کلمه ای جادویی تبدیل شده است که هر جا که مسئله آزادی زن و برابری آن در تقابل با اسلام و قوانین آن مطرح میشود بلافاصله علم میشود. ندیدن اینکه امروز اسلام سیاسی به عنوان یک جهان بینی در همه ی عرصه های زندگی مردم عمل میکند و تلاش میکند که قوانین اسلامی را در تقابل با آزادی زن و یک جامعه مدرن قرار دهد به یک معضل مهم برای پیشبرد امر مبارزه زنان و پیشروی تبدیل شده است. بجای اینکه این سئوال در مقابل چپ جامعه قرار بگیرد که  در شرایط کنونی جهان راسیسم رشد نموده و سازمانهای فاشیستی هر روز مثل قارچ از زمین سبز میشوند و مقابله با آن یک امر حیاتی  قلمداد میشود، چرا اسلام سیاسی بعنوان فاشیسم صادراتی  در کنار آن قرار نمیگیرد و نقد نمیشود ؟ با بلوکه کردن بنام ” اسلاموفوبی” عملا راه را برای پیشروی فاشیسم اسلامی در جامعه باز میکنند. یک مبارزه اصلی ما در دهه های گذشته اتفاقا تقابل با همین تز و روشهای برخورد با آن بوده است.

سازمانده کمونیست: موقعیت و نقش جنبش زنان را در کشورهای اسلام زده چگونه است؟ چشم انداز مبارزه برای برابری زن و مرد در این کشورها و از جمله در ایران را چگونه می بینید؟

پروین کابلی:  نقش جنبش های مختلف و از جمله جنبش زنان در همه جا و اکنون در کشورهای اسلام زاده تعادلی میان جنبش های مختلف در آن کشورها میباشد. جنبش برابری طلب ایران که به نظر من اکنون پرچمدار آزادی بیقید وشرط زنان در خاورمیانه میباشد، دوره های متفاوتی را طی نموده است و فراز و نشیب های نظری مهمی را از سر گذرانده است. عمر این جنبش به طولانی بودن عمر جمهوری اسلامی است. جنبشی که در دوره های مختلف توانسته است قدمهای مهمی به جلو بردارد.   جنبش آزادی زن در ایران در تقابل با جمهوری اسلامی شکل گرفته است. این را میتوان از مبارزات  ۸ مارس ۵۷ و ادامه آن تاکنون دید. از مبارزات هر روزه زنان در خیابانها تا محلهای کار و دانشگاهها  یک مبارزه مسنجم و همواره بوده است. طبعا در هر دوره ای افت و خیزهای خود را داشته است. گرایش های مختلف درون جنبش زنان در ایران نشان از دخالت فعال سازمانها و گرایشهای مختلف اجتماعیست که امروز در جامعه ی ایران عمل میکنند. جنبش برابری طلب ایران علیرغم همه ی گرایشات مختلف جنبشی بشدت رادیکال و محبوب در میان مردم است. جنبشی است که اعتبار دارد و از پشتیبانی وسیعی در میان مردم برخوردار است.

بطور مثال میتوانم از تلاش جنبشی  که به فمنیستهای ملی – اسلامی بیشتر معروف هستند  اسم ببرم که نتوانست از رادیکالیزم و تقابل جنبش  برابری طلب زنان با جمهوری اسلامی بکاهد. کمونیسم کارگری توانست در یک دوره ای پرچمدار مبارزه ای رادیکال شود. جنبش برابری زنان ایران اساسا با خواستهای ماکزیمالیستی و تقابل آن با اسلام سیاسی تداعی میشود.

در کشورهای خاورمیانه علیرغم خیزش های مردمی در مقابله با فساد و دیکتاتوری و علیه فقر که ” بهار عرب” نامیده شد در بسیاری از این کشورها مثل تونس و مصر توانست  بارقه هایی از  جنبش های رادیکال زنان را بر علیه نظامهای موجود همرا ه داشته باشد. متاسفانه بسیاری از این جنبش ها سرکوب شدند و بسیاری ازفعالین آن یا فراری شدند و یا به زندان انداخته شدند و یا بدست اسلامیها کشته شدند،  اما یک واقعیت معلوم شد که پتانسیل جنبش زنان در خاورمیانه و کشورهای اسلام زده بسیار بالاست و  هر تغییر و تحولی در این منطقه به معنای دخالت وسیع زنان در این تغییرات است. بدون تغییر موقعیت زنان نمیشود صحبت از تغییرات اساسی نمود. به نظر من نقش فعالین ماکزیمالیست و برابری طلب جنبش زنان در ایران در این رابطه نقشی مهم و اساسی داشته و دارد. جنبش آزادیخواهی زنان در ایران در تقابل با جمهوری اسلامی دوران مهمی را گذرانده و سنگرهایی را کسب نموده است تجربه ایران میتواند یک نمونه برای گسترش مبارزات زنان در سایر جاها باشد.

سازمانده کمونیست: چگونه به پیشواز روز زن برویم؟ انتظار از فعالین اردوی آزادی و برابری کدامست؟

پروین کابلی: روز زن در جهان روز اعتراض به موقعیت فرودست زن در جامعه و خشونت علیه زنان است.

در ایران  همانطور که گفتم این روز با تقابل با جمهوری اسلامی تداعی مییشود. تقابلی که از همان روز سرکار آمدن جمهوری اسلامی شروع شده است.  تلاش ناموفق  جمهوری اسلامی برای تثبیت روز دیگری بنام روز زن ناکام مانده است. یک مسئله ای که باید توجه داشته باشیم آزادی زن در ایران و مبارزه برای رهایی از ستم دوگانه یک مبارزه اجتماعی است. مبارزه ای است که در جامعه ایران ابعاد وسیعی دارد و حمایت میشود. بهمین جهت ۸ مارس در اشکال مختلف در ایران سالها ست که جشن گرفته میشود و بعنوان روز زن تثبیت شده است. دانشگاه ها و گروههای دانشجویی باید تلاش کنند که این روز را گرامی بدارند و هر جا که امکان دارد تجمات خود را برپا کنند. رژیم تلاش خواهد کرد که از هر تجمعی جلوگیری کند اما باید این را خنثی نمود. باید شعارهایی مثل “سرکوب زنان ممنوع ” ” نه به خشونت  علیه زنان “، ” زنده باد ۸ مارس ” ، “آزادی زن آزادی جامعه است “را روی پلاکاردها و یا دیوارها نوشت. به پیشواز ۸ مارس به روز ما کمونیست ها و برابری طلب تبدیل شود. ۸ مارس روز جدال ما بر علیه قوانین پوسیده و ارتجاعی و جامعه ی مردسالاری است که جمهوری اسلامی سازمان داده است. هر جا که میتوانیم و هرجا که امکان دارد باید رهبران کارگری و زنان با مطرح کردن شعارهای رادیکال اعلام کنند که ما به کمتر از برابری و آزادی بیقد و شرکت رضایت نخواهیم داد.

***

مصاحبه با شهلا نوری

موقعیت جنبش آزادی زن د رایران  

سازمانده کمونیست: کشمکش زنان با رژیم اسلامی در ایران وسیعا در جریان است. موقعیت جنبش ضد آپارتاید جنسی و ضد اسلامی در ایران چگونه است؟ مشخصات آن چیست؟

شهلا نوری: جنبش آزادی زن دوره های مختلفی را ازسر گذرانده است، افت و خیزهای خود را داشته، که اشاره ای به آن میکنم. اما مشخصا این جنبش امروز خود را در تقابل با ارزشهای اسلامی، در تقابل با حجاب بعنوان سمبل حکومت آپارتاید، و با مقاومت جانانه در مقابل تلاش رژیم اسلامی برای پس راندن موقعیت و حرمت اجتماعی زن در جامعه خود را نشان میدهد. همین حد باید گفت که از مجلس تا امام جمعه ها و آخوندهای مرتجع فریادشان همواره بلند است که اسلام بر باد رفت، که فساد همه جا را گرفته و غیره. اینها همه نشان شکست حکومت برای اسلامی کردن جامعه و سرکوب زنان است. اگر اختناق و سرکوب شدید مقداری بشکند، زنان در ایران جامعه را تسخیر میکنند. موقعیت این جنبش و تمایلات برابری طلبانه و ضد تبعیض را باید از تصویر اختناق مجزا کرد. واقعیت امروز با حکومت اسلامی بیان کننده حقیقت جامعه نیست. زنان به هر حال بعنوان نیمی از جامعه و جنبش آزادی زن در ایران یک نیروی بسیار مهم هر تحول سیاسی جدی و آتی است و هیچ نیروی جدی سیاسی نمیتواند آنرا نادیده بگیرد. این جنبش در اختناق و فشار سرکوب ضد زن، ابتدا خود را با مقاومت منفی نشان میداد و در سالهای اخیر تماما تعرضی رفتار میکند. دیگر این حکومتی ها هستند که میگویند نمیشود کاری کرد و تلاش دارند با سیاستهای نیمه اسلامی آنرا هضم کنند. اما نمیشود. رژیم کمی عقب مینشیند، زنان چند گام جلو می آیند. این تناقض تنها با سرنگونی نظام آپارتاید و الغای قوانین اسلامی حل میشود.

اولین ۸ مارس بعد از انقلاب ۵۷ نطفه شروع کشمکش جنبش آزادی زن به معنای مخالفت با جمهوری اسلامی و فرمان حجاب و اعلام موجودیت جنبش آزادی زن در ایران در مقیاس توده ای و اجتماعی است. اولین ۸ مارس در ایران بعد از قیام البته روز تقابل سازمانیافته چپ سوسیالیست، آزادیخواه و برابری طلب هم هست. علیرغم همه محدودیتهای این چپ در مورد مسئله زن اما در این مرحله مقاومتی را سازمان داد که رژیم را موقتا عقب راند. زنان خطر را حس کردند و توانستند دامنه تعرضات بعدی جنبش اسلامی تازه بقدرت پرتاب شده را ببینند. به همین دلیل هم یک عرض اندام جدی را در مقابل اولین فرمان خمینی در مورد حجاب اجباری سازمان دهند. فیلمها و اسناد باقی مانده از آنروزها از طرفی معرف شعارهای آزادیخواهانه و برابری طلبانه زنان و مردان سازماندهنده برگزاری روز زن و از طرف دیگر اعلام مخالفت علنی طرفداران اسلام سیاسی با حقوق جهانشمول زنان بود. طبیعتا انسانهایی که با آن فراخوان به خیابانها آمدند همه سوسیالیست و کمونیست نبودند. اما با حضور خود یک تو دهنی جانانه به فرمان حجاب اجباری خمینی زدند. طرفداران پر پا قرص خمینی، همانهایی که امروز اصلاح طلب شدند، آنروز تیغ کش و قمه زن خمینی علیه زنان بودند.

از آن تاریخ تعرضات جدی تر رژیم اسلامی که داشت میخ خود را محکمتر در جامعه با اتکا به سرکوب می کوبید جدی تر شد و همراه آن با سرکوب و تصفیه زنان و به زور پونز و چاقو و موفق شدند دیوارهای  آپارتاید جنسی را در تمامی سطوح زندگی اجتماعی بالا ببرند. این کشمکش با زنان مصادف شد با حمله رژیم به کردستان و جنگ ویران کننده با عراق و کمی بعدتر ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ که عملا کل دستاوردهای آن انقلاب و قیام درهم کوبیده شد و همراه آن سازمانهای زنان و مقاومت زنان در مقابل رژیم از گور برخاسته اسلامی درهم شکست. در فاصله سالهای ۶۰ تا ۷۰ تعدادی از زنان را به دلیل رابطه خارج از ازدواج سنگسار کردند تا پرده اختناق و سرکوب را زخیمتر کنند. سایه ترس از دستگیری و تعرض و تجاوز در کمیته های اسلامی و متعاقب آن سنگسار و شکنجه و اعدام توانست یک دهه جامعه را دچار شوک و وحشت کند.

این وحشت و ترس ویژه همان دهه شصت است. زنان مجددا به اشکال مختلف عرض اندام کردند و البته خاطرات آن روزهای سیاه و آن مقاومت ها هنوز زنده بود. از اینرو باید به تفکیک جنبش آزادی زن و آنهایی که امروز با نام “مدافعان حقوق برابر”  و “حقوق بشر” و “زنان اصلاح طلب” تلاش می کنند اسلام و جنبش اسلام سیاسی را نگهدارند و این گنداب را کمی اصلاح کنند و به خورد جامعه بدهند، تفاوت جدی قائل بود. این طرفداران باصطلاح “حقوق برابر” همانها هستند که میخواهند مثلا در مجلس رژیم و در پلیس و و در مسئولیت زندانها و غیره با آخوندها سهم برابر داشته باشند، مدیر باشند و سهم شان را بدهند. لذا در قرآن و خرافات میگردند تا جمله ای پیدا کنند تا بگویند “اسلام با حقوق زن تناقض ندارد”! چون خودشان اسلامی اند میخواهند بقیه زنان هم مسلمان بشوند و از دوربین آنها آزادی را نگاه کنند! بسیاری از آنها بازماندگان نیروی مقابل با جنبش آزادی و برابری اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی همان روزها هستند که امروز با تاسیس نهادهای گوناگون از جمله فمنیسم اسلامی، کنشگران حقوق زن و غیره، تلاش میکنند که تا روزهای دیگری را مثل روز تولد فاطمه زهرا – حکومتی هایشان- و روز ۲۲ خرداد را – حاشیه های حکومت و اصلاح طلبان و ناسیونالیستها بعنوان “روز ملی زن” در ایران جا بیاندازند! چرا؟ چون هشت مارس سنت سوسیالیستهاست. اگر نمیتوانند زن و روز زن را از بین ببرند باید آن را از درون تهی کنند. اما خیال خام است، اگر رژیمی ها با این همه سرکوب نتوانستند زنان را به سکوت وادارند؛ اینها بیخودی دارند خود شیرینی میکنند. البته بخشی از همین نیروهای اصلاح طلب حاشیه حکومت به خارج آمدند یا عذرشان را خواستند. حتی خارج از ایران هم بخشا در نهادها و  ادارات وابسته به رژیم مشغول فعالیت هستند و یا در رسانه های غربی مرتبا تلاش دارند توقع زنان در ایران را پائین نگاهدارند.

از طرف دیگر در فاصله بین سالهای ۵۷ تا ۶۷ تعداد بیشماری از حامیان صف معترضان به قوانین اسلامی و حجاب و آپارتاید به دست عوامل رژیم اعدام شدند و جان نازنین شان را از دست دادند. آنها که از این مهلکه جان سالم بدر بردنند به کشورهای غربی پناهنده شدند. نسل جدید با خواستهای برابری طلبانه سر برآورد و از آن به بعد مردم جهان شاهد چهره دیگری از زنان در جامعه ایران هستند. انسانهایی که می خواهند زندگی کنند و هر روز سنگی بر دیوار آپارتاید جنسی می زنند. زنان جوان به میدان آمدند و به سازمانیابی خود در درون جنبشهای مختلف مبادرت کردند. مقاومت علیه حجاب گسترده تر و گسترده تر شد و به مسئله ای سیاسی در جامعه تبدیل شد. رژیم هر وقت به زنان تهاجم میکند، بیانگر اینست که اوضاع از دستش دارد خارج میشود. بقولی حجاب به بارومتر سیاست در ایران تبدیل شد و همین موقعیت جنبش آزادی زن و وزن سیاسی زنان در جامعه را نشان میدهد. این واقعیات است که بقول منصور حکمت عزیز انقلاب در ایران رنگی زنانه بخود میگیرد. زنان را نه تنها نتوانستند حذف کنند بلکه زنان گور این حکومت را می کنند.

به همین دلیل نیروی طرفدار اصلاحات در رژیم اسلامی هم دست بکار شد. هر جوان آزادیخواه و برابری طلبی که با این اشخاص و نهادهای سازمانیافته آنها تماس می گرفت رفته رفته متقاعد می شد که باید از خواستهای خود کوتاه بیاید تا دچار “آسیب” نشود. آنها را نه از سرکوب رژیم بلکه از “زیاده خواهی” جنبش واقعی ضد آپارتاید اسلامی میترسانند. تخصص این جماعت اینست که حرفهای دمده شده و پس رفته و صد بار نقد شده را در بسته بندی شیک و آکادمیک ارائه کنند. این حضرات خودشان در اروپا بودجه میگرند و هر روز جایزه ای دریافت میکنند و خلاصه برخورداری از همه امکانات را حق خود میدانند اما وقتی به ایران و زنان در ایران میرسند، جامعه ایران را سنتی و اسلامی و حتی “عقب افتاده” فرض میکنند! چون میخواهند به حکومت شان خدمت کنند. کافی است اینها را در مقابل سئوال، آیا با سرنگونی رژیم اسلامی موافقید یا نه؟ قرار دهید تا فریاد وا مصیبتا را سر دهند و کاملا علنی و بدون هیچ گونه رودربایستی – و اینبار نه در بسته بندی شیک و آکادمیک – طرفداری خود را از رژیم ضد زن اعلام کنند و شما را “خشونت طلب” خطاب کنند. اینها مشغول لابی کردن برای رژیم و جناحی از آن و مشغول کاسبی در غالب “ان جی او”ها تحت عنوان فعالین حقوق زن هستند و تلاش دارند با امکانات مالی و رسانه ای که در قرق اینهاست، حول افکار پوسیده و متحجر اصلاح رژیم افکار سازی کنند. اما اینها باعث نشده که نیروی واقعی سرنگونی طلب و انقلابی از سیاست و مطالبات خود کوتاه بیاید و زمین بازی را به اصلاح طلبان اسلام زده ضد زن واگذارد. حضور نهادها و جریانات و شخصیت های کمونیست و سوسیالیست در جنبش برابری طلبی زن و مرد، نه تنها تأثیر خود را در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای خاورمیانه گذاشته است. تاثیراتی که حتی در کشورهای جنگ زده مانند افغانستان، تونس، مصر و عراق کاملا قابل مشاهده هستند. ما ریشه دار از اینها هستیم که با سرکوب و تبلیغات دست راستی محو شویم.

سازمانده کمونیست: چگونه به پیشواز روز زن برویم؟ به عنوان یکی از مسئولین سازمان آزادی زن در خارج و داخل چه برنامه هایی در دستور کار دارید؟ انتظار از فعالین آزادی زن کدامست؟

شهلا نوری: روز جهانی زن برای جنبش ما روزی است که یکبار دیگر کیفرخواست علیه نظمی که مسبب این همه خشونت و نابرابری و تبعیض است باید اعلام شود و حول سیاست ها و شعارهای این جنبش قدیمی و ریشه دار نیرو بسیج کرد. مرد سالاری، خشونت سازمان یافته مستتر در نظم موجود جامعه بشری با وجود تفاوتهایی که در کشورهائی مانند ایران و اروپا وجود دارد، یک درد مشترک است . راه حل مشترکی میخواهد. بخصوص بعد از روی کار آمدن اسلامیها و جنبش اسلام سیاسی، تعرض اسلامیستی به آزادی زنان و حقوق کودکان در اروپا، کار ما بسیار سخت تر شده است. روزی نیست که در کشورهای اروپایی شاهد تاخت و تاز اسلامیستی به حقوق پایه ای زنان و کودکان نباشیم. وجود تفکر نسبیت فرهنگی در میان سیاستمدران کشورهای اروپایی نه تنها دست اسلامیستها را باز کرده بلکه امکان دست اندازی و دخالتگری مذاهب دیگر را نیز در آموزش و پرورش، ورزش، بهداری، بهزیستی و نظام پزشکی فراهم کرده است. به همین دلیل مبارزه ما نه تنها باید معطوف به نفی ریشه ای ستم بر زن باشد باید کماکان در صف اول مبارزه با تعرضات مذهبی و بخصوص جنبش اسلامیستی بعنوان ابزار جدیدی در دست نظام سرمایه داری حاکم بر این کشورها نیز باید مستمرا تلاش کنیم. عقبگردهای سیاسی و فرهنگی در جوامع کنونی قربانیانش را در درجه اول از زنان گرفته است. جنبش جهانی زنان قوی و قدرتمند است. مسئله اینست که این جنبش باید از زیر دست و پای گرایشات راست در بیاید و بار دیگر سوسیالیسم و برابری طلبی سوسیالیستی را پرچم اعتراض خود کند. در ایران هم مسئله در اساس همین است.

سازمان آزادی زن با ابزارهائی که دارد و با اتکا به سیاستهای رادیکال تلاش دارد در همه جبهه های این مبارزه جهانی حضور داشته باشد و در ایران برای نفی حکومت آپارتاید کار میکند. با یک مراجعه به سایت سازمان آزادی زن، با انبوهی از نشریات، سمینارها، کنفرانسها، کمپینها، برنامه های رادیویی و تلویزیونی برخورد میکنید که به زبانهای فارسی و انگلیسی در اختیار همگان قرار دارد. هدف این تلاشها تقویت این دیدگاه و این جنبش متمایز در ایران و هر گوشه جهان است. جهت اطلاع خوانندگان شما، بزودی کنفرانسی حول جنبش آزادی زن و تقابل آن با اسلام سیاسی در خاورمیانه خواهیم داشت که بزودی آفیش آن در اختیار همگان قرار خواهد گرفت.

تا آنجا که به ایران برمیگردد، جنبش ما در فضای سرکوب و اختناق موجود در جمهوری اسلامی هنوز امکان حضور علنی و آکسیونی با نام خود را ندارد و نمیتواند بعنوان یک پتانسیل قوی انقلابی در خیابانهای ایران حضور یابد. اما در مناسبت روز زن در تجمعات کوچکتر شرکت می کنند و همبستگی بین المللی خود را با دیگر جنبشهای موجود علیه بردگی و بیحقوقی، تاکید بر حقوق جهانشمول زن و همسرنوشتی و همسنگری خود علیه وضع موجود را به طرق مختلف اعلام می کنند. انتظار ما از فعالین آزادی زن در ایران اینست که صف خود را متمایز کنند، امر برابری زن و مرد را برجسته کنند، علیه سیاستهائی که بردگی زن را ابقا میکند بدون تخفیف بایستند، فضای روز زن را همه جا تقویت کنند، مسئله زن را بعنوان مسئله ای اجتماعی و مهم و سیاسی قویتر طرح کنند، شعارنویسی کنند، در حد امکانات و با توجه به همه شرایط و محدودیت ها سعی کنند مراسم های روز زن را برگزار کنند. وقت آنست که در مناسبت روز زن متشکل شوند. جمعهای آزادی زن و شبکه های فعالین برابری زن و مرد را ایجاد کنند، برای ۸ مارس همفکری و برنامه ریزی کنند، واحدهای سازمان آزادی زن را در هر گوشه ایران ایجاد کنند. همنظریهای لازم را در جهت سازمانیابی خود و آموزش جوانان علیه سیاستهای ضد زن رژیم اسلامی منسجمتر کنند. تفاوت جنبش آزادی زن را با مطالبات جنبشهای مذهبی، ناسیونالیستی و اصلاح طلب حکومتی روشن کنند. جنبش واقعی و جاری خود را علیه حکومت آپارتاید جنسی قوی تر کنند. شعارهای این جنبش را مانند “برابری بی قید و شرط زن و مرد در تمامی شئون اجتماعی” همه گیرتر کنند. امروز باید خودمان را جم و جور کنیم و برسر افق سیاسی مان در جامعه در تقابل با جنبشهای دیگر بجنگیم. واضح است که هدف اولیه سرنگونی حکومت ضد زن اسلامی است. به هر درجه ای که جنبش آزادی زن آماده تر باشد،  پیشروی خیزشهای انقلابی در ایران تضمین شده تر است. روز جهانی زن را به بشریت آزادیخواه و برابر طلب تبریک میگویم.

***

مصاحبه با مریم افراسیاب پور 

مبارزات زنان در کردستان

سازمانده کمونیست : از مقطع انقلاب ۵۷ به بعد مبارزات زنان در جامعه کردستان گسترش جدی پیدا کرد. خود شما یکی از فعالین این عرصه بوده اید. لطفا در مورد سابقه مبارزات زنان در کردستان توضیح دهید؟ در ۸ مارس امسال انتظار شما از فعالین جنبش آزادیخواهانه زنان چیست؟

مریم افراسیاب پور: اجازه بدهید قبل از هر چیز پیشاپیش فرا رسیدن ۸ مارس را به تمام آزادیخواهان مخصوصا فعالین جنبش زنان تبریک بگویم .اکنون بیش از یک قرن است که ۸ مارس به مظهر آزادیخواهی و برابری طلبی بدل شده است.هر سال در این روز یکبار دیگر جنبش آزادی زن تعهد خویش را به مبارزه بیوقفه برای رهایی  زنان و برابری کامل حقوق زن و مرد اعلام میکند.

قبل از انیکه به مبارزات زنان در کردستان بپردازم، میخواهم اشاره ای هم به جنبش آزادی زن در ایران و نقش ۸ مارس داشته باشم . ۸ مارس برای جنبش آزادی زن در ایران فقط یک روز جهانی نیست، این روز دارای اهمیت تاریخی ویژه ای برای این جنبش است. ۸ مارس روز تولد جنبش نوین آزادی در ایران و از جمله در کردستان است . ۳۸ سال پیش ، چند هفته ای پس از بقدرت رسیدن حکومت زن ستیز اسلامی ، جنبش آزادی زن با یک اعتراض توده ای علیه حجاب اسلامی و زن ستیزی رژیم اسلامی ابراز وجود کرد. بمیدان آمدن توده ای زنان علیه رژیم اسلامی یک واقعه تاریخی است و انعکاس وسیعی در سطح جهان داشت. این رویداد تاثیرات پایدار خود را بر مناسبات آشتی ناپذیر جنبش حقوق زن طی سی و چند سال اخیر علیه رژیم اسلامی ، علیه حجاب اسلامی ، علیه آپارتاید جنسی و زن ستیزی اسلامی گذاشته است و به همین دلیل جنگ زنان و جمهوری اسلامی بیوقفه  ادامه داشته است.

زنان هم در کردستان  سالها ست برای  آزادی و کوبیدن مهر برابری طلبی به سینه جامعه مبارزه میکنند . جنبش زنان ابعاد گسترده ای داشته است.  برگزاری مراسم ها در ۸ مارس، حضور سازمان های رادیکال و مبارز، کانون ها و انجمن های متفاوت همه بخشی از این جنبش آزادیخواهی زنان بوده است. مراسم ها و فعالیت های زنان و مردان آزادیخواه در ۸ مارس علیرغم هر محدودیتی هیچگاه در شهرهای کردستان متوقف نشده است.  نقش برپایی ۸ مارس همیشه برای جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی ما حیاتی بوده است. درجامعه ای اسلام زده و در کردستان نیز  که ناسیونالیسم و سنتهای ارتجاعی خود بخودی هم حضور فعالی دارد، این جنبش و این روز برای حضور زنان که باید به منافع و حقوق خود آگاه باشند مهم است. جنبش ناسیونالیستی بر سنت های مرد سالارانه، مذهب و اخلاقیات ضد زن متکی است. شعار واخلاقیات هنر و سیاست اینها  وفلسفه جنبششان  مردسالارانه وقوم پرستانه بوده است و متاسفانه در مواردی هم بخشی از زنان جامعه ما قربانی این بخش از سنت ضد زن هستند. ۸ مارس به یمن ما کمونیستها، کارگران کمونیست و آگاه، روشنفکران انقلابی و رادیکال سنگر دفاع از انسانیت و آزادی بوده است که باید و میتواند به وسعت همه زنان در این جامعه باشد. تلاش همیشگی ما این بوده است، این پیشروی فقط با مبارزه آگاهانه ، نقشه مند ، دخیل ، اجتماعی علیه خشونت حاکم از سویی و سنتهای ارتجاعی و ناسیونالیستی از سوی دیگر متحق  شود. این جنبش سکوی پرش عدالتخواهی در کردستان است. این جنبش میتواند هزاران فعال و رهبر را داشته باشد چرا که عمیقا آزادیخواهانه و برابری طلبانه است. این خواست واقعی زنان است و اگر این واقعیت دارد، میتواند وسیعا سازمان یابد و روی پای خود بایستد. مبارزات زنان در کردستان و بویژه فعالیتهای زنان برای حفظ این روز و برگزاری تجمع ها و مراسمهایش در شهرهای مختلف از سنندج و مریوان و کامیاران تا مهاباد و بانه تا  بوکان و سقز وسردشت و دیواندره و … همیشه جلوه های با شکوه این جنبش بوده است که باید با همه توان و قدرت آنرا حفظ کرد.

با این امید و با اتکا به این تجربه و وجود صدها فعال زن آزادیخواه و برابری طلب در روز ۸ مارس، زنان ،دختران ومردان آزادیخواه وتشکلها ونهاد هایشان ، بار دیگر علیه بیحقوقی زن، علیه آپارتاید جنسی، علیه اعدام، به استقبال ۸ مارس برویم.

باید برای برگزاری این روز تلاش کرد. این روز را باید ضمنا به روزی برای آزادی کلیه زندانیان سیاسی و اعتراض به سرکوب بدل کرد. و یک بار دیگر ۸ مارس را بعنوان روز نبرد علیه رژیم اسلامی، علیه زن ستیزی، علیه سرکوب و برای آزادی و برابری به ثبت برسانیم.

***

مصاحبه با نسرین محمودی آذر

مراسمهای ۸  مارس

 

سازمانده کمونیست : موقعیت جنبش زنان را در جامعه کردستان ایران چگونه می بینید؟  سابقه و تجربه مبارزه زنان در کردستان در چه اشکال و شیوه هایی  بروز پیدا کرده است؟

نسرین محمودی آذر: پس از شکست انقلاب ۵۷ نابرابری جنسیتی بین زن و مرد در ابعاد غیرقابل باوری افزایش یافت. حاکمیت و نیروهای ارتجاعی هوادار آن با ارعاب و سرکوب مخالفان و نیروهای چپ و آزادیخواه جامعه را در این زمینه نیز همچون دیگر زمینه ها به عقب سوق دادند. فرصتهای شغلی برای زنان در عرصه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و… به شدت کاهش یافت، جدا سازی جنسیتی در محیط کار و در مراکز تحصیلی و آموزشی بالا گرفت. حجاب اجباری، ازدواج دختران زیر سن قانونی قانونی شد!، آمار ضرب و شتم زنان توسط مردان خانواده و قتلهای ناموسی در مناطقی از ایران فزونی یافت.

اقدامات ضدانسانی سرمداران رژیم در برقراری مجدد قوانین عقب مانده مذهبی زمینه بروز نارضایتی و اعتراضات گسترده ای در جامعه ایران و مخصوصا کردستان گشت. در کردستان ایران به دلیل وجود طیف گسترده ای از انقلابیون چپ و کمونیست متشکل در احزاب رادیکال در آن مقطع، دامنه مخالفتها و اعتراضات وسیع تر، متشکل تر و سازمان یافته تر بود. هر چند در ادامه با عقب نشینی این احزاب به خارج از مرزهای ایران و حضور نیروهای امنیتی و انتظامی رژیم شاهد دستگیریها و اعدامهای دسته جمعی در شهرها و قتل عام مردم در دهها روستا در مناطق مختلف کردستان بودیم. ولی در غیاب این احزاب در بطن جامعه کماکان شاهد بروز حرکتهای اعتراضی گسترده و سازمان یافته زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب در اقصی نقاط کردستان بودیم و هستیم. بارها و بارها شاهد تظاهرات و اعتراضات فعالین جنبش آزادی زنان علیه خشونتهای جنسی و سنتهای عقب مانده عهد عتیق و باورهای عقب مانده دینی و مذهبی در شهرهای مختلف کردستان بوده ایم. مبارزات زنان و مردان مبارز برابری طلب در کردستان به دلیل اقبال عمومی و حمایت وسیع توده های مردم، رژیم جنایتکار سرمایه داری جمهوری اسلامی را در موارد بسیاری وادار به عقب نشینی کرده است از جمله در بحث به اصطلاح مبارزه با “بد حجابی” رفتارهای ضد انسانی عُمال مزدور و وحشی نیروهای انتظامی با سایر مناطق از سبعیت کمتری برخودار است.

سازمانده کمونیست: هر ساله در شهرهای کردستان مراسمهای گرامیداشت ۸ مارس را داشتیم. اگر خود شما در این رابطه تجربه ای دارید، بازگو کنید؟ امسال چگونه باید به استقبال این روز بروند؟انتظار از فعالین مبارزه برای برابری زن و مرد چیست؟

 

نسرین محمودی آذر: تا سال ۲۰۰۸ که در کردستان ایران ساکن بودم، هر سال در اینگونه مراسمها شرکت میکردیم و چندین بار عضو کمیته برگزار کننده بودم. متاسفانه به دلیل خفقان حاکم بر جامعه از سویی و از سوی دیگر به علت وجود باورها و افکار عقب مانده و ارتجاعی در میان بخشی از توده های مردم به دلیل اعتقادات مذهبی و پذیرش جایگاه درجه دوم زنان در میان بخشی از مردم و کم کاری و مماشات فعالین چپ و سوسیالیست در نقد و افشای این گونه افکار و اندیشه ها و با توجه به پوپولیسم حاکم در بین بخشی از نیروهای سیاسی اعم از چپ و راست و فعالین آن در داخل در بسیاری از نقاط امکان برگزاری مراسم به صورت علنی وجود ندارد، یا برگزاری مراسم با مشکلات جدی روبرو است. متاسفانه کم نیستند زنان و مردانی که هنوز در اثر ناآگاهی مدافع نابرابریهای جنسیتی هستند.

در سالهایی که در کردستان عراق زندگی کردم همراه با رفقای متشکل در گروه “ژیان” که افتخار عضویت در آن را داشتم هر سال مراسم 8 مارس روز جهانی زن را برگزار میکردیم . در سال ۲۰۱۳ در مراسم ۸ مارس در سلیمانیه تمرکز گروه علیه قتلهای ناموسی بود، اعضای گروه با پوشیدن کفن که با شعارهای ” نه به قتلهای ناموسی” و “نه به حکومتی که در این کشتار دست دارد” منقش بود، در مرکز شهر (بازارمولوی) به طرف پارک ” باغی گشتی” راهپیمایی کردیم، در طی مسیر تعداد بسیار زیادی از مردان و زنان آزادیخواه به صف معترضان پیوستند و ما را همراهی کردند.

ما اعضای گروه ژیان در این سالها تنها به برگزاری مراسم سالیانه ۸ مارس بسنده نکرده و بارها و به دفعات در برابر ساختمان دادگستری شهر به دلایل گوناگون از جمله به دلیل صدور احکام ناعادلانه علیه زنان اقدام به برپایی چادر کرده و چند شبانه روز در آن محل به اعتراض نشستیم. پس از حمله وحشیانه داعش به شنگال ما به مدت یک هفته به شهرهای زاخو و دهوک سفر کردیم و ضمن بازدید از کمپهای آوارگان در این دو شهر با زنان رها شده از اسارت داعش و بازماندگان قربانیان به گفتگو نشسته و کمکهایی که توسط گروه قبل از سفر جمع آوری شده در اختیار آوارگان جنگ قرار دادیم.

برگزاری مراسم ۸ مارس از ابتدا به ابتکار سوسیالیستها شکل گرفت، در جامعه کردستان نیز با وجود تمام سنگ اندازیها، اقدامات سرکوبگرانه و توحش عمال جمهوری اسلامی به سنت نیروهای چپ آزادیخواه و سوسیالیست در بطن جامعه تبدیل شده است، در ایران منشا وجود نابرابری جنسیتی، مردسالاری و سنتهای عقب مانده ضد زن حاکمیت سرمایه داری اسلامی است، به غیر از مشکلات معیشتی و اشتغال، زنان از بدیهی ترین آزادیهای فردی و جمعی محروم هستند، روزانه زنان زیادی به خاطر نوع پوشش، نحوه آرایش و … توسط نیروهای مزدور و جنایتکاران رژیم در کوچه و خیابان در شهرهای بزرگ و کوچک مورد بیحرمتی، بازخواست و تحقیر و بازداشت قرار میگیرند، بارها از طریق شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک و گوگل پلاس و تلگرام و … شاهد برخوردهای ضدانسانی جنایتکاران و مزدوران حاکم بر ایران با زنان بوده ایم، در اینجا باید به نکته ای بسیار مهم اشاره کنم متاسفانه در موارد بسیاری آنچه بیشتر از برخوردهای وحشیانه نیروهای امنیتی بیننده را ناراحت میکند بی تفاوتی حاضران در صحنه و گرفتن فیلم و عکس است! غافل از این که این گونه برخوردها باعث جسارت بیشتر و جری تر شدن نیروهای سرکوبگر رژیم شده و احیانا عقب نشینی زنان جسور و مبارز را در پی خواهد داشت. همه ما باید بدانیم، مبارزه برای رفع آپارتاید جنسی و برابری زن و مرد در جامعه و لغو قوانین ضدزن در گرو به میدان آمدن تمامی زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب است. هر فعال سیاسی آزادیخواهی و هر انسان مبارز برابری طلبی وظیفه دارد در آستانه روز ۸ مارس در ایجاد کمیته های برگزار کننده مراسم روز جهانی زن کمک کند تا مراسمهای روز جهانی زن با شکوه بیشتر و جمعیت کثیرتری برگزار شود. در این اوضاع نابسامان باید مصممتر و محکم تر از سالهای قبل قدم برداشت تا زمینه لغو قوانین ارتجاعی ضد زن آماده شده و تبعیض و نابرابری جنیستی ریشه کن شود.

***