بهمن یوسفی -نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم سخنی با نسل جوان امروز ایران

نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم سخنی با نسل جوان امروز ایران
رژیم ارتجاعی و مذهبی جمهوری اسلامی ایران تولدش را با اعدام و خون ریختن شروع کرد. از همان فردای پیروزی 22 بهمن 1357 آخوند خمینی دستور اعدام تعدادی از عوامل رژیم سابق را صادر کرد. از جمله عباس هویدا نخست وزیر سابق که آخوند خلخالی اعلام کرد جرمش جدا کردن جزیره بحرین از ایران و همچنین وابستگی این افراد به شیطان بزرگ آمریکا میباشد. همه اینها بهانه ای بیش نبود و پیشاپیش نشانه زهر چشم گرفتن از مردمی انقلابی بود که رژیم دیکتاتوری شاه را با آنهمه قدرت نظامی و اقتصادی به پایین کشیده بودند و دیگر اینکه می خواستند نقشه و طرح ناتمام سازمان امنیت شاهنشاهی (ساواک) را که همانا اعدام کردن همه زندانیان سابق و کشتار مردم تظاهرات کننده را که با وقوع انقلاب نتوانستند انجام دهند به عرصه عمل برسانند که همین کار را هم کردند. همچنین برای همیشه انقلاب را سرکوب و متوقف کنند.
در همان روزهای اول خمینی به مردم اخطار داد که انقلاب تمام شده است به خانه های خود برگردید و اداره امور را به علمای اسلامی بدهید. علیه زنان فتوا داد که چادر به سر کنند و به کنج خانه برگردند و اگر حجاب اسلامی را رعایت نکنند از کار اخراج خواهند شد. نماز و روزه و پوشش اسلامی و ریش و پشم گذاشتن را از واجبات اسلام اعلام کرد. ولی مردم انقلاب نکرده بودند که دیکتاتوری به اسم شاه برود و خونخواری به اسم آخوند با ریش و پشم به جایش بی آید.
رژیم تازه وارد همان دختران و پسران جوان- دانشجویان و دانش آموزان- معلمان- روشنفکران- کارگران شاغل و بیکار- پدران و مادران و خلاصه همه مردمی را که به خیابانها ریخته بودند و انقلابی خونین و عظیم را پشت سر گذاشته بودند و پیروز و مفتخر بیرون آمده بودند و همچنین زندانیان سابق را که به تازگی از زندانهای مخوف شاهنشاهی توسط مردم آزاد شده بودند را هدف قرار داد و دسته دسته دستگیر و روانه زندان کرد و به پای چوبه دار برد. در اینجا ازاسناد و مدارکی که از سازمان امنیت و اطلاعات شاه (ساواک) به جا مانده بود و لیست تمام زندانیان سابق را شامل میشد و همچنین به خدمت گرفتن افراد و شکنجه گران ساواک که در خارج و داخل کشور بودند استفاده کرد و نقشه شوم خود را به پیش برد.
این قربانیان مگر چه جرمی و گناهی نا بخشیدنی کرده بودند که باید دستگیر و قتل عام شوند. چونکه آنها صدای رسای آزادی و برابری بودند. چونکه آنها خواستار آزادی و برابری بودند. خواستار وضعیت اقتصادی بهتر و ایجاد کار و شغل مناسب با حقوق و مزایای کافی برای همگان بودند . خواستار برابری زن و مرد در تمام مراحل اقتصادی- سیاسی- اداری و اجتماعی بودند. خواستار تک همسری بودند. لغو سانسور و اختناق مذهبی و برچیدن زندانها و حق تشکلهای مردمی و دمکراتیک سیاسی و مدنی و کاری را طلب میکردند. خواستار از بین رفتن تبعیض در همه شئون اجتماعی می بودند. بهداشت و تحصیل رایگان برای همگان و برخورداری از مسکن مناسب و جدایی دین از دولت را تبلیغ و ترویج میکردند. این خواستها و مطالبات که در جامعه انسانی معاصر جرم و گناه محسوب نمی شوند ولی از نظر مذهبیون تازه به دوران رسیده گناهی بس نابخشیدنی به حساب می آمدند.
کشتار کمونیستها و دیگر فعالین سیاسی و مدنی درست از فردای به پیروزی رسیدن رژیم جمهوری اسلامی(رفراندم دوازده فروردین 1358) شروع شد و از اوایل سال 59 بیشتر شد و در سال شصت و شصت و یک به اوج خود رسید به نحوی که تا اوایل سال 62 هزاران نفر اعدام و زندانها را پاکسازی و برای زندانیان تازه وارد آماده کردند.در طی این سه سال روزانه صدها نفر اعدام میشدند و رژیم از طریق تلویزیون و رادیو و روزنامه های خودش تعداد و اسامی آنها را اعلام می کرد البته اخبار رسانه های گروهی فقط مربوط به شهرهای بزرگ بود و ازاعدامهای شهرستانهای دور افتاده و روستاها خبری پخش نمی شد. اوج دستگیری و کشتار به حدی بود که سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر متلاشی شد و سازمانهای راه کارگر و رزمندگان و سربداران ومجاهدین خلق ایران بین پنجاه تا هشتاد درصد فعالین خود را از دست دادند. ماشین کشتار جمهوری اسلامی ایست و خلاصی نداشت و هر روز بر دوام بود تا اینکه در مرداد و شهریور سال 67 هزاران زندانی سیاسی دیگر را قتل عام کرد. به ترکمن صحرا و کردستان حمله کردند و مردم فقیر و ستمدیده را از دم تیغ گذراندند و با بمبهای ناپالم امریکایی خانه های مردم زحمتکش کردستان را بر سرشان ویران کردند. دانشگاهها را به اسم انقلاب فرهنگی بستند. استادان و معلمان را اخراج کردند و دانشجویان را به زندانها فرستادند. با نعمت الهی جنگ ارتجاعی و ضد مردمی ایران و عراق دانش آموزان مدارس را به اسم دفاع اسلامی ومقدس به زوربه روی میدانهای مین روانه و گوشت دم توپ سیاستهای مذهبی و سرمایه داری خود کردند. مذاهب دیگر را ممنوع و پیروان آنها را کافر می دانستند و تعداد زیادی را هم کشتند. دهها نفر از فعالین اپوزیسیون و مخالفین سیاسی را در خارج از کشور ترور کردند. در نتیجه اینهمه کشتار بی پایان صدها گورستان بی نام و نشان (خاورانها) درست شد که تعداد زیادی از آنها قبرهای دسته جمعی می باشند. جنایتکاران رژیم تعداد بسیار زیادی از اعدام شدگان را به داخل رودخانه ها- دریاچه ها- چاهها و قناتها و بیابانها پرت میکردند تا جنایاتشان را مخفی نگه دارند. بعد از سه دهه هنوز خانواده های زیادی هستند که نمی دانند جنازه اعدام شده فرزندشان کجا است. نباید این جنایتها فراموش شوند چونکه بخشی از تاریخ است و به عنوان جنایات ضد بشری در تاریخ خواهند ماند. این رژیم باید از بین برود تا جامعه ای آزاد و برابر داشته باشیم. تمام دست اندرکاران ریز و درشت آن باید در دادگاه مردمی و انقلابی محاکمه شوند و صفحه جنایات خود را برای تمام مردم ایران و جهان رو کنند.
نسل جوان امروز ایران باید بسیار آگاهانه و مسئولانه عمل کنند. مروری بر تاریخ گذشته داشته باشند وجایگاه خود را امروز دریابند و بدانند که جامعه فردا به آنها چشم دوخته است. این نسل در آینده چه نقشی خواهد داشت. در مورد جنایتها و کشتارهای دهه شصت که تا کنون ادامه دارد و در مورد وضعیت اسفبار اقتصادی که بوجود آورده و نبودن آزادیهای فردی و تفریحی و شغلی و درسی و سیاسی و گروهی چه فکر میکنند. موضع نسل جوان و امروزی ایران دراین بین چیست. در طی بیش از سه دهه توسط حسن روحانی و همکارانش کشتار شده است. در این مدت کوتاهی که حسن روحانی رئیس حکومت مذهبی شده است صدها نفر به بهانه های مختلف اعدام شده اند که فقط 47 نفر آنها در اولین هفته ریاستش بود. نباید به جابجایی افراد دل خوش کرد.کل سیستم رژیم جمهوری اسلامی مسئول همه نابسامانیهاست و همه این افراد شریک جرم هستند. بچه های خردسال ایران با شکمهای گرسنه سر به بالین می گذارند. پدران و مادران برای بدست آوردن یک لقمه نان بچه شان اعضای بدن خود را می فروشند. لشکر میلیونی بیکاران وجود دارد. دانش آموزان به خاطر اوضاع بد مالی خانواده ترک تحصیل میکنند. اعتیاد و دزدی و فحشا و خود کشی که زائده رژیم اسلامی است سرسام آور می باشد. این رژیم برای بقای خودش به هیچکس رحم نخواهد کرد و اگر برایش مقدور باشد همه مردم را از دم تیغ میگذراند. جمهوری اسلامی در بدترین وضعیت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و جهانی قرار گرفته است و همین مسائل باعث شده اند که تغییر سیاست بدهد و خود را به دامن امریکا بی اندازد تا از طرفی دیگر بتواند مردم را در داخل کشور سرکوب کند. این رژیم اصلاح پذیر نیست وجنایت علیه بشریت کرده است ونباید این جنایات فراموش شوند. اگر مردم ایران می خواهند از فلاکت اقتصادی و توقف اعدامها و از بین رفتن اعتیاد و گرسنگی و بیکاری و ستم مذهبی و غیره برای همیشه خلاص شوند باید به جنگ نهایی رژیم جمهوری اسلامی رفت و آن را سرنگون کرد.

بهمن یوسفی 6 آبان 1392
Svara, Svara alla ellerVidarebefordra | Mer