بهمن یوسفی – آیا این یعنی پایان کاپیتالیسم ؟

آیا این یعنی پایان کاپیتالیسم ؟

کاپیتالیسم دیگر کارگزار و پاسخگو نیست که از بدو روی کار آمدنش هم پاسخگوی  به جا آوردن خواستها و مطالبات جامعه بشری نبوده است. در تقابل با فئودالیسم و جامعه ملوک الطوایفی آن زمان، ایده ای مدرن بود ولی با شیوه های نو و مدرن کره خاکی را به انقیاد خود در آورد. درست و منطقی هم نیست که هیجان زده شویم و فکر کنیم و شعار بدهیم که همین فردا صبح که از خواب بیدار شدیم سیستم سرمایه داری رخت بر بسته است. هر تغییری پروسه ای دارد که باید طی شود و در این مورد هم این پروسه طی شده و به گندیدگی خودش رسیده است.

کاپیتالیسم احساس خطر جدی کرده است. سرمایه داران تصمیم گرفته اند که از پشت پرده در آیند و  خودشان مستقیمأ و علنأ امور سیستمشان را بدست گیرند. دیگر به عروسکهای آلت دستشان که با تقلب و تزویر و با زور اسلحه به مردم جهان دیکته کرده اند، اعتماد و اعتقاد ندارند. تیم میلیاردرهای امریکا به سرپرستی دونالد ترمپ و جولیان گولیانی و با هلهله نژادپرستان سراسر دنیا سر از صندوقهای کذایی رأی در آوردند در حالیکه نیمی از جمعیت  کشور که جوانان می باشند بهشان رای ندادند و هر روز به تظاهرات می پردازند و کل سیستم را به چالش کشیده اند.  پیروزی ترمپ به معنای عروج سرمایه داری نخواهد بود بلکه نشانه های واژگونیش را می رساند.

با آنکه تا حالا دنیا را به فلاکت و بدبختی کشیده اند، اکتفا نمی کنند و بیشتر از اینهم به دنبال سود و ثروت هستند. بیکاری، گرسنگی و قحطی، تورم و گرانی، تقسیم نابرابر ثروت و فاصله طبقاتی سرسام آور، دزدی و فساد مالی و ورشکستگی مالی، جنگ و اشغال نظامی کشورها، کشتارهای دسته جمعی مردم، آوارگی و جلای شهر و دیار،  مالیاتهای هنگفت برای کم درآمدان و بی بظاعتان جامعه، نابرابری، تحقیر زنان، نژاد پرستی، ناسیونالیسم، فاشیسم، رنگ و جلا دادن به ارتجاع مذهبی، ویرانی محیط زیست، از بین بردن کره خاکی، وجود پلیس و ارتش و دادگاهها  و دیگر دم و دستگاههای سرکوب، زندان، اعدام، شکنجه، اعتیاد، فحشا، برده داری مدرن و انواع بیماریهای آزمایشگاهی ووووو غیره همه زائده ها و فلاکتهای مخرب کاپیتالیسم هستند که به خورد جامعه داده اند.

 جنگ بر پا کن و اسلحه بفروش و نفت رایگان ببر، سیاست و اوج فکریشان است. با شعارهای دروغین دمکراسی خواهی و دفاع از حقوق بشر، کشورهای مختلف را یکی بعد از دیگری اشغال نظامی می کنند و تلهای کشته درست می کنند و دمار از روزگار مردم در می آورند. جنگهای اول و دوم جهانی، جنگهای قومی و نیابتی و کشوری، جنگهای منطقه ای و قاره ای، کشتار آزادیخواهان و برابری طلبان و سوسیالیستها و کمونیستها در جاهای مختلف دنیا از جمله آمریکای جنوبی و مرکزی، اندونزی، خاورمیانه، افریقا، شبه جزیره کره، اسپانیا، ایرلند، جنوب آسیا و قتل عام  و پاکسازی مردمان بومی قاره های تازه کشف شده و غیره هنوز کافی نیست.  برنامه های تازه تری برای جامعه جهانی ریخته اند که نتیجه اش یا نابودی خودشان است یا جامعه انسانی که اولی بیشتر قابل رویاست. کاپیتالیسم خودش باعث نابودی خودش می شود. وقتیکه سرمایه داری با سلاح فاشیسم مذهبی و نژادپرستی و ناسیونالیسم علیه انسانیت می جنگد آن روز است که ناقوس مرگ خودش را زده است.

در اینجا مسئله ریشه ای و اساسی این است که آیا آلترناتیو در تضاد با کاپیتالیسم که همان سوسیالیسم پرولتری است برای بدست گرفتن قدرت ، سفت و سخت آمادگی دارد؟ آنها که تاکتیک و استراتژی را کاملأ و واضحأ تشریح کرده اند، آیا در حد تاکتیک در جا نمی زنند؟ بارها میدان را در اختیار گرفتیم ولی در آخرین لحظه بخشی از دشمن طبقاتیمان را با خود شریک کردیم یا بهتر بگویم به آنها پیوستیم. اتحاد و صف طبقاتیمان را یک دفعه و برای همیشه مستحکمتر کنیم و سرمایه داری را به قعر تاریخ بفرستیم. مبارزه ستمدیدگان و زحمتکشان و کارگران جهان است که خواب را به چشم  کل سیستم کاپیتالیستی حرام کرده است. پیش به سوی پیروزی.

بهمن یوسفی ۲۵ آبان ۱۳۹۵