بنفشه کمالی – شاملو بود دیگر…محمد قراگوزلو

 به یاد احمد شاملوی عزیز
بنفشه کمالی
درچهاردهمین سال غروب مادی و نه معنوی احمد شاملو،
شاعر انسانیت و آزاد ه گی و با یاد و قدردانی و ارزش گذاری از شعر او و حضور بلا منازع ادبی و صلابت و لطافت کلامی و آزاد ه گی وانسانیت رفیع او ونقش و تاثیر گذاری ادبی، انسانی و عاطفی اش بر اذهان هزاران انسان شیفته آزادی، انسانیت، عشق، برادری و برابری
” من شاملو رابا تمام مانسته گی قامت بلند شعر و انديشه اَش به حافظ، و با وجود همه ی رازناکی و سمبليسم و پيچيده گی عميق شعر بيماننداش، نه رازی عجيب که نشانه يی غريب ميدانم. از آنسان که پنداری بيگاهان و چند ده قرن يا هزاره يی زودتر به شتاب در سياره ی ما فرود آمده بود. هر چند به زبان و بيان و فکر معاصر ما بود و بيش از همه، ما به خود میباليم که معاصر او بوديم و پيشتر از تمام اعضای اصلی و بدلی خانواده ی ما، نزديک ترين خويشآوند ما بود، اما انگار حضور قاطع و خلاصه و معجزه وارش در هزاره ی دوم کره ی ما سخت نامنتظر بود. در باديه يی که کسی را يارای انتظار او نبود، پاتاوه نهاده بود ” (1) …
احمد شاملو فریاد گر همبستگی و همراهی با و بین انسان های تحت ستم سراسر جهان بود. انسانیت و آزاد ه گی را معنایی بس عمیق و تازه و کم نظیر بخشید. او خود صدای تمامی جهان آزاده و تشنه و شیقته آزادی و انسانیت بود بی شک  شاعری است که شانه به شانه   شاملو  بی. عمق بیشتری معنای انسانیت را عمیق تر و غنی تر نمود. همبستگی.
هاینه (2) و گوته (3) و حافظ می ساید و در ردیف اسطور ه های شعر و ادبیات جهان قرار دارد
درگذشت او ، بی صدایی و سکوت شاملو نبوده و نیست ، زیرا که بی صدایی و سکوت زمانی است که دیگر یادی و نامی از این شاعر آزادیخواه و پر شورو مردمی نباشد. شعری از او خوانده نشود. قلبی از خواندن اشعارش به لرزه نیفتد. چشمی از شنیدن شعرهایش پر از اشک نشود. عشقی پرشور درجوار اشعارش شروع به جوانه زدن نکند .که انسانی، برادر و یار انسانی دیگر نشود .که “درد مشترکی” (4) نباشد . که مبارزه و تلاش در جهت رسیدن به عدالت اجتماعی و سو سیالیسم دیگر وجود نداشته باشد.که عشق نباشد. که مرزهمیشگی نباشد.اما تا زمانیکه تمامی این احساسها وعواطف و نیازهای بشری هست و واقعیت های سخت و ستم و نا برابری و درد و تنهایی وبی پناهی و از خود بیگانگی و دیگر گریزی و صد ها نا بسامانی دیگرکه مو جود است وجود داشته باشد ، تا آنزمان نیز ، شاملو با شعرهایش حضوری محکم و روشن و قوی و بلا منازع دارد. بعد از آنهم ، بی شک شعر او بخاطر عشق و انسانیت و آرزو ها و رویا های ی بزرگِ مشترکِ بین انسانها و عشق که هرگز به دست فراموشی سپرده نخواهد شد و همیشه وجود خواهد داشت ، تا آنزمان او باقی خواهد ماند وبعد از آن نیز. شاملو برای همیشه بر فرازبلند ترین و سترگترین قلعه شعر و ادبیات فارسی و جهان قرار دارد.شعر او میراث جاودانی عاطفه واحساس و درک عمیق انسان از خویشتن و بیزاری او از خود بیگانگی ونمونۀ سخنِ و تفکر انسانِ ناب و نوین میباشد. در واقع شاملو به جامعه بشری تعلق دارد . یادش گرامی و نامش برای همیشه در اذهان دوستدارانِ عشق و آزادی و انسانیت بر جا خواهد ماند
اندیشه های بی مرز تو
شعرت بیداریِ انبوهِ به خون خفتگان بود
فریادِ جهانِ در هم کوفته ، فرو رفته در خلسۀ ناب بود
شعرت آغازِ سرود رهایی در رِخوت جانهای بی تاب بود
سر مستی و شور بیکران بود
انگیزۀ روشنِ گریز ، زِ خواب بود
بیانِ درد و هَم ، رهایی ِ ز درد بود
مشترک وهمزمان و بی مرز بود
نغمۀ عشق و رهایی ازحصار مرز و وطن بود
بامداد بود و باران و طلوع خورشیدِ بی دریغ
آغاز بود و پایان
فریاد بود و صدا-
در بی صدایی ،
ودرسکوت انسان کَُشِ-
تیرۀ شامگاهان
نقبی به روشنایی
طنین رهایی و سرودی نو بود
ساده بود و سخت
زلال و هستی بخش و روشن
تسلیِ درد بود ونجات دهنده
درد بود و درمان
مرز بود و بی مرزی
مرز، تنها عشق بود و همدردی
تکیه گاه زِ بهررهاییِ-
انسانِ بی پناه دربرهوت بیکَسی
آه اکنون بی تو –
“من ”
“درد در رگانم ”
“حسرت در استخوانم”
(4)“چیزی نظیر آتش در جانم پیچید
بی تو اکنون دستانم را به ” درد مشترکمان” (5) پیوند میزنم
بنفشه کمالی
* 1- به جاست که با شرکت هر چه وسیع تر خود در مراسم یاد بود احمد شاملوی عزیز که در تاریخ 2 مردادبر گزار می گردد ، این مراسم را هر چه با شکوه تر و بزرگ تر و عظیم تراز سالهای پیش بر گزار نموده و شاعر عزیزمان را ارج نهاده و این روز را به روزبه بیان و نمایش ” درد مشترکمان ” تبدیل نماییم
 شاملو بود دیگر…محمد قراگوزلو
2-  یوهان ولفگانک فون گوته (زادهٔ ۲۸ اوت ۱۷۴۹ در فرانکفورت – درگذشتهٔ ۲۲ مارس ۱۸۳۲ در وایمار) شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسان‌شناس، فیلسوف و سیاست‌مدار آلمانی بود. او یکی از کلیدهای اصلی ادبیات آلمانی و جنبش وایمار کلاسیک و همچنین رمانتیسیسم به شمار می‌رود. وی یکی از مردان بزرگ فرهنگی قرون ۱۸ و ۱۹ اروپا و یکی از افراد برجستهٔ ادبیات جهان محسوب می‌شود. گوته در آلمان، شکسپیر در انگلستان، ویکتور هوگو در فرانسه و دانته در ایتالیا را چهار رکن ادبیات اروپا می‌دانند ” دانشنامه آزاد ویکی پد یا
 هاینریش هاینه» شاعر یهودی – آلمانی در تاریخ 13 دسامبر 1797 3- در دوسلدورف – آلمان بدنیا آمد و 17 فوریه 1856 در پاریس فوت کرد . وی یکی ازبسیار شاعران معروف آلمانی محسوب میشود.شاعری پر شور که به بی عدالتیهایی اجتماعی و سیاسی جامعه خود آگاه بود و به مخالفت با این بی عدالتیها بر خاست و به همین دلیل رنج تبعید را از کشور خویش و مهاجرت به کشور فرانسه را تا آخر عمرخویش و علیرغم میل خود پذیرا شد .هاینه نه تنها شاعری رمانتیک بلکه شاعری آزادیخواه و معترض نیز بود و به جزء شعر های عاشقانه ، شعرهای اجتماعی و سیاسی نیز میسروده است .شعر بافندگان سیلزی یکی از معروفترین شعر های سیاسی این شاعر بزرگ مردمی میباشد
4-  من درد مشترکم مرا فریاد کن” : شعر «عشق عمومي» يكي از شعرهاي مجموعه «هواي تازه» است كه شامل شعرهايي است كه شاملو در سالهاي 1326تا 1335 سروده .بر گرفته از وبلاگ ادبیات
5-  درد در رگانم، حسرت در استخوانم” :” احمد شاملو
بنفشه کمالی 23 جولای 2014