ایرج فرزاد – کابوس اکونومیسم اسلامی- ایرانی

کابوس اکونومیسم اسلامی- ایرانی

آقای رضا رخشان، درد و دغدغه و “دلواپسی” خود را خوب تشخیص داده است. من در یادداشت کوتاه خود، نه به “اتحادیه آزاد کارگران ایران” و نه به سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه کوچکترین اشاره ای نکرده بودم. من گرچه خواهان آزادی فوری تمامی زندانیان سیاسی و “عقیدتی” از جمله جعفر عظیم زاده هستم، اما نه اتحادیه آزاد کارگران ایران را تشکل کارگری؛ و نه فعالان آنرا “قهرمان” و یا “سوپرمن” طبقه کارگر نشناخته و نمیشناسم. تلاش او برای برسمیت شناختن این گوشه دنج دنیای خود فریبی اکونومیستهای ایرانی و مبنا گرفتن اختلافاتم با او و همفکرانش در این “عرصه کارگری” چه در دوایر حکومتی و چه بیرون از آن، بسیار ناشیانه و آماتور است. رضا رخشان به این منظور عامدانه و آگاهانه صورت مساله را تغییر داده است. بروی خود و مخاطبانش نمی آورد که بحث من این بود که مردم ایران دیر یا زود تکلیف رژیم اسلام سیاسی در ایران را ناچار باید روشن کنند. نوشته بودم که همان دولتهای بورژواٸی، نیز ناگزیر خواهند شد به اراده مردم ایران گردن بگذارند.

اگر درست همزمان با نوشته رضا رخشان، پلیس سوٸد باتوم بدست برای جلوگیری از تظاهرات علیه سفر وزیر خارجه رژیم اسلامی، به صحنه فرستاده میشود و به این ترتیب دولتهای غرب سعی میکنند تا زمانی که این رژیم بر سر کار است و وزیر دادگستری اش. جناب پورمحمدی است، از فرصت برای سرمایه گذاری استفاده کنند، اما با همه اینها چشم انداز حاکمیت اسلام سیاسی در ایران، بسیار تاریک است. سوپاپ اطمینانهای ناشی از بی ثباتی در سوریه و عراق و افغانستان در حال مسدود و کور شدن اند؛ و سناریو سرهم بندی جریان مرموز و هزار لایه “داعش” دارد به نقاط پایانی اش میرسد. رضا رخشان و نهادهای اسلام سیاسی در ایران بسیار “استراتژیک” تر فکر میکنند و آگاهند بر اینکه این منافذ و خلاء های موقتی قدرت، فعلا راهی برای کسب درآمد در پوشش “مدافعان حرم”؛ و هدایت نارضایتی ها در درون نیروهای مسلح سپاه و بسیج به بیرون؛ و جلوگیری از جنگ جناحهای رژیم از رسیدن به مرحله انفجاری و تصفیه های خونین است.

رژیم جمهوری اسلامی به عنوان ستون دولتی اسلام سیاسی رفتنی است. اما آقای رخشان، نگران از سُست شدن پایه های حکومت اسلام سیاسی، تمام تلاش اش این است که چپ غیر اجتماعی و جریان کارگر کارگری “غیر غربزده” را نیز در این دوره نقطه عطف با خُرافه هایشان مشغول کند. درست چون دوران آخر رژیم شاه، که چپ “هوادار کارگر”، در آن دوره تلاطم و طوفان سیاسی درجامعه و منطقه و جهان، بجای دخالت در سرنوشت سیاسی جامعه، که رژیم شاه در سرازیری سقوط افتاده بود، تازه داشت شیوه “رفتن به میان توده ها” و “زندگی حرفه ای زحمتکشی” و “پیوند” با “طبقه” را آنهم از طریق “هسته های مخفی” تجربه میکرد. رضا رخشان دوست دارد و یا ماموریت دارد این بخود مشغولی های هسته ها و سایتها و “شخصیت” های غیر انقلابی و پرت و هیچکاره، درست در ایامی که سرنگونی اسلام سیاسی و “آلترناتیو” سازیهای آشکار و پنهان آن؛ مشغله و در دستور خود رژیم و همه جناحهای آن و نیز دولتهای غرب و منطقه است، را با عبارت پردازیهای مطنطن و بخود مشغولیهای غیر سیاسی و خُرافی، کماکان فعال نگهدارد.

درد آقای رخشان همین است! او دوست دارد “چپ کارگری”، به جای اندیشیدن به کمونیسم، کماکان اکونومیسم کارگری ایرانی- اسلامی را در درون طبقه کارگر، رسوخ بدهد. او چنان به این مکتب پایبند و متعصب است که طبقه کارگر را نیز، به سیاست و دخالت در سرنوشت سیاسی جامعه نامربوط فرض میکند. بویژه در این دوران حساس تعیین تکلیف سرنوشت اسلام سیاسی در ایران، آه و افسوس این دوایر و هسته ها در راه افسون کننده “تشکل مستقل”، را عین “فعالیت کارگری”؛ و “فریضه” مرزبندی هر “کنشگر کارگری” با هر فکر و اندیشه غیر میهنی و “وابسته” به دنیای سرمایه داری جهانی، تصور میکند.

آقای رخشان آگاه است از اینکه خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران، و سایت جناح خامنه ای، رجا نیوز، شلاق زدن کارگران را محکوم کردند؛ و اکونومیسم یک شعبه اسلامی در جناح  امنیتی- اطلاعاتی و “ولاٸی” نیز دارد.

او در یادداشت خود، “درد آقای ایرج فرزاد چیست؟”، نوشته است:

“بنظرم در راستای همان قهرمان سازی وسوپرمن سازی که منصور حکمت بجای ایجاد تشکلهای کارگری،تجویز می کرد”

من از منصور حکمت هم نام نبرده بودم. بنابراین باید روشن باشد که رضا رخشان در این دوره حساس و نقطه چرخش در جامعه ایران که تعیین تکلیف رژیم اسلام سیاسی در دستور جناحهای مختلف رژیم، دولتهای غرب و منطقه قرار گرفته است، او از اینکه مبادا فعالان جنبش کارگری و مردم ایران با تصویری که کمونیستها و حزب کمونیستی باید با سیاست ها و نگرش منصور حکمت در این “آلترناتیو سازیها” و در معادلات سیاسی دخالت کنند، بشدت هراس دارد و دچار کابوس شده است. او عمیقا نگران در هم ریختن دیوار اکونومیسم در میان مدعیان رنگارنگ؛ و عطف توجه جامعه به بحثهای منصور حکمت، بویژه در این دوره بحران سیاسی است.

رضا رخشان و هم خط های او، همسو با جناح اسلامی اکونومیسم و هم نظر با طیف مُتلون” کارگر کارگری” و کارگر پناهان مکتب ضد کمونیسم کارگری؛ با منصور حکمت و بحث “حزب و قدرت سیاسی” او، مشکل جدی دارند.

۶ ژوٸن ۲۰۱۶

iraj.farzad@gmail.com