اکتبر می پرسد – ملکه عزتی- معضل پرداخت شهریه – محروم کردن فرزند زحمتکشان جامعه از تحصیل است

اکتبر می پرسد. ملکه عزتی- معضل پرداخت  شهریه – محروم کردن فرزند  زحمتکشان جامعه از تحصیل است
اکتبر: ملکه عزتی  مدارس و دانشگاه ها  در ایران  از باز شده است.  اخبار پخش شده  حکایت از محروم شدن 4 میلیون نفر بچه از تحصیل شده اند. داستان چیست؟ کلا سیستم آ موزش و پرورش ایران را چگونه می بینید و چه معضلاتی در مقابل دانش آموزان و دانشجویان قرار دارد؟ چکار باید کرد؟ 
ملکه عزتی – قطعا سیستم اموزشی در جمهوری اسلامی محصول اسلام و نظام طبقاتی حاکم بر  جامعه ایران است. در تمام دنیا اینگونه است، سیستم حاکم بر جامعه، اموزش و پرورش را برای اهدافی سازمان میدهد که براساس ان جامعه را اداره میکند. در یک نظام دیکتاتوری  و نابرابرکه ازادی فردی و حقوقی انسان معنا و مفهومی ندارد سیستم اموزشی نیز طبعا  در خدمت این نوع تفکر و ایدئولوژی سازمان داده میشود. شکل سازمانی، محتوای دروس، سیستم اموزش و فراگیری همه و همه در خدمت تحمیق و ستایش سیستم حکومتی است،  در ایران طبعا خرافات مذهبی هم بر ان افزوده میشود. بی دلیل نیست که خامنه ایی از وفور دروس رشته انسانی در سطح دانشگاهی که گرایشات غربزده گی را تبلیغ میکند و با تعلیمات اسلامی منافات دارد وا مصیبتا سر میدهد و خواهان تدریس دروس فقه حوزوی و معارف اسلامی است. این سیستم مبنایش نه ارتفا سطح اگاهی و دانش محصلین ودانش اموختگان و نه اماده سازی انان برای روبرو شدن با یک جامعه پیشرو و مترقی و برابر است.  این فقط یک روی معظلات اموزشی در ایران است، تغییر و تحولات امروز در دنیا ی واقعی، پیشرفت علم و تکنولوژی، تمایل دانش اموزان به فراگیری علم و دانش و بهره گیری از تکنولوژی  مدرن، اینترنت و فرهنگ پیشرفته و تحجر نظام حاکم عرصه را بر مسئولین اموزشی جمهوری اسلامی تنگ کرده و انان عملا ناتوان از پاسخگویی و یافتن راه حل مناسب هستند. تضاد و تناقضی که در جامعه ایران ودر این سطح وجود دارد در نوع خود بی سابقه است.
به همین دلیل است که سردمداران امور مداوما در صدد ارائه طرحهای متحجرانه که گویای استیصالشان است میباشند. اعلام طرح نماز جماعت نیم ساعته، شرکت مدیران مدارس در صف این نماز، حضور پیش نماز و امام جماعت، اموزش قرانی، استفاده از حوزه و تعالیم حوزوی و فقهای حوزه در مدارس و دانشگاهها و صدها طرح ارتجاعی دیگر که  تاکنون انتظاری را که دست اندرکاران حکومتی داشته اند براورد نکرده است.   قطعا هرگز هم  بطور کلی موفق نخواهند شد که تحجر و عقب ماندگی فکری خودشان را به میلیونها دانش اموز و دانشجو در ان جامعه تحمیل و حقنه کنند.
 محمد رضا مسیب زاده  میگوید “در تمامی مدارس کشور باید به مدت 30 دقیقه نماز جماعت اقامه شود و به هیچ وجه نباید این زمان به کار دیگری اختصاص یابد و زمان اقامه نماز جماعت در مدارس باید در برنامه درسی دانش آموزان قرار گیرد ” او ادامه میدهد : بحث نماز، آموزش عملی احکام نماز، بر پایی جشن تکلیف و تجهیز نمازخانه ها را با جدیت دنبال می کند.
این در حالی است که تعداد بسیار زیادی از مدارس کشور به تعمیرات و بازسازی جدی و پایه ایی نیاز دارد وبا خطر تعطیلی و تخریب مواجه هستند.
و اما در پاسخ به سوالتان در رابطه با شهریه، با پایان یافتن فصل امتحانات و شروع تعطیلات تابستانی  مدارس در ایران، زمزمه افزایش بهای شهریه مدارس نیز به دغدغه های خانواده هایی که با افزایش ۳۰ تا ۵۰ درصدی اجاره خانه، تورم ۵۸ درصدی مواد غذایی و رشد قیمت ۷۰ درصدی خدمات درمانی روبه رو بودند افزوده شد و این تنها بخش کوچکی از وضعیت نابسامان اجتماعی است که مردم در ایران با ان روبرو هستند. اما برای روشن تراین وضعیت و تاثیر وجود شهریه  بر زندگی اقشار محرو جامعه اجازه بدهید لیستی از انواع مدارسی که در ایران وجود دارند را در اینجا بیاورم تا نشان دهد نظام طبقاتی چه وضعیتی را برای دانش اموزان و خانواده های انان ایجاد کرده.
مدارس دولتی
  مدارس نيمه دولتي،  مدارس نمونه مردمي، مدارس استعدادهاي درخشان، مدارس شاهد، مدارس نمونه مردمي وووووو
این فقط لیست چند نوع از انواع این مدارس است که اساسا  میبایست اموزش رایگان را به دانش اموزان ارائه بدهند اما به غیر از مورد اول در بقیه موارد هزینه تحصیل در این مدارس  را پدر و مادرانی میپردازند که هزاران هزینه سنگین دیگر را هم بعهده دارند. در 5 مورد اخر صحبت از  اقلام 10 تا 20 میلیونی است. نتیجه این طرح طبعا محروم شدن تعداد زیادی از دانش اموزان از تحصیل و فراگیری است. در ایران هم اکنون طبق آخرین سرشماری مرکز آمار ایران در (سال ۱۳۸۵ حدود 8 سال قبل) سه و نیم میلیون کودک محروم از تحصیل در ایران وجود دارد،  اخیرا نهضت سوادآموزی اعلام کرده است که از سال ۸۵ تا کنون بیش از یک میلیون کودک دیگر به این آمار افزوده شده‌اند. این امار دولتی دستگاههای حکومتی است امار واقعی فراترودربرگیرنده تر از اینهاست ولی حتی به اعتبار این امار حدود 30% از کودکان در ایران از حق تحصیل محروم هستند ویکی از  دلایل اصلی ان فقر و نداری خانواده ها و هزینه سرسام اور زندگی در ایران است.
در جامعه نابرابر وتحت نظام سرمایه، کودکان خانواده های محروم و ساکن در حاشیه شهرها، خانواده هایی که با فقر و نداری روبرو هستند، خانواده های  افغانی با کودکان فاقد شناسنامه و کودکان کار و خیابان محروم از تحصیل بطور کلی و تحصیل رایگان هستند تا چه رسد به تحصیل با هزینه بالا و شهریه های سرسام اور. وضعيت فلاکتبار اقتصادي، انباشت سرمایه در دست یک عده قلیل، سودجویی سیری ناپذیرسرمایه داران، بیکاری های بیسابقه در میان کارگران  و اقشار زحمتکش جامعه و تورم بسیار بالا و گرانی سرسام اور ابتدایی ترین مایحتاج روزمره و همراه با ان طرح اخاذی اشکار پرداخت شهریه مدارس پرشدن جیب گشاد سرمایه داران مساوی است با تحمیل بارسنگین وغیرقابل تحمل فقرو فلاکت برزندگی كودكان این خانواده ها.  فشار اقتصادي خانواده  تاثير مستقيم و بي‌واسطه ایی بر كودكان دارد كه نتيجه نهایی آن حذف كودكان از صحنه‌ مدارس و سوق دادن انان به بازار کار و فروش نیروی کارانان برای تامین معاش کل خانواده است. این کودکان حتی امكان فكر كردن به مدرسه و كلاس درس را هم ندارند…انها یا سر چهارراههای پررفت و امد دستفروشی می‌كنند و یا در كارگاههای تنگ و تاریك‌ به کارهای طاقت فرسا مشغولند. حتی اگر از طرح پرداخت شهریه چشم پوشی کنیم نابرابری در سیستم اموزشی ایران یک اصل غیر قابل انکار است، وجود مدارس متعدد با برنامه های متعدد در سطوح مختلف که کیفیت اموزشی انها را قطور بودن کیف پول پدر و مادرها تعیین میکند نشان دهنده اختلاف فاحشی است که دانش اموزان درایران با ان روبرو هستند. اصل رایگان بودن اموزش و پرورش وامکان ارتقا سطح علم و دانش فارغ از تعلق طبقاتی و خانوادگی در ایران هیچ معنا و مفهومی ندارد.  به این موارد تفکیک جنسیتی دختران و پسران و ترجیح تحصیل پسران بر دختران  و روبرو شدن  با پرسش و انتخاب سخت و ناعادلانه و از روی اجباربسیاری از خانواده ها وقتی که فقط امکان فرستادن یکنفر به مدرسه و دانشگاه وجود دارد  و هزار و یک معضل اجتماعی دیگر را بیفزایید تا شمه ایی از وضعیت اسفبار اموزش در ایران را ترسیم کنید. پرسیده اید داستان چیست؟ داستان به سادگی داستان جامعه طبقاتی و نابرابری اجتماعی وفقر و نداری گسترده ایی است که بخش بسیار وسیعی از مردم با ان دست بگریبان هستند. تقسیم ناعادلانه ثروت و امکانات جامعه و جمع شدن قسمت اعظم این ثروت در دست تعدادی معدود و محرومیت اکثریت عظیمی که نظاره گر و قربانیان این سیر تباهی هستند باعث شده که نه تنها تحصیل و اموزس بلکه سایر ملزومات زندگی هم در انحصار این تعداد معدود باشد. اما این نظاره گران در نهایت گورکنان این نظم و قانون نابرابر خواهند شد. در جواب چه باید کرد باید بگویم، استبداد و اختناق جاری در جمهوری اسلامی در راستای حفظ  مناسبات استثمارگرانه و ضد انسانی است که اکثریت  جامعه را تحت فشار قرار داده .. تحمیل جهل و خرافه از طریق متون اموزشی ، پادگانی کردن دانشگاه و تفکیک جنسیتی در مدارس و دانشگاهها، اپارتاید جنسی و عدم ازادیهای فردی و سیاسی  تنها گوشه ایی از این نابرابری و بیحقوقی است.باید این نظام را از ریشه برکند، باید به حیات ننگین این رژیم خاتمه داد. برای خلاصی از این وضعیت هیچ راه دیگری وجود ندارد هیچ اصلاحی و هیچ مصلحی قادر به تغییر بنیادی در نظامی که بنیادش بر پایه این درجه از استثمار و انقیاد بنا شده است  نخواهد بود. اتحاد و سازمانیابی هرچه بیشتر نیروهای ازادیخواه و برابری طلب در مقابل صف ارتجاع و نظم نابرابرسرمایه یک اصل انکار ناپذیر در تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی و دم ودستگاه قدرت ان است.
با سپاس از شما!
13 مهرماه 1393- 5 اکتبر 2014