انترناسیونال – ایران آبستن تحولات زیر و رو کننده ای است.مصاحبه با حمید تقوائی در مورد مذاکرات هسته ای و پیامدهای آن

ایران آبستن تحولات زیر و رو کننده ای است.مصاحبه با حمید تقوائی در مورد مذاکرات هسته ای و پیامدهای آن

انترناسیونال: بنظر میرسد که ایران در آینده نزدیک شاهد رویدادهای سیاسی تازه ای خواهد بود. افق مذاکرات هسته ای که موضوع اصلی اختلافات دو جناح اصلی رژیم است، هنوز ناروشن است. اعضای گروه ۱+۵ آخر ماه مارس را آخرین مهلت برای رسیدن به یک توافق و ۳۰ ژوئن را برای روشن شدن جزئیات فنی، اعلام کرده اند. چهارمین دور مذاکرات روز دوشنبه گذشته در ژنو به پایان رسید. و مذاکرات و تماس ها در سطوح مختلف ادامه دارد. سرنوشت این مذاکرات ـ توافق یا عدم توافق با غرب ـ چه نتایجی می تواند در ایران داشته باشد؟

حمید تقوائی: سرنوشت مذاکرات بسته به اینکه به چه نتیجه ای منجر شود در مناسبات داخلی و رابطه میان جناحهای حکومتی تاثیرات متفاوتی خواهد داشت ولی نتیجه هر چه باشد تقابل میان مردم با کل حکومت تشدید خواهد شد.

شکست مذاکرات بمنزله شلیک تیر خلاص بر اقتصاد فروپاشیده جمهوری اسلامی خواهد بود، از لحاظ سیاسی دولت روحانی را در آستانه سقوط قرار خواهد داد و رژیم را با نوعی بحران هیات حاکمه – بحرانی بمراتب شدیدتر از سالهای آخر کابینه احمدی نژاد- مواجه خواهد ساخت. از سوی دیگر موفقیت مذاکرات یعنی رسیدن به نوعی سازش دراز مدت با غرب، حکومت را در سرازیری سازشهای سیاسی و استراتژیک تری با غرب و مشخصا دولت آمریکا قرار میدهد. این به معنی نفی هویت “ضدآمریکائی” حکومت است که بنوبه خود به موقعیت ضعیف تر و کاملا شکننده جمهوری اسلامی در جامعه ایران، در منطقه و کلا در جنبش اسلام سیاسی منجر خواهد شد. این دو سوی پارادوکسی است که دو جناح حکومتی را در مقابل هم قرار داده است. یکی بر ضرورت سازش با آمریکا بمنظور براه افتادن چرخ اقتصاد تاکید میکند و دیگری بر نتایج “هویت بر باد ده” سازش با آمریکا. اما در واقع مبنای نگرانی هر دو جناح و کل حکومت تضیعف کل نظام و گسترش اعتراضات توده ای است. “خطری” که بارها از آن بنام “فتنه بزرگ” یاد کرده و بیکدیگر هشدار داده اند. اخیرا صادق زیبا کلام از جناح حامی دولت روحانی گفته است “بعد از دستیابی به توافق هسته ای با غرب٬ موج دیگری از مخالفتها علیه دولت به راه می افتد که حوزه هایی غیر از سیاست خارجی را مد نظر قرار میدهد. … مخالفان دولت برای اینکه نشان دهند توافق با غرب در حوزه سیاست خارجی به معنای کوتاه آمدن در عرصه های دیگر٬ در برابر غربی ها٬ نیست٬ حتما سختگیری های بیشتری در عرصه آزادیهای مدنی و مطبوعاتی را در دستور کار قرار میدهند.”

ایشان در واقع میگوید توافق با غرب از جانب مردم به گسترش آزادیهای مدنی و باز شدن فضای اعتراضی تعبیر خواهد شد، مردم یورش خواهند آورد و جناح مقابل دارد خودش را برای کنترل اعتراضات توده ای آماده میکند.

عدم توافق با غرب نیز معنائی بجز فلج کامل اقتصادی و گسترش و اوجگیری هر چه بیشتر اعتراضات توده ای علیه شرایط غیر قابل تحمل معیشتی نخواهد داشت. در هر حال مهمترین فاکتور در “حوزه هایی غیر از سیاست خارجی” فاکتور اعتراضات توده ای است. میتوان گفت در مقطع حاضر جمهوری اسلامی در آستانه یک زمین لرزه سیاسی قرار گرفته است و مذاکرات به هر نتیجه ای برسد کل حکومت با تکانهای شدید سیاسی – هم در مقابله با جامعه و هم در درون صفوف خود- روبرو خواهد شد.

انترناسیونال: جناح اصولگرا علنا مخالفت خود را با ادامه مذاکرات و ادامه توافقات اعلام کرده است، بعضی از فرماندهان سپاه به دولت روحانی حمله کرده و حسین همدانی یکی از این فرماندهان صحبت از محاکمه محمد جواد ظریف بخاطر کوتاه آمدن در مذاکرات هسته ای کرده است. رفسنجانی هفته گذشته از “اختلاف سلیقه” خود با رهبری صحبت کرد. موضعگیری های خامنه ای در مورد رابطه با غرب نیز مثل همیشه ناروشن و قابل تفسیر است، یک سال پیش از نرمش قهرمانانه در برابر غرب صحبت کرد و هفته گذشته غرب را به تحریم صدور گاز و نفت تهدید کرد. آیا با وجود این کشمکش های حاد درون حکومتی اصولا رسیدن به هر نوع توافقی با غرب ممکن و عملی است؟

حمید تقوائی: به نظر من خامنه ای و همه جناحها بر سر رسیدن به نوعی توافق با غرب اختلافی ندارند. در واقع وضعیت وخیم و غیر قابل ادامه اقتصادی راه دیگری برای آنها باقی نگذاشته است. اختلاف بر سر دامنه سازش و بهای سیاسی ای است که بابت توافق هسته ای باید بپردازند.

همانطور که در پاسخ به سئوال قبل اشاره کردم اختلافات درون حکومتی صرفا ناشی از رقابتهای جناحی نیست، بلکه بازتاب یک پارادوکس واقعی است که از رابطه حکومت با جامعه نشات میگیرد. همه میدانند که برای خلاصی از تنگنای اقتصادی موجود راهی بجز سازش با غرب ندارند اما مشکلشان تلاطمات سیاسی و اجتماعی شدیدی است که پیامد ناگزیر هر نوع سازش و یا عدم سازش با غرب خواهد بود. نهایتا همین نگرانی از برآمد توده ای است که مانع اساسی بر سر رسیدن به توافق و کش پیدا کردن مذاکرات است و نه دعواهای جناحی. اختلافات حاد درون حکومتی خود بازتاب این احساس خطر و نگرانی حکومت است. در واقع مانعی که تا کنون توافق و سازش را به عقب انداخته نه دعواهای جناحی بلکه نتایج و پیامدهای توافقات یا عدم توافقات هسته ای در “حوزه هایی غیر از سیاست خارجی” است. مساله نهایتا برای حکومتی ها اینطور خود را نشان میدهد که ادامه وضع موجود و یا نزدیکی با آمریکا، کدامیک نهایتا بیشتر موجب تضعیف حکومت و تشدید و اوجگیری اعتراضات توده ای خواهد شد؟ به نظر من این یک موقعیت باخت باخت برای جمهوری اسلامی است ولی نهایتا حکومت مجبور خواهد شد بین بد و بدتر انتخاب کند. این انتخاب میتواند رسیدن به نوعی توافق با غرب باشد. ازینرو باید گفت تن دادن به توافق گرچه احتمال ضعیفی است ولی منتفی نیست.

انترناسیونال: در آخرین دور مذاکرات هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی علی اکبر صالحی را نیز به همراه داشت که وزیر خارجه دولت احمدی نژاد بود، او به عنوان مهمترین کارشناس اتمی رژیم در حلقه معمتدین خامنه ای قرار دارد. اعلام شده است که در این دور مذاکرات توافقاتی نیز بدست آمده است. معاون وزیر امور خارجه روسیه نیز در مورد رسیدن به یک توافق اظهار اطمینان کرده است. آیا میتوان این تحولات را به معنای این دانست که سیاست روحانی در این زمینه دست بالا را پیدا کرده است؟

حمید تقوائی: دوره های قبلی مذاکرات نیز اظهار نظرهای مشابهی را بدنبال داشت اما نتیجه تا کنون صرفا توافق بر سر ادامه مذاکره بوده است. به این معنی، یعنی به معنی صرف عدم شکست و عدم توقف کامل مذاکرات، میتوان گفت خط روحانی موفق بوده است اما حتی همین سطح محدود هم به معنی برتری خط جناح روحانی در حکومت نیست. خامنه ای مستقل از به نعل و به میخ زدنهایش موافق ادامه مذاکرات است و از همین رو جناح اصولگرا هم اگر توافقی صورت بگیرد جای زیادی برای مانور ندارد. میتوان گفت شکست مذاکرات مسلما دولت روحانی را شدیدا متزلزل خواهد کرد ولی عکس قضیه صادق نیست. به نتیجه رسیدن مذاکرات لزوما به معنی تضعیف جناح اصولگرا و یا خط خامنه ای در مقابل اصلاح طلبان نخواهد بود. روشن است که هر توافقی نهایتا با تائید خامنه ای صورت خواهد گرفت و خامنه ای و کل حکومت آنرا پیروزی جمهوی اسلامی قلمداد خواهند کرد. به نتیجه رسیدن مذاکرات اختلافات جناحی را به عرصه ها و موضوعات دیگری منتقل خواهد کرد که شیوه کنترل جامعه یک محور مهم آن خواهد بود.

انترناسیونال: در ایران هر روز به تعداد بیکاران افزوده میشود، اجناس بطور روزانه گرانتر میشوند، اکثریت مردم زیر خط فقر بسر می برند. بیشتر شهرهای بزرگ در خطر فجایع محیط زیستی هستند، اعتراضات کارگران و گروههای مردم رو به گسترش است. آیا به نظر شما در صورت رسیدن به توافق و تخفیف و رفع تحریمها فلج و بن بست اقتصادی حکومت شکسته خواهد شد و بهبودی در وضعیت معیشتی و کلا زندگی مردم بوجود خواهد آمد؟

حمید تقوائی: نه بحران اقتصادی حکومت و نه بیکاری و گرانی و فقر و بی تامینی اقتصادی توده مردم ناشی از تحریمها نیست که با رفع تحریمها حل بشود.

تا آنجا که به حکومت مربوط میشود جمهوری اسلامی از بدو بقدرت رسیدنش با یک بحران مزمن و ساختاری و بی افقی و بی برنامگی و سردرگمی اقتصادی روبرو بوده است. نتیجه این وضعیت شکل گیری یک نوع اقتصاد مافیائی است که بر اختلاس و دزدی و چپاول ثروتهای جامعه بوسیله باندهای مختلف حکومتی استوار است. مانند کرمی که در گنداب زندگی و رشد میکند اقتصاد جمهوری اسلامی نیز از رانتخواری و بازار قاچاق و ارز دونرخی و تحریم ارتزاق میکند، زاده این شرایط است و بی افقی و بی خطی و بحران اقتصادی یک جزء ساختاری آنست. برقراری رابطه متعارف با غرب پاسخ این وضعیت نیست، تشدید کننده آنست. هر نوع گشایش اقتصادی خوان یغمای تازه ای در برابر باندهای مافیائی حکومتی پهن خواهد کرد و موجب تشدید اختلاسها و دزدیها و بالا گرفتن رقابت بر سر چپاول اموال جامعه بین دارو دسته های حکومتی خواهد شد.

تا آنجا که به وضعیت معیشتی مردم مربوط میشود نیز رفع تحریمها جواب نیست. حتی اگر فرض کنیم نزدیکی با غرب و رفع تحریمها، اقتصاد مافیائی جمهوری اسلامی را به سمت متعارف شدن سوق بدهد – که خود از محالات است- گردش چرخ سرمایه ها مستلزم فداکاری بیشتر کارگران و توده مردم کارکن و زحمتکش است. از دید صاحبان سرمایه و حکومت اسلامیشان حل بحران اقتصادی در گرو تحمیل ریاضت کشی بیشتر و شدید تر به توده مردم کارگر و زحمتکش است و هر قدم در جهت متعارف کردن شرایط اقتصادی در ایران معنائی بجز تحمیل فقر و شرایط معیشتی وخیم تر به جامعه – این بار تحت عنوان جبران صدمات دوره تحریم و سازندگی اقتصادی و غیره – نخواهد داشت. نباید فراموش کرد که در مورد سیاست ریاضت کشی که بوسیله بانک جهانی دیکته میشود همه جناحهای رژیم توافق دارند و تا کنون کل حکومت قدمهایی نظیر قطع سوبسیدها و سپردن قیمتها بدست بازار آزاد در این جهت برداشته است. این نوع اقدامات- که مدتهاست لیست بالا بلندی از آن در نسخه بانک جهانی به جمهوری اسلامی توصیه شده و همه کارشناسان اقتصادی حکومت بیصبرانه در انتظار پیاده کردن تمام و کمال آن هستند- جزئی از تعریف اقتصاد “متعارف” و اقتصاد پیوسته و در “تعامل” با سرمایه داری جهانی است.

این نسخه ریاضت کشی را در دزدیها و فساد ساختاری حکومت اسلامی ضرب کنید تا متوجه بشوید که “گرداندن چرخهای اقتصاد” که از اهداف اعلام شده دولت تدبیر و امید است میتواند به چه جهنمی برای کارگران و توده مردم، برای نود و نه در صدیهای ایران، منجر بشود. تا این حکومت بر سر کار است چشم اندازی برای خلاصی مردم از این وضعیت فلاکتبار وجود ندارد.

انترناسیونال: در شرایط حاضر ما شاهد گسترش اعتراضات کارگران و گروههای مردم هستیم. مساله هسته ای تا چه حد به زندگی مردم و اعتراضات و مبارزات آنان مربوط میشود؟ تاثیر نتیجه مذاکرات با غرب بر این این اعتراضات و مبارزات چه خواهد بود؟ این مبارزات چگونه می تواند به نتیجه مطلوب برسد؟

حمید تقوائی: مردم ایران مدتهاست پاسخ پروژه هسته ای را با شعار “منزلت معیشت حق مسلم ماست” (در برابر شعار حکومتی “انرژی هسته ای حق مسلم ماست”) داده اند. مبارزات گسترده جاری نیز برسر همین منزلت و معیشت است.

در دو سال اخیر بویژه مبارزه و اعتصابات کارگری در دفاع از شرایط معیشتی و رفاهی خود و کل جامعه رشد چشمگیر و بیسابقه ای داشته است. جنبش کارگری حول مسائلی نظیر افزایش دستمزدها، علیه بیکاری، برای حق بازنشستگی و برخورداری از بیمه های اجتماعی و خواستهای رفاهی از این قبیل بسیار فعال و پیگییر بوده است و روشن است که اینها مسائلی است که به کل جامعه و زندگی نود و نه درصد مردم مربوط میشود. از سوی دیگر شاهد شکلگیری مبارزات و اعتراضات بخشهای دیگر جامعه علیه بیحقوقی زنان و آپارتاید جنسی و آلودگی محیط زیست و علیه اعدام و غیره هستیم.

مساله انرژی هسته ای و مذاکرات جمهوری اسلامی و غرب مستقیما موضوع و سوژه این اعتراضات نیست ولی نتایج آن همانطور که بالاتر توضیح دادم زمینه مساعدی برای رشد و گسترش اعتراضات توده ای فراهم خواهد آورد. با ختم “بحران هسته ای” به هر شکلی، توجیهات و بهانه ها کنار خواهد رفت و بحران واقعی جمهوری اسلامی، موقعیت ضعیف و متزلزلش در جامعه و در رابطه با توده مردم، حاد تر و عمیق تر خواهد شد. بازتاب این وضعیت در درون صفوف حکومت نیز تشدید اختلافات و کشمکشهای جناحی خواهد بود.

در رابطه با بخش آخر سئوالتان د رمورد به نتیجه رسیدن مبارزات مردم باید بر نقش و جایگاه تعیین کننده نیروی سازماندهنده و رهبری کننده این مبارزات تاکید کنم. پیروزی مبارزات مردم قبل از هر چیز در گرو نمایندگی شدن این اعتراضات در عرصه قدرت سیاسی و بچالش کشیده شدن کل نظام جمهوری اسلامی است. هم اکنون در یونان نقش تعیین کننده نیرو و حزب سیاسی که بتواند خواستهای برحق و رادیکال توده مردم را علیه وضع موجود و در برابر دولت نمایندگی کند مشاهده میکنیم. شرایط ایران با یونان از نقطه نظر آزادیهای سیاسی و امکان مبارزات پارلمانی خیلی متفاوت است اما این تفاوت نافی نقش تعیین کننده احزاب چپ و انقلابی نیست، بلکه برعکس نقش احزاب انقلابی در دیکتاتوریهایی نظیر جمهوری اسلامی را برجسته تر و تعیین کننده تر میکند.

فلسفه وجودی و هدف همه فعالیتهای حزب ما ایفای این نقش است. کلید به پیروزی رسیدن مبارزات کارگران و بخشهای مختلف جامعه روی آوری فعالین این اعتراضات و جنبشها به حزب کمونیست کارگری و متحد و متشکل شدن حول شعارها و سیاستهای حزب است.

شرایط سیاسی ایران آبستن تحولات زیر و رو کننده ای است. ما با فراخواندن همه کارگران و زنان و جوانان و توده مردمی که از وضعیت حاضر به تنگ آمده اند به حزب و سیاستهای حزبی به استقبال این شرایط میرویم.

انترناسیونال ۵۹۷

مندرج در انترناسیونال ۵۹۷