امیر پیام -یادداشت های جنبش کارگری: در باره اعتصاب غذا

یادداشت های جنبش کارگری:

در باره اعتصاب غذا

یکی از اشکال اعتراضی که طی دهه اخیر در جنبش کارگری ایران تقریبا مرسوم گشته اعتصاب غذای فعالین مستقل کارگری اسیر در زندانهای جمهوری اسلامی است. شکل اعتراضی که توسط اغلب فعالین کارگری زندانی در مقاطع مختلف و با اهداف و مدت زمانهای متفاوت بکار گرفته شده است. این اعتصابات در هر مورد و مستقل از هدف و مدت زمان و نتایج شان عموما مورد حمایت و بعضا نیز مورد مخالفت فعالین خارج زندانها قرار گرفتند. به اینترتیب سوالاتی نظیر اینکه آیا اعتصاب غذا می تواند یک روش اعتراض کارگری باشد؟ آیا این شکل اعتراضی با سنت های مبارزاتی جنبش کارگری خوانایی دارد؟ آیا در صورت فراگیر شدن کاربرد آن به رشد جنبش کارگری و تغییر توازن قوای طبقاتی به نفع آن کمک می شود؟ و بالاخره این سوال که برخورد فعالین کارگری و بویژه فعالین سوسیالیست به آن چگونه باید باشد را در مقابل ما قرار داده که لازم است بدانها پرداخته شود.

در برخورد با مساله اعتصاب غذا باید به دو جنبه متمایز آن توجه داشت. یکی جنبه اصولی است که ماهیت طبقاتی این شکل اعتراضی و میزان انطباق آن با سنت های مبارزاتی کارگری و اینکه چقدر به کسب اهداف طبقه کارگر و بویژه هدف غایی رهایی از نظام سرمایه داری کمک می رساند را مورد نظر قرار می دهد، و دیگری جنبه عملی آنست که به نحوه بروز و شرایط وقوع اعتصاب غذا در یک اعتراض کارگری و نتایجی که به هرحال به بار می آورد و تاثیراتی که از خود برجای می گذارند می پردازد و طبق بررسی مشخص از یک اعتصاب مشخص به آن برخورد می کند.

ابتدا به جنبه اصولی نگاه کنیم که نشان می دهد اعتصاب غذا از سنت های اعتراض کارگری نیست و نباید آنرا اینگونه در نظر گرفت. چرا که اولا مبارزه طبقاتی کارگران برای زندگی است. قاعده این مبارزه در همه اجزا و لحظاتش برای هستی و بودن و شدن و برای بهبود زندگی و انسانی نمودن آن و کسب خوشبختی و شکوفایی انسان است. این حقیقت را می توان در مطالبات کارگری برای بهبود زندگی که در مقابل سرمایه داران و دولت های آنان قرار می گیرد دید. آن موارد استثنایی که مبارزه کارگری گاها به مطالباتی ضد کارگری مثلا مخالفت با «کارگر خارجی» آلوده می شوند نیز ناقض این قاعده طبقاتی نیستند. در مقابل اما اعتصاب غذا، و کاملا مستقل از اهداف و نیازهای اعتصاب کننده، ماهیتا نافی هستی و بودن و زندگی است. اعتصاب غذا با نفی تدریجی زندگی اعتصاب کننده، قاعده مبارزه طبقاتی کارگران که برای زندگی است را نفی می کند. دوما طبقه کارگر درگیر یک مبارزه و یک طرف مبارزه طبقاتی جاری است. به عنوان انسان هایی که حیات شان زیر سلطه ستم و بهره کشی طبقه سرمایه دار است و بصورت سود به تصاحب این طبقه در می آید، کارگران برای هر اندازه بهبود زنگی شان راهی جز مبارزه با طبقه سرمایه دار و دولت آن ندارند. اعتصاب غذا اما مستقل از نتایجی مثبتی که گاها حتی ممکن است داشته باشد، جهت این مبارزه کارگری را تغییر داده و آنرا از مبارزه طباتی جاری خارج نموده و از مبارزه علیه ستم طبقاتی سرمایه داران به مبارزه علیه جسم و زندگی و اساس هستی خود بر می گرداند. اینجا فراموش می شود که با گرسنگی به خود نمی توان عیله گرسنگی جنگید، بلکه باید عامل آنرا تضیف نمود و عقب  راند و نهایتا برچید. به اینرتیب با اعتصاب غذا همه چیز به رحم و بخشش طبقه سرمایه دار منوط می شود. از اینرو اعتصاب غذا به عنوان روشی برای کسب مطالبات کارگری حتی عقب تر از روش رفرمیسم کارگری قرار می گیرد که بدون تعرض به نظام سرمایه داری اما برای تحمیل مطالبات فوری کارگری به طبقه سرمایه دار تلاش می کند.  سوما مبارزه کارگران نیازمند است که رشد کند و عمق و گسترش یابد. در مبارزه طبقاتی نمی توان در جا زد و در نقطه ای ایستاد، یا باید قوی شد و پیش رفت و غلبه یافت و یا اینکه به عقب رفته و ابدیت اسارت طبقاتی تضمین خواهد شد. از اینرو مبارزه طبقه کارگر برای اینکه به اهداف خود دست یابد و آنها را تثبیت و غیرقابل بازگشت نماید نیاز دارد پیشروی کند و رشد یابد و هر بار جسورتر و رزمنده تر و تعرضی و تهاجمی شود. رشدی که هم با سازمانیابی در دو عرصه توده ای و حزبی کارگران برای مطالبات فوری و برای رهایی آنان از نظام بردگی سرمایه حاصل می شود، و هم با اتخاذ روش های مبارزاتی و میلیتانت و عمل مستقیم توده های متحد کارگر علیه نظم استثمارگرانه و ستمگرانه سرمایه بدست می آید. از این طریق است که تناسب قوای طبقاتی به نفع طبقه کارگر تغییر می کند، طبقه سرمایه دار و دولت آنرا به عقب نشینی واداشته، شرایط کسب مطالبات فوری را فراهم نموده، و طبقه کارگر را در موقعیت بهتری برای پیشروی بسمت رهایی قطعی قرار می دهد. از اینرو مبارزه کارگری، مبارزه ای رو به بیرون و در نبرد با چیزی ضد خود و  علیه طبقه سرمایه دار و دولت شان است و نیاز دارد که رشد کند و قوی شود. اعتصاب غذا اما به دلیل روبه درون بودن آن دیگر یک مبارزه نیست، بلکه اعتراضی توجه جویانه و ترحم طلبانه برای اعاده حق است و لذا به مثابه اعتراضی منفعلانه رشد مبارزه جویی و رزمندگی طبقه کارگر را تضعیف می کند و آنرا به عقب می برد.

از جنبه عملی اما لازم است که دو دسته اعتصاب غذا در جنبش های کارگری را از هم تفکیک نمود. دو دسته ای که اگر چه هر دو یک شیوه اعتراضی واحد و یکسانند و از این نظر فرقی ندارند، اما به لحاظ نحوه بروز و شرایط وقوع و نتایجی که به بار می آوردند و تاثیراتی که از خود به جای می گذارند متفاوت اند و برخوردهای متفاوتی را می طلبند. دسته اول عمدتا آن مواردی از اعتصاب غذا هستند که کمابیش با شرکت تعداد زیاد و بصورت توده ای و برای احقاق حقوق جاری کارگری  و در نقد و رد شیوه های رادیکال اعتراض کارگری نظیر اعتصابات گسترده توقف تولید و اشغال کارخانه و تظاهرات خیابانی و یا ترکیبی از اینها  انجام می شوند. در دیدگاه فعالین این دسته از اعتصابات که نمونه های آنرا تقریبا درهمه جا شاهدیم * عنصر ایدئولوژیک نقش مهمی دارد و عموما از سنت لیبرالی به اصطلاح «ضد خشونت» متاثرند و از آموزه های گاندی و کینگ و مندلا الهام می گیرند. این فعالین برای توجیه اعتصاب غذا از خصوصیات تدافعی و انفعالی و توجه جویانه و ترحم طلبانه آن به عنوان وسایلی برای موثر بودن این شیوه اعتراضی در کسب مطالبات، و در تقابل با شیوه های رادیکال،  برای متقاعد نمودن کارگران بهره می جویند. بنابراین اینگونه اعتصابات غذا در از سنت لبیرالیسم بورژوایی می آیند که وارد جنبش های کارگری شده اند.

دسته دوم اما آن مواردی از اعتصابات غذا هستند که به عنوان یک انتخاب سیاسی و یا ایدئولوژیک و یا رجعت به روش های اعتراضی غیررادیکال و غیرکارگری اتخاذ نمی شوند و از این نظر اساسا و ماهیتا با موارد دسته اول متفاوت اند. این اعتصابات که بصورت فردی و یا جمع معدود انجام می شوند تماما در واکنش به بن بست های سخت و تنگناهای خرد کننده رخ می دهند. آنجا که توسط عناصری از توده های کارگر انجام می شود نشانه استیصال مطلق در گشایش زندگی روزمره است و مشابه خودکشی کارگر می باشد که بعضا شاهدیم. اما آن مواردی از اعتصاب غذا که توسط فعالین کارگری بصورت فردی و یا جمع معدود و عمدتا اسیر در زندانهای طبقه حاکمه، یعنی همان چیزی که در شرایط کنونی جنبش کارگری ایران شاهدیم انجام می گیرند، تماما در مقابل تنگناهای سیاسی خرد کننده ای است که بر جنبش مستقل کارگری تحمیل شده است. لذا این اعتصابات، درست یا نادرست، برای عقب راندن و تضعیف این تنگناها و برای گشایش همین جنبشی رخ می دهد که تاکنون نه با اتکا به روش انفعالی و تدافعی اعتصاب غذا که با اتکا به نیروی مبارزاتی و رادیکال کارگری علیه سرمایه داران حرکت کرده است و بدنبال هر گشایشی نیز به همین ترتیب پیش خواهد رفت. این اعتصابات که در شرایط سخت سیاسی و عدم دسترسی به و یا فقدان روش های مرسوم اعتراض کارگری صورت می گیرند بعضا می توانند از قضا کمک کننده و راهگشای جنبش مستقل کارگری باشند. نمونه خوب و گویای این مساله اعتصاب غذای اخیر اسماعیل عبدی از فعالین جنبش معلمان و جعفر عظیم زاده دبیر اتحادیه آزاد کارگران ایران است که با طرح مطالبه «رفع اتهامات امنیتی از مبارزات صنفی کارگری» انجام گرفت و انعکاس گسترده ای در ایران و جهان داشت. این اعتصاب از دو سو به جنبش مستقل کارگری کمک کرد. اول اینکه در شرایطی که رژیم استبدادی طبقه سرمایه دار ایران یعنی کلیت نظام جمهوری اسلامی همه وسایل و امکانات خود را بکار گرفته تا جنبش مستقل کارگری را خاموش کند، این اعتصاب به مثابه صدای بلند و رسای طبقه  کارگر ایران همه تهدیدها  و ترفندها و تهمیدات رژیم ضد کارگری را زیر پا نهاد و نیازهای طبقه کارگر  را در ابعاد گسترده ای در داخل و خارج منعکس نمود. دوم اینکه این اعتصاب مشترک که توسط دو چهره شاخص دو بخش جنبش کارگری که سنتا از هم فاصله داشتند انجام شد به نحو سمبلیکی اتحاد این دو بخش را به نمایش گذاشت و ضرورت گسترده شدن و پایدار شدن آنرا تاکید نمود. به اینترتیب پس از این اعتصاب جنبش مستقل کارگری در موقعیت بهتری قرار گرفت.

با توجه به این نکات شیوه برخورد اصولی به اعتصابات غذا می تواند بر پایه رئوس زیر باشد:

1- اعتصاب غذا از سنت های اعتراض طبقاتی و سوسیالیستی در جنبش کارگری نبوده و متعلق به سنت لیبرالی «ضد خشونت» است که به جنبش کارگری وارد شده است. از اینرو هیچگاه آنرا توصیه نمی کنیم.

2- آنجا که توده های کارگر برای کسب مطالبات شان دست به اعتصاب غذا می زنند ضمن بیان مسئولانه و رفیقانه نقد خود اما به لحاظ عملی  اعتصاب آنان را تنها نگذاشته و مورد حمایت قرار می دهیم و تلاش می کنیم تا بسمت اتخاذ روش های مبارزاتی و میلیتانت کارگری تغییر کنند.

3- در رابطه با اعتصاب غذای فعالین کارگری زندانی، علیرغم بعضا نتایج مثبتی که دارند، ضمن اینکه مشوق آن نیستیم و در حین آن نیز خواستار پایان اعتصاب برای حفظ جان فعالین هستیم اما حمایت از اعتصاب آنان را تا آخر ادامه داده و به هیچ بهانه ای آنرا سست و کم رنگ نمی کنیم.

4- همواره برخوردهای تخریبی علیه اعتصاب غذای فعالین کارگری که تحت بهانه های مقابله با «فرد گرایی» و «قهرمان پروری» و غیره که خود تماما ریشه در رقابت فرقه ای دارند را برخورد هایی ضد کارگری ارزیابی نموده و محکوم می کنیم.

امیر پیام

30 شهریور 1395

21 سپتامبر 2016

amirpayam.wordpress.com

* نمونه هایی از این اعتصابت را می توان در لینک های زیر مشاهد نمود:

کامبوج

http://goo.gl/pVDV3I

مایانمار(برمه)

http://goo.gl/KKVft1

بنگلادش

https://goo.gl/Oi3C60

هند

http://goo.gl/AuX4mm

http://goo.gl/oaBjRz

http://goo.gl/6ZNwYW

اندونزی

http://goo.gl/jmPWB4

چین

http://goo.gl/YMCJ2C

افریقا

https://goo.gl/YPYbU2

http://goo.gl/qvjVZJ

امریکا

http://goo.gl/DweXBu

روسیه

https://goo.gl/nPX0Hi

https://goo.gl/6dLp9G

https://goo.gl/W63kGa

تورنتو

https://goo.gl/YO1eJg

امریکای لاتین

http://goo.gl/mof0Fc

http://goo.gl/GJd7c4

http://goo.gl/X58SZJ

https://goo.gl/iUGHWS

https://goo.gl/qMIiuY

خاورمیانه

http://goo.gl/W3TTgr

http://goo.gl/a9wTbC

******************************************************