امیر پیام-یادداشت های جنبش کارگری: انقلاب اکتبر، راهی که باید رفت!

یادداشت های جنبش کارگری:

انقلاب اکتبر، راهی که باید رفت!

در صدمین سالگرد انقلاب اکتبر شاهد توجه وسیع و اظهارنظرات گسترده نسبت به این انقلاب هستیم. نگاه ها دوباره بسوی انقلاب اکتبر بازگشته  و گروهی به امید تکرار آن و گروهی دیگر از بیم تکرار آن در دفاع از این انقلاب و یا برای دوری جستن از آن می گویند و می نویسند. از نیروهای راستین و وفادار به طبقه کارگر تا رسانه های دست راستی و مراکز آکادمیک بورژوایی تا چپ هایی که به اختیار و یا تحت فشار فضای ضد کمونیستی پس از بلوک شرق از انقلاب اکتبر و آرمانهای آن امتناع  ورزیدند و نیز تا برگزاری کنفرانس های بزرگ بین المللی در مسکو و پکن همه مشغول بررسی این انقلاب و تاثیرات عمیق و عظیم و تاریخ ساز آن هستند. بررسی هایی که بسیار کمتر از گذشته حامل زبان و ادبیات ضد کمونیستی جنگ سرد اند و عمدتا تایید آمیز و مثبت و یا مخالفت هایی محتاطانه و محترمانه می باشند. دیگر کسی از «جنایات» و «خشونت ها» کذایی انقلاب اکتبر و یا «توطئه» و «کودتا» خواندن آن چیزی نمی گوید. اگر سال 1989 و فروپاشی دیوار برلین اعلام پیروزی ضد کمونیسم جهانی و اعلام قدر قدرتی و ابدیت کاپیتالیسم بود، نزدیک به سه دهه پس از آن، و اکنون، صدمین سالگرد انقلاب اکتبر به اعلام شکست همان ضد کمونیسم جهانی و قدر قدرتی کاپیتالیسم و به اعلام پیروزی مجدد انقلاب اکتبر و آرمانهای آن بدل شده است. آری انقلاب اکتبر بازگشته است، آنهم پس از سه دهه مقاومت در زیر تاخت و تاز همه جانبه اقتصادی و سیاسی و ایدئولوژیک و فرهنگی کل ضد کمونیسم و کاپیتالیسم مسلط بر جهان. خبر را باید دریافت و آنرا بزرگ و گرامی داشت.

برای توضیح این تحول مبارک و اینکه چرا در صدمین سالگرد انقلاب اکتبر همه سرها بسوی آن برگشته طبعا نفس صد ساله شدن آن چیزی را توضیح نمی دهد. سالگرد هیچ انقلابی تاکنون در سطح جهانی چنین مورد توجه قرار نگرفته است. حتی انقلاب کبیر فرانسه که بزرگترین انقلاب بورژوای بود نیز غیر از مراسم دولتی روز ملی در 15 جولای آنهم تنها در فرانسه هیچگاه سالگردها و یا اولین و دومین صدمین سالگردهای آن مورد توجه جهانی قرار نگرفت.  طرح برجسته جهانی برای انقلاب اکتبر را باید در جایی دیگر و در عوامل زیر جستجو نمود.

همه انقلابات ماهیتا غیر پرولتری، از انقلابات بورژوایی و خرده بورژوایی و ملی و استقلال طلبانه و ضد امپریالیستی تا  انقلابات ارتجاعی اسلامی و  رنگی های پس از جنگ سرد، به آرمانهای مشترک خود که چیزی جز همین نظام مستقر کاپیتالیستی نبود دست یافته اند و رسالت تماما سرمایه دارانه و استثمارگرانه خود را به سرانجام رسانده اند. آرمانهای اقتصادی و سیاسی و ایدئولوژیک و فرهنگی و ارزشی این دست انقلابات بیش از دو قرن است که به تدریج در سراسر کره زمین مستقر و مسلط شده و  مدتهاست که دوران انحطاط و تباهی آنها آغاز شده و جاری است. این آرمانهای بورژوایی نه تنها از هر گونه جنبه مثبت برای بشریت تهی هستند، بلکه منشا و علت العلل همه مصائب دنیای امروز اند. اساس شیوه تولید سرمایه داری، اقتصاد بازار آزاد، بازارهای بورس و مالی، دمکراسی، ملت گرایی، قوم پرستی، مذهب، فردگرایی، تجمل، مصرف گرایی، پول پرستی، رقابت، و همه همه در عمل به فقر و فلاکت و بی حقوقی و ناامنی و بی حرمتی برای میلیاردها کارگر مزدی انجامیده اند. فراتر از این، آرمانهای بورژوایی در این دوران انحطاط و تباهی خود با آلوده کردن محیط زیست و آب و هوا و خوراک بشر به تهدیدی ویرانگر علیه نفس حیات و هستی انسان بدل گشته اند.

در  تقابل و در نفی کلیت نظام سرمایه داری با همه انقلابات و آرمانها و ایدئولوژی ها و فرهنگ ها و ارزشهای آن است که انقلاب پرولتاریایی اکتبر با برافراشتن آرمان رهایی قطعی انسان از مصائب  نظام ستمگر و تبعیض آمیز طبقاتی موجود امکان فرا رفتن از آنرا نوید می دهد. بنابراین انقلاب اکتبر همچنان زنده و نوید دهنده بر فراز جامعه بشری در گشت و گذار است. چرا که اکثریت عظیم این جامعه یعنی کارگران و همه انسانهای زحمتکش و تحت ستم به آن نیاز دارند و به آن رجوع می کنند و پرچم آنرا بدست خواهند گرفت.  از اینروست که در صدمین سالگرد انقلاب اکتبر شاهد درخشش جهانی آن هستیم.

اما شرایط مشخص دنیای سرمایه داری امروز بیش از هر موقع، و حتی بسیار بیشتر از مقطع 1917، اهمیت و ضرورت رجوع به انقلاب اکتبر را طرح می کند. برای نظام سرمایه داری که از بدو تولد سیاسی اش یعنی انقلاب کبیر فرانسه آنتی تز خود یعنی کمونیسم را در قالب جنبش بابوفیستی  به همراه داشته و سپس بی وقفه زیر تهدید اشکال مختلف نهضت ها ی کمونیستی به حیات خود ادامه داد، سه دهه اخیر پس از فروپاشی بلوک شرق فرصت بی سابقه ای بود که تا اگر ذره ای پتانسیل مثبت برای بشریت دارد در فقدان تهدید کمونیسم در این دوره به نمایش بگذارد. اما همانطور که معلوم بود و غیر از این انتظار نمی رفت نظام سرمایه داری از این  فرصت با فراغ بال برای فعال نمودن و بکار انداختن و بیرون ریختن حداکثری همه ظرفیت ویرانگر و توحش ضدانسانی اش استفاده نمود. در کنار عظیم ترین پیشرفت های علمی و تکنولوژیک که  حاصل قدرت لایزال اندیشه بشری و نیروی خلاقیت انسانی اند، زندگی انسان امروزاز هر نظر بدتر و وخیم شده است: از لحاظ اقتصادی فقیرتر و محتاج تر و ناامن تر و درمانده تر، از لحاظ سیاسی بی حقوق تر و بی اختیار تر و دنباله رو تر و تحت سلطه و سرکوب شده تر، از لحاظ ایدئولوژیک گرفتار در چنگال انواع ایدئولوژی های کانسرواتیو  و لیبرال و نئولیبرال و ناسیونالیستی و راسیستی و فاشیستی و قومی و مذهبی، از لحاظ فرهنگی بیگانه تر و اتمیزه و ایزوله و بازیچه بازارهای مد و صنعت تبلیغات تجاری و سردر گریبان هویت سازی های فردی و «هپی نس» های بی محتوا برای پرهیز  از مصائب روزگار، و بالاخره از لحاظ ارزشی خود پرست و خود محور و رقیب یکدیگر و منفعت طلب و نامهربان و خشن.

اگر اینها بخشی از حقایق دنیای امروز است، بخش دیگر آن مربوط به بحرانهای عظیم اقتصادی و سیاسی و نظامی و محیط زیستی است که بطور فزاینده ای امید به هرگونه ترمیم و اصلاح و بهبود وضع موجود و شرایط زندگی در چارچوب نظام سرمایه داری را به سراب بدل نموده و آینده تیره و تاری را تصویر می کنند. طوری که آن خوش بینی ساده انگارانه دهه نود قرن گذشته که می پنداشت با فروپاشی بلوک شرق و برقراری سلطه بلامنازع اقتصاد بازار و دمکراسی و فردگرایی دنیای سعادتمندی در دسترس است، اکنون جای خود را به بطور فزاینده ای به بدبینی درست و بحق علیه نظام موجود می دهد. اگر در آن دوره خوش بینی بهبود اوضاع انتظاری عمومی بود،  امروز اما خراب تر نشدن اوضاع و دفع تهدید اساس زندگی به نگرانی و دغدغه عمومی بدل شده است. همه اینها به معنای بی افقی مطلق و همه جانبه نظام سرمایه داری است که ضرورت قرار گرفتن افق نوینی در مقابل جامعه را تعجیل نموده است. اگر همین ضرورت بعضا به تجدید حیات نیروهای ضد بشری فوق دست راستی و فاشیسم و شبه فاشیسم منجر شده، اما برای اکثریت عظیم مردم که تجربه خونین فاشیسم را در ذهن دارند، افق نوین چیزی جز آنتی تز کلیت نظام سرمایه داری یعنی انقلاب پرولتاریایی اکتبر نمی تواند باشد.

بنابراین علل طرح گسترده و برجسته شدن انقلاب اکتبر و جلب توجه همگانی به آن در صدمین سالگرد این انقلاب بیش و پیش از هر چیز ریشه در تناقضات بنیادین ومادی دوران کنونی نظام سرمایه داری، و پدیدار شدن بن بست های آن، و نیز ضرورت مادی طرح افقی نوین برای عبور از این نظام نهفته است.

تناقضات و بن بست های نظام سرمایه داری اما در جامعه ای مثل ایران و تحت سیطره یکی از ارتجاعی ترین حکومت های سرمایه داری یعنی جمهوری اسلامی تشدید شده و برافراشتن پرچم انقلاب اکتبر یعنی انقلاب کارگری را ضروری تر می نماید. نظام سرمایه داری ایران و جمهوری اسلامی در چنان تناقضات لاینحل و خرد کننده ای قرار دارند که حل آنها تنها در گرو نفی آنها و منوط به برچیدن کلیت این  نظام اقتصادی و سیاسی است. این نظام ممکن است با اتکا به سرکوب از یکسو و فقدان آمادگی سیاسی و تشکیلاتی طبقه کارگر از سوی دیگر همچون گذشته به حیات خود ادامه دهد، اما این حیات مثل همیشه، چیزی جز تشدید بیشتر فقر و فلاکت و بی حقوقی و ناامنی و بی حرمتی برای طبقه کارگر نخواهد بود. در این تردیدی نباید داشت. نظام سرمایه داری در همه جا و در مراکز قدرتمندتراش مدتهاست که نیروی تخریب جامعه بشری است، و این نظام تحت حکومت فاسد و مستبد و خونبار جمهوری اسلامی مخرب تر و ویرانگرتر است. در مقابل طبقه کارگر در همه جا و بویژه در ایران و برای یک زندگی بهتر آلترناتیوی جز انقلاب اکتبر موجود نیست و باید برای آن آماده شد.

اما سخن از انقلاب اکتبر بدون سخن از وجود حیاتی حزب کمونیستی و طبقاتی کارگران که رهبر و استراتژیست و سازمانده  و نیروی فاعله و مجری آن بود یعنی حزب بلشویک سخنی بی معنا خواهد بود. اگر انقلاب اکتبر در زمان خودش بدون حزب بلشویک رخ نمی داد، امروز نیز وجود حزبی در خطوط عمومی تئوری و سیاست و نیز بافت پرولتاریایی تشکیلاتی اش نظیر حزب بلشویک پیش شرط وقوع هر انقلاب کارگری است. برای طبقه کارگر ایران ساختن و ایجاد چنین حزبی بویژه در دورانی که هیچیک از احزاب چپ و کمونیستی موجود پاسخگوی نیاز تحزب یابی طبقه کارگر نیستند بسیار ضروری و حیاتی و عاجل است.

امیر پیام

24 آبان ماه 1396

16 نوامبر 2017

amirpayam.wordpress.com

*********************************************