امیر پیام -یادداشت های جنبش کارگری:موج جدید سرکوب و ضرورت تشدید مبارزه در خارج

یادداشت های جنبش کارگری:

موج جدید سرکوب و ضرورت تشدید مبارزه در خارج

در ماههای اخیر شاهد موج جدیدی از سرکوب علیه جنبش کارگری و فعالین مستقل آن هستیم. سرکوبی که شامل اشکال متنوعی از احضار مکرر فعالین به مراکز امنیتی تا تهدید آنها به زندان و اخراج از کار و اعمال جریمه های نقدی و اذیت و آزار خانواده های کارگران، تا شکنجه و  زندان و صدور احکام شلاق و  تحمیل وثیقه های سنگین و فشار بر وثیقه گذاران و محرومیت از فعالیت کارگری و سندیکایی است.

محسن عمرانی فعال جنبش معلمان از بوشهر در اردیبهشت امسال به زندان رفت. اسماعیل عبدی فعال جنبش معلمان و دبیر کانون معلمان تهران که در  سالهای گذشته بارها زندان شده بود و پس از اعتصاب غذای طولانی اش به مرخصی آمده بود در 5 مرداد 96 مجددا بازداشت شد. همزمان محمود بهشتی لنگردوی فعال دیگر جنبش معلمان برای بازگشت دوباره به زندان تحت فشار و تهدید دادستانی قرار گرفته است. مبارزه کارگران نیشکر هفت تپه که برای دستمزد و حق بیمه پرداخت نشده شان برای چندمین بار در جریان است با احضار 53 تن از آنان به دادگاه و بازداشت 15 نفرشان مواجه گشت و نیز علی نجاتی عضو هیئت مدیره سندکای آنان برای تحمل شش ماه حبس به دادگاه احضار شد. کارگران گروه ملی فولاد ایران که هفته هاست آنها نیز درگیر مبارزه برای دریافت مطالبات مشابه اند با بازداشت 10 تن از فعالین شان موجه گشتند. برای شاپور احسانی راد عضو هیات مدیره اتحادیه آزادی کارگران ایران به دلیل حمایت از کارگران معترض کارخانه «نورد و لوله صفا» و به عبارت دقیق تر به شهادت کارفرمای همین کارخانه در دادگاه که شاپور احسانی راد در جمع کارگران آنجا حاضر شده و به آنها گفته «از حق خودتان دفاع» کنید، حکم شلاق و جریمه نقدی صادر شده است.

و بالاخره رضا شهابی عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران است که     بدون اتهامات مرسوم «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و یا «تشویش اذهان عمومی» و غیره در 25 مرداد ماه 96 مجددا بازداشت شد. رضا شهابی در خرداد ماه 89 بطرز وحشیانه ای توسط ماموران امنیتی بازداشت شده و به 6 سال زندان و 7 میلیون و پانصد هزار تومان جریمه نقدی و 5 سال محرومیت از فعالیت سندیکای محکوم گشت. در سال 93 یعنی هنگامی که حکم زندانی خود را سپری می کرد به بهانه اعتراضات درون بند 350 حکم جدید یکسال زندان علیه وی صادر شد و محکومیت اش از 6 سال به 7 سال افزایش یافت. رضا شهابی چه به هنگام بازداشت و چه به هنگام شکنجه های درون زندان از ناحیه گردن و کمر صدمات جدی دید که نیازمند جراحی و مراقبت های وِیژه خارج از زندان بود که با آن مخالفت می شد. از اینرو او طی چند نوبت اعتصاب غذا برای دستیابی به امکان معالجه مناسب قاضیان پرونده اش را وادار نمود تا با مرخصی پزشکی وی از زندان موافقت کنند. در نیتجه او در مهر ماه 93 و پس از طی نمودن 4 سال و 4 ماه از محکومیت اش برای معالجه از زندان مرخص شد.  مطابق «آئين‌نامه اجرائي سازمان زندانها» مرخصی جزء محکومیت محسوب می شود و مرخصی پزشکی با تشخیص پزشک قانونی قابل تمدید است(1). این کاری بود که رضا شهابی انجام داد و با مراجعه دوره ای به پزشک قانونی مرخصی اش تمدید می شد که با احتساب 3 سال مرخصی پزشکی در واقع محکومیت 7 ساله اش اکنون به پایان رسیده است. درست در این مقطع به وی گفتند که 5 ماه از مرخصی ها غیبت محسوب شده و باید خود را به زندان معرفی کند که در غیر این صورت وثیقه 200 میلیون تومانی او مصادره خواهد شد. رضا شهابی برای اجتناب از این مصادره خود را معرفی نمود اما در آنجا گفته شد که کل مرخصی ایشان غیبت محسوب شده و می باید نزدیک به چهار سال دیگر در زندان بماند. رضا شهابی در مقابل این ترفند های جنایتکارانه از همان لحظه دست به اعتصاب غذا می زند که ادامه دارد.

هنگامیکه همه احکام سرکوبگرانه اخیر، چه احکام زندان و شلاق علیه فعالین شناخته شده و با سابقه فعالیت طولانی  مثل رضا شهابی و اسماعیل عبدی و شاپور احسانی راد و علی نجاتی و محمود بهشتی لنگرودی و بازداشت فعال کمتر شناخته شده ای مثل محسن عمرانی، و چه بازداشت گروهی کارگران معترض در اعتراضات توده ای کارگری در نیشکر هفت تپه و گروه ملی فولاد ایران، را در کنار هم قرار می دهیم دو نکته در سیاست کنونی رژیم  علیه جنبش کارگری برجسته به نظر می آید. اول اینکه در کنار تلاش های همیشگی برای ایجاد انحراف و کنترل و مهار جنبش کارگری توسط جریان ضد کارگری خانه کارگر و زیر مجموعه های آن اما سرکوب مستقیم جنبش کارگری بیش از پیش در دستور کار قرار قرار گرفته است. دوم اینکه می دانیم تاکنون محاکمات فعالین کارگری که تنها برای بهبود وضع کار و معاش خود تلاش می کنند اغلب تحت پوشش اتهامات «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و یا «تشویش اذهان عمومی» و غیره انجام می شد. اتهاماتی که از یکسو اتفاقا رژیم را در برابر فعالین کارگری بنوعی در موقعیت دفاعی قرار می داد که وانمود کند ظاهرا با نفس تلاش کارگران برای بهبود وضع کار و معاش شان مشکلی ندارد بلکه مشکل اش با «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و یا «تشویش اذهان عمومی» است، و از سوی دیگر این امکان دفاعی را برای فعالین داشت که به اعتراض بگویند «ما فعالیت صنفی می کنیم و چرا آنرا امنیتی می کنید». اکنون به نظر می آید رژیم بیشتر به این سمت می رود که «فعالیت صنفی» را مستقیما به نام خودش و بی پرده سرکوب کند. این البته سیاستی بود که سه سال پیش توسط محسن اژه ای سخنگوی قوه قضائیه بیان شد هنگامی که گفت  به «اعتراضات صنفی» برخورد می شود(2).

سوالات مهم اما اینست که چرا رژیم سرکوب جنبش کارگری را تشدید نموده و بی پرده و عریان تر آنرا عملی می کند؟ و سپس اینکه ما بویژه در خارج کشور برای تضعیف و عقب راندن این سیاست چه می توانیم بکنیم؟

می دانیم که نظام سرمایه داری ایران در یک بحران اقتصادی عمیق و گسترده و مزمن بسر می برد. این نظام از ابتدا بر بنیاد استثمار نیروی کار ارزان طبقه کارگر و تحکیم بردگی آن بنا شد و لذا طبقه کارگر را همیشه در فقر و بی حقوقی و ناامنی و بی حرمتی نگه داشته و می دارد تا به به حیات خود ادامه دهد.  در دوران بحران نیز همین روند بصورت مضاعف تشدید می شود و با انتقال بی وقفه بار بحران اقتصادی بر دوش طبقه کارگر وضعیت فی الحال پر مشقت آنرا تشدید می کند تا سودآوری سرمایه را تضمین گردد. از اینرو حقیقت زندگی کارگران در چنین نظامی، آنهم در بحران های آن، چیزی جز فقیر تر شدن و نا امن شده فزاینده نیست. به همین ترتیب حقیقت دیگر این نظام حاکمیت سیاسی عمیقا کارگر ستیز و فاسد و تبهکار و جنایتکار و سرکوبگر یعنی جمهوری اسلامی است که نه می خواهد و نه مطلقا تمایل دارد که در این وضع اندکی تخفیف ایجاد کند.

اگر اینها حقایقی آشنا برای فعالین مستقل کارگری است، اما به نظر می آید که توده های کارگر وارد دورانی از بیداری طبقاتی شده اند که اگر چه مبهم و مخدوش اما دارند به این حقایق پی می برند و در تجربه زندگی شان می بینند که نظام سرمایه داری و حاکمیت سیاسی آن نه تنها هیچ راه حلی برای کاهش مشقات آنان ندارند بلکه هر روز از یک طرف با طرح ها و ترفند های تازه بر آن مشقات می افزایند، و از سوی دیگر هر صدای حق طلبانه آنان را سرکوب می کنند و مبارزات مستقل کارگری را درهم می کوبند. جوشش گسترده اعتراضات کارگری  در اقصا نقاط ایران و در همه بخش های اقتصادی از کارخانه و مزرعه تا بیمارستانها و نظام آموزشی و خدمات و حمل و نقل و….  گویای این بیداری طبقاتی است.

طبقه سرمایه دار و حاکمیت اش جمهوری اسلامی که شاهد عمق و وسعت فزاینده مبارزات کنونی کارگری اند، بروشنی می دانند که باید به جنگ این مبارزات بروند. چرا که حتی اگر سرمایه گذاری های خارجی در ایران گسترش یابند و اشتغال ایجاد شود و بحران به اصطلاح کاهش یابد نیز تغییری در این روند نزولی سطح معاش و زندگی طبقه کارگر داده نخواهد شد. لذا با پیش بینی گسترش اعتراضات کارگری و تبدیل شدن آنها به موج های بلند مبارزاتی از اکنون می کوشند با شدت بخشیدن به سرکوب از رشد و گسترش این مبارزات جلوگیری کنند و آنرا در چارچوبی قابل کنترل مهار نمایند. لذا برای مقابله با این  بیداری طبقاتی در بین کارگران است که جمهوری اسلامی سرکوب فزاینده و پیشگیرانه آنرا تنها پاسخ خود می داند.

اکنون در مقابل این تعرض سرکوبگرانه رژیم علیه جنبش کارگری و فعالین مستقل آن چه می توان کرد تا آنرا همچون موارد قبل به عقب راند و اجازه نداد تا امکان تحرک و پیشروی جنبش محدودتر و دشوارتر شود. طبعا پاسخ روشن و عملی به این سوال به میزان همدلی و همفکری و اتحاد گسترده فعالین مستقل کارگری در داخل برای اتخاذ استراتژی و تاکتیک های پرداخته شده و منسجم و یکپارچه و اجماع دار در بین آنان بستگی دارد. همدلی و همفکری  و اتحاد گسترده بین این فعالین پایه ها و زیربنای اتخاذ هر استراتژی و تاکتیکی در جنبش کارگری است. بدون وجود چنین زیربنایی، مابقی چیزی جز نسخه نویس های فرقه ای و تفرقه افکن در جنبش نخواهد بود.

در خارج از کشور می توان به تقویت بیشتر و سریع تر همین عرصه های جاری اقدام نمود که در صورت عملی شدن فشار قابل توجهی را به رژیم وارد نموده و بر تغییر توازن قوا در داخل به نفع جنبش کارگری تاثیر می گذارد.

1- جلب همبستگی بین المللی یک پای مهم این فعالیت هاست. در این عرصه «اتحاد بین المللی» طی نزدیک به بیست سال اخیر فعالیت بی وقفه و منظم و بسیار موثری داشته است. اما این عرصه به دلیل ماهیت انبساطی و پایان ناپذیرش باید بسیار بیش از این فعال شود و وسعت یابد. اکنون لازم است که بطور جدی به «نهادهای همبستگی» گفت که وقت اش رسیده تا از نامی بر کاغذ بودن و هر از چندی اطلاعیه دادن و جلسه فیسبوکی داشتن به سمت فعالیت عملی و واقعی و جلب همبستگی اتحادیه های کارگری محل زندگی اشان روی آورند و در این عرصه مهم به نوبه خود منشا اثر باشند. امروز تعداد بسیاری از کارگران ایرانی در خارج در اتحادیه های کارگری محل کارشان فعالند و نیروی مادی مهمی برای امر همبستگی به شمار می آیند. فعالین چپ و کمونیست در کشورهای مختلف می توانند با ایجاد ارتباط با این فعالین اتحادیه ای به اشکال مختلف گرد هم آیند و این عرصه را توسعه دهند. همچنین کار روی افکار عمومی میلیونها ایرانی خارج کشور در رابطه با ضرورت حمایت از مبارزات کارگری در ایران از طریق برگزاری سخنرانی ها و سمینارها و مصاحبه های رسانه ای خیلی لازم  است. به تناسبی که افکار عمومی ایرانیان بسمت همدلی با مبارزات کارگری تقویت شود و بهمان نسبت هم امر حمایت گسترده و همه جانبه از این مبارزات تسهیل خواهد شد.

2- مبارزه ضد رژیمی عرصه دیگر این فعالیت هاست. این مبارزه در مقایسه با سالهای گذشته بشدت تصعیف شده است. خیلی وقت است که شاهد گزارش تظاهرات علیه جمهوری اسلامی را در مقابل سفارت ها و مراکز حضور عناصر و وابستگان آن نیستیم. نزول مبارزه ضد رژِیمی دلایل چندی دارد که می باید در فرصتی دیگر به آن پرداخت. اما آن دلایل هر چه که باشند تغییری در این حقیقت نمی دهند که سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی ایران به مثابه یک حاکمیت سرمایه داری و ضد کارگری و  استبدادی  و یکسره ارتجاعی جز تعیین کننده استراتژی رهایی طبقه کارگراست. تظاهرات های ما در خارج در مقابل سفارت های رژیم و دیگر مراکز حضورش با شعارهای انقلابی و سرنگونی طلبانه طبقاتی در دفاع از مبارزات کارگری داخل آن عرصه بسیار مهمی است که از یکسو رژیم سرکوبگر را تحت فشار جدی قرار می دهد، و از سوی دیگر برای جنبش کارگری که در داخل زیر سرکوب قرار دارد امیدوار کننده است که حداقل هم طبقه ای هایش در خارج رژیم را زیر تعرض می گیرند. بنابراین ضروری است که تظاهرات ها و آکسیونهای ضد رژیمی را در همه کشورها و در مقابل سفارت ها و کنسولگری ها و دیگر اماکن وابسته به جمهوری اسلامی مکررا برپا نمود.

3- عرصه حیاتی دیگر ایجاد و گسترش صندوق های همبستگی با کارگران ایران است که نقش بسیار مهمی در تقویت و استحکام مبارزات کارگری در ایران دارند. با توجه به سطح گسترده فقر و بی حقوقی و ناامنی موجود در جنبش کارگری، و هزینه های سنگین مالی که بر فعالین مبارزات کارگری تحمیل می شود، و نیز فقدان تشکلات مستقل کارگری که می توانستند در صورت وجود از منابع حق عضویت های خود تا حدودی این هزینه ها را جبران نمایند، درک این مساله مشکل نیست که تلاش برای تامین به لحاظ طبقاتی منابع مستقل مالی برای پیشبرد مبارزات کارگری بسیار حیاتی است. تلاشی که خود جزء ماهوی مبارزه طبقاتی کارگران در ایران است. فعال کارگری ای که بداند و اطمینان داشته باشد با اخراج از کار و یا زندانی شدن به دلیل مبارزه حق طلبانه اش خانواده و وابستگانش از حمایت مالی هرچند حداقلی صندوق های همبستگی کارگری برخوردارند بی شک با خیال راحت تر و  پیگیرتر به راه خود ادامه خواهد داد. اکنون در خارج تعدادی از این صندوق ها موجود است بعضا فعال و بعضا کمک فعالند. اینها را باید تقویت نمود و گسترش داد و صندوق های جدید نیز بر اساس همان اصول فراگیر بودن و استقلال و پاسخگویی و گزارش دهی  و شفافیت کاری ایجاد نمود. به جرات می توان گفت که با توجه به حضور گسترده نیروهای چپ و کمونیست و فعالین کارگری و حامیان و دوستداران طقبه کارگر در خارج می توان در همه کشورهای امریکای شمالی و اروپا و استرالیا چنین صندوق هایی را تشکیل داد.

همانطور که بالاتر تاکید شد اینها عرصه هایی از فعالیت در خارج است که فعل الحال جاریست و فعالین و کاربدستان خودشان را دارند. نکته مهم اینست که هر دوره که سرکوب جنبش کارگری شدت می یابد لازم و عاجل است که این فعالیت ها از حالت رویتن بسیار فراتر رفته و به نیازهای این دوره ها پاسخگو باشند. نیاز امروز جنبش کارگری فعالیت وسیعتر از قبل برای گسترش همبستگی بین المللی با آن و پرتوان نمودن مبارزه ضد رژیمی در خارج و تقویت صندوق های همبستگی است.

امیر پیام

8 شهریور 1396

31 آگوست 2017

https://amirpayam.wordpress.com

زیرنویس ها:

1- مواد مربوط به مر خصی پزشکی در اینجا و کل منبه مربوطه در لینک زیر قابل مشاهده است:

  «اصلاحيه فصل سوم ‌بخش سوم آئين‌نامه اجرائي سازمان زندانها و اقدامات تأميني و تربيتي كشور درباره چگونگي اعطاي مرخصي به زندانيان به تأييد آيت‌الله صادق آملي لاريجاني رئيس قوه قضاييه رسيد.

ماده225ـ مدت مرخصي زندانيان جزء مدت محكوميت آنان محسوب گرديده، ليكن در صورت غيبت، ايام غيبت جزء مدت محكوميت احتساب نمي‌گردد و چنانچه زنداني پس از اعطاي مرخصي غيبت نمايد علاوه بر مجازات قانوني براي بار اول به مدت 6 ماه و براي بار دوم يك سال و براي نوبت سوم تا پايان مدت محكوميت از مرخصي محروم خواهد شد و در صورتي كه زنداني پس از پايان مرخصي به زندان مراجعت ننمايد و توسط مأمورين دستگير و تحويل زندان شود تا پايان مدت محكوميت از مرخصي محروم خواهد شد.

ماده216ـ محكوميني كه بنا به تشخيص پزشك زندان نياز به بستري شدن در مراكز درماني خارج از زندان را دارند بدون در نظر گرفتن شرايط مذكور در ماده 214 مي‌توانند براي يك دوره معالجه، جهت بستري‌شدن از مرخصي استفاده نمايند و در صورت نياز به ادامه بستري بيش از يك ماه بنا به تشخيص بيمارستان و تائيد پزشكي قانوني قابل تمديد است در اين صورت بايد تاريخ و محل بستري مشخص گردد تا در صورت لزوم از طرف يگان حفاظت زندان بازديد و سركشي بعمل آيد.»

1- لینک منبع بالا: goo.gl/MesYvj

2- در این رابطه می توان به مطلب: «آماده باش نظام علیه اعتراضات صنفی» از همین نگارنده در لینک این مراجعه نمود:    https://goo.gl/G1ZQn3

********************************************************