اكتبر-بن بست “کنگره ملی کرد” و ضرورت مقابله کمونیستها با آن ( پاسخ سلام زیجی به دو سوال نشریه اکتبر)

بن بست “کنگره ملی کرد” و ضرورت مقابله کمونیستها با آن
( پاسخ سلام زیجی به دو سوال نشریه اکتبر)
اكتبر : آيا اينكه “كنگره ملى کرد”به بن بست رسيده است درست است ؟ چرا؟

سلام زيجى: خود دست اندرکاران “کنگره ملی” به بن بست رسیدن آن و اینکه نتوانستند بالاخره این نمایش را به نام مردم کردستان به سر آنجام برسانند اذعان دارند و از مردم هم “پوزش” خواسته اند. چند جریان اصلی ناسیونالیسم کرد که نزدیک به سه سال است تحت عنوان پرطمطراق و عوامفریبانه “اتحاد کردها”در تدارک چنین تجمعی بودند و در این جهت نیز با تمام امکانات میدیائی سرگرم مهندسی افکار عمومی مردم کردستان بودند، از آنجا که اهداف و منفعت های منحط سیاسی و ضد مردمی که در پس پرده این نمایش بود نمیتوانست آینده جز سرنوشت کنونی پیدا کند. نه تنها به بن بست رسیدن آن که این کمپین و گردهمائیهای مقدماتی نیز اوج بی ربطی اهداف برگزار کنندگان آن به منافع مردم و حتی ادعای “حل مساله کرد” را برای همگان بر ملا کرد. از نظر ما ،همچنان که از ابتدا گفته بودیم، این پروسه هیچ ربطی به منافع توده کارگر و زحمتکش و آزادیخواهان جامعه کردستان در هیچ یک از کشورهای که کرد زبانان در آن ساکن هستند نداشت و ندارد و تماما در جهت تامین منافع مشترک چند جریان حاکم و اپوزسیون ناسیونالیست کرد و دولتهای منطقه میباشد در نتیجه راه به جائی نخواهد برد و مردم آنرا حمایت نمیکنند. این به واقعیت پیوست.
حزب دمکرات بارزانی و پ ک ک و اتحادیه میهنی در کنار رقابت و تضادهای خود دنبال منافع و سهم خواهی بیشتر خود به عنوان احزاب اصلی جنبش بورژوازی کرد بوده و در این راستا به یارگیری در بین نیروهای دیگر شرکت کننده از بخشهای مختلف جامعه کرد زبان و در هماهنگی کامل با دولتهای سرکوبگر ایران و ترکیه و بخشا سوریه ، که هر کدام رابطه حسنه سیاسی ، اقتصادی و دیپلماتیک با یکی از آنها را دارند چنین پروژه ای را در دستور خود گذاشتند. اما با بهم خوردن معادلات در سوریه و ترکیه و کشیده شدن هر چه بیشتر جریان بارزانی به طرف ترکیه و پ ک ک و یکیتی به طرف ایران وبخشا سوریه و همچنین به هم خوردن دیگر توافقات پنهانی بین آنها مسیراز هم پاشیدن توافقات اولیه برگزار کنندگان اصلی “کنگره ملی” را هموار کرد.
کنگره ای که قرار بود پیام “صلح و دوستی” برای “منطقه” در واقع برای دولتهای جنایتکار و سرکوبگر ایران و ترکیه بفرستد، و کل طیف بورژوا ناسیونالیست کرد را به مسیر همکاری و مذاکره و آشتی با بورژوازی و دولتهای حاکم ترکیه و ایران سوق دهد، نمیتوانست مورد حمایت مردمی قرار بگیرد که در ابعاد اجتماعی و گسترده خود را در تقابل با این دولتها میدانستد و هم منافع و اهداف سیاسی متفاوتی از احزاب شرکت کننده در این کنگره داشته و دارند. حربه “اتحاد کردها” نتوانست عمر زیادی داشته باشد. جمهوری اسلامی با شرط گذاری “نباید در آن جمهوری اسلامی محکوم یا مورد نقد قرار بگیرد” و ترکیه که در حال خنثی کردن مخالفینی چون پ ک ک بود و در “مذاکراتش” کلاه گشادی سر پ ک ک گذاشته بود، دنبال باج گیری و یار گیری بیشتر برای خود در پروسه تدارک “کنگره ملی کرد” بودند. تقابل و نقش دولتها و رقابت جریان بارزانی و پکک بخش دیگری از عوامل به بن بست رسیدن و بدون نتیجه ماندن کنگره ملی کرد بود. احزاب بورژوا ناسیونالیست کرد در پی تحولات چند سال اخیر منطقه و سناریوی سیاه سوریه دنبال سهم خواهی بود. اما این جنبش دارای احزاب متعدد است و هر بخشی از این احزاب دارای رابطه نزدیک سیاسی و منافع اقتصادی با دولتهای سرکوبگر هستندکه ناچارا به نسبت عروج تخاصمات و رقابتهای دولتهای مرکزی با هم، رابطه و سیاستهای این احزاب نیز با هم دورتر یا نزدیکتر میگردد. وجود این رقابت و اختلافات نمیتوانست در این پروژه “مشترک” آنها بی تاثیر باشد. علاوه بر موارد فوق، عدم استقبال بخش وسیعی از مردم و همچنین برخورد فعال ما به این پدیده خود فاکتور مهمی در این ناکامی بود. افشاگری، آگاهگری و نقد روشن ما کمونیستها حول بی ربطی این تجمع با منافع توده زحمتکش و مبارزه آزادیخواهان در جوامع کرد زبان و افشا نقش موثر دولت ایران و ترکیه در این گردهمائی نقش موثری در عدم همراهی مردم با این پروژه و پرده بر داشتن از اهداف پشت این ویترین تزئین شده و “مردم پسند” به نام مردم کردستان داشت. هوشیاری بیشتر مردم، عدم همراهی بخش وسیعی از توده کارگر و زحمتکش کرد زبان با این روند ارتجاعی از جمله اتفاقاتی بود که در نتیجه برخود فعال ما کمونیستها در نقد این پروژه ارتجاعی ممکن گردید.

اكتبر : چرا افشا و مقابله با كنگره ملى كرد براى كمونيستها ضرورى بود ؟

سلام زيجى : به این دلیل ساده که اینها مردم فریبی میکردند. اینها بعنوان احزاب طبقه بالا دست و قومی کرد میتوانند ادعا کنند نماینده بخشی از امیال و افق طبقه بورژوا و طیفی از قومپرستان هستند و کنگره طبقه و جنبش خودشان را برگزار میکنند و خیال ما و اکثریت مردم را هم راحت میکردند. نه با شیادی و عوامفریبی خود را نماینده “کردها” قلمداد کنند و یکبار دیگر شکست خود و معامله و همسوئیشان با سرکوبگران جامعه کردستان را با قربانی کردن مردم و با هزینه کردن زندگی کارگران و زحمتکشان به سر آنجام برسانند. “کنگره بورژوا- ناسیونالیست کرد” اسم واقعی این تلاش و این کنگره بود!. نیروهایی که تماما ضد منافع و آرزوهای بخش وسیعتری از همین توده مردم کارگر و زحمـتکش و کمونیست و آزادیخواهان زن و جوان “کرد” هستند، نباید اجازه پیدا کنند به اسم “کرد” و “کردایتی” خصلت انقلابی و آزادیخواهانه بخش عظیم توده مردم کردستان و در راس آن کارگران را الوده به خرافه ملی گرائی کرده و چوب حراج به این مبارزات حق طلبانه بزنند. حق ندارند منافع و اهداف خود و همراهیشان با دولتهای سرکوبگر را به اسم “ملت کرد” و منافع ملی” و ا”تحاد کردها” توجیه و در بوق و کرنا کنند و جامعه را قربانی ا‌هداف ضد انقلابی خود کنند. بورژوازی کرد در تمام طول تاریخ خود هیچ منفعت و هدفی جز سهیم شدن در سیستم دولتی و سرکوب و اساسا خودمختار شدن در به تحت کنترل در آوردن مستقیم تر ابزار قدرت و اقتصاد ” کردها” نداشته و ندارند، بقیه ادعاهایشان حکایتی بیش نیست. وضعیت حاکمیت کردستان عراق و میلیاردر شدن آنها در کنار تحمیل یک زندگی غیر انسانی برای کارگر و زن و جوان آن جامعه به اندازه کافی گویای ماهیت “کردایتی” جریانات تشکیل دهنده کنگره ملی بود. وقتی تجمعی با این ماهیت و اهداف، ودخالت و شرکت مستقیم دولتهای سرکوبگر علم میشود نباید مجاز باشد به اسم کل “مردم کردستان” سخن بگوید! همانطوری که روحانی و اردوغان نماینده همه مردم ترک و فارس زبان نیستند، امثال مسعود بارزانی و اوجلان وبقیه نیز نماینده “مردم کردستان” هیچگاه نبوده و نیستند! درکردستان نیز ما با جنبشهای متفاوت طبقاتی و منافع متفاوت و راحلهای متفاوت حول همه مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و غیره روبرو هستیم. منافع و اهداف طبقه کارگر و جنبش آزادی زن و توده میلیونی کرد زبان هرگز با منافع سرمایه دار و زورگویان و باج بگیران آن طبقه و احزاب بورژوا ناسیونالیست کرد در یک راستا قرار نمیگیرد. از جمله در چگونگی حل ستم ملی و پایان دادن به این زخم و شکاف درد آور و دیرینه که اتفاقا از جانب همین دولتهای سرکوبگر به مردم تحمیل شده واحزاب شرکت کننده در “کنگره ملی” آنرا تعمیق و درد آورتر کرده اند.

بنا به نکاتی که به اختصار گفته شد وظایف اولیه هر جریان و فردی که خود را کمونیست میداند و هر فعال و جریان کارگری و آزادیخواه مقیم کردستان این است که اجازه ندهد طبقه بورژوا و احزابش به اسم آنها مردم فریبی کنند و پروژه ها و سیاست ومنافع خود را منافع عموم مردم کردستان اعم از سرمایه دار و کارگر قلمداد کنند. پروژه احزابی که در صدد پایمال کردن خواستهای رادیکال و خنثی کردن روحیه مبارزاتی توده مردم هستند و میخواهند اهداف ضد کارگری و ضد انقلابی و تماما بورژوائی خود را به مردم تحمیل کنند و بدین ترتیب هژمونی خود را تحمیل نمایند نباید از جانب هیچ کمونست و جنبش آزادیخواهانه ای پذیرفته شود. طبقه کارگر و کمونیستها و آزادیخواهان کردستان سیاست و منافع طبقاتی و حزب خود را دارند و آگاه هستند که بورژوازی کرد با بورژوازی فارس و ترک و عرب در برخود به جامعه ،به کارگر، به آزادیهای سیاسی، به زن و به امنیت و رفاه در جامعه سر سوزنی تفاوت ندارند. به همین دلیل کنگره و نشست و برخواست و جنگ و آشتی آنها نیز هیچ ربطی به طبقه کارگر و صف میلیونی توده آزادیخواه و زحمتکش کردستان ندارد. پای فشاری بر این حقایق، مبارزه علیه چنین روندی و بیان حقیقت های پشت پرده چنین مجامعی و تلاش برای آگاه تر کردن طیف ‌وسیعتری از کارگران و مردم و استقلال صف طبقاتی و کمونیستی آن ضرورت و وظیفه ای بود و هست که باید در چنین رویداد و روندی همواره به عنوان وظیفه مبرم کمونیستی در دستور کارگران پیشرو و جریانات کمونیستی قرار بگیرد.

علاوه بر آن، یک پدیده دیگر در این جریان بر ضرورت دخالت و افشاگری هر چه بیشتر ما کمونیستها و کارگران تاکید میگذاشت، آن هم حضور و شرکت فعال کومه له با رهبری ابراهیم علیزاده در تدارک چنین حرکت به شدت نامربوط به طبقه کارگر و منافع زحمتکشان و آزادیخواهان کردستان بود. تردیدی نیست کومه له نیز بیش از دو دهه است که به همان جنبشی مربوط شده که ٣٨ جریان برگزار کننده چنین تجمعی در راس آن قرار دارند. اما از آنجا که تاریخ بیست سال پیش این جریان یک تاریخ چپ و کمونیستی و ضد ناسیونالیستی بوده، و از آنجا که امروز نیز رهبری آن سازمان خود را در کردستان هنوز چپ معرفی میکند، ضروری بود که ما و هر کمونیست جدی دیگری به نقش منفی و تماما ناسیونالیستی این اقدام کومه له عکس العمل نشان دهد. این سازمان به عنوان یکی از ٣٨ جریان “کنگره ملی”از نظر من بیش از همه در پنهان کردن ماهیت واقعی “کنگره ملی” نقش مخرب داشت . شرکت کنندگان دیگر تاریخا و سنتا و همین امروز هم رسما و علنا خود را ناسیونالیست و اسلامی معرفی میکنند و انتظار زیادی از اینها برای پرهیز از دروغ و مردم فریبی نیست. اما جریانی که در لباس چپ و کمونیسم وارد این پروسه ارتجاعی میشود و گویا میخواهد از درون آنرا “رادیکال” کند! بیش از هر ناسیونالیست دو آتشه ی میتواند به چشم مردم خاک بپاشد و از این نظر افشا این جریان برای هر کارگر و کمونیستی حیاطی بود. از یکسو “صادقانه در کمک به تدارک کنگره ملی کرد” شرکت میکند و آنرا به نفع “ملت کرد” میدانست و از سوی دیگر خود را طرفدار کارگر و ضد سرمایه دار و ضد قومپرستی معرفی کردند عوامفریبی بیش نیست، شتر سواری دولا دولا شناخته شده این جریان است. کومه له با این حرکتش بیش از پیش به کارگر و کمونیسم پشت کرد و قدم بزرگتری به سوی همنوائی با جنبشی که تا کنون در جناح چپ آن قرار داشت برداشت. افشای این توهم پراکنی به بورژوازی و ناسیونالیسم از جانب کومه له میبایست از طرف کمونیستها و پیشروان طبقه کارگر ایران صورت بگیرد و اجازه داده نشود این جریان بیش از این در پوشش چپ و کمونیسم به سیاست و اهداف عوامفریبانه جریانات بورژوا و ضد کمونیست و ضد آزادی خدمت کند. شکست “کنگره ملی کرد” در واقع شکست این جریان نیز هست.
برگزار کنندگان اصلی “کنگره ملی کرد” به روایت خود از مردم به خاطر بن بست و شکست شان “معذرت “خواهی کرده اند، اما سوال این است که آیا رهبری کومه له و ابراهیم علیزاده نیز شهامت این را دارند که از کارگران و آزادیخواهان و کمونیستها به خاطر شرکت و حمایت فعالشان از این پروسه ناسیونالیستی و ارتجاعی و نقش مخربشان در توهم پراکنی ناسیونالیستی معذرت خواهی کنند؟ این سازمان به مردم کردستان وبه ما یک عذرخواهی بدهکار است!
http://www.hekmatist.org/index.php
٢٨-١١-٢٠١٣
منبع: نشریه اکتبر