اطلاعیه کانون معلمان در تبعید – نگاهی به مسایل و مشکلات جنبش معلمان ایران

کانون معلمان در تبعید

نگاهی به مسایل و مشکلات جنبش معلمان ایران
‫جنبش معلمان ایران پس از ماهها مبارزه و تحمل هزینه های سنگین برای کسب حقوق پایمال شده ی خود، اینک بر سر دو راهیِ ادامه مبارزه یا مدارا و تسلیم در مقابل سیاست های سرکوب گرانهٔ حاکمیت اسلامی قرار گرفته است. این جنبش علیرغم همه مشکلاتی که بر سر راه آن قرار دارد، میرفت تا در عمل تبدیل به جنبشی فرا قشری و اجتماعی شود و بدین سان در شرایط ترور و اختناق حاکم و سرکوب شدید فعالان کارگری، دانشجویی، پرستاران، و …، نیروی محرکی برای ادامه مبارزات اجتماعی گردد. بن بست های ساختاری ناشی از سازماندهی صنفی نامناسب و پرهیزکاری بی جا و مفرط در سیاست زدایی توسط مسئولان کانون های صنفی معلمان و شورای مرکزی فرهنگیان با رشد و گسترش جنبش معلمان شدت و حدت بیشتری یافت و سرانجام آن را به انفعال کشاند. بویژه، فراخوان «شورای مرکزی تشکل های صنفی فرهنگیان سراسر کشور» جهت لغو تجمع معلمان در روز ۱۳ مهر، روز جهانی معلم و انتقال آن به ۱۶ مهر، به دلایل صرفا مذهبی و برای جلوگیری از تعطیل مدارس و نیز بیانیه «کانون صنفی معلمان ایران(تهران)» که طی آن به شیوه نامعقول و بی سابقه ای به معلمان و کسانیکه خواستار تجمع معلمان در روز ۱۳ مهر، روز جهانی معلم بودند، حمله ور شده و آنها را «‌‌‌‫افراد یا گروه های مطرود در میان معلمان» که «دعوت به تعطیلی کلاس های درس در اوایل اسفند…» کرده اند، خوانده است، حکایت از تشدید تضاد میان جنبش واقعی معلمان با ساختارهای رسمی صنفی آن دارد. شیوه اتخاذ شده توسط رهبران این کانون های «صنفی»، که بنا بر تعریف باید دارای خصلتی دموکراتیک و مضمونی مردمی باشند، نشان از وجود زمینه های خشن استبداد و فرهنگ خرافیِ مذهبی و سرانجام نوعی تسلیم طلبی در مقابل سرکوب رژیم، در این ساختارها دارد. همانطور که در اعلامیه های «شورای مرکزی تشکل های صنفی فرهنگیان…» و «کانون صنفی معلمان ایران(تهران)» می بینیم، مسئولان این دو سازمان به جای پافشاری بر حقانیت خواست های معلمان و کوشش در جهت گسترش حمایت کارگران و سایر زحمت کشان از این جنبش، آشکارا سعی در منفرد کردن و تضعیف آن خواسته های بر حق دارد . نه تنها این، بلکه این اقدام مسئولان شورا و کانون، این دو ساختار را در مقابل توده وسیعی از معلمان قرار می دهد که پس از تجمع سرکوب شده ی ۳۱ اردیبهشت ۹۴ توسط نیروهای امنیتی رژیم، معلمان اعلام کرده بودند که چنانچه رژیم به خواست های آنها پاسخ مثبت ندهد، دوباره در روز جهانی معلم، ۱۳ به تجمع اعتراضی خواهند پرداخت. این تصمیم معلمان مورد تایید اعضای زندانی هیئت مدیره کانون معلمان، از جمله اسماعیل عبدی، رسول بداقی، علی اکبر باغانی و ۲۹ مبارز زندانی دیگر که از اساتید دانشگاه، دانشجویان خواسته اند تا همگام با معلمان در این تجمع اعتراضی شرکت کنند. بنا بر این کسانی که برای تجمع ۱۳ مهر، روز جهانی معلم فراخوان داده اند بر خلاف نظر مسئولان کانون صنفی معلمان، «افراد یا گروههای مطرود در میان معلمان» نیستند بلکه آنها نمایندگان واقعی و بنام معلمان می باشند که به دلیل مبارزه پیگیر برای احقاق حقوق لگدمال شده ی این قشر، توسط جمهوری اسلامی به زندان کشیده شده اند. استدلال دیگر مسئولان کانون صنفی معلمان که در نوع خود بی سابقه است مبنی بر این است که نمی خواهند مدارس تعطیل شوند نیز استدلالی بی پایه است، زیرا اعتصاب اساساً با تعطیل فعالیت به عنوان اعتراض مفهوم می یابد!
‫البته در جنبش معلمان از همان ابتدا، تضادها و تناقضات عمیقی میان ساختارهای نامبرده با جنبش عملی معلمان وجود داشته که به تدریج و با رشد مبارزه ی این قشر اجتماعی، آشکارتر شده است. بطور کلی می توان جنبش کنونی معلمان را در دو وجه ترسیم نمود : وجه رسمی و وجه عملی و اجتماعی! از یک سو، «کانون های صنفی معلمان ایران» و «شورای مرکزی تشکل های صنفی فرهنگیان سراسر کشور» که رسماً و در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی تشکیل شده اند و از دیگر سو، جنبش عملی و واقعی معلمان است که به عنوان یک قشر محروم و ستمدیده، نسبت به فقر، تبعیض و سرکوب حاکم بر جامعه معترض است. بنابر این طبیعی است که این دو، یعنی مسئولان بوروکرات کانون های صنفی معلمان و شورای مرکزی فرهنگیان با جنبش عملی معلمان، که بازتاب واقعیت عینیِ زندگی و کار آنها است، در تضاد ماهوی قرار گیرند.
‫در عین حال خصلت ساختارهای کنونی کانون های صنفی معلمان و شورای مرکزی فرهنگیان که ایدئو لوژیک و مذهبی است، به عناصر وابسته به رژیم امکان می دهد تا در این ساختارها فعال باشند. در واقع، این عناصر مانع اصلی جلوگیری از رشد و توسعه جنبش معلمان و پیوند آن با سایر جنبش های اجتماعی می باشند. آنها همواره درست زمانی که مبارزه معلمان شدت می گیرد و به مرحله حساسی می رسد، به بهانه های مختلف موجب به بن بست کشاندن جنبش شده، شرایط را برای سرکوب آن فراهم می سازند. البته در بوروکراسی حاکم بر کانونهای صنفی معلمان ما با افراد مبارزی که به درستی برای کسب حقوق پایمال شده معلمان در مقابل حاکمیت مبارزه می کنند و تاکنون بهای سنگینی در این راه داده اند روبرو می شویم . این افرادِ مبارز اما هم اکنون در زندان های رژیم به حبس های سنگین محکوم شده اند و تحت فشارهای امنیتی شدید قرار دارند.
‫بدین سان، ساختارهای فعلی کانون های معلمان و شورای مرکزی فرهنگیان که هرمی و از بالا تشکیل شده اند، با یک ساختار اجتماعی و دموکراتیک برای مبارزه جهت دفاع از حقوق پایمال شده این گروه اجتماعی فاصله زیادی دارند و نیز به لحاظ فرهنگی و سیاسی فاقد شرایط لازم برای پیگیری حقوق پایمال شده معلمان و فرهنگیان که در همه زمینه ها سرکوب می شوند، می باشد. رهبری این سازمان ها به جای مبارزه جدی برای تحقق خواست های این قشر محروم اجتماع به تضرع، خواهش و تمنا و البته به طرز آزار دهنده ای تکرار خلوص نیت و تعظیم و تکریم در مقابل حاکمیت مستبد که هر بار شدیدتر از پیش به قلع و قمع جنبش معلمان پرداخته، ادامه می دهد.*آنها در عین حال که مدعی استقلال از جناح های حاکمیت هستند ولی در واقع و در سیاست و عمل کرد وابستگی و وفاداری خویش را به کلیت نظام صریحاً اعلام می دارند و از هرگونه تلاشی که بخواهد بطور جدی برای کسب حقوق معلمان در مقابل حاکمیت قرار گیرد جلوگیری می نمایند. درست باین دلیل است که می کوشند حرکت و اعتراض معلمان را «غیر سیاسی» و صرفاً صنفی قلمداد کنند. ادبیات بکار گرفته شده توسط مسئولان این ساختارها، بر خلاف ساختارهای اجتماعی مستقل دیگر، ادبیات غلیظ اسلامی و به معنای واقعی عقب مانده و تخدیر کننده است. این نشان می دهد که حاکمیت اسلامی موفق شده است بر مؤسسات فرهنگی و آموزشی سلُطه کامل ایدئولوژیک خود را اعمال کند.
‫چنین اوضاع و احوالی در میان معلمان مبارز و فعالان اجتماعی دیگر باعث شده است تا فکر تجدید سازماندهی و کوشش برای ایجاد ساختارهای مستقل و دموکراتیک که به جای خفه کردن بخش های فعال جنبش معلمان، امکان رشد و توسعه آن را فراهم کند، قوت بگیرد. زیرا نبود یک ساختار دموکراتیک و مبارز در جنبش معلمان نه تنها این جنبش را به سرانجام نمی رساند بلکه در عین حال تاثیر منفی و منفعل کننده ای نیز بر سایر جنبش های اجتماعی می گذارد.
‫در پایان تاکید بر این نکته ضروریست که ما به عنوان کانون معلمان در تبعید، در عین دفاع از مبارزات عملی معلمان و سایر اقشار مردمی، حق خود را در انتقاد به جنبه های نادرست این جنبش ها محفوظ می داریم و هر جا با گرایشاتی که بسود این جنبش ها نیست روبرو شویم، به نقد آن خواهیم پرداخت. به باور ما این بهترین و سالم ترین دفاع از جنبش های اجتماعی است که می تواند به رشد و استحکام این جنبش ها یاری رساند!
‫پیش به سوی سازماندهی مستقل معلمان!
‫آزادی معلمان، کارگران، دانشجویان و سایر فعالان اجتماعی خواست به حق توده های زحمت کش ایران است!
‫کانون معلمان در تبعید
‫تلفن : 0016479510618
Moalem.D.T@Gmail.Com
‫۲۴ ‫دسامبر ۲۰۱۶
‫‫******
*‫در این میان جریانات سنتی و رفرمیست در خارج از کشور به دنبال بوروکرات های شورای مرکزی و کانون صنفی معلمان افتاده و به تبلیغ اعلامیه کذایی آنها مبنی بر حمله به بخش های رادیکال معلمان که علیه تغییر تاریخ تجمع معلمان از ۱۳ مهر به ۱۶ مهر موضع گرفته و خواستار برگزاری تجمع در ۱۳ مهر، روز جهانی معلم بودند، افتادند. آنها در عین حال به «کانون معلمان در تبعید» که ضمن اطلاعیه ای به نقد مواضع نادرست شورای مرکزی فرهنگیان و کانون صنفی معلمان در مخالفت با برگزاری تجمع در روز جهانی معلم پرداخته بود و زیانهای ناشی از مخالفت با برگزاری تجمع در روز جهانی معلم، که عملا ً منفرد کردن جنبش معلمان است، برشمرده بود، تاخته اند. یاد آوری کنیم که این جریانات، که عناوین «چپ» و «سوسیالیستی» را نیز یدک می کشند، از اطلاعیه شورای مرکزی تشکل های صنفی فرهنگیان که در عین حمله به بخش مبارز جنبش معلمان، دارای مضمون و فرهنگی شدیداً‌‌‌‌‫ مذهبی و خرافاتی است را پخش کرده اند ولی هیچ اشاره ای به آن بخش از معلمان که خواستار تجمع در ۱۳ مهر، روز جهانی معلم شده بودند، نکرده اند! آنها به این ترتیب، در عین حال که همه ادعاهای خود مبنی بر سوسیالیست بودن را زیر پا گذاشته اند، حق انتقاد از جریانات صنفی معلمان را نیز سانسور کرده و دوباره به دنبال شعار ضد انقلابی «همه با هم» افتاده اند.
‫واقعیت مبارزه ی اجتماعی این است که به موازات رشد و تشدید تضادهای طبقاتی در جنبش های اجتماعی، گرایشات چپ و راست در اپوزیسیون نیز بطور طبیعی و بنابر ماهیت طبقاتی هر جریان، آشکارتر می شوند. این را ما در موضع گیری های مختلف جریانات سیاسی خارج از کشور، بویژه نسبت به جنبش معلمان بروشنی می بینیم. محک عملی برای روشن شدن ماهیت واقعی هر جریان سیاسی شدت یافتن مبارزه طبقاتی در جامعه است. در چنین شرایطی است که میان نیروهای انقلابی که خواستار تغییر بنیادی نظام حاکم هستند، از یکسو و جریان های راست و رفرمیست که به دنبال این یا آن جناح حاکمیت هستند، از دیگرسو، مبارزه شدیدی بر سر چگونگی برخورد به جنبش های اجتماعی در می گیرد که سرانجام جریانات اصلاح طلب همگام با رژیم ترور و خفقان شرکت در سرکوب نیروهای انقلابی است!