اسماعیل ویسی- مصاحبه نشریه کمونیست با اسماعیل ویسی در خصوص اولویتهای کنگره هفتم

مصاحبه نشریه کمونیست با اسماعیل ویسی در خصوص اولویتهای کنگره هفتم

کنگره هفتم حزب حکمتیست کنگره روتینی است، ولی در شرایطی برگذار میشود که جهان، خاورمیانه و ایران با تحولات و تلاطمات جدیدی روبرو است. به نظر شما کنگره در این شرایط باید به چه مسایلی پاسخ بدهد و بر چه الویت های تاکید نماید؟

اسماعیل ویسی: همانطوری که اشاره شده است، کنگره هفتم حزب حکمتیست در شرف برگزاری است. پیشاپیش برگزاری کنگره را به  طبقه کارگر، تمامی فعالین کمونیست و جنبشهای اجتماعی آزادیخواه و برابری طلب تبریک می گویم. امید وارم که  کنگره ای موفق با به تصویب رسانیدن مصوبات و تعیین  اولویتها، خط و مشی سیاسی- پراتیکی در دور آتی،  بر اساس  واقعیات عینی- اجتماعی برگزار کنیم که زمینه ساز و نقاط عطفی در ابعاد سیاسی- تشکیلاتی و اجتماعی باشد. حزب را در جهت مبدل شدن  به حزبی سیاسی کمونیستی- اجتماعی  و قرار داده شدن در بطن صحنه سیاست جامعه ایران، با پایه های اجتماعی در بطن جنبشهای کارگری، آزادی زن و جوانان، چون حزبی مطرح، قدرتمند، قابل اتنخاب و رهبر و سازمانده  قرار وسوق بدهد که بتواند در هرگونه تغییر و تحولی در بهبود بخشیدن به زندگی اکثریت مردم تا سرنگون کردن حکومت اسلامی در ایران عملا از رفرم تا انقلاب، ایفای نقش اساسی را بنماید! زیرا این فلسفه وجودی تشکیل و مبنای فعالیت حزب است.

کنگره هفتم، کنگره ای روتین است  که بر اساس اصول سازمانی حزب با تاخیری چند ماهه بدلیل صرفا مشکلات فنی برگزار می شود. ویژگی خاصی ندارد. اما، در برهه ای از زمانه در شرایط ویژه ای که جهان، منطقه و جامعه ایران در آن بسر می برد. در یکی از بحرانی ترین مناطق جهان که جنگ های نیابتی قدرت های جهانی و ارتجاع منطقه ای و ترورستهای اسلامی که حکومت اسلامی سرمایه داران در ایران یکی از پایه های اساسی بوجود آورنده این شرایط بحرانی و ناامنی ” اقتصادی- اجتماعی- زیستی ” را از هر لحاظ به اکثریت مردم در منطقه و بویژه ایران، تحمیل کرده اند، برگزار می شود که می توان تاکید کرد ویژگی خاصی را از لحاظ  تصمیمات سیاسی و پراتیک اجتماعی به کنگره بخشیده است. زیرا حزب در بطن چنین اوضاع و احوالی فعالیت می کند. بطور مثبت و منفی رنگ و بوی آن در جو کنگره خودنمائی خواهد، کرد.

لازم است به شرایط و اوضاع احوال سیاسی اجتماعی جامعه ایران که جدا از شرایط جهانی، منطقه ای، اساسا  در نتیجه وجود شوم حاکمیت سیاسی حکومت اسلامی سرمایه داران می باشد، اشاره بکنم. تا بتوان  اولویتهای لازم را، تاکید کرد.

سرکوب و رشد و گسترش روزافزون اخنتاق سیاسی و عدم برسمیت شناختن هرگونه حق و حقوق ابتدائی آحاد مردم، دستگیری و زندانی کردن  فعالین کارگری، سیاسی- اجتماعی ، دخالت در زندگی خصوصی مردم بویژه زنان و جوانان. همراه با اخراج، بیکار سازی، بسته شدن و تعدیل نیرو در مراکز اصلی صنعتی تولیدی- خدماتی، نا امنی شغلی، عدم بیمه بیکاری و دیگر بیمه های اجتماعی و درمانی و رشد و گسترش فقر و فلاکت و تعرض گسترده  و افسار گسیخته به سطح زندگی و معیشت اکثریت مردم . رشد و گسترش پدیده های شوم  کودکان کار و خیابانی، کارتون خوابی، فحشا و اعتیاد از شاخص های اساسی و غیر قابل انکار امروزجامعه ایران، به یمن وجود حاکمیت ضد انسانی رژیم اسلامی سرمایه داران، می باشد. رژیمی که، در بن بست اقتصادی – سیاسی و اجتماعی قرار گرفته  و برای ادامه حیات ارتجاعی و استثمارگرانه اش، از سوق دادن هرچه بیشتر جامعه به استیصال، فقر و فلاکت و عملا گرسنگی دادن توده مردم زحمتکش برای تحمیل شرایط بدتر، متفرق کردن مبارزات کارگری و اجتماعی و فراهم کردن زمینه تامین کار ارزان و کارگر خاموش، از هیچ تلاشی فروگذاری نکرده و نخواهد، کرد. به دلیل وجود این شرایط بسیار مخاطره آمیز و تثبیت و تحمیل ناچیزترین سطح  زندگی و دستمزد ” 712 هزار تومان با محاسبه در صدهای دیگری تحت عناوین متفاوت در  سال 1394 که نه تنها کفاف تامین هزینه های اولیه ی زندگی را نمیدهد، بلکه بر اساس اعتراف مسئولین و نهادهای تحت عنوان نهاد های کارگری وابسته به حکومت، و آمار های ارائه داده شده در ایران،  بیشتر از 4 برابر پائین تر از خط فقر می باشد که عوارض منفی انسانی- اجتماعی آن دامن زده شدن بیشتر به فقر، فلاکت، استیصال و گسترش پدیده  کودکان کار و خیابان ، فحشا، تن فروشی، اعتیاد و دیگر مصائب اجتماعی می باشد.  وجود صف میلیونی بیکاران از جوانان تحصیل کرده  در ابعاد میلیونی با مدارکی در سطوح بالای تحصیلی که حکومت اسلامی سرمایه داری از تامین کارآفرینی و بکارگماردن آنان کاملا در بن بست فرار گرفته است، که زندگی استیصال آمیزی  را عملا به اکثریت مردم بویژه طبقه کارگر تحمیل کرده، انکار ناپذیر است.

اما با این وصف و در تقابل تلاشهای رژیم اسلامی برای گسترش  اختناق و تحمیل موقعیت بردگی مطلق به طبقه کارگر و اکثریت توده کارکن آن جامعه، کشمکش و تقابل جدی جنبشهای اجتماعی ” کارگری، آزادی زن، جوانان برای خلاصی فرهنگی ” هرچند بطور متفرق و غیر سازمانیافته،  وجود دارد . جنبشی عظیم مطالباتی اقتصادی- اجتماعی، در جریان است که با مقاومت و اعتراض و اعتصابات کارگری روزمره خود، همچون اعتصابات کارگران صنایع پتروشیمی، اعتصاب گسترده و شکوهمند کارگران معادن چادرملو، کارگران معدن سنگ  آهن بافق، ایران خودرو، اعتصابات سراسری پرستاران، اعتراضات سراسری و پیشرو معلمان در میدان هستند از نمونه های بارز این دوره جدید کشمکش و رویاروئی اردوی کار در ایران با کارفرمایان و جمهوری اسلامی سرمایه داری است. و تاکنون نتوانسته است رؤیا های بورژوا- اسلامی ها را برای احیای “بهشت سرمایه داری” مبتنی بر کار ارزان و کارگر خاموش را متحقق کند. این جنبش واقعی مطالباتی، جنبشی اجتماعی است که حزب حکمتیست باید بدان وصل شود و در زمینه های متفاوت مبارزاتی آن ایفای نقش کند!

در جغرافیای فعالیت سیاسی حزب حکمتیست در ایران و در منطقه نیز ” مسئله کرد ” وجود دارد.  جامعه کردستان یکی از مناطق اصلی فعالیت حزب می باشد. که بخش تفکیک ناپذیر و ارگانیکی از اقتصاد سیاسی در ابعاد سراسری در ایران میباشد. به تبع آن هر فعل و انفعالی از لحاظ اقتصادی، سیاسی- اجتماعی و طبقاتی و مبارزاتی  انعکاس خاص خود را در کردستان خواهد داشت. در نتیجه مصافهای پیش روی کمیته کردستان حزب در راستای جهتگیریهای سیاسی- اجتماعی و مبارزاتی سراسری حزب میتواند معنا و مفهومی عملی پیدا کند و نمیتواند جدا از “جدال اصلی عرصه های نبرد طبقاتی ” در ابعاد سراسری و تضاد طبقات اصلی اجتماعی “طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار” باشد. اما لازم است بطور جدی در رابطه با مسئله کرد که موقعیت جدیدی را در سطح جهانی، منطقه ای پیدا کرده است، با تقبل مؤلفه های جدید دخیل در این رابطه، که خارج ار اراده پیش امده است ، با در نظر گرفتن تاثیرات مثبت و منفی آن فعالیت سیاسی- اجتماعی حزب،  با  حساسیت بیشتری با برنامه و هدفمند برخورد شود!

بر اساس توضیحاتی که دادم، بنظرم لازم است کنگره در مباحث و تدوین و تصویب اولویتهای زیر تاکید کند که در بطن نوشته بطور کلی اشاره می کنم:

– لازم است عملا شائبه های فعالیت صرفا ضد رژیمی گری، جنبشی کارکردن، کار مقطعی و سطحی در شیوه و سبک کار سیاسی، تبلیغی، سازمانی و … را با برسمیت شناختن مشکلات تاکنونی عملا بکنار نهاده و بر “فعالیت سازمانیافته و عمیق، بدور از آکسیونسیم، تبلیغات آژیتاسیونی غیر واقعی و صرفا ایدئولوژیکی، غیرهدفمند و فرقه گرایانه” در ابعاد اجتماعی و در جنبش طبقه کارگر در مراکز و محیط زیست و کارشان تاکید کرده و تلاش برای شکل دادن به انسجام طیف کارگران کمونیست و رادیکال و به هم بافتن شبکه های محافل رهبران عملی و فعالین کارگری و اجتماعی در ابعاد اجتماعی متمرکز شد و از این طریق بر همه فعالیت های سیاسی و اجتماعی آزادیخواهانه و برابری طلبانه در جامعه تاثیر گذاشت.  

– در این راستا لازم است بر وضعیت کارگران و تقابل طبقاتی اجتماعی در ایران اشراف داشت. و آگاه بر تحولات جامعه سرمایه داری در جامعه  و مبارزات کارگران و مردم زحمتکش ” جنبشهای آزدایخواهانه اجتماعی ”  برای بهره مند شدن از زندگی بهتر باید پرچم جنبش “مطالبات اقتصادی- اجتماعی ” کارگران، زنان و جوانان در ایران را تبدیل به پرچم مبارزاتی و هر نوع اتحاد طبقاتی – اجتماعی مبدل و برای نقش بر آب کردن و طرد خرافات و آراء و افکار و ترفندهای گرایشات متفاوت بورژوازی “اپوزیسیون و در حاکمیت” و رژیم اسلامی و استبداد و سرکوب آن در همه زمینه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و طبقاتی و سازمانی متمرکز شد.

– برای جذب و جلب اعتماد کارگران کمونیست و رهبران عملی و فعالین اصلی در جنبش کارگری و اجتماعی به حزب، باید در فعل و انفعالات (جدل های ما بین گرایشات، کمونیستی و رفرمیستی “چپ و راست”) جنبش کارگری با طرح و برنامه روشن بمنظور شکل دادن به تحزب کمونیستی کارگری دخالت کرد و راه حلهای عملی و واقعبینانه را در پیش پای شان قرار داد.

– نظام اقتصادی، اقتصاد حکومت اسلامی در بن بست کامل قرار دارد و می توان تاکید کرد که ورشکسته شده است. حتی توافق هسته ای و لغو تحریم های اقتصادی به فریادش نخواهد، رسید. عوارض زیانبار این وضعیت، بسته شدن و تعدیل نیروی کار در مراکز اصلی تولیدی می باشد که بیکار سازی وسیع و گسترش فقر و فلاکت در ابعاد معیشتی و زیستی در جامعه ایجاد و تحمیل شده است. بیکاری وسیعی در بعد میلیونها نفر وجود دارد که فاقد هرگونه تامین بیمه های اجتماعی و بویژه بیکاری می باشند. موج بیکار سازی و بیکاری بسیار ملموس و محسوس می باشد.

تعرضات اخیر دستگیری، بارداشت فعالین کارگری- اجتماعی بمثابه ضربه پیشگیرانه ای است که جنبش مطالباتی ای که در جریان است، سرکوب کند و به جامعه این پیام را میدهد که از نتایج توافق هسته ای و لغو تحریم های اقتصادی نباید هیچ انتظاری را داشت و کمافی سابق سهم کارگر و توده کارکن در آن جامعه تحمل فقر و فلاکت می باشد. و …  راه حل عملی پافشاری کارگران بیکار شده بر خواست اساسی “تامین بیمه بیکاری مکفی” می باشد. لازم است این مطالبه به سرلوحه مطالبات اساسی کارگران بیکار شده قرار گیرد و حول آن، در ابعاد اجتماعی نیرو بسیج و متشکل کرد.

– برای دستیابی به مطالبات سازمانی- اجتماعی و طبقاتی، تاکید بر: تماس مستمر با کارگران کمونیست و رهبران عملی کارگری توده ای در ابعاد اجتماعی. ملموس کردن شرایط موجود و قانع کردن و گام عملی و اساسی برداشتن شان برای تماس های مستمر با دیگر رهبران و محافل کارگری و توده ای در ابعاد اجتماعی برای بهم بافته شدن شبکه محافل رهبران عملی و کمونیست، و دوری گزیدن از سبک کار مقطعی و بدون ربط به محیط کار و زیست می باشد.  که برای آن باید نقشه مند تلاش پیگیرانه نمود. تا  زمینه ساز متشکل شدن، گام برداشتن و ایجاد ” تشکل های توده ای کارگری ” فرام شود.

– بمنظور متحد کردن صفوف طبقه کارگر و جلب و جذب “فعالین و رهبران عملی و کارگران کمونیست و رادیکال” و برای متشکل و متحد کردن طبقه کارگر لازم است بر مبارزات اقتصادی و “ارائه نوع تشکل توده ای کارگری” برای پیشروی و فائق آمدن بر پراکندگی که اکنون بر آنان حاکم است، در محل کار و زیست شان بصورت هدفمند اقدام وتبلیغ نمود.

– ما فعال “جنبش شورائی”، جنبش مجامع عمومی کارگران هستیم مجامع عمومی بر رای مستقیم کارگران تکیه دارند. برگزاری مجامع عمومی را مناسب ترین شکل ممکن برای اتحاد و تشکل توده ای خود کارگران میدانیم. از آنجا که مجامع عمومی محتاج اجازه دولت نیستند، از آنجا که این مجامع کل کارگران و نه نمایندگان کارگران را در مقابل دولت و کارفرمایان قرار میدهد و از آنجا که این مجامع به صنف و رشته های مخلتف تولیدی محدود نمیشوند، امکان تشکل وسیعتر و پایدارتری را به طبقه کارگر در مبارزه خود علیه کارفرمایان و دولت میدهد. در دستور قرار بگیرد.

– در این راستا لازم است فعالین و کارگران کمونیست و رهبران عملی کارگری و توده ای را فراخواند که برای ایجاد سازمانهای توده ای علنی در محل کار و زیست خود مبارزه و تلاش کنند و عملا به پای ایجاد آن بروند. بدیهی است هر نوع سندیکا، اتحادیه، صندوق های کارگری، تعاونی و انجمن هایی که توسط کارگران در محیط ها و مراکز کاری و تولیدی “محیط کار و زیست” به منظور پیشبرد امر مبارزاتی و دستیابی به مطالباتشان سازمان می یابد، باید بعنوان تشکلهای توده ای کارگری برسمیت شناخته شده و با همه وجود از آنها دفاع کرد.

تشکل اتحاد کارگری علیه بیکاری – همچنین لازم است بدلیل وجود بحران عمیق اقتصادی، و فقر و فلاکتی که دامنگیر کل جامعه ایران و از جمله کردستان و بویژه طبقه کارگر شده است و موج بیکار سازی وسیع کارگران، تلاش برای “متحد کردن کارگران بیکار و شاغل ” تحت عنوان “تشکل اتحاد کارگری علیه بیکاری” که اتحادی طبقاتی میباشد. چون اولویتی فوری برخوردار است و از مصافهای آتی در دستور قرار داده شود. تلاش نمود فعالین کارگری و اجتماعی را متوجه این امر خطیر کرد. خود را صاحب این عرصه کنند و عملا به پای مادیت بخشیدن بدان بروند.

سیاست سازماندهی ما – این جهت سیاسی- عملی در راستای روشن تر کردن “سیاست سازماندهی ما درمیان کارگران ” می باشد و به نوعی به ایجاد تجمع و محافل کارگری “با دیدگاهی کارگری و کمونیستی بر اساس ایجاد اتحاد  طبقاتی کارگران” و دامن زدن به رشد و گسترش و به هم بافتن “شبکه محافل کارگران کمونیست و رادیکال و رهبران عملی کارگری” کمک خواهد کرد و خواهد توانست در آینده پایه های “پایه های حزب حکمتیست در جامعه ایران ” در ابعاد اجتماعی را بر شانه های این تشکل ها و محافل واقعی قرار بگیرند، بنیاد نهاد که خواهد توانست عملا “تلفیق کار علنی- مخفی (کار علنی- قانونی) برای سازماندهی در محیط کار و زیست و هدایت و رهبری سیاسی مبارزاتی کارگران” را بطور تعیین کننده ای تامین کند و عملا “پایه های حزب حکمتیست در جامعه ایران ” در ابعاد اجتماعی و بر پایه طبقاتی کارگری تشکیل خواهد شد. در نتیجه تمرکز بر جنبش کارگری که مصاف اصلی فعالیت آتی میباشد و تدوین چشم انداز از این زاویه در نقشه عملی هدفمند.

تاکید بر چند نکته:

– در تلاطمات سیاسی- اجتماعی آتی در ایران “تقابل جنبشهای اجتماعی چپ و راست” برای تعیین تکلیف سرنوشت حاکمیت سیاسی، واقعیتی انکار ناپذیر است. بطور تفکیک ناپذیری در سیر روند طبیعی تلاطمات سیاسی- اجتماعی در کردستان نیز چنین خواهد بود. اما، لازم است تشکیلات کردستان حزب در سیر روند این تلاطمات برای بدترین حالت ممکن که بنا به محاسبات اقتصادی- سیاسی جهانی و منطقه ای و نیروهای راست و سناریو سیاهی از راست پرو غرب گرفته تا فراخوان وحدت ملی و  فدرالیست چیهای کرد، تروریستهای اسلامی ” داعش خفته در کردستان ”  با ارائه آلترناتیو توسط دول غرب و نیروهای دسته راستی و دست نشانده شان شرایط را عوض  کنند و “سپردن سکان اداره جامعه کردستان” که از طریق جنبش بورژوا ناسیونالیستی کرد، تحمیل شود. باید آماد بود. و لازم است در تقابل با آن بطور ویژه “برنامه حزب حکمتیست برای حاکمیت مردم در کردستان” تدوین شود.

– تلاش برای مبدل و تداعی شدن حزب درایران  بعنوان نماینده اصلی و پرچمدار “نه” توده کارگر و مردم زحمتکش به جمهوری اسلامی  و نیروی پیگیر برای سرنگون کردن آن، که مانع اصلی برسر راه هر نوع پیشروی  و دستاوردی است.

– تبدیل شدن به نماینده و پرچمدار جنبش کمونیستی کارگری و قطب چپ جامعه حول پرچم حزب حکمتیست در بطن صحنه سیاست اجتماعی در تقابل با جمهوری اسلامی و  دیگرجنبشهای و احزاب سیاسی مربوطه .

– تلاش برای گسترش بخشیدن و سازماندهی گارد آزادی در ابعاد اجتماعی بطور متمرکز و هدفمند تر.

– دخالت با برنامه و هدفمند در جنبش  آزادی زن،  تلاش برای جلب و جذب فعالین رادیکال و برابری طلب و  سازماندهی وهدایت آن

– دخالت موثر در جنبش جوانان سکولار و مدرن برای خلاصی فرهنگی- اجتماعی.

نکات اشاره شده نکاتی است جدی که بطور کلی تاکید کرده ام.

12 مهر ماه 1394- 4 اکتبر 2015

esmail.waisigmail.com

***