اسماعیل ویسی- تاکیداتی  در رابطه  با کنگره هشتم حزب حکمتیست

اسماعیل ویسی- تاکیداتی  در رابطه  با کنگره هشتم حزب حکمتیست

کنگره هشتم حزب حکمتیست در شرف برگزاری است. پیشاپیش برگزاری کنگره را به  طبقه کارگر، تمامی فعالین کمونیست و جنبشهای اجتماعی آزادیخواه و برابری طلب تبریک می گویم. امید وارم که با طرح  مصوبات درست و ترسیم اولویتها و خط و مشی سیاسی – پراتیکی روشن کنگره موفقی را برگزار کنیم و به این طریق حزب را هر چه بیشتر در دسترس جامعه و قابل انتخاب قرار دهیم .

 کنگره هشتم، کنگره ایست روتین  که بر اساس اصول سازمانی حزب برگزار می شود . ما کنگره را در شرایطی بر گزار می کنیم  که جنگ های نیابتی قدرت های جهانی و ارتجاع منطقه ای و تروریستهای اسلامی که حکومت اسلامی سرمایه داران در ایران یکی از پایه های اساسی بوجود آورنده این شرایط بحرانی و ناامنی ” در ان است ، منطقه را از لحاظ  اقتصادی- اجتماعی- زیستی ” هر چه بیشتربرای اکثریت مردم در منطقه و بویژه ایران نا امن کرده است ،این شرایط ویژگی خاصی را از لحاظ  اتخاذ تصمیمات سیاسی و پراتیک اجتماعی به کنگره می بخشد و بر فضای کنگره تاثیر خواهد گذاشت .

زیرا، سرکوب و رشد و گسترش روزافزون اخنتاق سیاسی و عدم برسمیت شناختن هرگونه حق و حقوق ابتدائی آحاد مردم، دستگیری و زندانی کردن فعالین کارگری، سیاسی- اجتماعی ، دخالت در زندگی خصوصی مردم بویژه زنان و جوانان. همراه با اخراج، بیکار سازی، بسته شدن و تعدیل نیرو در مراکز اصلی صنعتی تولیدی- خدماتی، نا امنی شغلی، عدم بیمه بیکاری و دیگر بیمه های اجتماعی و درمانی و رشد و گسترش فقر و فلاکت و تعرض گسترده  و افسار گسیخته به سطح زندگی و معیشت اکثریت مردم . رشد و گسترش پدیده های شوم کودکان کار و خیابانی، کارتون خوابی، فحشا و اعتیاد از شاخص های اساسی و غیر قابل انکار امروز جامعه ایران، به یمن وجود حاکمیت ضد انسانی رژیم اسلامی سرمایه داران، می باشد. رژیمی که، در بن بست اقتصادی – سیاسی و اجتماعی قرار گرفته  و برای ادامه حیات ارتجاعی و استثمارگرانه اش، از سوق دادن هرچه بیشتر جامعه به استیصال، فقر و فلاکت و عملا گرسنگی دادن توده مردم زحمتکش برای تحمیل شرایط بدتر، متفرق کردن مبارزات کارگری و اجتماعی  برای فراهم کردن زمینه تامین کار ارزان و کارگر خاموش، از هیچ تلاشی فروگذاری نکرده و نخواهد، کرد. به دلیل وجود این شرایط بسیار مخاطره آمیز و تثبیت و تحمیل ناچیزترین سطح  زندگی با تحمیل دستمزدی حدودا 4 برابر زیر خط فقر، و حتی عدم پرداخت آن سطح نازل از دستمزدها ” دستمزدهای معوقه ”  که نه تنها کفاف تامین هزینه های اولیه ی زندگی را نمیدهد، بلکه بر اساس اعتراف مسئولین و نهادهای تحت عنوان نهاد های کارگری وابسته به حکومت، و آمار های ارائه داده شده در ایران،  برابر با تامین زندگی 10 روزه خانوار4 نفری کارگری می باشد. که هم اکنون بیشتر از 50 در صد مردم در ایران و 90 در صد کارگران زیر خط فقر زندگی می کنند . حدودا 3 میلیون و 200 هزار کودک بدلیل عدم تامین شهریه مدرسه از تحصیل محروم شده اند. همچنین دیگرعوارض منفی انسانی- اجتماعی آن دامن زده شدن بیشتر به فقر، فلاکت، استیصال و گسترش پدیده  کودکان کار و خیابان ، فحشا، تن فروشی، اعتیاد، پیش فروش کودکان در رحم، کولبری در ابعاد دهها هزار نفری در جامعه کردستان و دیگر مصائب اجتماعی می باشد. خصلت نمای زندگی استیصال آمیزی و تحمیل شده به اکثریت توده مردم می باشد.

اما با این وصف و در تقابل تلاشهای رژیم اسلامی برای گسترش اختناق و تحمیل موقعیت بردگی مطلق به طبقه کارگر و اکثریت توده کارکن آن جامعه،  تاکنون نتوانسته است رؤیا های بورژوا- اسلامی ها را برای احیأ ” بهشت سرمایه داری” مبتنی بر کار ارزان و کارگر خاموش را متحقق کند. زیرا در بطن جامعه کشمکش و تقابل جدی جنبشهای اجتماعی ” کارگری، آزادی زن، معلمان، جوانان برای خلاصی فرهنگی ” هرچند بطور متفرق و غیر سازمانیافته،  وجود دارد . جنبشی عظیم مطالباتی اقتصادیاجتمای، در آرا است که با مقاومت و اعتراض و اعتصابات کارگری روزمره خود، همچون اعتصابات کارگران بخشهای متفاوت مراکز کاری ،صنایع پتروشیمی، اعتصاب گسترده و شکوهمند کارگران هپکو و زرآب، کارگران  ایران خودرو، اعتصابات سراسری پرستاران، اعتراضات سراسری و پیشرو معلمان و بازنشستگان در میدان هستند از نمونه های بارز این دوره جدید کشمکش و رویاروئی اردوی کار در ایران با کارفرمایان و جمهوری اسلامی سرمایه داری است و …

در جغرافیای فعالیت سیاسی حزب حکمتیست در ایران و در منطقه نیز ” مسئله کرد – در سوریه و بویژه برگزاری رفراندوم برای استقلال از عراق و حساسیتهای خاصی که از دولتهای قومی فاشیستی اسلامی عراق، ایران و ترکیه تا مراکز ارتجاعی الازهر، اتحادیه عرب و دیگر دسته و دوایر مرتجع  ” حکومت اسلامی و تهیدی و لشکر کشی همراه با محاصره اقتصادی که عملا صلاح کشتار دسته جمعی مردم در کردستان می باشد “،  وجود دارد. زیرا جامعه کردستان یکی از مناطق اصلی فعالیت حزب می باشد. که بخش تفکیک ناپذیر و ارگانیکی از اقتصاد سیاسی در ابعاد سراسری در ایران میباشد. به تبع آن هر فعل و انفعالی از لحاظ اقتصادی، سیاسی- اجتماعی و طبقاتی و مبارزاتی  انعکاس خاص خود را در کردستان خواهد داشت. در نتیجه مصافهای پیش روی حزب و از جمله کمیته کردستان،  قرار داده است که در راستای جهتگیریهای سیاسی- اجتماعی و مبارزاتی سراسری حزب میتواند معنا و مفهومی عملی پیدا کند که بخشی پایه ای از “جدال اصلی عرصه های نبرد طبقاتی ” در ابعاد سراسری و تضاد طبقات اصلی اجتماعی  ” طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار” میباشد.

بر اساس توضیحاتی که دادم، بنظرم لازم است کنگره در مباحث و تدوین و تصویب اولویتهای زیر تاکید کند:

-وضعیت پیش آمده فوق باعث شده است که در جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی آزادیخواه و برابری طلب گرایش ” حقوق مدنی. امکانگرائی-قانون گرائی، که عملا خلط بحث کار علنی- قانونی ” است و در جامعه کردستان نیز ، جنبش اجتماعی ناسیونالیسم کرد در کل که جنبش سیاسی بورژوازی کرد می باشد و بر اساس آن احزاب سیاسی اش در اشکال و عناوین متفاوت ، تقویت شده و چون رقیبی واقعی و عینی در جامعه کردستان در تقابل با جنبش کمونیستی و چپ قرار گرفته و مانعی است در پیش پای پیشروی های مبارزه طبقاتی. که نباید غافل بود. پس در نتیجه:

–تلاش برای شکل دادن به انسجام طیف کارگران کمونیست و رادیکال و به هم بافتن شبکه های محافل رهبران عملی و فعالین کارگری و اجتماعی در ابعاد اجتماعی متمرکز شد و از این طریق بر همه فعالیت های سیاسی و اجتماعی آزادیخواهانه و برابری طلبانه در جامعه تاثیر گذاشت.

– در این راستا لازم است بر وضعیت کارگران و تقابل طبقاتی اجتماعی در ایران اشراف داشت. و آگاه بر تحولات جامعه سرمایه داری در جامعه  و مبارزات کارگران و مردم زحمتکش ” جنبشهای آزادیخواهانه اجتماعی ”  برای بهره مند شدن از زندگی بهتر باید پرچم جنبش “مطالبات اقتصادی- اجتماعی ” کارگران، زنان و جوانان در ایران را تبدیل به پرچم مبارزاتی و هر نوع اتحاد طبقاتی – اجتماعی مبدل و برای نقش بر آب کردن و طرد خرافات و آراء و افکار و ترفندهای گرایشات متفاوت بورژوازی “اپوزیسیون و در حاکمیت” و رژیم اسلامی و استبداد و سرکوب آن در همه زمینه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و طبقاتی و سازمانی متمرکز شد.

– برای جذب و جلب اعتماد کارگران کمونیست و رهبران عملی و فعالین اصلی در جنبش کارگری و اجتماعی به حزب، باید در فعل و انفعالات (جدل های ما بین گرایشات، کمونیستی و رفرمیستی “چپ و راست”) جنبش کارگری با طرح و برنامه روشن بمنظور شکل دادن به تحزب کمونیستی کارگری دخالت کرد و راه حلهای عملی و واقعبینانه را در پیش پای شان قرار داد.

– نظام اقتصادی، اقتصاد حکومت اسلامی در بن بست کامل قرار دارد و می توان تاکید کرد که ورشکسته شده است. حتی توافق هسته ای و لغو تحریم های اقتصادی به فریادش نرسیده، است. عوارض زیانبار این وضعیت، بسته شدن و تعدیل نیروی کار در مراکز اصلی تولیدی می باشد که بیکار سازی وسیع و گسترش فقر و فلاکت در ابعاد معیشتی و زیستی در جامعه در ابعاد سراسری و بویژه در کردستان روی آوری دهها هزار نفر به کار طاقت فرسا و مرگ آفرین کولبری،  ایجاد و تحمیل شده است. بیکاری وسیعی در بعد میلیونها نفر وجود دارد که فاقد هرگونه تامین بیمه های اجتماعی و بویژه بیکاری مکفی می باشند. موج بیکار سازی و بیکاری در جامعه کردستان بسیار ملموس و محسوس می باشد. راه حل عملی پافشاری کارگران بیکار شده و کولبر بر خواست اساسی “ یا کار یا بیمه بیکاری مکفی” می باشد. لازم است این مطالبه به سرلوحه مطالبات اساسی کارگران بیکار شده و ارائه ” کارت رسمی معتادین از داروخانه های- مرکز بهداشتی و بهزیستی ”  قرار گیرد و حول آن، در ابعاد اجتماعی نیرو بسیج و متشکل کرد.

– اولویت کاری برای دستیابی به مطالبات سازمانی- اجتماعی و طبقاتی، تماس مستمر با کارگران کمونیست و رهبران عملی کارگری توده ای در ابعاد اجتماعی می باشد. ملموس کردن شرایط موجود و قانع کردن و گام عملی و اساسی برداشتن برای تماس های مستمر با دیگر رهبران و محافل کارگری و توده ای در ابعا اجتماعی برای بهم بافته شدن شبکه محافل رهبران عملی و کمونیست، و دوری گزیدن از سبک کار مقطعی و بدون ربط به محیط کار و زیست می باشد. برای آن باید نقشه مند تلاش پیگیرانه نمود.

تشکل های توده ای کارگری– بمنظور متحد کردن صفوف طبقه کارگر و جلب و جذب “فعالین و رهبران عملی و کارگران کمونیست و رادیکال” و برای متشکل و متحد کردن طبقه کارگر لازم است بر مبارزات اقتصادی و “ارائه نوع تشکل توده ای کارگری” برای پیشروی و فائق آمدن بر پراکندگی که اکنون بر آنان حاکم است، در محل کار و زیست شان بصورت هدفمند اقدام وتبلیغ نمود. در این راستا لازم است فعالین و کارگران کمونیست و رهبران عملی کارگری و توده ای را فراخواند که برای ایجاد سازمانهای توده ای علنی در محل کار خود مبارزه و تلاش کنند و عملا به پای ایجاد آن بروند. به هم بافتن “شبکه محافل کارگران کمونیست و رادیکال و رهبران عملی کارگری”  اساس پایه ریزی چنین تشکل هائی است. که عملا تلفیق کار علنی- قانونی  است برای تحمیل خود بهعنوان نماینده کارگر به  نهادهایحکومتی است

تاکید بر چند نکته- -تلاش برای مبدل و تداعی شدن حزب درایران  بعنوان نماینده اصلی و پرچمدار ” نه “ توده کارگر و مردم زحمتکش به کلیت موجودیت جمهوری اسلامی. زیرا در تلاطمات سیاسی- اجتماعی آتی در ایران ” تقابل جنبشهای اجتماعی چپ و راست ”  برای تعیین تکلیف سرنوشت حاکمیت سیاسی، واقعیتی انکار ناپذیر است. پس لازم است برای  مبدل شدن به نماینده و پرچمدار جنبش کمونیستی کارگری و قطب چپ جامعه حول پرچم حزب حکمتیست در بطن صحنه سیاست اجتماعی در تقابل با جمهوری اسلامی و جنبش بورژوا ناسیونالیستی کرد و احزاب مربوطه .با طرح و برنامه سازمانگرانه :
– تلاش برای گسترش و سازماندهی گارد آزادی در ابعاد اجتماعی. – دخالت موثر در جنبش  آزادی زن تلاش برای جلب و جذب فعالین.  سازماندهی وهدایت آن از طریق ایجاد شبکه فعالین آن  – دخالت موثر در جنبش جوانان سکولار و مدرن برای خلاصی فرهنگی- اجتماعی. عمل کرد!

 اسماعیل ویسی       esmai.waisi@gmail.com

22 مهر 1396- 14 اکتبر 2107

منتشر شده در نشریه کنگره شماره 3. ویژه کنگره هشتم حزب حکمتیست