اختر کمانگر – ۸ مارس با پیام‌ها و خواست‌هایش در دستورکار

۸ مارس با پیام‌ها و خواست‌هایش در دستورکار
هشتم مارس، روز جهانی زن، تنها یک رویداد تاریخی نیست. این روز، مبارزات،‌ خواست‌ها و حقوق انسانی نیمی از بشریت را همانند رود جاری،‌ در بستر دارد.هشتم مارس، در روند اعتراض‌ها و فعالیت‌های اقتصادی و سیاسی زنان کارگر شکل گرفت،‌ برآشفت و بر بستر تاریخ و موضوع روز جهانی شد. در آغاز،‌ این مبارزات زنان فرودست و کارگر بود که در روند تاریخ،‌ متراکم گردید و در یک روز تاریخی با پرچمداری زنان بافنده در نیویورک و شیکاگو، زمینه شکل گیری روز جهانی زن شد. هر چند این اعتراض‌ها همانند خیزش روز کارگر در اول ماه مه به شیوه‌ای وحشیانه، توسط نیروهای سرمایه سر کوب شد،‌اما فراموش نگردید. امروزه تقریبا در سراسر جهان،‌ ۸ مارس، به‌عنوان روز اعتراض به نابرابری‌ها و ستم‌هایی که بر زنان وارد می‌آید و هم چنین گرامیداشت یاد کسانی که این مبارزه را شروع کردند و برای بهبود و دگرگونی شرایط زنان جان باختند برگزار می‌شود. اما با وجود مبارزه‌های روزمره انسان‌های آزادیخواه و برابری طلب، زنان هنوز در خانه، محیط کار واجتماع و خیابان مورد انواع خشونت‌ها و ستم‌ها قرار می‌گیرند.
زنان بیشماری، در برابر این ناروا‌یی‌ها و اعمال ضد انسانی، تا آخرین لحظه‌های زندگی،‌ علیه مناسبات سرمایه‌‌داری و مرد سالاری، با فداکاری جنگیده و با رویکردی سوسیالیستی به میدان آمد‌ه‌‌اند، نه برای خود و پدیده زن یا جنسیت، و نه برای سالار شدن، و فرمانروایی، نه برای سرنگونی و به زیر کشانیدن مرد، و به چنگ آوری قدرت، بلکه برای ارزش فراتر از «من». مبارزه زنان از موضع انقلابی،‌ مبارزه برای رهایی ما- ‌ما – به معنای جامعه جهانی می‌باشد. این مبارزه، در جستجوی برابری زن ومرد برای ادامه استثمار و مالکیت نیست. برای به دست آوردن همان موقعیت و جایگاهی نیست که مردان در این مناسبات از آن برخوردارند تا با دست یافتن به پست و مقام‌های دولتی و حکومتی، در همین جامعه طبقاتی، برابر با مردان باشند. رویکرد برابری‌‌خواهانه‌ی مبارزه زنان، بر آن است که ریشه همه نابرابری‌ها را ملغا سازد. زن در جامعه و مناسبات سرمایه‌داری، نوعی ابزار تولید به شمار می‌آید و این قانون همزاد مناسبات کالایی است. در چنین جامعه‌ای، زن به عنون یک کالا،‌ داد و ستد می‌شود و به مبادله درمی‌آید. باید این مناسبات کالایی را از میان برداشت،‌ تا زن رها شود و ارزش انسانی خویش را بازیابد. آشکار است که خواست‌های میلیون‌ها زن کارگر، با خواست‌های زنان فرادست و لایه‌هایی بالایی جامعه، یکی نیستند. سرشت و ماهیت خواست‌های انواع فمینیست‌ها، با زنان کارگر، شکاف و ماهیتی طبقاتی دارد و ناهمخوان با هم. فمینیست‌ها در نخستین ایستگاه،‌ با رسیدن به مطالبات خود،‌پیاده می‌شوند، ‌اما خواست ما زنان کارگر و کمونیست، ‌تا ایستگاه نهایی است،‌ ما ا زتمامی خواست‌های پیشرو زنان پشتیبانی می‌کنیم، در حالیکه آگاه هستیم که در هدف نهایی تنها متحدین خود هستیم. از این روی باید ماهیت و استقلال طبقاتی خود را در خواست‌های همه با همی محو سازیم.
زنان در کومه له
رهایی زنان به معنای واقعی با رهایی طبقه کارگر گره خورده است. با چنین روی کردی به موضوع رهایی ارزش یابی زنان و بازیابی هویت انسانی زن بود که کومه له برای نخستین بار در کردستان به حضور و شرکت زنان در مبارزه و رهبری مبارزه طبقاتی روی آورد. کومه‌له زنان را کمک و سازماندهی کرد تا در مقابل فرهنگ ستمگرانه و مردسالاری مبارزه کنند، و به دفاع از خود برخیزند. زنانی که اسیر هزاران قید وبند سنتی و شرعی بودند در میدان مبارزه، این زنجیرها را گسستند و همدوش با مردان چه در میادین جنگ و چه در عرصه سیاسی و سازندگی وسازمانیابی، به مبارزه برخاستند. ورود زنان به عرصه مبارزه مسلحانه و در صف پیشمرگ کومه له،‌ برای نخستین بار به زنان اعتماد به نفس و نیرو بخشید. در همان حال، ضربه‌ای سنگین به فرهنگ پوسیده‌ی قبیله‌ای، مذهبی و مردسالاری وارد آورد. هر چند مسلح شدن زنان و پیوستن به مبارزه در صف پیشمرگان کومه له پایان یافتن تفکر و رفتار مردسالاری در جامعه و حتی احزاب سیاسی نبود، اما این خود گام تاریخی مهمی به شمار می‌آید. سنت، و فرهنگ تفکر مردسالاری به شیوه های دیگر در جامعه، مانع رشد و شکوفایی زنان می‌شد. ولی با این وجود، حضور زنان در صف مبارزه سیاسی و نظامی دستاورد بزرگی برای زنان در خیزش کردستان بود که نه به شکل حضور گریلایی تنی چند از زنان در سازمانی سیاسی و مسلح،‌ بلکه به صورت توده‌ای و حضور آشکار در میان کارگران و زحمتکشان شهر و روستا اعلام حضور کرده بود.
مبارزه وبه میدان آمدن زنان کرد به‌خاطر رفع ستم ملی نبود، بلکه دفاع از زن همچون انسانی کامل،‌ انسانی که از حقوق انسانی خود محروم شده، دفاع از حق خود در مقابل بردگی بود که هر روز و هر لحظه به شیوه های مختلف مورد تحقیرو بی حرمتی قرار می گرفتند. کومه‌له در کردستان همانند دیگر نیروهای چپ با رویکرد به جنبش کارگری،‌ سوسیالیستی شرایط مناسبی برای شرکت و حضور زنان در این مبارزه فراهم کرده بود. با شروع جنگ نابرابر و هجوم حکومت اسلامی به کردستان از همان روزهای بهمن ۵۷، در کردستان زنان نیز در عرصه های گوناگون این مبارزه شرکت کرده و وظیفه گرفتند. سازمانیابی زنان در شوراهای محلی در محیط کار و زندگی، ‌شرکت فعال و پیش‌برنده در تحصن یک ماهه‌در استانداری سنندج در سال ۵۸،‌ برای اخراج سپاه سرمایه، شرکت و حتی رهبری تظاهرات‌ها،‌ زنان با فرصت یابی به شکوفایی استعداد و توانایی‌ها، پای ثابت مبارزه در این جنبش بودند.
می‌توان گفت که زنانی که در سازمان کومه له به فعالیت‌های سیاسی و مبارزه مسلحانه توده‌ای پرداختند،‌ الگویی شدند برای ۳۷ سال بعد برای زنان دلاور کوبانی. با این تفاوت چشمگیر و انقلابی که زنان در صفوف کومه له با رویکرد و اندیشه‌ی سوسیالیستی و کمونیستی و انترناسیونالیستی به این مبارزه روی آوردند، درخشیدند، جان باختند،‌ و پرچمدار رهایی نه تنها زنان بلکه تمامی افراد جامعه شدند. این یک الگوی درخشان از مبارزه‌ طبقاتی بود که آغازیدند، پیش بردند و پیش می‌برند.هرچند روی‌آوری زنان به مبارزه مسلحانه به عنوان‌ بازوی مسلح جنبش سوسیالیستی بود،‌ اما خود این روی‌کردِ زنان نشانه‌ی دیگری از مبارزه علیه مردسالاری بود، ولی این تنها یکی از عرصه‌های مبارزه است، باید به شیوه‌های دیگری از جمله فرهنگی، ‌کار سیاسی، ‌تئوریک و… به مبارزه پرداخت تا بتوان در راه مبارزه فرهنگ طبقاتی وبرای رسیدن به هدف رهای پیروز شد.
کومه له در کنگره ١٠ در سال ٢٠٠٢ خود بیانیه حقوق زنان را در ٤٦ بند به تصویب رسانید و در این تصویب به زوایای حقوق زنان پرداخت. آشکار است که از جایگاه و دید سوسیالیستی و انقلابی به بیانیه پرداخته است و در هر بند این بیانیه به روشنی در مورد حقوق زن در جامعه سخن گفته است. این خود دستاورد و الگوی ارزشمندی است برای جنبش کارگری و رهایی زنان.
زنان کوبانی
در پی مبارزه‌ای حماسی در کوبانی، و سه کانتون کردستان (کوبانی، ‌آفرین، جزیره) سوریه در سال ۲۰۱۴، قانون کانتون («کمون») «جزیره» به تصویب رسید. این بیانیه، از تبعیض و نابرابری زنان و محرومیت آنها می‌گوید. در مورد قوانین و استثماری که مانع اصلی بر سر راه پیشرفت زنان است سخن می‌گوید و مطالبات مهمی در این قانون مطرح شده است. این دستاورد، شرایطی را به وجود می‌آورد که می تواند در تضعیف سنتهای مردسالاری که در این نوع جوامع سنتی وجود دارد موثر باشد، ولی فکر نمی کنم این پایان سنت‌های عقب مانده در آن جامعه و تفکر مردسالاری باشد. به نظرمن هر چند نقش زنان در کوبانی بسیار درخشان و بر جسته است، ولی زنان کوبانی هم در چارچوب همان نابرابری‌های طبقاتی و سنتی جای می‌گیرند، زیرا که با وجود مطالباتی در کانتون جزیره مطرح شده است بازهم زنان در عمل با نوعی نابرابری روبرو می‌شوند. این بیانیه،‌ بسیار خوشبین است که در جامعه سرمایه‌سالار و مرد سالار،‌ می توان به رهایی و برابری رسید! این دیدگاه باید آگاهانه دگرگون شود. این یک توهم است که در چارچوب سرمایه‌داری، زنان می‌توانند رها شده و به حقوق انسانی و بایسته‌ی خود دست ‌یابند. حتا در پیشرفته‌ترین جوامع غربی نیز علیرغم آن همه مبارزه و نیرو،‌ زنان دچار ستم جنسیتی و نابرابری هستند.
هر چند زنان و دختران کوبانی با جسارت در این جنگ شرکت کردند و مفهوم جنسیت و معنای فرهنگ ریاکارانه «شرافت» را از بین بردند، اما زمان زیادی لازم است تا از افکار سنتی آن جامعه فاصله بگیرند. آنها به‌خاطر قوم پرستی مبارزه نکردند بلکه در دفاع از کرامت خود، در دفاع از انسانیت وبرای آزادی در مقابل داعش و حکومت اسلامی به پا خاستند. زنان کوبانی، ‌زمانی که خویش را در تهدید تجاوز و بردگی در بازارهای برده فروشی داعش و دولت اسلامی دیدند،‌ به پا خاستند. ما‌ همانند انسان‌های کمونیست، خواهان برچیده شدن نظام مردسالاری و تغییر روابط تولیدی و اجتماعی و نظام فکری جامعه طبقاتی هستیم. ستم بر زنان به دلیل نظام طبقاتی است، می بینیم که در همه جوامع به زنان ستم روا می شود، و از زاویه حقوقی همیشه مورد شکنجه وآزار قرار می گیرد. در این دنیای پر از محرومیت و استثمار زنان نه تنها به‌عنوان کارگر که نیروی کارشان را می‌فروشد بلکه به‌عنوان یک زن هم مورد ستم و سر کوب قرار می گیرد. کوبانی در حال غرقه شدن در خون بود و ارتجاع منطقه در سکوت و شادی. ولی انسانهای آزادیخواه نه تنها ساکت نمادند بلکه در تمام کشورها به پشتیبانی از مردم کوبانی به پاخاستند و از مبارزه آنها دفاع کردند. دختران جوان و زنان کوبانی با شجاعت خود به ارتجاع نشان دادند که شرافت و ناموس‌پرستی سنتی و اخلاق فریبکارانه مذهبی و ارباب رعیتی معنایی ندارد. اقدام دختری که با آخرین گلوله ی باقی مانده در خشاب، جان خود را می‌گیرد و به تسلیم و تجاور تن نمی‌سپارد،‌ پاسخی است در برابر مفهوم ضد انسانی جداسازی و خوار شماری زنان، این اقدام، با هزینه جان،‌این مفهوم های ارتجاعی را از بین می‌برد. اینها درسهای فراموش ناشدنی هستند که باید فرا گرفت و در مقابل هر بی حرمتی که به زن می شود ایستاد.
زنان در اقلیم
احزاب دخالتگر در کردستان عراق بنا به جایگاه طبقاتی و منافع خویش،‌ تا بحال نتواسته ‌و نخواسته‌اند راه حلی برای از بین بردن مشکلات زنان دراین جامعه پیدا کنند. خشونت و تبعیض علیه زنان در منطقه، ‌بیداد می کند و احزاب در این منطقه نه تنها هیچ کمکی به زنان نمی کنند، بلکه خود مانع اصلی در راه مبارزه علیه این جنایات هستند. زنان بیشماری در کردستان عراق علیه خشونت بر زنان مبارزه می کنند،‌ در حالیکه با انواع موانع روبرو هستند. .روی آوری زنان به فعالیت‌های مترقی برای رهایی و آزادی زنان،‌ هر چند در آغاز راه،‌ اما جای بسی شادمانی است. با وجود مبارزه و فعالیت فعالان زنان هر روز شاهد قتل های ناموسی، ازدواج اجباری و بی حرمتی زنان دراین منطقه هستیم.
در کردستان عراق به‌خاطر گسترش و هجوم اسلام در این جامعه، مانع دیگری در رابطه با فعالیت زنان به وجود آمده است. پیش‌تر، زنان در این جامعه از لحاظ انتخاب پوشش، آزادتر بودند ولی اینکه رفته رفته، ‌همانند حکومت اسلامی در ایران حجاب اجباری به زنان تحمیل می‌شود. تفکر مردسالاری و فرهنگ سنتی که در این منطقه وجود دارد روز به روز زنان را بیش از پیش زیر فشار فرهنگ و قوانین و ستم‌های طبقاتی و ضد انسانی قرار می دهد. با ساختار پدرسالاری و فرهنگ سنتی در این جامعه، خشونت به شیوه های گوناگون اعمال می‌شود و آمارهای تکان‌دهند‌ه‌ای از قتل‌های ناموسی گرفته تا خودسوزی‌های زنان و دختران جوان منشتر می‌شود. در این جامعه قانون ضد خشونت روی کاغذ، علیه زنان وجود دارد، ولی این قانون تا بحال نتوانسته و نخواسته است که به سود زنان کاری انجام دهد. پرسیدنی است که کدام نهاد به راستین حمایتی در این جامعه وجود دارد؟ اگر وجود دارد چرا فاجعه قتل و خشونت به زنان تا این میزان شدت دارد؟ قوانین خود بورژوازی،‌ مسئله زنان را به بازی می‌گیرد.
زنان در ترکیه
در جامعه ترکیە به ویژه با حاکمیت دولت اسلامی،‌ نیز همانند ایران به دلیل فرهنگ سنتی و اسلامی خشونت علیه زنان چه در خانه و چه خارج از خانه بیداد می کند. در این کشور مواد قانونی خود بورژوایی نیز این روزها یکی در پی دیگری با قوانین شرع اسلام ج-ایگزین می‌شود. در ترکیه اسلامی، به شیوه های مختلف زنان مورد انواع خشونت‌ها قرار می گیرند. دراواخر فوریه ۲۰۱۵، دو هفته پیش بود که زن جوانی به نام «اوزگه جان» به دست یک رانند مینی‌بوس، ‌پس از تجاوز به قتل رسید و سوزانیده شد. در این مدت زنان هر روز در تظاهرات اعتراضی شرکت کردند و خواهان تغییر حاکمیت مردسالار و شرعی در ترکیە هستند.
در تشکیلات سیاسی و مسلحانه‌ای همانند پ ک ک در کردستان ترکیه نیز زنانی که مثل پیشمرگ مشغول فعالیت هستند و همراه مردان مبارزه می کنند از آزادی های فردی خود محرومند. زنان رزمنده، حق ندارند ازدواج کنند و زندگی مشترک و دواطلبانه‌ای تشکیل دهند. این جریان که ادعای برابری طلبی را دارد، خود را با مناسبات و فرهنگ حاکم،‌ در محیط تطابق می‌دهد و هنوز به‌بهانه این که باید سنت و فرهنگ جاری و اسارت بار حاکم در جامعه را مراعات کرد مبادا که «پایگاه مردمی»‌ از دست بدهد،‌ به این فرهنگ و سنت اسارت‌بار و ارتجاعی دامن می‌زند.
زنان در ایران
اگر به ایران اسلام زده بنگریم می بینیم که به شیوه‌ای سیستماتیک و برنامه‌ریزی شده، ‌سرکوب زنان به شدت ادامه دارد. به وقایع اسید پاشی دستجمعی در ایران، خشونت داعشی هر روزه علیه زنان، و سرکوب‌ها و محروم سازی زنان زیرفشارهای مختلف به شدت ادامه دارد. در کشورهایی همانند ترکیه، ایران و عراق،‌ افغانستان و پاکستان،‌عربستان و… هنگامی‌ که زنان مورد آزار و تجاوز قرار می‌گیرند، این زنان‌ مورد تجاوز هستند که مجازات می‌شوند. این جنایت نشانگر‌ آن است که حکومتگران خود، آمران این جنایت‌ها هستند.
در کردستان و چه در بخش‌های دیگر، ریشه عوامل عقب ماندگی مثل مذهب، آیین ها و سنت‌های قبیله‌ای دست در دست مناسبات استمثارگرانه سرمایه‌داری، هر روز زنان بیش از پیش قربانی شده و مورد خشونت قرار می گیرند. در برابر این جنایت‌ها، دنیا سکوت می‌کند، جان و معنای انسان در مقابل منافع طبقه حاکم و حکومت‌ّ‌هایشان ارزشی ندارد. کسانی که به توهم با آزادی یواشکی و تومارنویسی، از حکومت‌های طبقاتی و مذهبی خواهان بخشش و گشایشی هستند،‌ خاک به چشم زنان می‌پاشند. ما‌ همانند انسان‌های کمونیست، خواهان برچیده شدن روابط تولیدی و اجتماعی و نظام فکری جامعه طبقاتی اسارتبار حاکم هستیم. ستم بر زنان به دلیل نظام طبقاتی است. می بینیم که در همه جوامع به زنان ستم روا می شود، و از زاویه حقوقی همیشه مورد شکنجه و آزار قرار می گیرد. در این دنیای پر از محرومیت و استثمار، زنان نه تنها به‌عنوان کارگر که نیروی کارشان را می‌فروشد بلکه به‌عنوان زن هم مورد ستم و سرکوب قرار می گیرد.
راهی جز برخاستن و روی آوری به مبارزه‌ای مستقل،‌ طبقاتی و سازمانیافته و آگاهمندانه برای سرنگونی حاکمیت سرمایه و مناسبات سرمایه‌داری نیست.
اختر کمانگر
٥ مارس ۲۰۱۵