اخبار کارگری-اخبار کارگری بخش ایران:  نسان نودینیان بخش بین المللی: داوود رفاهی

 

اخبار کارگری

بخش ایران:  نسان نودینیان

بخش بین المللی: داوود رفاهی

تجمع بازنشستگان فولاد مبارکه و ذوب آهن اصفهان مقابل استانداری

صبح روز دهم مهر ماه ، شماری از بازنشستگان فولاد مبارکه و ذوب آهن اصفهان در اعتراض به تعویق پرداخت حقوق شهریور ماه و با خواست پرداخت به موقع مستمری هایشان در مقابل ساختمان استانداری تجمع کردند. یکی مشکل این بازنشستگان بیمه درمانی آنها است.

افزایش حقوق ها به بالای خط فقر، درمان رایگان برای همه و تحصیل رایگان برای کودکانشان از جمله خواستهاییست که این کارگران در تجمعات گذشته خود اعلام کرده اند.

 

تجمع و اعتصاب کارگران شرکت مهندسی آب و خاک طرح عتابیه

روز ٥ مهر کارگران شرکت مهندسی آب و خاک طرح عتابیه بین سوسنگرد و هویزه بدلیل ٦ ماه حقوق عقب مانده از فروردین تا شهریور ٩٦ و دو ماه مابه التفاوت سال ٩٤ و ٩٥ اعتصاب و مقابل درب کارگاه تجمع و بسته اند. این کارگران تا رسیدن به مطالبات خود اعتصاب اعلام کرده اند. کارگاه پروژه عتابیه که شرکت آب و خاک جزو پیمانکاران جهاد نصر میباشد ، و “احیا اراضی ٥٥٠ هزار هکتار اراضی کشاورزی طرح های رهبری ” را انجام میدهد . شرکت مهندسی آب و خاک در پروژه ” عتابیه ” از سال ٩٢ تاکنون با حدود ٤٠٠ نفر پرسنل فعالیت دارد. که به مرور از مهر سال ٩٥ تاکنون به اخراج کارگران و دیگر پرسنل دست زده و نیروی باقیمانده به حدود ٧٠ نفر رسیده است که آنها نیز در حال اخراج کردن میباشند .

 

اعتراض رسانه ای کارگران شرکتی پایانه مسافربری زاهدان

روز٤مهر، کارگران شرکتی پایانه مسافربری زاهدان اعتراضشان را نسبت به عدم پرداخت ٥ماه حقوق واخراج دونفر از همکارانشان،رسانه ای کردند. این کارگران در نامه اعتراضی خود به عدم پرداخت حقوق و مطالبات ٥ ماه از نیمسال گذشته و اخراج دو نفر از همکارانشان به اسامی «حسین شهرکی» و «رامین ریگی»، و عدم پرداخت معوقات سال گذشته شان اشاره کرده و خواستار پاسخ فوری شده اند.

 

اعتراض رسانه ای کارگران شهرداری کرمانشاه

روز ٣ مهر ، کارگران شهرداری کرمانشاه اعتراضشان را نسبت به عدم پرداخت ٣ماه حقوق رسانه ای کردند. کارگران روزمزد و شرکتی شهرداری کرمانشاه از ماه‌ها پیش نسبت به عدم پرداخت معوقات خود معترض بودند و اعتراض خود را نسبت به عدم پرداخت به‌موقع حقوق و مطالبات خود اعتراض دارند.

 

کارگران بهره‌برداری معترض اخراجی پالایشگاه ستاره خلیج فارس با وعده وزار ت کار به بندرعباس بازگشتند

روز٤مهر، کارگران بهره‌برداری معترض اخراجی پالایشگاه ستاره خلیج فارس پس از دو روز تجمعات اعتراضی در تهران با وعده وزارت کار مبنی بر پیگیری بازگشت بکارشان، راهی بندرعباس شدند. و روز ٥ مهر به اعتراضاتشان به بیکارسازی ها و تعویق پرداخت ٥ ماه دستمزد در بندرعباس ادامه دادند. بخاطر ٥ ماه دستمزد معوقه در بندرعباس تجمع کردند. قرارداد کاری تمامی این کارگران که پیش از این از طریق آزمون استخدامی منعقد شده بود در پایان شهریور ماه به اتمام رسیده است و از همان زمان تاکنون در وضعیت سرگردانی به سرمی‌برند.

صبح روز ٣ مهر صدها کارگر پالایشگاه ستاره خلیج فارس صبح روز ٣ مهر کارگرپیمانکار راه انداز نفت ستاره خلیج فارس شرکت اویکو و رانندگان سرویس ایاب و ذهاب در اعتراض به عدم پرداخت ماه ها حقوق ونداشتن امنیت شغلی دست از کار کشیده وتجمع کرده بودند. این کارگران میگویند ما از نیروهای قراردادی این شرکت هستیم و قریب به دوسال در این شرکت مشغول به کار هستیم که هر سه ماه یکبار قراردادها تمدید می کنند و در واقع تضمین شغلی نداریم. اعتراض کارگران و رانندگان شرکت راه انداز نفت ستاره خلیج فارس شرکت اویکو به دلیل تاخیر چند ماهه حقوق است که در سال جاری هرماه این کارگران حقوق های خود را با تاخیر دریافت می کنند صورت گرفته است. این کارگران بدلیل اعتصاب رانندگان که آنها نیز ماهها مزد نگرفته اند، با هزینه شخصی به شرکت آمده بودند. کارگران پیمانکاری این شرکت میگویند که آنها از نیروهای قراردادی این شرکت هستند و قریب به دوسال در این شرکت مشغول به کار هستند که هر سه ماه یکبار قراردادها تمدید می شود و در واقع تضمین شغلی ندارند. به گفته کارگران در مهرماه سال ٩٤ شرکت فولاد صبا درخواست جذب نیرو کرد که آنها در آزمون شرکت کردند و یک سال بعد مجدد تست گرفتند اما تاکنون خبری از نتایج نیامده است و حتی به استانداری هم مراجعه کرده اند. اما کسی جوابگو نیست. این درحالیست که هزاران نفر با پارتی و بدون آزمون سر کار رفته اند.

 

تجمع کارگران شرکت آب و فاضلاب روستایی شهرستان کرمانشاه

روز ٣ مهر جمعی از کارگران شرکت آب و فاضلاب روستایی شهرستان کرمانشاه دراعتراض به عدم پرداخت مطالبات وبیمه نبودن مقابل مجلس تجمع کردند.

 

تجمع اعتراضی کارگران نیروگاه سیکل ترکیبی بهبهان

روزسه شنبه٤ مهر، جمعی ازکارگران نیروگاه سیکل ترکیبی بهبهان دراعتراض به عدم پرداخت مطالباتشان مقابل این نیروگاه تجمع کردند. بنا بر خبر پیمانکار شرکت مپنا بویلر با نیروگاه سیکل ترکیبی قراردادی را منعقد کرده است و این پیمانکار نیز برای کار لوله کشی با پیمانکار دیگری قراردادی به مبلغ ٢٠ میلیارد رالو منعقد کرد ه است که او حقوق و مزایای کارگران زیر مجموعه خود را که در حدود ١١٠ نفر هستند پرداخت نکرده است. این چنین است که کارگران را بین پیمانکاران مختلف پاسکاری میکنند و مزدشان را ماهها به سرقت میبرند.

 

تجمع اعتراضی کارگران جایگاه‌‌های سوخت اهواز

پیش ازظهر روز٣مهر،جمعی از کارگران جایگاه‌های سوخت اهوازدراعتراض به نداشتن امنیت شغلی تحت عنوان خصوصی سازی، مقابل ساختمان شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی ایران این شهرتجمع کردند. بنا بر خبر حدود ٤٠ نفر از کارگران جایگاه‌های سوخت اهواز با در آستانه اخراج قرار گرفته اند. قابل یادآوری است که١٢ جایگاه در سطح خوزستان از سوی سازمان خصوصی سازی کشور به بخش خصوصی واگذار شده این جایگاه‌ها حدود ٧٠ کارگر دارند.

 

اعتصاب وتجمع کارگران فضای سبز یزد مقابل ساختمان شورای شهر و شهرداری دراعتراض به عدم پرداخت٢ماه حقوق

از ساعات اولیه صبح روزدوشنبه٣مهر،٢٠٠ نفر از کارگران سازمان پارک ها و فضای سبز شهرداری یزد دراعتراض به عدم پرداخت ٢ماه حقوق دست از کارکشیده ومقابل ساختمان شورای شهر و شهرداری،تجمع کردند.بنا بر خبر حدود ٤٠٠ نفر کارگر فضای سبز یزد دو ماه است حقوق نگرفته اند. در این حرکت اعتراضی کارگران پس از قول مساعد مسوولان شهرداری برای پرداخت مطالبات آنها، در ساعت ١١ صبح موقتا به تجمع خود پایان دادند.

 

٤ مهر: اعتراض کارگران بلبرینگ سازی تبریزبدلیل پرداخت نشدن شش ماه حقوق

 

تجمع مالباختگان صدرا نفت پارسیان/اصفهان مقابل دادگستری ٤ مهر

مالباختگان حدود ٧ ماه استکه درگیر دادستانی شعبه ٦ مطهری اصفهان هستند ولی کسی جوابگو نیست. ٢٠٠٠ نفر در گیر این قضیه هستند.

 

تجمع اعتراضی مالباختگان پالایشگاه صدرا نفت پارسیان

صبح روز دهم مهرماه مالباختگان پالایشگاه صدرا نفت پارسیان در مقابل استانداری شهر اصفهان تجمع کردند.

 

اعتراض معلمانِ کردستان عراق به وضعیت بد معیشتی

٩مهر؛ صدها معلم در اقلیم کردستان عراق، مقابل وزارت آموزش و پرورش این افلیم عراق تجمع کردند.

معلمان معترض مقابل اداره آموزش و پرورش استان سلیمانیه تجمع کردند و به مقامات هشدار دادند در صورتی که تا یک ماه بعد مشکلات معیشتی آنها برطرف نشود، سر کلاس‌های درس حاضر نخواهند شد.

معلمانِ در بیانیه‌ای، از دانش‌آموزان و خانواده‌های آنها در اقلیم کردستان خواستند که در پیگیری مطالباتشان  آنها را یاری دهند.

این معلمان به کاهش قابل توجه دستمزد و مزایا و همچنین تاخیر در پرداخت مطالبات مزدی خود اعتراض دارند.

معلمان سلیمانیه پیش از این نیز بارها تجمعات اعتراضی برگزار کرده و خواستار ارتقای وضعیت شغلی و معیشتی خود شده‌اند.

 

کارگران

کاراگران هپکو و اذراب با وزیر کار بی پروا سخن گفتند

به گزارش روزنامه همشهری در پی اعتراضات کارگران دو غول صنعتی اراک که از چندین ماه پیش به صورت مقطعی برگزار و هر بار با وعده پیگیری و پرداخت مطالبات، ارام شده است، اما در هفته گذشته، تجمع همزمان کارگران هپکو و اذراب تا جایی ادامه یافت که به مداخله نیروی انتظامی نیز منجر شد و سرانجام در نخستین روز هفته جاری پای وزرای صنعت، کار و اقتصاد به همراه روسای بانک مرکزی، سازمان خصوصی سازی، امور مالیاتی، تامین اجتماعی و نمایندگان مجلس، نمایندگان کارگران هپکو، اذراب و استاندار مرکزی، نشستی در محل وزرات صنعت برگزار کردند

 

در ادامه این نشست، روز سه شنبه، ربیعی وزیر  کار پس از سفر خود به اراک به منظور بررسی برخوردهای پیش امده با کارگران هپکو و اذراب در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی دولت گفت، کارگران اذراب و هپکو بی پروا و با صراحت با من صحبت کردند و از اینکه مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند به شدت دلخور بودند

کارگران هپکو که امروز مقاومت و رشادت و شجاعت شان در مقابل قوه قهریه زبانزد خاص و عام شده است و برای خواست مطالبات خود اعم از حقوق های معوقه، مخالفت با خصوصی سازی و تمدید دفترچه بیمه و… چندین سال است قهرمانانه در مقابل کارفرمایان غارتگر ایستادگی می کنند به یمن این دلاوری، باعث شدند که ابعاد تازه ایی از  بحران این دو غول صنعتی توسط مجلس علنی شود

اول اینکه، افشا و رو شدن پشت پرده واگذاری شرکت هپکو به١٠ میلیون تومان به فردی فاقد اهلیت از طرف سازمان خصوصی سازی،

دوم اینکه، بر اساس اظهارت سعید باستانی سخنگوی کمسیون صنایع و معادن، مدیر اذراب یک فرد بورس باز بوده و تخصص لازم را در اداره کردن شرکتی مثل اذراب را نداشته است و از همین رو نیز بازداشت شده که نتوانسته است وضعیت داخلی شرکت را سامان دهد و متاسفانه کارگران ٦ ماه حقوق دریافت نکرده اند، باستانی ضمن انتقاد از خصوصی سازی، وزارت صنعت و معدن، وزارت کشور و دارایی، تهدید کرد

تقاضای تحقیق و تفحص از سازمان خصوصی سازی را به جریان می اندازد

و همچنین امروز چهارشنبه  پس از قرائت تذکر کتبی اعضای کمیسیون در جلسه علنی، از نامه به روحانی برای رسیدگی فوری به وضع کارگران خبر داد

راستش این اعتصاب، تجمع و اعتراض شکوهمند‌ و تحسین برانگیز کارگران هپکو و اذراب بود که باعث شد ابعاد فساد، رانتخواری و بحرانی عظیمی که موجب ورشکستگی کارخانجات و بیکاری و اخراج صدها هزار کارگر در ایران شد بخوبی اشکار کند که اکنون حتی ماموریت سه وزیر اقتصاد نیز نمی تواند راه‌ حلی برای ان ارائه دهد

برای تایید این مطلب بد نیست واکنش، محمد جعفری رئیس اتاق اراک را پس از نشست وزرای اقتصادی بشنویم.

وی می گوید وقتی صنایعی در کشور ما دچار حواشی این‌چنینی می شوند اغلب موارد جلساتی برگزار شده و‌ تصمیماتی احساسی تحت تاثیر مسائل اجتماعی و امنیتی این حواشی اتخاذ می شود که لزوما قادر به رفع ریشه ای مشکلات نخواهند بود و این برنامه ها فراتر از یک مسکن مقطعی نخواهند بود

مطمئنا ابعاد فروپاشی صنایع ایران را نمی توان در یک‌ مطلب تشریح‌ کرد اما از دو فاکتور علل بحران در دو غول صنعتی هپکو و‌‌ اذراب که یکی را به ثمن بخس ١٠ میلیون تومان، که  حتی اندازه بهای

درب ورودی کارخانه نمی باشد و واگذاری دیگری بدون مراحل قانونی و  بصورت اقتصاد رفاقتی به یک بورس باز، نشان می دهد فروپاشی صنایع ایران در این ٣٨ ساله از بنیاد پهلوی تا بنیاد مستکبران فقط در اثر چپاول و غارتی صورت گرفته که در تاریخ هیچ سابقه ایی برای ان نمی توان یافت

سرمایه داری عقب مانده ایران با ارزان کردن نیروی کار، صنایع را دوشیده اند و ضمن به جیب زدن سودهای سرشار انها  را به فرسودگی و ورشکستگی کشاندند و عاقب نیز با خصولتی سازی چوب حراج  به صنایع زدند

و اما اعتصابات، تجمعات و اعتراضات و صراحت و بی پروایی کارگری هپکو و‌ اذراب و صدها نمونه مشابه در سال نشان میدهد، جنبش کارگری این همه غارتگری و چپاول را تحمل نخواهد کرد و با تمام توان و قدرت خواهان حقوق و مطالبات انباشته خود است

شاپور احسانی راد

٦ مهر ٩٦

 

مهلت ده روزه برای ضبط منزل وثیقه گذار جعفر عظیم زاده و بازداشت مظفر صالح نیا را قویا محکوم میکنیم

دیروز چهارم مهر ماه در حالیکه دادستانی تهران طی ابلاغیه ای به وثیقه گذار جعفر عظیم زاده اعلام کرد دستور ضبط منزل مسکونی وی صادر شده است و طی ده روز آینده نسبت به ضبط قطعی آن اقدام خواهد شد، مظفر صالح نیا از اعضای هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران نیز در شهر سنندج بازداشت شد.

جعفر عظیم زاده دبیر هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، دهم اردیبهشت سال گذشته همراه با اسماعیل عبدی، بدنبال اعتصاب غذای ٦٣ روزه در اعتراض به امنیتی کردن فعالیتهای صنفی و در پی اعتراضات گسترده داخلی وبین المللی، با وعده اعاده دادرسی و رسیدگی به خواست هایش آزاد شد اما پس از ارجاع پرونده اش به شعبه ٣٣ دیوان عالی کشور، این شعبه اقدام به رد آن کرد.

اقدام به ضبط دارائی کارگران از سوی دادستانی تهران و تلاش گسترده و بی وقفه نهاهای قضائی و امنیتی برای بازداشت و به زندان انداختن فعالین صنفی و پرونده سازیهای فردی و جمعی علیه کارگران، در حالی پس از انتخابات ریاست جمهوری با شدت و حدت هر چه بیشتری ادامه دارد که هم غارتگران هزاران میلیارد تومانی اموال کارگران در صندوق تامین اجتماعی و دیگر صندوقهای بازنشستگی کارگران و معلمان و هم چپاولگران دارائی های صدها هزار نفر از مردم ایران توسط موسسات مالی وابسته به نهادهای قدرت، نه به مردم معرفی میگردند و نه به پای میز حاکمه کشیده میشوند.

چیزی که بر متن چپاول و غارت بی وقفه دسترنج ما کارگران و ثروتهای اجتماعی مردم ایران از سوئی و یورش گسترده به اعتراضات کارگری و بازداشت و احضار فعالین صنفی، بیش از هر زمان دیگری به عریان ترین شکلی خودنمائی میکند، این است که نه تنها در این مملکت قرار نیست حتی ذره ای از مطالبات بر حق ما کارگران و معلمان و دیگر زحمتکشان شاغل و بازنشسته بر آورده شود بلکه توام با این غارتگریها و تعرض هر روزه به سفرهای خالی ما کارگران، سرکوب هر چه عریانتر و گسترده تر اعتراضات صنفی و مدنی نیز به نحوه کم سابقه ای در دستور کار حکومتگران قرار میگیرد.

اتخاذ چنین سیاستهائی از سوی دولت و نهادهای قدرت، چیزی جز اعلام یک رو در روئی و مصافی عریان به ما کارگران و مردم ایران نیست. رو دروئی و مصافی که طی ماههای گذشته و در پس انتخابات ریاست جمهوری در جای جای کشور از نیشکر هفت تپه تا شرکت هپکو و آذر آب و تا مقابل مجلس و وزارت کار و قوه قضائیه، تا شهرهای کردستان بدلیل کشتار جنایت بار کولبران، با صف آرائی متحدانه کارگران و معلمان و دیگر توده های زحمتکش مردم ایران در سوئی و نیروهای سرکوبگر مجهز به انواع ابزار الات مدرن سرکوب در سوی دیگر، هر روز ابعاد پر دامنه تری به خود میگیرد و میرود تا در صورت تداوم سیاستهای تاکنونی از سوی حکومتگران، شرایط موجود به مصافی تعیین کننده ما بین کارگران و مردم زحمتکش ایران و حکومت تبدیل گردد.

اتحادیه آزاد کارگران ایران با محکوم کردن تشدید کم سابقه سرکوب اعتراضات کارگری و احضار و بازداشت فعالین صنفی و با جلب توجه مجامع بین المللی کارگری و حقوق بشری به گسترش و تعمیق کم سابقه دامنه سرکوب در پس انتخابات ریاست جمهوری علیه فعالین صنفی و اعتراضات بر حق کارگران و دیگر اقشار زحمتکش مردم ایران، اعلام میدارد در برابر بازداشت جعفر عظیم زاده و یا تحمیل زندان به او از طریق ضبط منزل وثیقه گذار و تداوم بازداشت مظفر صالح نیا از اعضای هیات مدیره اتحادیه در شهر سنندج ساکت نخواهد نشست و دست به مبارزات گسترده ای علیه آن خواهد زد.

اتحادیه آزاد کارگران ایران – پنجم مهر ماه ١٣٩٦

 

واله زمانی عضو سندیکای کارگران نقاش البرز به قید وثیقه ازاد شد

واله زمانی امروزساعت ٢.٥ بعدازظهر پنج‌ شنبه، ششم مهر پس از تحمل شانزده روز حبس در زندان قزل حصار با قید وثیقه٥٠  میلیونی ازاد شد

واله زمانی در روز چهارشنبه ٢٢ شهریور در حالیکه تعدادی از فعالین صنفی و مدنی برای اعلام همبستگی و همدردی با خانواده های زندانیان اعتصابی در مقابل زندان گوهردشت حضور داشتند مورد یورش نیروهای امنیتی قرار گرفتند و بهنام ابراهیم زاده، پیمان سالمی  نیز به همراه وی بازداشت که آنان در طی روزهای گذشته ازاد شدند و امروز نیز واله زمانی ازاد گردید

اتحادیه آزاد کارگران ایران ضمن تبریک به واله زمانی و خانواده و دوستداران وی اعلام میدارد حمایت و پشتیبانی از زندانیان اعتصابی و همدردی با خانواده های نگران آنها، از بدیهی ترین حقوق انسانی و اجتماعی است که نمی توان هیچ فردی را از بروز آن مورد تهاجم و بازداشت و محاکمه قرار داد

اتحادیه آزاد کارگران ایران  ٦ مهر ٩٦

 

اعتصاب غذای رضا شهابی بطور مشروط متوقف شد

رضا شهابی راننده زحمتکش شرکت واحد که برای رساندن فریاد دادخواهی اش به گوش همگان و مسئولین مربوطه در مورد عدم رعایت بدیهی ترین حقوق انسانی اش از سوی دادستانی تهران و نیروهای امنیتی به ناچار اعتصاب غذا کرده بود، با توجه به اینکه مقام ارشد امنیتی به ایشان در حضور خانواده قول داده است در اسرع وقت به خواسته اش رسیدگی می شود، همچنین جهت پایان دادن به دل نگرانی های خانواده، همکاران، خواست سندیکای شرکت واحد و دیگر سندیکاها و تشکلات کارگری داخلی و بین المللی، فعالین کارگری، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان و دوستدارانش در سراسر جهان در ساعت ٢١ پنجم مهر ١٣٩٦ اعلام کرد اعتصاب غذایش را بطور مشروط متوقف می کند.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه حمایت کامل و همه جانبه از خواسته های آقای رضا شهابی عضو هیات مدیره سندیکا که برای آن پنجاه روز است اعتصاب غذا کرده و جانش را به خطر انداخته است اعلام می دارد.

علی رغم اینکه وضع جسمی این کارگر زندانی بسیار خطرناک است، و بنابر مشاهدات خانواده که در روز چهارشنبه پنج مهر با ایشان ملاقات داشتند، رضا به دلیل پنجاه روز اعتصاب غذا با وجود آسیب های شدید جسمی ناشی از زمان دستگیری و بازجویی که از طرف نیروهای امنیتی بر او وارد شده است نیاز مبرم به درمان فوری و بستری شدن در بیمارستان دارد، اعلام کرده است چنانچه به دادخواهی اش در بازه زمانی معقول رسیدگی نشود مجددا اعتصاب غذا خواهد کرد.

سندیکای کارگران شرکت واحد از همراهی و حمایت های سندیکاها و تشکلات کارگری داخلی و بین المللی، دانشجویان، بازنشستگان، معلمان و دوستداران سندیکا و رضا شهابی در مدت اعتصاب غذا قدردانی می کند و خواستار تدام حمایت هایشان برای نجات جان این کارگر ستم دیده است.

سندیکای کارگران شرکت واحد

 

مظفر صالح نیا عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران دستگیر شد

ساعت ١٣/١٥ امروز سه شنبه ٤/٧/٩٦ مظفر صالح نیا عضو هئیت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران در محل کار خود در شهر سنندج توسط دو مامور لباس شخصی، بدون ارائه هیچگونه کارت شناسی، سند و یا مدرکی بازداشت گردید  و در مقابل اصرار  فرزندش برای علل و دلایل بازداشت وی، گفته شد برای اطلاع از وضعیت پرونده ی مظفر صالح نیا به  دفتراطلاعات ستاد خبری سنندج مراجعه کنند.

همسرمظفر صالح نیا بلافاصله برای پیگیری بازداشت وی به  این ستاد مراجعه کرد،اما جواب روشن و مشخصی به او ندادند و اخطار کردند تا  پنج روز آینده برای پیگیری وضعیت همسرش به این اداره مراجعه نکند

اتحادیه ازاد کارگران ایران با محکوم کردن بازداشت مظفر صالح نیا، نگرانی عمیق خود را از بازداشتهای خودسرانه فعالین کارگری و بدون دلیل و مدرک و مستندات قانونی  به هر بهانه ای اعلام  و  خواهان روشن شدن فوری وضعیت مظفر صالح نیا و آزادی بدون قید و شرط این فعال کارگری است.

اتحادیه آزاد کارگران ایران – چهارم مهر ماه ١٣٩٦

 

انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه : بهنام ابراهیم زاده آزاد شد. برج و باروی زندان در برابر اراده توده ای تاب مقاومت ندارد

هنوز زمانی بسیار اندک از بازداشت بهنام ابراهیم زاده عضو کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل های کارگری و فعال حقوق کودک، واله زمانی عضو هیئت مدیره سندیکای نقاشان البرز و پیمان سالمی فعال اجتماعی که در حمایت از زندانیان سیاسی در حال اعتصاب غذای زندان گوهردشت کرج به همراه خانواده های آنان تجمع کرده بودند، نگذشته بود که با وجود اعتراضات وسیع کارگران در کارخانه ها و سطح خیابانها و دفاعیات و حمایتهای داخلی و بین المللی از فعالین کارگری، معلمی، سیاسی و اجتماعی اعتصابی دربند، که خود طوفان براه انداخته است، اعتراضات به بازداشت این سه فعال کارگری و اجتماعی و خواست آزادی فوری آنها، سهمگینی طوفان براه افتاده بر سر آمرین و عاملین بازداشت و زندانی کردن و اعمال فشار برفعالین زندانی را شدت بخشید.

در چنین شرایطی است که نگهداری بهنام ابراهیم زاده بیشتر از این در زندان، به صرفه نبوده و ناچار به آزادی او می گردند. آزادی بهنام ابراهیم زاده برای خانواده او مخصوصا پسرش نیما از لحظات شادی بخش و هیجان آفرین بود. ما به نیما که بسیار دلتنگ و نگران پدر مبارزش بود و به خانواده مقاومش، آزادی بهنام را تبریک می گوئیم.

اما در همین حال واله زمانی و ده ها فعال کارگری، معلمی، سیاسی و اجتماعی دیگر در بدترین شرایط، در حالیکه تعدادی هنوز در اعتصاب غذا بسر می برند، در زندان هستند. آزادی هر یک از آنها در گرو توسعه و تعمیق مبارزات ما کارگران، معلمان و همه انسانهای حق طلب و آزادیخواه است.

انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه      ٣/٧/١٣٩٦

 

 

گزارش

اتحادیه آزاد کارگران ایران

سر تیتر وقایع اجتماعی و کارگری در ٢٤ساعت گذشته

یانیه شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران درباره جلوگیری از بازگشایی مدرسه کودکان افغانستانی در شاهدیه یزد

فواد زندی از فعالین کارگری شهر سنندج، بازداشت شد

کشته شدن یک پدر و فرزند در درگیری پلیس ایران در ایرانشهر

پرداخت معوقه مزدی کارکنان ایکو

تحصن سپرده گذاران موسسه ارمان البرزایرانیان که به مالباختگان  کاسپینی در کنار ساختمان مرکزی قوه قضائیه پیوستن

جمع‌آوری کودکان کار و خیابان: ٣٠ بار در ٣٥ سال

کودکی ١٤ ساله متهم به قتل ملیکادختر بچه هشت ساله دستگیر شد؛

 

بیانیه شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران درباره جلوگیری از بازگشایی مدرسه کودکان افغانستانی در شاهدیه یزد

ممانعت معدودی از اهالی شهر شاهدیه یزد از بازگشایی مدرسه ابتدایی جهاد خاص کودکان افغانستانی در نخستین روز مهرماه سال جاری یادآور مشکل فرهنگی بزرگی است که سال‌هاست دامن ما را گرفته است و با سکوت، انکار و یا توجیه هم چیزی از زشتی آن کاسته نمی‌شود. بررسی ها و گزارش های اولیه منتشر شده نشان می دهد عدم مدیریت و سازماندهی درست دانش آموزان ایرانی و افغانستانی از سوی مقامات مسئول موجب بروز این مشکلات شده است .

مساله مهاجرت و قانونی یا غیرقانونی بودن آن، پناهندگی و موجه یا غیرموجه بودن آن مسائلی مربوط به دنیای بزرگسالان است و نمی‌توان کودکان را به خاطر تصمیم والدین آن‌ها و یا توافقات دولت‌ها مرتبط با مرزهای سیاسی از حق برخورداری از تحصیل، آموزش و مدرسه محروم کرد. آموزش و پرورش مقدماتی و تحصیلات دوره عمومی حق همه کودکان است و رنگ و نژاد و زبان و تابعیت سیاسی نمی‌شناسد.

پایبندی تام و بی‌قید و شرط به حقوق کودکان و از جمله حق آنان برای برخورداری از آموزش از شاخصه‌های یک جامعه سالم، انسانی و پیشرو است و همچنان ‌که آموزش و پرورش و مقامات مسئول در کشور به نمایندگی از جامعه و وجدان عمومی نمی‌توانند اجازه دهند والدین مانع تحصیل کودکان واجب‌التعلیم خود شوند، تصمیم‌گیری درباره حق تحصیل کودکان مهاجر و پناهجو و شیوه آموزش آنان و اصل بدیهی ادغام آن‌ها را در مدارس عمومی را نمی‌توان به علایق و باورهای نادرست بیگانه ستیز مسئولان و برخی شهروندان ناآگاه و غیرمسئول موکول کرد.

جامعه ایران هرچند می‌تواند به خاطر پذیرفتن چند میلیون پناهجوی افغانستانی و عراقی در سه دهه گذشته از جهاتی به خود ببالد اما متاسفانه در کارنامه ما در این مورد، نقاط سیاه و غیرقابل دفاعی هم در برخورد با شهروندان بی‌پناه مهاجر و پناهجوی افغانستانی وجود دارد که باید بابت آن شرمسار باشیم و با نگاهی نقادانه به آنچه کرده‌ایم بکوشیم مانع تکرار رفتارهای زشت و غیرانسانی با برادران و خواهران افغانستانی خود شویم. و چه نقطه‌ای برای شروع بهتر از بازبینی نقادانه رفتار و تصمیم سازی‌های ما در برخورد با کودکان افغانستانی واجب‌التعلیم؟

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران تاکید می‌کند و از مقامات مسئول در آموزش و پرورش می‌خواهد که بنا بر وظیفه ذاتی خود و فارغ از ملاحظات سیاسی و عقیدتی و برابر با مواد ٢٨ و ٢٩ کنوانسیون‌های حقوق کودک که ایران هم به آن پیوسته است و همچنین برابر با قوانین داخلی درباره آموزش کودکان در سن آموزش و توصیه مقامات عالی‌رتبه کشور و تعهدات اخیر خود، بدون هیچ قید و شرطی حق همه کودکان ساکن ایران را برای تحصیل به رسمیت بشناسند و در راستای آموزش و فرهنگ سازی جامعه محلی مهاجر پذیر اقدام نماید.

 

برابر با مطالعات آکادمیک متاخر و تجربیات موفق کشورهای پیشرو در امر آموزش و پرورش چنانکه می‌دانیم سیاست جداسازی مدارس بر اساس استعداد تحصیلی یا سلامت روانی و جسمی دانش آموزان و یا احیانا توانایی مالی، سیاستی نادرست و غیرعملی بوده و اینک کشورهای پیشرو در امر آموزش و پرورش، از سیاست اختصاصی سازی مدارس دست کشیده‌اند. در چنین شرایطی سیاست نژادپرستانه تفکیک مدارس بر اساس تفکیک قومی و تحت عنوان جداسازی مدارس اتباع بیگانه یا عنوانی همچون قطبی سازی مدارس در لوای تفاوت فرهنگی، سیاستی مطلقا غیرقابل دفاع و شرم‌آور است. چنین سیاستی هیچ توجیهی برنمی‌تابد و نه والدین دانش‌آموزان و نه مدیران مدارس و یا سایر مقامات نمی‌توانند و نباید خواهان یا مجری چنین سیاست‌های ضد آموزشی شوند.

 

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران به نمایندگی از جامعه معلمان کشور، رویداد شهر شاهدیه یزد را محکوم می کند و رفتار تعصب‌آمیز و نفرت پراکنانه برخی از شهروندان این شهر را مایه تاسف می داند لذا از آموزش پرورش یزد و مقامات وزارت آموزش و پرورش می‌خواهد با جدیت و بدون مسامحه در این مورد موضع بگیرند و ضمن لغو هرچه سریع‌تر طرح غلط گتوسازی برای کودکان افغانستانی (طرح قطبی شدن مدارس) مستند به قوانین موجود در برابر هرگونه مقاومت بیگانه ستیزانه برخی از هموطنان و یا احیانا همکاران ناآگاه فرهنگی بایستند و اجازه ندهند حقوق کودکان مهاجر و پناهنده بی‌پناه افغانستانی در درجه نخست و آبروی آموزش و پرورش و معلمان شریف ایران قربانی تعصبات غلط و رفتار غیر مدنی گروهی از هموطنان ناآگاه شود.

 

خشونت پلیس یگان ویژه با بازداشت شدگان

تخلف مالی صندوق ذخیره و شرکت‌های تابعه بزرگترین تخلف مالی در طول تاریخ کشور است❗️

مهدی زاهدی رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفت: تخلف مالی صندوق ذخیره و شرکت‌های تابعه بزرگترین تخلف مالی در طول تاریخ کشور است، اگر تمامی ابعاد فعالیت‌ها روشن شود به این مسئله‌ می‌رسیم.

زاهدی به فعالیت بانک سرمایه اشاره و تصریح کرد: از ١٣ هزار میلیارد وام بانک سرمایه، ٩ هزار میلیارد مشکوک الوصول بوده و اعتبارسنجی‌ برای افراد گیرنده وام نبوده است و سوء استفاده و رانت‌های بسیاری را شاهد بودیم.

بیکاری تحصیل‌کردگان بالاتر از نرخ متوسط

رحمانی فضلی، وزیر کشور در گفت‌و‌گو با ایسنا:

علیرغم اعلام رقم ١٢ درصد بیکاری در کل کشور به صورت میانگین، شاهد هستیم که در برخی از شهرها میزان بیکاری به ٦٠ درصد رسیده است. متأسفانه در بین تحصیلکرده‌های ما رقم بیکاری بسیار بالاتر از آنچه که به طور متوسط اعلام می‌شود، است.

 

 

این خانواده جزو آمارها نیست

در این خانه هیچ کس سنش را نمی‌داند؛ کوچک و بزرگ هم ندارد. پسران خانواده از ترس «رد مرز» اصطلاحی که برای اخراج غیرایرانی‌ها به کار می‌رود و اتهام غیرایرانی بودن، خانه‌نشین شده‌اند. دخترها هم یک روز خیالی برای خودشان تولد می‌گیرند. چندسال پیش هم برای رئیس جمهور نامه نوشتند اما حدس می‌زنند که به دستش نرسیده و هیچ وقت نخوانده باشد.

 

به گزارش ایسنا، پس از عبور از جاده‌ای خاکی که شاید ١٥ کیلومتری بیشتر از تهران فاصله نداشته باشد به یک گاوداری در انتهای کوچه‌ای خلوت می‌رسیم؛ کوچه‌ای در دهی نزدیک چهاردانگه. سمت راست گاوداری اتاقکی ساخته‌اند، کوهی از نان خشک همان‌جا کنار دیوار تلنبار شده و آن طرف‌تر پسر بچه‌ای مشغول غذا دادن به گاوهاست.

 

“ناز بی‌بی” همراه دخترانش جلوی در ایستاده. با وجود آنکه اولین بار است ما را می‌بیند، روبوسی و سلام و علیک گرمی می‌کند. چهره‌اش آفتاب‌سوخته‌ است و دستانش پینه بسته‌اند. همراه دو تن از خیرین به سمت اتاقی کوچک و ساده اما مرتب هدایت می‌شویم. بی بی و دخترهایش دور تا دور اتاق می‌نشینند، رفتارشان آنقدری گرم است که حس غریبه‌بودن از یادمان می‌رود؛ البته اینجا خانه “زهرا” دختر بزرگتر ناز بی‌بی است. بی‌بی اصالتا اهل سیستان و بلوچستان است اما در گرگان بزرگ شده و زندگی کرده است. ١٠،‌١٢ ساله بوده که پدرش او را به علت فقر، شوهر می‌دهد. شوهرش او را به کوره‌پزخانه‌های اطراف گرگان می‌برد. می‌گوید: «تا یادم می‌آید فقط خشت می‌زدیم و کار می‌کردیم.»

 

چهارزانو نشسته؛ دستان چروکیده‌اش را به هم قلاب کرده و با نگاهی که دیگر روح ندارد با سرش به دخترانش اشاره می‌کند و می‌گوید: «الان همه دلشوره داریم و نگرانیم همین دوتا دختر هستند… ».  لهجه شیرینی دارد، باید کمی دقت ‌کرد تا متوجه تک تک کلماتی که به کار می‌برد بشویم.

 

ناز بی‌بی بیسواد با اینکه شناسنامه دارد، نمی‌داند چند ساله است.

 

ناز بی بی از اینکه آن سال‌ها در کوره‌پزخانه سخت کار کرده ناراحت نیست اما از اخلاق بد همسرش هنوزم بعد از گذشت سالها گلایه می‌کند و می‌گوید: «مدام خشت می‌زدیم، از این کوره به آن کوره. وضع خوبی نداشتیم و اخلاق شوهرم خیلی بد بود. او شناسنامه نداشت و وقتی می‌پرسیدم مدارکش کجاست می‌گفت در خانه پدری‌ام است، اما با پدر و مادرم دعوا و فرار کردم و آنها هم شناسنامه‌ام را نگه داشته‌اند.»

 

ناز بی بی هیچ وقت خانواده همسرش را ندیده است. پنج دختر و دو پسر دارد. ماجرای ازدواج آنها را اینگونه روایت می‌کند: «مدتها بود مطمئن شده بودم شناسنامه‌ای وجود ندارد و نتوانستم برای هیچ کدام از کودکانم شناسنامه بگیرم. شوهرم، دخترانم را به همردیفان خودش داد. آن‌موقع این طور نبود که بتوانم اعتراض کنم. زیردست او و کوچک بودم. چشم به هم زدم و دیدم برای دختر بزرگم زهرا داماد آورده، او ایرانی و از آشنایان بود اما او هم مانند بچه‌های من شناسنامه نداشت. شوهرم، دختر دومی و سومی را هم شوهر داد. داماد دوم و سوم افغانی بودند.»

 

ماجرای زندگی ناز بی بی از روزی که دختر سومش را عروس می‌کنند وارد فاز غمبار جدیدی می‌شود. داماد سوم می‌داند نامزدش در کوره‌ها کار کند و او را بدون برگزاری مراسم عروسی می‌برد. ناز بی بی با شوهرش وارد بحث و جدل می‌شود و از آن روز دیگر سر کوره‌ها نمی‌رود و به دخترانش هم اجازه نمی‌دهد.

 

شوهر ناز بی‌بی تصمیم می‌گیرد برای کار به تهران برود؛ او دو پسر کوچکش را با خودش به تهران می‌آورد و ناز بی بی و دخترها در گرگان می‌مانند.

 

بی بی در این باره می‌گوید: «شوهرم به شهرک صنعتی چهاردانگه آمد. آن اوایل خوب بود و می‌آمد به ما سر می‌زد. سه نفری کارگری می‌کردند، اما برایم سوال بود چرا پول نمی‌آورند؟ خیلی دروغ می‌گفت و کم کم رفت و آمدش کم شد. اطرافیانم می‌گفتند شوهرت در تهران ازدواج کرده . گفتم ” مرد است، زن بگیرد، عیبی ندارد. به شرط آنکه خرج من و بچه‌هایم را بدهد.” اما دیگر سالی یکبار هم نمی‌آمد. دامادهایم پیگیر شدند و متوجه شدند او معتاد شده؛ وضع خوبی نداشت و دوست هم نداشت کسی او را ببیند. یک بار که به خانه آمده بود شبانه فرار کرد و حالا شاید ١٥ سال می‌شود که رفته و گم شده است».

 

از زهرا دختر بزرگ ناز بی بی درباره پدرشان سوال می‌کنم. می‌گوید: «هیچ خبری از پدر نداریم، قبلا می‌دانستیم با خواهر و برادرش زندگی می‌کرده ولی آنها رفت و آمدی با ما ندارند و فقط یکبار کسی را دیدیم که پدرم گفت عمویتان است، نمی‌دانیم و مطمئن نیستیم راست گفته  یا نه. با این حال برادرهایم برای پیدا کردن عمو به گرگان رفتند اما انگار از آن محله رفته ‌بودند و نتوانستیم پیدایشان کنیم. شاید پنج شش سال باشد که به تهران آمده‌ایم و هیچ کس از فامیل را نمی‌شناسیم».

 

او ادامه می‌دهد: تمام امید ما به عمویمان بود. شنیده بودیم او شناسنامه دارد و می‌خواستیم از طریق او شناسنامه‌دار شویم اما انگار آب شده رفته توی زمین، هیچ اثری از او نیست.

 

خانواده «ناز بی‌بی» می‌ترسند از خانه بیرون بیایند

 

در تمام مدت دو دختر جوان که معلوم است هر دو کمتر از ٢٠ سال سن دارند رو به‌رویم نشسته‌اند و با دقت نگاهم می‌کنند. ناز بی بی به آنها اشاره می‌کند و می‌گوید: «این دو تا خواستگار ایرانی داشتند اما وقتی خواستگاران می‌شنوند شناسنامه ندارند می‌روند. الان خواستگار افغانی دارند ولی نمی‌خواهند به افغان بروند (شوهر کنند)، خیلی غصه‌شان را می‌خورم. دو پسر بزرگ هم دارم ولی از ترس آنکه آنها را به خاطر نداشتن مدرک بگیرند و رد مرز کنند، از خانه بیرون نمی‌آیند و کار نمی‌کنند.

 

“نسیبه” و “جمیله” هر دو در یک کارگاه کار می‌کنند و روی هم حقوق یک کارگر را می‌گیرند تا کرایه و خرج خانه مادرشان را که در روستای دیگری همان نزدیکی‌هاست را بدهند. ناز بی بی سال تولد هیچ کدام از بچه‌ها را یادش نیست. آنها حدس می‌زنند ١٥،١٦ سالشان باشد. به قول خودشان، الکی یک روز را مشخص کرده‌اند و جشن تولد می‌گیرند. یکی‌شان اصلا به مدرسه نرفته و فقط قرآن خواندن بلد است و دیگری دو سال به مدرسه رفته است اما از سال سوم دیگر مدرسه به او اجازه نمی‌دهد درس بخواند. نسیبه می‌گوید که یکبار چند سال پیش برای دکتر احمدی نژاد نامه نوشته اما شاید هیچ وقت او آن را نخوانده باشد.

 

از دخترها که تا این لحظه ساکت بودند و فقط نگاه می‌کردند می‌خواهم وارد بحث شوند و درباره خودشان حرف بزنند، اما بغض هر دو می‌ترکد. اشک از چشمان ناز بی بی و زهرا هم سرازیر می‌شود. نسیبه می‌گوید: «شناسنامه نداشتن و درس نخواندن خیلی سخت است، نمی‌توانیم دوست پیدا کنیم. با هر دختری می‌نشینیم سریع می‌پرسند کلاس چندمی؟ دانشگاه می‌روی؟ به خاطر همین دوست نداریم بیرون برویم. اگر هم برویم می‌ترسیم ما را بگیرند و چون مدرک نداریم بگویند افغان هستیم و رد مرزمان  کنند و به افغانستان بفرستند. در کارگاه هم تا بازرس می‌آید مخفی می‌شویم و با ترس و لرز کار می‌کنیم».

 

جمیله که بزرگتر به نظر می‌رسد می‌گوید: «تا کلاس دوم را خواندم. درسم خوب بود اما چون شناسنامه نداشتم دیگر اجازه ندادند به مدرسه بروم. سر کوره بودم و گریه می‌کردم چرا نمی‌توانم به مدرسه بروم. مادرم گفت کارنامه هم نمی‌خواهیم پول هم می‌دهیم اجازه بدهید دخترم درس بخواند اما اجازه  ندادند و گفتند برایشان دردسر می‌شود. خیلی برای مدرسه رفتن ذوق داشتم اما طوری توی ذوقم خورد که دیگر دوست ندارم به آن موقع ‌ها فکر کنم»

 

زهرا دختر اول خانواده  است که علاوه بر به دوش کشیدن مشکلات خانواده پدری‌اش، در خانه خودش نیز با کوهی از مشکلات و دردها روبروست. از روحیه خوبی که در ظاهر دارد تعجب می‌کنم. خوب صحبت می‌کند و امروزی است. مراقب است خواهرهای کوچکتر خوب از ما پذیرایی کنند و دختر سه ساله‌اش را توی بغل گرفته تا بازیگوشی نکند.

 

همسرش یک ماه پیش حین کار در گاوداری دچار سانحه می‌شود و لگن پایش می‌شکند، به همین خاطر صاحب گاوداری عذر آنها را می‌خواهد اما با پادرمیانی خیرین دوماهی به آنها وقت می‌دهد تا همسرش خوب شود. هرچند می‌گویند اگر خوب هم بشود دیگر نمی‌تواند مثل گذشته خوب کار کند. همسر زهرا به خانه مادری‌اش رفته  و “مهرداد” پسر بزرگترشان را با خود برده بلکه از بار مخارج خانواده کاسته شود. حالا خرج زهرا را هم خواهرهای کوچکترش می‌دهند و معلوم نیست با سرآمدن مهلت آن اتاق کوچک گوشه گاوداری سرنوشتشان چه می‌شود.

 

او با این حال بیش از آنکه نگران خودش باشد به فکر مهرداد، پسر ١٢ ساله‌اش است که نمی‌تواند درس بخواند. زهرا از تلاشش برای فرستادن مهرداد به مدرسه می‌گوید: «خواهرهایم با افغانی‌ها ازدواج کرده اند و چون آنها کارت و پاسپورت دارند، بچه هایشان به مدرسه می روند. اما شوهرم مانند من شناسنامه ندارد، البته پسرعمویش شناسنامه دارد و شاید بتوانیم از این طریق برای مهرداد شناسنامه بگیریم اما متاسفانه با آنها هم ارتباط نداریم و پیدا کردنشان سخت است. همه ما  را به خاطر پدرم طرد کرده‌اند و هیچ کس دوست ندارد با ما رفت و آمد کند».

 

زهرا ادامه می‌دهد: «اخیرا برای ثبت نام مهرداد به مدرسه رفتم، گفتند برای او  برگه کفالت بیاور. به فرمانداری رفتم و نمی‌دانستم باید یا من یا شوهرم حتما یکی مان مدرک داشته باشیم. آنجا به من گفتند زودتر برو، اگر نروی زنگ می زنیم به حراست رد مرزت کنند. مهرداد خیلی دوست دارد به مدرسه برود. مهرماه که می‌شود ناراحت است که دوستانش مدرسه می‌روند اما او نمی‌تواند. وقتی بیرون از او می پرسند مدرسه می‌رود یا نه به دروغ می‌گوید می‌روم. چون خجالت می‌کشد. خیلی ناراحت است و وقتی شنید شما به اینجا می‌آیید صلوات نذر کرده و دوست دارد شناسنامه داشته باشد».

 

حال و هوای زندگی در حواشی تهران خوب نیست و هنوز می‌توانی کسانی را پیدا می‌کنی که شاید وضعشان از روستانشینان مناطق محروم برخی استانها هم بدتر باشد. خانواده ناز بی بی فقط یک نمونه از صدها خانواده ایرانی بدون شناسنامه است که دست روزگار آنها را به تهران کشانده است؛ خانواده‌ای که روزگاری محقرانه را می‌گذارنند و نه تنها از همه امکانات رفاهی، درمانی و آموزشی جامعه محروم‌اند بلکه به علت نداشتن شناسنامه همه عمرشان را با ترسی بزرگ سپری می‌کنند؛ ترس دستگیری و اخراج از سرزمین مادری. آنها در هیچ آمار و سرشماری جا نمی‌گیرند و جزء جمعیت ایران نیستند. اینها نسلی پر از حسرت، محرومیت، آسیب و بغض‌های فروخورده اند.

 

«مهرداد» یکی از همان بازماندگان از تحصیل است که قرار شده بود دولت به آنها کمک کند تا از مهر جانمانند. مهرداد پنج سال است از مهر جامانده و حالا برای رفتن به مدرسه نذر کرده و مادرش می‌گوید اگر روزی بشنود شناسنامه دار شده از خوشحالی سکته می‌کند. کورسوی امید در خانواده ناز بی بی هنوز خاموش نشده و تنها آرزویشان در این دنیا این است که یک روز هویت ایرانی‌شان ثبت شود.

 

آدرس خانواده ناز بی‌بی برای کمک مسئولان و خیران برای تهیه مدارک هویتی و رفع بازماندگی از تحصیل فرزندانش نزد ایسنا محفوظ است.

 

ایسنا: فاطمه اسماعیلی