ابراهیم باتمانی-جمهوری اسلامی، جناحهای درونی، پدیده احمدی نژاد و راه حل ما

جمهوری اسلامی، جناحهای درونی، پدیده احمدی نژاد و راه حل ما

 

ابراهیم باتمانی

لازم دانستم در مورد  شعبده بازیها اخیر احمدی نژاد و کشمکش سران حکومت  جمهوری اسلامی توضیحی بدهم. که اختلافات از چه زمانی بوده؟  سر چه هست ؟  و پاسخ و راه حل ما به این نوع رویدادها چگونه باید باشد.

در سال ١٣٥٧ قیام بر حق مردم  آزادیخواه رژیم مستبد شاهنشاهی را سرنگون کرد. و با وجود نفش پر رنگ و دخالت جدی طبقه کارگر و زنان و جوانان چپ و سوسیالیست در ان قیام تاریخی، به دلیل عدم  وجود آلترناتیو انقلابی و یک حزب کمونیستی و آماده مقابله جدی با جریان ضد انقلابی خمینی و دارودسته اش متاسفانه مسیر آن ‌همه تلاش و خونریزی به نفع جریانات ضد انسانی تر از شاه، همین دارو دسته حکومت اسلامی، تمام گردید. از این رو اسلامیها و بنی صدرها و بازرگانها  وجریانات غیر کارگری و غیر کمونیستی با همکاری غرب و متحدینش از کانال خمینی جلاد دروغگو  قدرت را گرفتند.

بدین ترتیب این رژیم جمهوری اسلامی نکبت را به جامعه سی میلیونی آن زمان دیکته کردند و جامعه ایران را به این روزگار انداختند. جمهوری اسلامی از راه اعدام و کشتن و شکنجه و وحشیگریهای بیشمار به قدرت رسید.

 اولین رئیس جمهورش بنی صدر شد. بعد از مدت کوتاهی با آخوندها سر قدرت اختلاف پیدا کردند و فرار کرد به فرانسه. بعد موسوی شد نخست وزیر سپس او هم اختلاف پیدا کرد. بعد خامنه ای شد رئیس جمهور، در آن فاصله خمینی جلاد مرد، این خامنه ای جنایتگار دزد و آدم کش و دروغگو شدن جانشین خمینی گوربگور. بعد رفسنجانی شد رئیس جمهور ٨ ساله و او هم اختلاف داشت با خامنه ای و رهبر تازه شده بعداز خمینی . بعداز ده خونین شصت، خاتمی شد رئیس جمهور و او نیز ٨ سال جنایت کرد و لبخند زد و خود را نماینده اصلاح طلب دانست و کلا سر مردم گذاشت، او هم اختلاف پیدا کرد. احمدی نژاد، این نور چشمی خامنه ای آمد سر کار و او نیز ٨ سال در راس مقام “اجرائی” کشور قرار گرفت.  و حالا گویا ادای مخالفت را دارند، و پز “مردم داری” میزنند و برای خود هیاهوی راه انداخته است. بلاخر الان اقای روحانی، این آخوند شیاد، به اسم اعتدال  دارد دوره دوم ریاست جمهوری نظام فاسدش را سپری میکند.

 نکته قابل توجه در همه این دورهای که “رئیس جمهور”ها طی کرده اند، بجز خود خامنه ای، هر کدام با بخشی دیگری از نظامشان کشمکش پیدا کرده و در نهایت یا فراری و خانه  نشینشان کرده اند، یا مرگ “مشکوک” برایشان اتفاق افتاده، یا مجبور به سکوت و ممنوع التصویر شده اند. این واقعیتها گویای وجود یک سیستم به شدت مافیای مذهبی است که محصول جامعه نبوده، بلکه در سال ٥٧ به زور به مردم ایران که خواهان آزادی و برابری بودند، تحمیل کرده اند. ریشه گاز گرفتن از همدیگر و بحران و تناقضات جناحهای رژیم و سرانشان از همینجا سر چشمه گرفته است. ادعای مبنی بر دفاع  سران رژیم یا جناحهایی آن از منفعت مردم،  از آزادیها، از رفا و امنیت و مبارزه با فساد و دزدی، یک حقه بازی بزرگی است که جمهوری اسلامی و سرانش بدینوسیله در صدد فریب جامعه و کشاندن بخشی از مردم به طرفداری از بخشی از بدنه فاسد و جنایتکار خود تحت عنوان چنین کشمکشهای بوده است.

خواستم به خوانندگان عزیز این را نشان بدهم که اختلاف و بحران در بالاترین مقامات این نظام ارتجاعی از دوران بنی صدرتا همین روحانی همیشه وجود داشته است. و متاسفانه بجای سرنگون شدنشان این اختلافات واقعی را رژیم به سکوئی برای پرش خود، فریب دادن بخشی از جامعه و عبور از بحرانهایش تبدیل کرده است.

اجازه بدهید اشاره کوتاه کنم به اینکه احمدی نژاد چه کسی است. این جناتیکاراز روز اول سر کار آمدن این رژیم یک مهره اصلی بوده و در ارگانهای مهم و حساس سرکوب کار کرده است. مدتی در شهرهای مختلف کردستان بازجو و شکنجه گر واطلاعاتی بوده. چند سال شهردار تهران  و مدتی وزیر اطلاعات و امنیت کشور بوده است. آخرین بار هم ٨ سال رئیس جمهور ایران و نور چشمانی خود خامنه ای بوده است، و اکنون هم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام حکومتی است که  همه شان مجرم و جنایتکارند، تک تک شان بدون ‌هیچ تفاوتی بانی ویران شدن زندگی و امنیت و رفاه و خوشبختی دها میلیونها انسان شرافتمند آن مملکت هستند. این احمدی نژاد گزافه گو نیز همیشه موقعیت و قدرت کامل  داشته اما نه در جهت ادعای دروغین”کمک به مردم” که در جهت بقای نظام جنایتکارش بکار برده است. در باره کلیه  قواه و نقاط کلیدی چه سیاسی و چه اقتصادی تصمیم گرفته  و حرف اول را  نیز زده است. احمدی نژاد خوب میداند سران و وزیران و سر کرده های سپاه پاسدران و سران بسیجی و حراست و اسید پاشان و سربازان گمنام امام زمان و مسئولین زندانهای ایران و شکنجه گران  و شهر داران و استانداران و رئیس خانه کارگر و مجلسیها، و گله های آخوند قم و سراسر ایران و نیروهای تروریست برون مرزی به فرماندهی قاسم سلیمانی و سفارتخانها رژیم در دنیا و مسئولین شرکت نفت و ذخایر ایران و مسئول گمرکاتها و شرکتهای زیر نظر سپاه پاسداران و زمین خوارها وقضات وقاضی های اسلامی شکنجه گر و امام جمعه ها ووووووهمه دزد و فاسد هستند. و البته خودش بهتر از هر کسی میداند که شخص “احمد نژاد” نیز  همواره شریک ٣٩ ساله این دزدها بوده و هست.

مردم آزادیخواه به خوبی اگاه هستند به این واقعیتها که  احمدی نژاد امروز از سر منفعت خودش و جناحش دارد میگوید قوه قضایه و برادران لاریجانی دیکتاتور و دزد هستند، اما همین مردم آزادیخواه میگویند مردیکه عوضی شما با این تاریخ و نقش و مقامهای که  در این ٣٩ سال که داشته اید مگر بخشی از شرکای همین نظام  دزدها و دیکتاتورها و آدمکشان نبوده اید؟!  هرانسان آزادیخواه و شرافتمندی موظف است به این آدمکش جمهوری اسلامی بگوید: اقای احمدی نژاد حیله گری و فریب دورانش تمام شده است. بیشترمردم ایران خوب حکومت جمهوری اسلامی را میشناسند و ماهیت ضد بشری آنرا از سال ٥٧ و از زمان رئیس جمهوری بنی صدر نوکر خمینی تا خود شما جلاد احمدی نژاد و نوکر خامنه ای و این  آقای روحانی دروغگوو را با  گوشت و پوست وخون خود تجربه و لمس کرده اند.  سران حکومت تان را یکی به یکی خوب میشناسند. پرونده عملکرد ٣٨ -٣٩ ساله تان برای هر کسی که ذره ای آگاهای و درایت داشته باشد روشن است. ازدزدیها ودروغپردازیها و ادمکشیهای شماها خوب با خبرند. هر چه به خانواده لاریجانی بگویید تف سر بلا برای خودتان نیز است چرا که تو از آنها جانی تر و مجرمتر و دزدتر هستید! چرا که همه شما سر بر یک آخور دارید! چرا نمیگوید خامنه ای و خانواده اش دزد هستند و باید گزارش ثروت خودش را به مردم بدهند؟ چرا نمیگوید سران سپاه  پاسداران پولشان رو کنند؟ تو خوب میدانید سران  و کار بدستان حکومت عدل اسلامی چه کردند و چه نکردند و چقدر سرمایه گذاری کردنند در بانکهای خارجی.  تو خوب میدانید چقدر پول آن مردم ستم دیده ایران خرج حزب الله لبنان و حکومت فاشیست سوریه، حشت وحشی شعبی عراق و حوثی های یمن و تروریسم در منطقه میشود، اگر سر سوزنی شرافت داری و خود ت را بهتر از دیگران در حاکمیت میدانید چرا اینها نمگوید؟، اینکارو نخواهید کرد چونکه خودت هم شریک بودی و هستید.

اختلافات سران حکومت سر چه هست؟  جواب کوتاه: سر قدرت و سهم بیشتر بردن از پول و نفت و ثروت باد آورده کشور ایران و تلاش شبانه روزی دها میلیون کارگر و زحتمکتش،  و بر سر چگونگی تداوم بقای حکومت جمهوری اسلامی و نجات دادنش از سرنگونی و از دست جامعه متنفر از جمهوری اسلامی است.

اما این جنایتکاران هزار برابر اختلافاتشان بیشترباشد  و اگر گوشت هم را نیز بخورند هرگز استخوان همدیگر را خورد نمیکنند. اینها همه یکی هستند ودر این جنایتها و دزدیهای کلان و چپاول و غارات اموال ان مردم به خصوص کارگران و تهیدستان شریک هستند. اختلاف این اوباشان حکومت سر منافع کارگران و زحمتکشان نیست!  اختلافشان سر سرکوب کردن زنان وبی حرمتی و یا تبعیض جنسیتی و بی حقوقی مطلق واسید پاشیدن و یا به زور مقنعه سر زنان کردن نیست!. اختلاف درون حکومتی سر منافع و یا دستمزد بهتر برای کارگران و یا داشتن حق تشکل و اعتراض و تظاهرات و یک زندگی مرفه و انسانی و یا کار پیدا کردن برای بیکاران و یا سر بیمه بیکاری و  سر اخراجهایی غیر قانونی و سر به تعویق افتادن حقوقشان و تحقیر کرامت وحرمتشان و یا شلاق زدن کارگران و  زندانی کردن رهبران کارگران مانند رفقا رضا شهابی و محمد صالحی و جعفر عظیمی زاده و ابراهیم مدی و محمود صالحی ها و رفقای کانون معلمان و یا نهادهای اجتماعی و دفاع از کودک و پوشش لباس آزاد و یا سر مخالفت با اعدام انسانها و شگنجه دادن ادامهای اسیر و بی پناه و یا بی مورد مردم را بازداشت کردنها نیست! کسی ندیده و نخواهد دید اینها سر منفعت واقعی جامعه اختلاف داشته باشند، ندیده ایم سر اینکه چرا مخالفین را ترور میکنند  چه در داخل و چه در خارج، چرا به کمک  زلزله زدگان نرفته اند، چرا این همه اعدام کردند، چرا گورستان بی نام ونشان را مخفی نگاه داشتند، چرا هر صدای ازادیخواهی را خفه میکنند، و غیره نیست و نخواهد بود، چرا که این جنایات و سرکوب بی وقفه و دزدهای مستمر کار همه شان بوده و هست. این حکومت از روز اول تا الان ربطی به جوانان و زنان و کارگران و آزادیخواهان و برابری طلبان و انسانهای شرافتمند نداشته و ندارد! در نتیجه دعوا و افشاگری آنها نیز هیچ ربطی به منفعت مردم تشنه آزادی و برابری ندارد.

به عنوان حزب سوسالیست انقلابی ایران لازم و ضروری میدانیم به کل طبقه کارگر ایران و رهبران طبقه کارگر و زنان اسلام زاده ایران، به جوانان و آزادیخواهان و برابری طلبان،به زحمتکشان و محرومان،به معلمان عزیز و انسانهای شرافتمند که دلشان برای ازادی و خوشبختی انسانها میزند، اعلام کنیم که نباید فریب این  نوع شعبده بازیهای سران ریز و درشت رژیم بخوریم. نباید به سیاه لشگر هیچ جناح و مقامی در جمهوری فاسد اسلامی تبدیل شویم. آنهای هم که میگویند از این طریق رژیم را تضعیف میکنند و انقلاب میکنند دروغ میگویند، این رژیم ٣٩ سال است نشان داده است که از راه همراه کردن جناحهای رژیم و امید بستن به آنها نه تنها هیچ انقلاب و تحرک آزادیخواهانه ای به نفع جامعه بدست نیامده است که فقط به نفع کلیت این نظام جانی تمام گردیده است.

 آنها همه امتحان پس داده هستند. همه شان دزد و آدم کش و دروغگو بوده و هستند. همه شان ضد کارگر و ضد زن هستند. سران این حکومت فاقد یک جو شرف و وجدان انسانی اند!

حزب سوسیالیست انقلابی ایران منفعتی جدا از منفعت طبقه کارگران ایران ندارد. طبقه کارگر باید خودش را صاحب جامعه ایران بداند و تلاش کند صفوف خود را محکم ومنافع طبقاتی خود  را اگاهتر کند. رهبران سوسیالیست و پیشرو دست به قلم ببرند و نظررات خود را علیه وضع حاکم بیان کنند، در میدان عمل  بطورمتحد علیه این رژیم ضد کارگری و برای تشکل و افزایش دستمزد خودبه میدان بیایند. گرایشات غیر کارگری را نقد و افشا کنند و هر نوع گرایش ناسیونالیستی و مذهبی  را به نقد بکشند و افشا کننند چرا که اینها موانعها و ابزارهای دست خود سرمایه داران و رژیم و احمدی نژادها برای کمک به تداوم بقای حاکمیت سرمایه داران و اسلامی ها می باشند.

ما میدانیم موانع و مشکلات زیادی است، میدانیم اوباشان چون احمدی نژادهای زیادی سر راه داریم، میدانیم اختناق و سرکوب حکومت اسلامی- سرمایه داران بر کل کشور جاری است، اما اینرا هم میدانیم که بر بستر واقعیت موج تنفر اجتماعی که علیه کلیت نظام اسلامی و سرانش در ایران وجود دارد و در صورت رفع کمبودهای کنونی بدون تردید خواهیم توانست تناسب قوا را به نفع خود تغییر دهیم. میتوانیم پوزه رژیم اسلامی را به زمین بمالیم. برای تحقق این امر مهم و بزرگ  باید سیاست و حزب و دورنما و راههای بهتری را برگزید، باید با اعتماد بنفس بیشتردور همدیگر حلقه زد و متحد شد. باید حول اهداف و سیاستهای حزب سوسیالیست انقلابی گردهم آمد، باید کارگران و زنان و جوانان متشکل شوند، باید نیروی مسلح انقلابی خود را درست کرد، باید فقط به خود متکی شد. اتکا کردن به کشمکش جناحهای درونی رژیم ،به دخالت غرب و امریکا، و به اپوزسیون و نیروهای مذهبی و ملی گرایان، سم است برای مبارزه کنونی و دست یافتن به یک جامعه آزاد، برابر، مرفه و سوسیالیستی!

 رفقا! حزب ما  در سنگر به سنگر این مبارزه و تلاش پر افتخار در کنار شما و با شما است.

منبع: شمار ٢٧ نشریه سوسیالیسم امروزhttp://www.simroz.org/index/

١٨ آذر ١٣٩٦

٩ دسامبر