آرش دشتی –سونامی حمله به دستفروشان

سونامی حمله به دستفروشان

مدتی بود که به خاطر به راه افتادن کمپین های اجتماعی در پشتیبانی از دستفروشان، حمله ی اوباشان شهرداری تحت نام جعلی ” شهربان” که شکل تغییر یافته ی ” ستاد مبارزه با سد معبر” است، فروکش کرده بود. اما در دو هفته ی اخیر، دوباره این حمله ها در بعضی از شهرها مانند رشت و اصفهان و تهران و بابل و اهواز و چند شهر دیگر شروع شده است. ماموران شهرداری دیگر مثل گذشته فقط به جلوگیری از پهن کردن بساط اکتفا نمی کنند. آن ها در بسیاری موارد، اجناس دستفروشان را ضبط و به شهرداری ها منتقل می کنند. این کار ماموران  اغلب موجب مقاومت دستفروشان و درگیری با اوباشان اجیر شده ی شهرداری می شود که چندین مورد از این درگیری ها به ضرب و جرح و قتل دستفروشان انجامیده است. اعتراضات دستفروشان و خانواده هایشان و همچنین مردم و تشکل های مدنی که در گروه ها و کانال های تلگرامی فعالیت می کنند، افکار عمومی را به سمت محکومیت شهرداری و پشتیبانی از دستفروشان هدایت می کنند و همین باعث شد که فشارها و سرکوب علیه فروشندگان دوره گرد کاهش یابد. اما مسوولان شهرداری می گویند که فشارهایی از طرف بازاریان و مغازه داران وجود دارد که شهرداری را به بدرفتاری با دستفروشان وا می دارد!

شهرداری می گوید که مغازه داران جواز کسب دارند و مالیات می پردازند و حق دارند که به دستفروشی در پیاده روها و اطراف میدان ها اعتراض کنند!

در حقیقت شهرداری منشا جنایات خودش را مخالفت بازاریان و مغازه داران قلمداد می کند. البته برای جلوگیری از کسب و کار دستفروشان، از حربه های دیگری هم استفاده می کنند. از جمله بنرهایی در مکان هایی که دستفروشان، بیشتر در آنجا ها رفت و آمد می کنند نصب کرده اند با این مضمون که “دستفروشی، باعت تجاوز به حریم شهروندان و قانون شکنی است!”

حتی برای توجیه اقدامات سرکوبگرانه شان، برنامه ای در تلویزیون ترتیب داده اند و کارشناسان شان! گفته اند دستفروشی چهره ی شهر را بد جلوه می دهد و با کرامت انسان ها ناسازگار است!

همین بیان مزورانه را در مورد کولبران هم از نظریه پردازان و فریبکاران جمهوری اسلامی می شنویم که می گویند از شان انسانی به دور است که این همه بار سنگین را از راه های دور و دراز به دوش بکشند!

ولی نمی گویند که دستفروشی و کولبری، بار فقری است که جمهوری اسلامی به مردم تحمیل کرده است.

دستفروشان هم مانند کولبران بخشی از طبقه ی کارگر هستند که از روی اجبار به این کارهای سخت و مشقت بار تن داده اند.

دستفروشان یا از بیکاران هستند و یا از کارگرانی که از کار اخراج شده اند و یا بازنشستگانی هستند که زندگی شان از حقوق بخور و نمیر بازنشستگی نمی چرخد و آن ها مجبورند به علت نداشتن سرمایه و ابزار کار و برای جبران کسری حقوق ماهیانه در خیابان و اطراف میدان ها و در پیاده رو ها، بساط پهن کنند.

غیر از این ها، فروشندگان دوره گردی بسیاری هم هستند که با وانت و گاری های دستی در محله ها می گردند و میوه و سبزی و خرت و پرت های دیگر می فروشند. بسیاری از این فروشندگان به ماموران شهرداری و راهنمایی رانندگی به صورت هفتگی پولی به عنوان باج می دهند. این فروشندگان تا زمانی که باج می دهند، با مخالفت ماموران روبرو نمی شوند. هر چه بیکاری و گرانی بیشتر می شود، تعداد دستفروشان هم بیشتر می شود و هرچه میزان اعتراضات خیابانی در مورد غارت سپرده های بانکی افزایش می یابد و مالباختگان جلوی بانک ها تحصن می کنند و با ماموران انتظامی و ضد شورش بیشتر در گیر می شوند، فشار و سرکوب روی دستفروشان و حتی کولبران هم افزایش می یابد. زیرا تجمع غارت شدگان در هفته های اخیر به سمت درگیری با ماموران و سر دادن شعارهای سرنگونی مانند مرگ بر روحانی رفته است و رژیم بیم آن را دارد که دستفروشان هم به جمع شعاردهندگان بپیوندند.

جمهوری اسلامی در بحرانی دست و پا می زند که واقعا نمی داند باید چه کار کند؟

 دزدی ها و جنایت هایش که در اختلافات جناحی افشا می شود و افکار عمومی که روی شانه های ناتوان رژیم سنگینی می کند، از یک طرف و ناتوانی در سرکوب کارگران اعتصابی از طرف دیگر او را چنان هار کرده است که چاره را در این می بیند که ضعیف ترین و غیر متشکل ترین بخش طبقه ی کارگر را که دستفروشان و کولبران هستند، سرکوب کند تا مردم را بترساند و زهر چشم نشان بدهد. دستگاه سرکوب قصد دارد نگذارد این بخش از طبقه ی کارگر شکل بگیرد.

اتفاقا وقت آن است که دستفروشان به فکر اتحاد و تشکل برای خودشان باشند. یکی از دغدغه های دستفروشان و تشکل های کارگری باید پیدا کردن راه هایی عملی و اجرایی برای مبارزات متحدانه این بخش از زحمتکشان باشد. کولبران هم باید به سمت بروند.

هر گونه پیشنهادی نظیر این که به دستفروشان، جاهایی را در گوشه ای از شهر اختصاص بدهند، چاره ی اساسی نیست. به جای این پیشنهاد باید پا روی گلوی حکومت گذاشت تا کار ایجاد کند. تا به جای خانه سازی در عراق و کارخانه سازی در لبنان و افریقا و فلسطین و دادن مخارج عتبات و بارگاه سازی در کاظمین و نجف و سامرا، در شهرهای کردستان و سیستان و بلوچستان و ترکمن صحرا و در بسیاری از استان ها کارخانه بسازد و شرایط کار و تولید را طوری مهیا کند که هیچکس بیکار نباشد تا به دستفروشی و کولبری بزند. دست فروشی و کولبری به بخشی از مردم و طبقه ی کارگر تحمیل شده است. این پیامدهای سرمایه داری گندیده است.

برای از بین بردن دستفروشی و کولبری و کسب و کارهایی از این دست، باید دست به ریشه زد و نظام سرمایه داری حاکم بر ایران را با دست های مردم و در یک تغییر انقلابی، بر انداخت. لازمه ی این کار، همبستگی طبقاتی مردم است.

آرش دشتی – ٣ دی ماه ١٣٩٦ – ٢٠١٧-١٢-٢٣