آذر ماجدی-اصلاحات، رفراندوم، سرنگونی انقلابی؟

اصلاحات، رفراندوم، سرنگونی انقلابی؟

 

آذر ماجدی

جنبش اعتراضی مردم در سه هفته اخیر خواست خود مبنی بر سرنگونی رژیم اسلامی را به روشنی بیان کرده است. دستگاه شکنجه و کشتار رژیم نیز مثل همیشه بکار افتاده است. در همین مدت کوتاه چند هزار از معترضین و مخالفین دستگیر و وحشیانه شکنجه شده اند؛ تاکنون اسامی ٦ نفر که زیر شکنجه به قتل رسیده اند، اعلام شده است. اما این تشبثات کثیف موفق نشده مبارزات مردم را خاموش کند. دیشب ٢٧ دیماه چند شهر از جمله آمل محل تظاهرات علیه رژیم اسلامی بود. اعتصابات و مبارزات کارگری یک روز هم ساکت نشده است. کارگران نیشکر هفت تپه دولت را تهدید کرده اند که اگر به خواستهایشان پاسخ ندهد خود کنترل کارخانه را بدست خواهند گرفت. لذا جریانات راست به تکاپو افتاده اند؛ یکی از اصلاحات دم می زند؛ دیگری خواهان رفراندوم شده است. اینها تلاشی برای منحرف کردن مبارزات مردم و سقط کردن آنست. چرا؟

 

اصلاحات

اصلاحات نه پاسخگوی دردهای مردم است و نه عملی است. رژیم اسلامی چهل سال است که جامعه را به بند کشیده است؛ چهل سال است که هر روز از روز پیش مردم را بدبخت تر و فقیرتر کرده است؛ اکنون اکثریت مردم زیر خط فقر زندگی می کنند. هر اعتراضشان با سرکوب خشن، شکنجه و اعدام پاسخ می گیرد؛ از کارگر و معلم معترض تا زن و جوان آزادیخواه زندانی و شکنجه می شوند. سرکوب خشن سه هفتۀ گذشته استثناء نیست، قاعده است. بیش از بیست سال است که جناحی از رژیم از “اصلاحات” دم می زند و می کوشد سر مردم را گرم کند. اما بمحض آنکه مردم به خیابان می آیند و خواستشان را طلب می کنند، “اصلاح طلب” به زیر عبای “اصولگرا” می رود و از رهبرش و بازوی سرکوب آن سرکوب قاطع “آشوبگران” را طلب می کند. این داستان این رژیم است. رژیم اسلامی اصلاح بردار نیست. “اصولگرا” و “اصلاح طلب” سر و ته یک کرباسند. “اصلاحات” فقط قوطی بگیر و بنشانی است که این رژیم زیرکانه و مزورانه مدت بیست سال است از آن بعنوان تاکتیکی برای منحرف کردن مبارزات مردم استفاده کرده است. هر بهبودی در زندگی مردم، هر چقدر کوچک و ناچیز، فقط با سرنگونی رژیم امکانپذیر است.

 

رفراندوم

سلطنت طلبان، جریان ناسیونالیست پرو غرب، آن جریانی است که برای بقدرت رسیدن چشم به کاخ سفید دوخته است؛ جریانی است که هر وقت مردم به خیابان ها می آیند، فیلش یاد هندوستان می کند، کفش و کلاه می کند و به ملاقات هیات حاکمه آمریکا و دولتهای غربی می رود. این جریان اکنون چهل سال است که از کمک های مالی و رسانه ای غرب برای سر پا ماندن استفاده کرده است. هر چند وقت یکبار سر و صدای پول بالا کشیدن یکی از مهره هایشان بلند می شود. اینها تمام امیدشان به سیاست “رژیم چنج” آمریکا و غرب است. به همین دلیل است که هیچگاه از سرنگونی سخنی به زبان نمی آورند. زیرا خوب می دانند که سرنگونی رژیم اسلامی سلطنت و رژیم سابق را احیاء نخواهد کرد. آگاهند که تنها با دخالت دوباره دولتهای غربی شانس بقدرت رسیدن دارند. غرب یکبار انقلاب مردم را سقط کرد و اسلامی ها را بر جامعه حاکم نمود. مردم می دانند که دیگر نباید اجازه دهند غرب در سرنوشت شان دخالت کند. ضد انقلاب در مقابل انقلاب مردم پاسخ غرب است.

این جریان برای مطلوب کردن خود شعار رفراندوم را مطرح کرده است. رفراندوم یعنی چه؟ چه دولتی قرار است رفراندوم را برگزار کند؟ در چه شرایطی قرار است رفراندوم برگزار شود؟ نگاهی به این سه سوال، پوچ بودن این شعار را برملا می کند. رفراندوم را باید یک دولت یا قدرت سیاسی برگزار کند. آیا قرار است رژیم اسلامی برای جانشینی خود رفراندوم برگزار کند؟ این سوال نیاز به پاسخ ندارد؛ پوچ بودن آن در خود سوال نهفته است. آیا قرار است رژیم اسلامی سرنگون شود و سپس رفراندوم برگزار شود؟ آیا مردمی که رژیم اسلامی را سرنگون کرده اند منتظر دولتهای غربی می شوند که برایشان رفراندوم برگزار کنند؟ این سوال نیز نشان می دهد که شعار رفراندوم تا چه میزان پوچ  و توهم انگیز است. این شعار فقط قرار است صدای خوش آهنگی  داشته باشد. یک شعار دهان پر کن و خالی از محتوا.

اما چرا این دو جریان راست پیشنهاداتی را طرح می کنند که نه پاسخگو است و نه عملی؟ باین منظور که از پیشروی مبارزات مردم جلوگیری کنند. زیرا پیشروی مبارزات و جنبش انقلابی مردم از روی هر دوی این جریانات رد می شود. پیشروی مبارزات انقلابی مردم یعنی پیشروی بسوی چپ؛ پیشروی بسوی چپ یعنی پشت کردن به راست. اینها از این روند در هراسند. می ترسند مبارزات انقلابی مردم به پیش رود و تمام جریانات راست را بهمراه رژیم اسلامی به زیر کشد.

 

سرنگونی

مردم جانشان به لب رسیده است. مردم می خواهند از اختناق و سرکوب، فقر و گرسنگی، برده داری و فلاکت خلاص شوند. رژیم اسلامی مانند زنجیری به پای مردم بسته شده است و آنها بلند شده اند تا این زنجیر را پاره کنند؛ تا حجاب اختناق را بدرند؛ تا فساد و فاسدین را با هم از جامعه پاک کنند. در یک کلام مردم خواهان آزادی، برابری و رفاه همگان اند. برای دستیابی به این شرایط باید رژیم اسلامی را به زیر کشید. باید حکومت اسلامی را نابود کرد و تمام حُکام آنرا بجرم جنایت علیه بشریت محاکمه کرد. باید جامعه ای ساخت که بتواند آزادی، برابری و رفاه همگانی را تامین کند. از این رو است که تنها پاسخ سرنگونی رژیم و گرفتن قدرت بدست خود است. تا زمانی که این نظام کثیف، جنایتکار و دزد سر کار است، ما نمی توانیم یک نفس راحت بکشیم و یک شب خواب راحت داشته باشیم. سرنگونی انقلابی رژیم اولین قدم در راه دستیابی به یک جامعه آزاد، برابر و مرفه است؛ جامعه ای که در آن همه، صرفنظر از جنسیت، نژاد، ملیت، محل تولد و عقاید از برابری کامل برخوردار خواهند بود. جامعه ای که در آن نه ثروتمند نه فقیر، نه برده دار نه برده، نه کارگر و نه سرمایه دار وجود دارد. سرنگونی اولین پله بسوی ریشه کن کردن نظام سرمایه داری و ساختن یک جامعه سوسیالیستی است.

بخش قابل توجهی از مردم چشم به چنین آلترناتیوی دوخته اند؛ آلترناتیو کمونیستی؛ آگاهند که تنها راه رهایی شان همین است. شعار “نه شاه نه ملا، قدرت بدست شورا!” به روشنی همین خواست را بیان می کند. *